eitaa logo
سلمان رئوفی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
باسمه تعالی علی التحقیق آشنایی با که در عنوان مقابل است و در واقع مکمل آن روش است، بسیار برای طالبان اجتهاد مهم است ماه ها به مطالعه و تحقیق در این بحث پرداختم تا متوجه شدم مدعا، مطالب و روش کار چیست شنبه توفیق داشتم با یکی از محققین مبرز در این زمینه طلبه فاضل جناب محقق بزرگوار محمدباقر ملکیان دیدار و گفتگویی داشته باشم و باز هم نکات و سوالاتی که داشتم مطرح کردم در پیامهای زیر ۱۴ نوشته کوتاه در این زمینه از ایشان به اشتراک خواهم گذاشت حتما با دقت مطالعه کنید و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین ۱۳۹۷/۲/۲۴ @salmanraoofi
طلبه فاضل و افتاده حال جناب آقای محمدباقر ملکیان حفظه الله 🔆جامع الروات اردبیلی با حواشی ایشان در ۸ جلد توسط دفتر تبلیغات چاپ شده است بسیار کتاب مغتنمی است @salmanraoofi
فهارس اماميه (1) اصحاب اماميه فهارس متعدّدي نگاشته اند، هرچند در گذر زمان اکنون از آن فهارس متعدّد تنها دو فهرست شيخ طوسي و مرحوم نجاشی به دست ما رسيده است، اما با مراجعه به متون رجالي و نيز اين دو فهرست باقي مانده می توانيم اطلاعات هرچند مختصري از اين فهارس به دست آوريم. در ابتدا بايد بگوييم ـ بنابر آن چه شيخ طوسي در مقدّمه فهرستش نگاشته است ـ تا قبل از احمد بن حسين بن عبيدالله غضائري، هيچ يک از اصحاب اماميه فهرست جامعي تدوين ننموده اند، بلکه چنان که شيخ طوسی گفته است فهارس تا قبل از روزگار شيخ تنها در بر گيرنده مرويات مؤلّفين فهارس است و بس. شيخ طوسی در مقدّمه فهرست اين گونه نوشته است: «لم أجد منهم أحداً استوفى ذلك، و لا ذكر أكثره، بل كلّ منهم كان غرضه أن يذكر ما اختصّ بروايته و أحاطت به خزانته من الكتب، و لم يتعرّض أحد منهم لاستيفاء جميعه، إلا ما كان قصده أبو الحسين أحمد بن الحسين بن عبيد اللّه ـ رحمه اللّه ـ. الفهرست: 2. البته اين فهارس ـ علي رغم عدم جامعيتشان ـ شهرت به سزائي داشته اند و مورد استناد قرار می گرفته اند. اين عبارت شيخ و نجاشی نشان گر شهرت فهارس امامي در روزگار شيخ و نجاشی است. 1. نجاشی در شرح حال إبراهيم بن سليمان بن أبي داحة مزني می نويسد: له كتب ذكرها بعض أصحابنا في الفهرستات لم أر منها شيئاً. (رجال النجاشي، الرقم: 14 .) 2. عبارت او در شرح حال حسن بن محمّد نهاوندي چنين است: له كتب منها النقض على سعيد بن هارون الخارجي في الحكمين و كتاب الاحتجاج في الإمامة و كتاب الكافي في فساد الاختيار ذكر ذلك أصحابنا في الفهرستات. (رجال النجاشي، الرقم: 102 .) 3. همچنين در ترجمه عبد العزيز بن يحيى بن أحمد بن عيسى جلودي أزدي بصري و پس از ذکر کتب او می نويسد: هذه جملة كتب أبي أحمد الجلودي التي رأيتها في الفهرستات، و قد رأيت بعضها. (رجال النجاشي، رقم: 640) 4. و نيز در شرح حال أبو سلمه عليم بن محمّد بكري می گويد: له كتاب التوحيد كلام، و هو كتاب لم نره و لم يخبرني عنه أحد من أصحابنا أنّه رءاه، غير أنّه ذكر في الفهرستات. (رجال النجاشي، الرقم: 829.) 5. شيخ طوسی در مقدّمه فهرستش می نويسد: رأيت جماعة من شيوخ طائفتنا من أصحاب الحديث عملوا فهرست كتب أصحابنا و ما صنفوه من التصانيف و رووه من الأصول. (الفهرست: 2.) 6. همو در مشيخه تهذيب و پس از ذکر برخی از طرقش به کتب و مؤلّفات أصحاب اماميه می نويسد : قد أوردت جملاً من الطرق إلى هذه المصنّفات و الأصول، و لتفصيل ذلك شرح يطول هو مذكور في الفهارس المصنّفة في هذا الباب للشيوخ ـ رحمهم الله ـ من أراده أخذه من هناك. (تهذيب الأحكام (المشيخة): 88.) عبارت مشيخه استبصار نيز همانند به اين عبارت است. (الاستبصار (المشيخة): 342.) @derasatfielmrejal @salmanraoofi
فهارس اماميه (2) بر اساس ترتيب تاريخي می توان فهارس اصحاب اماميه را اين گونه بر شمرد: 1. فهرست سعد بن عبدالله (م 301 هجري) شيخ طوسي در فهرستش از جمله کتب سعد بن عبدالله اين فهرست را نام می برد. (الفهرست، الرقم: 316، «و له فهرست كتب ما رواه».) 2. فهرست عبدالله بن جعفر حميري (305) اين فهرست را هم شيخ طوسي در فهرستش ذکر کرده است. (الفهرست، الرقم: 440، «له كتب منها: ...وفهرست كتبه».) 3. فهرست حميد بن زياد (310) نه شيخ طوسي و نه نجاشی در ترجمه حميد بن زياد نامي از اين فهرست نمي برند، اما نجاشی در برخی از تراجم به اين فهرست اشاره می کند. (رجال النجاشي، الرقم: 615، ترجمه أبو العبّاس عبيد الله بن أحمد بن نهيك نخعي، « قال حميد بن زياد في فهرسته: سمعت من عبيد الله كتاب المناسك...»؛ الرقم: 675، ترجمه علي بن أبي صالح، «وقال حميد في فهرسته: سمعت منه كتبا عدة، منها...») 4. فهرست محمد بن جعفر بن بطه (330) نجاشي در ترجمه ابن بطه فهرست او را نام می برد و می نويسد: «و في فهرست ما رواه غلط كثير». (رجال النجاشي، الرقم: 1019.) همچنين در برخی از تراجم به اين فهرست اشاره می کند. (رجال النجاشي، الرقم: 507، ترجمه سفيان بن صالح، «ذكره ابن بطة في فهرسته»؛ الرقم: 1023، « قد سمع الحديث و أخذ عنه ابن بطة، و ذكره في فهرسته الذي يذكر فيه من سمع منه») 5. فهرست محمّد بن حسن بن وليد قمي (343 هـ) مستند ما براي فهرست ابن وليد عبارت نجاشی در ترجمه اسماعيل بن جابر جعفي است. (رجال النجاشي، الرقم: 71، «له كتاب ذكره محمد بن الحسن بن الوليد في فهرسته».) 6. فهرست جعفر بن محمد بن قولويه (368 هـ) شيخ طوسي در فهرستش می نويسد : «و له فهرست ما رواه من الكتب و الأصول». (الفهرست، الرقم: 141.) 7. فهرست شيخ صدوق (م 381هـ) شيخ طوسي در ترجمه زيد نرسي و زيد زراد می نويسد: «لهما أصلان. لم يروهما محمّد بن عليّ بن الحسين بن بابويه، وقال في فهرسته: لم يروهما محمّد بن الحسن بن الوليد، وكان يقول: هما موضوعان، وكذلك كتاب خالد بن عبد الله بن سدير وكان يقول: وضع هذه الأصول محمّد بن موسى الهمداني». (الفهرست، الرقم: 299ـ300.) و نيز در ذيل خبری در استبصار می نويسد: «قال أبو جعفر بن بابويه ـ رحمه الله ـ في فهرسته حين ذكر كتاب النوادر استثنى منه ما رواه السياري وقال: لا أعمل به ولا أفتي به لضعفه». (الاستبصار: 1/237، ذيل ح7.) خود شيخ صدوق در مقدّمه من لايحضره الفقيه می نويسد: «وجميع ما فيه مستخرج من كتب مشهورة عليها المعوّل واليها المرجع، مثل كتاب حريز بن عبد الله السجستاني و... وغيرها من الأصول والمصنّفات الّتي طرقي إليها معروفة في فهرس الكتب الّتي رويتها عن مشايخي وأسلافي ـ رضي الله عنهم ـ». (من لا يحضره الفقيه: 1/4.) 8. فهرست احمد بن عبدون(423) شيخ طوسي در فهرستش در ترجمه ابراهيم بن محمّد بن سعيد ثقفي می نويسد: « زاد أحمد بن عبدون في فهرسته: كتاب المبتدأ...». (الفهرست، الرقم: 7.) اين فهارس هشت گانه ،کهن ترين فهارس اصحاب اماميه اند که هر چند به دست ما نرسيده است ولي اطلاعات ذي قيمتي از آن ها در فهرست شيخ طوسي و نجاشی آمده است. با توجه به همين منقولات شيخ و نجاشی از اين فهارس، آقای خداميان به بازسازی اين فهارس هشتگانه اقدام نمودند، و مجموعه اين فهارس را تحت عنوان «فهارس الشيعة» تنظيم و تدوين نموده اند. نکته قابل توجه درباره اين فهارس هشت گانه اين است که اولين فهرست امامي اي که اطلاعاتي از آن در دست داريم توسط مکتب قم تدوين شده است و همچنين دومين فهرست يعنی فهرست حميري. از سوي ديگر، بيشترين و مشهورترين فهارس هشت گانه از آن مؤلّفين قمی است. يعنی فهرست سعد، فهرست حميری، فهرست ابن بطه، فهرست ابن وليد، فهرست ابن قولويه و فهرست صدوق. اين که چرا علمای مکتب قم بيشتر به سنت فهرست نگاري اهتمام داشته اند مطلبي است که بايد ريشه های آن را در نگاه قمي ها و تفاوت آن با نگاه بغداديون در مسأله حجّيت احاديث واکاويد، مسأله ای که خود مجالی ديگر می طلبد؛ و الأمور مرهونة بأوقاتها. در اين ميان فهرست ديگری هم وجود دارد که به دست ما نرسيده است و آن فهرست احمد بن حسين بن عبيدالله غضائری است که ـ علی رغم جامعيت نسبی آن در مقايسه با فهارس قبل از خود ـ اطلاعات چندانی از محتوای آن به دست ما نرسيده است. @derasatfielmrejal @salmanraoofi
فهارس اماميه (3) نکته قابل توجه در مورد فهرست شيخ صدوق تفاوت آن با مشيخه اوست. اما برخي بر اين باورند که مشيخه همان فهرست اوست. در ميان پيشينيان و نيز معاصرين برخي در نوشته هايشان بدين مطلب تصريح کرده اند اما برخي ديگر هر چند به اين مطلب تصريح نکرده اند اما ظاهر کلامشان باور داشتن اتحاد مشيخه و فهرست است. از جمله کساني که به اين اتحاد تصريح کرده است مرحوم شيخ محمدتقي مجلسي است. وي در شرح من لايحضره الفقيه ـ در توضيح اين عبارت صدوق «فهرس الكتب التي رويتها» ـ می نويسد: «ذكر الفهرست في آخر الكتاب». (روضة المتّقين: 1/16؛ ونيز رک: لوامع صاحبقراني: 1/194.) در ميان معاصرين نيز حيدر حبّ الله به اين اتحاد تصريح کرده است و در اين باره می نويسد: «المشيخه و الفهرس اسمان لکتاب واحد». (المدخل الی موسوعه الحديث النبوي: 191.) از جمله کساني که به اين اتحاد تصريح نمي کنند، ولي در عمل اين اتحاد را پذيرفته است مرحوم صاحب وسائل است. وي بخشي از خاتمه وسائل الشيعه را به مشيخه من لايحضره الفقيه اختصاص داده است و در اين بخش، مشيخه را بر اساس ترتيب الفبائي ذکر می کند. در مشيخه شيخ صدوق نامي از يونس بن عبدالرحمن نيامده است اما وي عنوان يونس بن عبدالرحمن را بر اساس فهرست شيخ صدوق ـ که بخشي از آن در فهرست شيخ طوسي مندرج است ـ اضافه می کند. (مرحوم حر عاملی می نويسد: «لم يذكره الصدوق، و لكن ذكره الشيخ في الفهرست». و پس از آن سند شيخ به کتب يونس را نقل می کند. وسائل الشيعة: 30/110.) در نگاه حر عاملي مشيخه و فهرست يکي است، از اين رو اگر در مشيخه نام يونس بن عبدالرحمن نيامده است با توجه به اطلاعاتي که از فهرست صدوق داريم می توانيم نقص مشيخه را کامل کنيم. اما به نظر می رسد اين باور درست نيست و مشيخه صدوق کتابی کاملا مستقل و متفاوت از فهرست اوست، چرا که چه بسيارند افرادی که شيخ طوسی يا نجاشی در فهرستشان به نقل از فهرست صدوق ذكر کرده اند در حالی که هيچ ذكری از او در مشيخه به چشم نمی خورد، مانند: 1. أحمد بن النضر الخزاز؛ 2. بسطام الزيّات؛ 3. حجر بن زائده؛ 4. حمدان بن سليمان؛ 5. خالد بن عبد الله؛ 6. خلف بن حمّاد؛ 7. زكّار بن يحيی؛ 8. زيد نرسي؛ 9. زيد زرّاد؛ 10. طاهر بن حاتم. الفهرست، الرقم: 101، 132، 250، 251، 269، 272، 314، 299، 300، 370. و همين طور بالعكس. بلکه أسلوب فهارس شهادت می دهد که مشيخه غير از فهرست است، خصوصاً اين که برخی از افرادی که در مشيخه نام آنها آمده نمی توان جزء مؤلّفين أصحاب اماميه به شمار آورد، بلکه از آنها ـ جز يکی دو روايتی که صدوق از آنها در من لا يحضره الفقيه آورده ـ چيزی نقل نشده است، مثل: عليّ بن بجيل، و جهيم بن أبي جهم، و محمّد بن بجيل. @derasatfielmrejal @salmanraoofi
فهارس اماميه (4) سخن ديگر در مورد فهارس اصحاب اماميه فهارس شيخ مفيد، ابن جنيد، سيد مرتضي و برخی ديگر است. برخي از معاصرين در کنار فهارس هشت گانه مذکور، از اين فهارس هم نام می برند. عبارت آقای حب الله ـ پس از آن که کلام شيخ طوسی را در مورد فهرست نگاری ابن غضائری و نابودی فهرست او نقل می کند ـ چنين است: «صحيح هناک من سبق الطوسي في هذا النوع من التأليف، کابن عبدون و ابن بطة و جعفر بن محمّد بن قولويه و محمّد بن الحسن بن الوليد و المفيد و الصدوق و سعد بن عبد الله الأشعري و عبد الله بن جعفر الحميري و السيّد المرتضی و ابن الجنيد الإسکافي و أحمد بن محمّد بن عيسی و محمّد بن عليّ بن شاذان القزويني ..... صحيح أنّ کلّ هولاء و غيرهم قد سبقوا الطوسي في کتابة فهرست لمصنّفات الشيعة وأصولهم». (المدخل الی موسوعه الحديث النبوي: 263.) مستندی که برای اين ادّعا ذکر شده عبارات نجاشی وشيخ در ترجمه اين افراد است. شيخ در ترجمه سيّد مرتضی می نويسد: «له من التصانيف و مسائل البلدان شيء كثير، يشتمل على ذلك فهرسته المعروف، غير إنّي أذكر أعيان كتبه و كبارها». (الفهرست، الرقم: 432). و يا در ترجمه شيخ مفيد می نويسد: «و فهرست كتبه معروف». (الفهرست، الرقم: 711) همچنين شيخ در ترجمه ابن جنيد می نويسد: «و فهرست كتبه صنّفها هو باباً باباً، و هو طويل لم نذكره، لأنّه لا فائدة فيه». (الفهرست، الرقم: 602.) همچنين نجاشی در ترجمه ابن جنيد می نويسد: «صنّف فأكثر، و أنا ذاكر لها بحسب الفهرست الذي ذاكرت فيه». (رجال النجاشي، الرقم: 1047.) و نيز نجاشي در ترجمه علي بن محمّد عدوي شمشاطي می نويسد: «رأيت في فهرست كتبه بخطّ أبي نصر بن الريان رحمه الله كتباً زائدة على هذه الكتب». (رجال النجاشي، الرقم: 689). با اين حال به نظر می رسد اين ادّعا درست نباشد، يعنی نبايد فهرست ابن جنيد، شيخ مفيد و سيد مرتضی را در کنار و همانند فهارس هشت گانه دانست، بلکه منظور از فهارس اين افراد فهرست اصطلاحي نيست بلكه همين فهرست به اصطلاح روزه مره خودمان است. شاهد اين مطلب اين كه نه نجاشي و نه شيخ طوسي هيچ گاه از فهارس اين افراد نقل نمي كنند، در حالي كه نقل از فهرست ابن بطه وابن وليد و كساني كه فهرست اصطلاحي داشته اند، زياد است. به هر حال، از اين فهارس امروزه هيچ کدام به دست ما نرسيده است، بلکه تنها دو فهرست شيخ و نجاشی ـ که امروزه بيشتر با عنوان رجال نجاشی از آن ياد می شود ـ به دست ما رسيده است. @derasatfielmrejal @salmanraoofi
دیروز سالگرد فتوای میرزای شیرازی رحمت الله علیه بود نوع و حیطه نفوذ روحانیت عوض شده و به نظر بنده کم نشده بلکه در ابعادی گسترده تر شده @salmanraoofi
هدایت شده از فارس پلاس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️میثم نیلی از پتانسیل بالای منطقه خوزستان برای تامین تمامی کاغذ موردنیاز کشور وصادرات مقادیر مازاد به دیگر کشورها می‌گوید. تنها یک همت جمعی لازم است! @Fars_Plus
فهارس اماميه (5) فهرست شيخ و نجاشی را بايد آخرين نگاشته ها در سنت فهرست نگاری امامی به شمار آورد. شايد کسی گمان کند که معالم العلماء ابن شهرآشوب و فهرست شيخ منتجب الدين را بايد آخرين نمونه های فهرست امامی به شمار آورد، چرا که هدف مؤلّفين اين دو کتاب، نگارش تکمله و استدراکاتی بر فهرست شيخ طوسی است. (درباره معالم العلماي ابن شهرآشوب بايد اين نكته را متذكر شد كه وي تبعيت تام و تمام از شيخ طوسي در ذكر مطالب دارد و البته گاه در فهم مراد شيخ طوسي هم دچار خطا مي شود. مثلاً شيخ طوسي در ترجمه أحمد بن ميثم بن أبي نعيم گفته است: «روى عنه حميد بن زياد كتاب الملاحم وكتاب الدلالة وغير ذلك من الأصول». رجال الطوسي، الرقم: 5940. ولي ابن شهرآشوب در ذيل عنوان حميد بن زياد نوشته است: «له أصل وكتاب الملاحم، وكتاب الدلالة، وكتاب الأصول». معالم العلماء: 43، الرقم: 276.) ابن شهر آشوب در اين باره می نويسد: «هذا كتاب معالم العلماء في فهرست كتب الشيعة وأسماء المصنّفين قديماً وحديثاً، وإن كان جمع شيخنا أبو جعفر الطوسي ـ رضي الله عنه ـ في ذلك العصر ما لا نظير له إلا أنّ هذا المختصر فيه زوائد وفوائد ، فيكون إذن تتمة له ، وقد زدت فيه نحواً من ستّمائة مصنّف وأشرت إلى المحذوف من كتابه ، وإن كانت الكتب لا تعدّ ولا تحدّ». (معالم العلماء: 38.) همچنين شيخ منتجب الدين می گويد: «قد حضرت عالي مجلس سيّدنا و مولانا الصدر الكبير الأمير الإمام السيّد.... أبي القاسم يحيى بن الصدر السعيد المرتضى الكبير... و قد جرى أيضاً في أثناء كلامه أنّ شيخنا الموفّق السعيد أبا جعفر محمّد بن الحسن بن عليّ الطوسي رفع الله منزلته قد صنّف كتاباً في أسامي مشايخ الشيعة و مصنّفيهم و لم يصنّف بعده شيء من ذلك. فقلت: لو أخّر الله تعالى أجلي و حقّق أملي أضفت إليه ما عندي من أسماء مشايخ الشيعة و مصنّفيهم الذين تأخّر زمانهم عن زمان الشيخ أبي جعفر ـ رحمه الله ـ و عاصروه... و لمّا انفصلت عن جنابه الأقدس شرعت في جمع ما عندي من الأسامي... و بنيته على حروف المعجم اقتداءً بالشيخ أبي جعفر و ليكون أسهل مأخذاً». (الفهرست : 29ـ31.) اما اين تصوّر تا حدّ زيادی قابل پذيرش نيست، چرا که اين دو کتاب ـ خصوصاً معالم العلماء ـ هرچند شباهت هايی با فهارس موجود دارند، ولی در بسياری از موارد هيچ شباهتی بين اين دو کتاب و سنّت فهرست نگاری امامی به چشم نمی خورد. بلکه با توجّه به اطلاعات بيان شده در بسياری از تراجم می توان اين دو کتاب را کتاب تراجم و يا با ارفاق کتاب رجال دانست نه کتاب فهرستي. (رک المدخل إلی حديث النبوي: 269.) به اين نمونه ها ـ و البته از باب مشت نمونه خروار ـ که در فهرست شيخ منتجب الدين آمده است بنگريد: أ. السيّد أبو عبد الله الحسين بن الهادي بن الحسين الحسني الشجري: فاضل واعظ محدّث. (فهرست منتجب الدين: 48ـ49، الرقم: 81.) ب. السيّد حمزة بن علي بن محمّد بن المحسن العلوي الحسيني: صالح محدّث. (فهرست منتجب الدين: 49، الرقم: 82.) ج. الشيخ ناصر الدين الحسين بن محمّد بن حمدان الحمداني القزويني: فقيه ثقة. (فهرست منتجب الدين: 50، الرقم: 88.) د. الشيخ الإمام نصرة الدين أبو محمد الحسن بن عليّ بن زيرك القمي: واعظ صالح فقيه. (فهرست منتجب الدين: 50، الرقم: 89.) هـ. الشيخ الحسين بن عليّ بن الحاجي الشيعي الطبري بهنوشيم ثقة: صالح فقيه. (فهرست منتجب الدين: 50، الرقم: 90.) و. الشيخ أبو محمّد الحسن بن عليّ بن الحسن السبزواري: فقيه صالح. (فهرست منتجب الدين: 50، الرقم: 91.) چنان که مشاهده می نماييد همه اطلاعاتی که در اين تراجم ـ ونمونه های بسيار ديگر ـ آمده است در حد دو يا سه کلمه است: فقيه، واعظ، صالح، محدّث، فاضل، که اين اطلاعات هم در مبحث فهرستی هيچ کابرد و استفاده ای ندارد. نکته قابل توجه در معالم العلماء اين است که ابن شهر آشوب در هيچ يک از تراجم و پس از ذکر مؤلّفات صاحب ترجمه سندی به اين کتب ذکر نمی کند! در اين ميان، فهرست شيخ منتجب الدين شباهت بيشتری با سنّت فهرست نويسی دارد، يعنی شيخ منتجب الدين در موارد متعدّدی سند خودش را به صاحبان کتب ذکر می کند. اما تفاوتی که با معالم العلماء ابن شهر آشوب دارد اين است که در تراجم زيادی، هيچ کتاب و اثری برای صاحب ترجمه ذکر نمی کند به خلاف ابن شهر آشوب، که نمونه هايی از آن را در بالا می توان مشاهده نمود. با مراجعه به فهرست شيخ منتجب الدين می بينيم که او از بين 544 شخص تنها برای 100 نفر از مترجمين کتب و مؤلّفاتی ذکر کرده است. (المدخل الی موسوعة الحديث النبوي: 269.) به هر حال، چنان که گفتيم از سنت فهرست نگاری امامی با حمله سلجوقيان به بغداد و افول مکتب بغداد ديگر خبری نيست؛ و إلی الله المشتکی. @derasatfielmrejal @salmanraoofi
فهارس اماميه (6) با نگاهي به فهارس شيعی معلوم می شود که عناوين بسياری از تأليفات اصحاب اماميه و يا مرتبط با ايشان چيست. من لايحضره الفقيه، ثواب الأعمال ، الممدوحين والمذمومين، تهذيب الشيعة، و .... عناوين کتبی است که در فهارس ديده می شود. از سوي ديگر نگاهي به عناوين بسياری از کتب ذکر شده در فهارس، نشان گر محتوای آن هاست. كتاب الوضوء، کتاب الصلاة، کتاب الزكاة، کتاب الرجال، و ... اطلاعاتی است که از عناوين کتاب ها به دست می آيد. در اين ميان با عناوين ديگری مواجه می شويم که فهم موضوع و محتوای آن ها چندان آسان نيست. الف. الکتاب شيخ و نجاشی از تاليفات برخی از اصحاب تنها با عنوان «الکتاب» يادکرده اند (به عنوان نمونه نک: الفهرست، الرقم: 16؛ 17؛ 18؛ 19؛ 24.) ظاهراً مراد از «الكتاب» ـ بدون هر عنوان خاصّ ـ اين است که صاحبان اين آثار بر نگاشته خود هيچ نامی ننهاده اند، از اين رو فهرست نگاران برای تذکّر اين مطلب که اين افراد اوراقی نگاشته و مکتوب دارند برای آثار آنها عنوان «الکتاب» را انتخاب نموده اند. نمونه اين رويکرد در «الكتاب» سيبويه است، که عنوان «الکتاب» تذکّری است بر اين مطلب که سيبويه اوراقی نگاشته و مکتوب دارد، هرچند او خوش عنوان خاصّی برای اين نگاشته برنگزيده است. ب. الأصل شيخ و نجاشی از تاليفات برخی از اصحاب تنها با عنوان «الأصل» يادکرده اند (به عنوان نمونه نک: الفهرست، الرقم: 12؛ 13؛ 20؛ 21؛ 22.) در اين ميان بين شيخ و نجاشی در گزارش تعداد اين اصول اختلاف وجود دارد. نجاشي در فهرستش تنها به هشت اصل اشاره نموده است. در حالی که شيخ طوسی بيش از شصت اصل را ذکر نموده است. برای پی بردن به سرّ اين اختلاف رجوع کنيد: رجال النجاشي: 1/24ـ26، به تحقيق نگارنده اين سطور. در اين که مراد از اصل چيست اختلاف نظر وجود دارد وما نيز در صدد بيان آراء واقوال در اين باره نيستيم. (نمونه ای از اين اقوال را بنگريد: فوائد الوحيد البهبهاني: 53؛ الذريعة: 2/126؛ قاموس الرجال: 1/65.) سيّدنا الأستاد مددي ـ دام ظلّه ـ در اين باره مجلس درس می فرمودند: مراد از اصل عنوان وصفی برای بعضی از كتب است که قدماء اصحاب اماميه آن را در ازای اصطلاح صحيح محدّثيت أهل سنت وضع کرده اند. مراجعه به کلمات شيخ و نجاشی نيز اين سخن را تأييد می کند. نجاشي در ترجمه مروك بن عبيد بن سالم می گويد: «قال أصحابنا القميون: نوادره أصل». (رجال النجاشي، الرقم: 1142.) شيخ طوسی( نيز در ترجمه أحمد بن الحسين بن مغلس می نويسد: «روى عنه حميد كتاب زكريا بن محمّد المؤمن وغير ذلك من الأصول». (رجال الطوسي، الرقم: 5945.) و يا به سخن شيخ در ترجمه يونس بن عليّ العطّار دقت کنيد: «روى عنه حميد بن زياد كتاب أبي حمزة الثمالي وغير ذلك من الأصول». (رجال الطوسي، الرقم: 6391.) ج. نوادر و النوادر عنوان قابل توجه ديگر در کتب ومصنفات مندرج در فهارس دو عنوان «نوادر» (برای نمونه نک: الفهرست، الرقم: 143؛ 144؛ 145) و «النوادر» (برای نمونه نک: الفهرست، الرقم: 6؛ 8؛ 9؛ 12؛ 32؛ 38، 63؛) است. سيّدنا الأستاد مددي ـ دام ظلّه ـ در اين باره مجلس درس می فرمودند: «كتاب النوادر» عنوانی است که مؤلّف برای كتابش برگزيده است، يعنی او کتابش را «النوادر» نام نهاده است. اما عنوان «نوادر» برای كتاب هاي به کار می رود که مؤلّف هيچ عنوانی برای آنها برنگزيده است، اما اصحاب اماميه برای تذکر اين مطلب که احاديث وروايات اين شخص مختلف است نام «نوادر» را برای کتب آنها برگزيده اند. شاهد اين مطلب اين که شيخ طوسی( در تراجم بسياری می گويد: «له روايات»، در حالی که نجاشي در همان تراجم می گويد: «له نوادر». (برای نمونه نک: الفهرست، الرقم: 116، ومقارنه کنيد با رجال النجاشي، الرقم: 191) شاهد ديگر برای اين مطلب قول نجاشي( در ترجمه عبد الله بن محمّد النهيكي است که می گويد: «جمعت نوادره كتاباً». (رجال النجاشي، الرقم: 605.) @derasatfielmrejal @salmanraoofi
فهارس اماميه (7) از جمله اطلاعات ارزشمندی که با تحليل عبارات شيخ و نجاشی به آن دست می يابيم خصوصيات و اوصاف مصنّفات است. اين خصوصيات گاه مرتبط با خصوصيات ظاهری کتاب هاست، مثل اين تعابير: «كبير»، «مبوّب»، «غير مبوّب»، «مثل كتب الحسين بن سعيد»، «مثل كتاب المحاسن»، «مثل كتاب سعد بن عبد الله»، «مثل كتاب الحسن بن محبوب»، «على عدد»، «کتاب صغير»، «أصغر من کتاب»، «أكبر من كتاب»، «على ترتيب کتاب»، «على ترتيب الأصول»، «على ترتيب کتب الفقه»، «لم يتمّه»، «موقوف علی التمام»، و... . و گاه اين خصوصيات مرتبط با مباحث حجّيت است، مثل اين تعابير: «معتمد عليه»، «قريبة»، «قريبة من السداد»، «سديدة»، «فاسد»، «مختلط»، «تخليط»، «مخلّط»، «صحيح الحديث»، «ردي الحديث»، «مضطرب الألفاظ»، «موضوع»، «مزخرف»، «لا يعوّل عليها»، «صحاح»، «منتحل الحديث»، «أکثرها علی الفساد»، «کتاب ملعون»، و... بايد توجّه داشت که اين بحث و مباحث مشابه، که پيرامون مباحث حجّيت است، تنها در فهارس اصحاب اماميه به چشم می خورد، و در فهارس ديگر ـ چه فهرست ابن نديم و چه فهارس اهل سنت ـ نمونه های آن ديده نمی شود. @derasatfielmrejal @salmanraoofi
فهارس اماميه (8) در مراجعه به فهارس گاه تعبيری به چشم می خورد که نشان گر تعدّد نسخ يک کتاب و اختلاف نسخ وطرق آن است: به اين نمونه ها بنگريد: أ. لأبي رافع كتاب السنن و الأحكام و القضايا.... و روى هذه النسخة من الكوفيين أيضاً ... و ذكر شيوخنا أنّ بين النسختين اختلافاً قليلاً، و رواية أبي العبّاس أتمّ. ب. أبان بن عثمان الأحمر البجلي... و ما عرف من مصنّفاته إلا كتابه الذي يجمع المبتدأ و المبعث و المغازي و الوفاة و السقيفة و الردة. أخبرنا بهذه الكتب ـ و هي كتاب واحد ـ الشيخ أبو عبد الله محمّد بن محمّد بن النعمان ... هذه رواية الكوفيين، و هي رواية ابن فضّال، و من شاركه فيها من القميّين، و هناك نسخة أخرى أنقص منها رواها القميّون. أخبرنا بها الحسين بن عبيد الله ... ج. صنّف كتباً كثيرة، منها المحاسن ... وقد زيد في المحاسن و نقص. د. بكر بن صالح الرازي ... له كتاب نوادر يرويه عدّة من أصحابنا... و هذا الكتاب يختلف باختلاف الرواة عنه. هـ. طلحة بن زيد ... له كتاب يرويه جماعة يختلف برواياتهم. و. عبيد الله بن عليّ بن أبي شعبة الحلبي ... صنّف الكتاب المنسوب إليه... و النسخ مختلفة الأوائل، و التفاوت فيها قريب. ز. العلاء بن رزين القلاء ... له كتاب، و هو أربع نسخ: منها رواية الحسن بن محبوب... و منها رواية محمّد بن خالد الطيالسي... و منها رواية محمّد بن أبي الصهبان... و منها رواية الحسن بن علي بن فضّال. ح. محمّد بن أبي عمير أمّا نوادره فهي كثيرة، لأنّ الرواة لها كثيرة فهي تختلف باختلافهم. همچنين تعبير «له كتاب تختلف روايته»، «له كتاب تختلف الروايات فيه»، «كتابه تختلف الرواية له»، «له كتاب تختلف رواياته»، «له كتاب تختلف الرواية عنه»، «له كتاب تختلف الرواة عنه» نشانگر اختلاف کتب وطرق آنهاست. از سويی گاه نسخ مختلف يک کتاب از لحاظ ارزشيابی متفاوت اند. نجاشی در ترجمه حسين بن سعيد وبرادرش و هنگام ذکر طرق به کتب آنها ـ به نقل از اجازه ابن نوح ـ می نويسد: «قد روى عنه أبو جعفر أحمد بن محمّد بن عيسى الأشعري القمي، و أبو جعفر أحمد بن محمّد بن خالد البرقي، و الحسين بن الحسن بن أبان، و أحمد بن محمّد بن الحسن بن السكن القرشي البردعي، و أبو العبّاس أحمد بن محمّد الدينوري. فأمّا ما عليه أصحابنا و المعوّل عليه ما رواه عنهما أحمد بن محمّد بن عيسى... و أمّا أبو العبّاس الدينوري، فقد أخبرنا الشريف أبو محمّد الحسن بن حمزة بن عليّ الحسيني الطبري فيما كتب إلينا أنّ أبا العبّاس أحمد بن محمّد الدينوري حدّثهم عن الحسين بن سعيد بكتبه و جميع مصنّفاته عند منصرفه من زيارة الرضا عليه السلام، أيّام جعفر بن الحسن الناصر بآمل طبرستان سنة ثلاثمائة، و قال: حدّثني الحسين بن سعيد الأهوازي بجميع مصنّفاته. قال ابن نوح: و هذا طريق غريب، لم أجد له ثبتاً إلا قوله رضي الله عنه». اين گونه بحث ها در غير از فهارس امامی کمتر ديده می شود، بلکه در مواردی که به اعتبار کتاب و نسخه های آن پرداخته می شود ـ مانند اين نمونه ای که از نجاشی در ترجمه حسين بن سعيد و برادرش حسن ذکر نموديم ـ اصلاً ديده نمی شود. @derasatfielmrejal @salmanraoofi
فهارس اماميه (9) با مراجعه به فهارس امامی با نمونه های متعدّد از بحث پيرامون انتساب کتابی به مؤلّفی روبه رو می شويم. اکنون نمونه هايی از اين دست را ذکر می کنيم: أ. إبراهيم بن محمّد إبراهيم بن محمّد المذاري، صاحب حديث و روايات. له كتاب مناسك الحجّ... و حكي لنا أنّ من الناس من ينسب هذا الكتاب إلى أبي محمّد الدعلجي، لأنسه به و العمل به. ب. أحمد بن إصفهبذ القمي ... لم يعرف له إلا الكتاب الذي بأيدي الناس في تفسير الرؤيا، و هم يعزونه إلى أبي جعفر الكليني، و ليس له. ج. ثبيت بن محمّد العسكري صاحب أبي عيسى الوّراق... و الكتاب الذي يعزي إلى أبي عيسى الورّاق في نقض العثمانية له. د. عبد الملك بن عتبة الهاشمي اللهبي... ليس له كتاب. و الكتاب الذي ينسب إلى عبد الملك بن عتبة هو لعبد الملك بن عتبة النخعي. گويا اين سخن نجاشی تعريضی به شيخ طوسی است که نوشته است: «عبد الملك بن عتبة الهاشمي. له كتاب». هـ. عليّ بن أبي صالح... قال حميد في فهرسته: سمعت منه كتباً عدّة، منها: كتاب ثواب إنّا أنزلناه، كتاب الأظلّة... وليس أعلم هذه الكتب له أو رواها عن الرجال. اين ترديد در مورد کتاب های عليّ بن أبي صالح را با توجه به کلام أبو غالب می توان تأييد کرد. أبو غالب می گويد: «كتاب الأظلّة وشي‏ء من فضل إنّا أنزلناه، حدّثني به حميد بن زياد عن عليّ بن صالح عن عليّ بن حسان عن عبد الرحمن بن كثير بكتاب الأظلّة. وحدّثني حميد بالإسناد بفضل إنّا أنزلناه»‏. با توجه به ظاهر اين کلام می توان گفت كتاب الأظلّة وفضل إنّا أنزلناه از تأليفات عبد الرحمن بن كثير، و اما عليّ بن أبي صالح تنها راوي اين كتب است. و. عمارة بن زيد الخيواني الهمداني... ينسب إليه كتب، منها: كتاب المغازي، كتاب حروب أمير المؤمنين عليه السلام، كتاب مقتل الحسين بن علي عليه السلام و أشياء كثيرة تنسب إليه، و الله أعلم. ز. محمّد بن أورمة القمي... كتبه صحاح، إلا كتاباً ينسب إليه، ترجمته تفسير الباطن، فإنّه مخلّط. @derasatfielmrejal @salmanraoofi
التماس دعا
🔆سيره عملي امام خميني (ره) در ماه مبارک رمضان 🔆 امام خميني(ره) توجه ويژه اى نسبت به ماه رمضان داشتند و ملاقات هاى خود را در اين ماه تعطيل مى كردند و به دعا و تلاوت قرآن و... مى پرداختند. ايشان مى گفتند: «خود ماه مبارك رمضان، كارى است». 🔆 يكى از ياران امام، در اين‌باره گفته است: در اين ماه، ايشان دگرگونى خاصى متناسب با اين ماه در زندگى خود ايجاد مى كردند، به‌گونه اى‌كه اين ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجيد و دعا مشغول مي‌شدند. 🔆 ايشان، به هنگام سحر و افطار، بسيار كم مى خوردند، به گونه اى كه خادمشان فكر مى كردند كه امام، چيزى نخورده است! 🔆 امام راحل توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز نوافل را ترك نمى كردند. نقل شده است كه امام در نجف اشرف، با آن گرماى شديد، ماه مبارك رمضان را روزه مى گرفتند و با اين كه در سنين پيرى بودند و ضعف بسيار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل به جاى نمى آوردند، افطار نمى كردند! و شبها تا صبح، نماز و دعا مى خواندند @salmanraoofi  
هدایت شده از هابیلیان
تماشاچی نداریم شهید احسان قاسمیه دانشجوی ممتاز مهندسی برق دانشگاه کنیگزویل تگزاس و فرمانده گردان حضرت امیرالمؤمنین : در اسلام تماشاچی نداریم، همه مسلمانان باید به هر نحوی در صحنه نبرد بین حق و باطل شرکت کنند وگرنه خود نیز باطلند #غزه @Habiliyan
هدایت شده از شیخ‌علےعزلتےمقدم
اهمیت ماه رمضان.mp3
1.55M
ویژه ماه مبارک رمضان اهمیت ماه رمضان @hazin14
هدایت شده از شیخ‌علےعزلتےمقدم
آیات الاخلاق 1.mp3
2.47M
ویژه ماه مبارک رمضان آیات الاخلاق ۱ @hazin14
1_6464138.mp3
5.12M
🎵صحبتهای استاد احمد عابدی 🔆چند نکته درباره استفاده از تعطیلات و قرائت قرآن و .... ۱۸ اردیبهشت ۹۷ 🎧با دوستانتان به اشتراک بگذارید @Ahmad_aabedi @salmanraoofi
باسمه تعالی وقتی برای صوتی یا مطلبی اسم استاد در نوشته یا لینک نمی آید یعنی مطلب از بنده است @salmanraoofi
فهارس اماميه (10) در فهارس شيعه ـ با توجّه به مباحث حجّيت مورد توجه در اين فهارس ـ بحث های رجالی فراوانی ديده می شود. که البته تحليل های فهرستی و رجالی در فهارس به هم تنيده است و اين گونه نيست که مرزی روشن بين اين دو بخش کشيده شده باشد. به اين عبارت نجاشی در ترجمه إبراهيم بن نعيم عبدی نگاه کنيد: «إبراهيم بن نعيم العبدي أبو الصباح الكناني نزل فيهم فنسب إليهم، كان أبو عبد الله ـ عليه السلام ـ يسمّيه الميزان لثقته، ذكره أبو العبّاس في الرجال، رأى أبا جعفر وروى عن أبي إبراهيم ـ عليهما السلام ـ. له كتاب يرويه عنه جماعة. أخبرنا محمّد بن علي قال: حدثنا علي بن حاتم عن محمّد بن أحمد بن ثابت القيسي قال: حدثنا محمّد بن بكر والحسن بن محمّد بن سماعه، عن صفوان، عنه به». پس بايد بين عبارات نجاشی در اين ترجمه تفكيك نمود، چرا که بعضی از فقرات اين عبارت مثل: «كان أبو عبد الله ـعليه السلام ـ يسمّيه الميزان لثقته» مرتبط با بحث رجالی، ونشان دهنده وثاقت اين راوی است. و از سوی ديگر بعضی ديگر از عبارات، مثل : «له كتاب يرويه عنه جماعة» مرتبط با فهرستی است، و بيان گر اين مطلب است که شهرت كتاب إبراهيم بن نعيم به گونه ای است که جماعتی آن را از او روايت می کنند. بايد توجه داشت ـ بر خلاف آنچه که مرحوم مامقانی گمان کرده است (مقباس الهداية: 2/262.) ـ اين عبارت نشانگر وثاقت و يا ممدوح بودن صاحب كتاب نيست ، چرا که وهب بن وهب علی رغم شهرت كتابش، راوی دروغ گو و ضعيفی است. به عبارت نجاشی درباره او وکتابش بنگريد: «وهب بن وهب...كان كذّاباً... له كتاب يرويه جماعة». همين طور وقتی در ترجمه أبان بن عمر اسدي می گويد: «شيخ من أصحابنا، ثقة، لم يرو عنه إلا عبيس بن هشام الناشري»، در اين کلام «شيخ من أصحابنا، ثقة» مرتبط با بحث رجالی پيرامون وثاقت راوی، و«لم يرو عنه إلا عبيس بن هشام الناشري» مرتبط با بحث فهرستی است وبيانگر اين مطلب که کتاب أبان بن عمر ـ علی رغم وثاقت و جلالت أبان بن عمر ـ بين اصحاب اماميه نامشهور است به گونه ای که تنها عبيس بن هشام آن را نقل کرده است. @derasatfielmrejal @salmanraoofi
فهارس اماميه (11) از ديگر اطلاعاتی که فهارس شيعی به ما می دهد اطلاعاتی در مورد نحوه نقل وانتقال تراث روائی امامي است. به اين عبارات که در فهرست نجاشي وشيخ طوسی آمده است بنگريد. در اين موارد به صراحت از انتقال تراث امامی از شهری به شهر ديگر و توسط عالمان ومحدّثان امامی سخن به ميان آمده است: أ. إبراهيم بن هاشم.... و أصحابنا يقولون: أول من نشر حديث الكوفيين بقم هو. ب. أحمد بن محمّد بن أحمد بن طلحة... أصله كوفي و سكن بغداد، روى عن الشيوخ الكوفيين. ج. أحمد بن محمّد بن جعفر الصولي... قدم بغداد سنة ثلاث و خمسين و ثلاثمائة و سمع الناس منه. د. إسماعيل بن محمّد بن إسماعيل بن هلال المخزومي... قدم العراق و سمع أصحابنا منه مثل أيّوب بن نوح و الحسن بن معاوية و محمّد بن الحسين و عليّ بن الحسن بن فضّال. هـ. الحسن بن حمزة بن علي بن عبد الله بن محمد بن الحسن بن الحسين بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليهم السلام أبو محمد الطبري، يعرف بالمرعش... قدم بغداد و لقيه شيوخنا في سنة ست و خمسين و ثلاثمائة. و. جعفر بن الحسين بن عليّ بن شهريار المؤمن القمي... شيخ أصحابنا القميين، ثقة، انتقل إلى الكوفة و أقام بها. ز. أمّا الحسين بن الحسن بن أبان القمي فقد حدّثنا محمد بن أحمد الصفواني قال: حدّثنا ابن بطة عن الحسين بن الحسن بن أبان، و أنّه أخرج إليهم بخط الحسين بن سعيد، و أنه كان ضيف أبيه، و مات بقم، فسمعه منه قبل موته.... و أمّا أبو العبّاس الدينوري، فقد أخبرنا الشريف أبو محمّد الحسن بن حمزة بن علي الحسيني الطبري فيما كتب إلينا أنّ أبا العبّاس أحمد بن محمّد الدينوري حدّثهم عن الحسين بن سعيد بكتبه و جميع مصنّفاته عند منصرفه من زيارة الرضا عليه السلام أيّام جعفر بن الحسن الناصر بآمل طبرستان سنة ثلاثمائة، و قال: حدّثني الحسين بن سعيد الأهوازي بجميع مصنّفاته. ح. عبد الله بن جعفر بن الحسين بن مالك بن جامع الحميري ... شيخ القميين و وجههم، قدم الكوفة سنة نيف و تسعين و مائتين، و سمع أهلها منه فأكثروا. ط. عبد الرحمن بن أبي حمّاد كوفي، صيرفي، انتقل إلى قم و سكنها. ي. عليّ بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي شيخ القميين في عصره... كان قدم العراق... أخبرنا أبو الحسن العبّاس بن عمر بن العبّاس بن محمّد بن عبد الملك بن أبي مروان الكلوذاني رحمه الله قال: أخذت إجازة علي بن الحسين بن بابويه لما قدم بغداد سنة ثمان و عشرين و ثلاثمائة بجميع كتبه. يا. عليّ بن محمّد بن عبد الله أبو الحسن القزويني القاضي... قدم بغداد سنة ستّ و خمسين و ثلاثمائة و معه من كتب العياشي قطعة، و هو أوّل من أوردها إلى بغداد. يب. محمّد بن إبراهيم بن جعفر النعماني.... قدم بغداد و خرج إلى الشام و مات بها. يج. محمّد بن عليّ بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي نزيل الري ... و وجه الطائفة بخراسان، و كان ورد بغداد سنة خمس و خمسين و ثلاثمائة، و سمع منه شيوخ الطائفة و هو حدث السنّ. يد. محمّد بن عليّ بن إبراهيم بن موسى القرشي.... كان ورد قم. يه. محمّد بن أحمد بن داود بن عليّ .... شيخ القميين في وقته و فقيههم... ورد بغداد فأقام بها و حدث. بايد توجه داشت که در فهارس اهل سنت نيز گاه با نکاتی از اين قبيل مواجه می شويم ولی از آنجا که فهارس اهل سنت بر محور مؤلف آن نوشته شده است بالطبع نکات اين چنيني نيز در ارتباط با مؤلّف است و يا به صورت استطرادی. @derasatfielmrejal @salmanraoofi
فهارس اماميه (12) با مراجعه به فهارس موجود می بينيم که فهرست نگاران امامی در اين فهارس تنها به گزارش طرق وأسانيد بسنده نکرده اند، بلکه در موارد متعددی به پالايش های صورت گرفته در طی اجازه ها واستجازه ها نيز پرداخته اند. مرحوم شيخ طوسی در موراد متعدّده ای به اين نکته تصريح کرده است که آنچه او اجازه نقلش را گرفته نه همه روايات ومنقولات مؤلّفين است، بلکه او تنها به اجازه نقل اخباری را گرفته که خالی از غلو و تخليط است: «أخبرنا بجميعها إلا ما كان فيها من تخليط أو غلوّ». مرحوم شيخ در ترجمه أحمد بن محمّد بن سيار، طاهر بن حاتم بن ماهويه، محمّد بن سنان، محمّد بن أورمه، محمّد بن عليّ صيرفي، محمّد بن حسن بن جمهور، و محمّد بن عليّ شلمغاني به نقل پالايش شده کتب و روايات آنها تصريح نموده است. نتيجه اين گزارش ها اين است که می توان تمامی رواياتی که شيخ از کتب اين افراد نقل نموده است رواياتی صحيح برشمرد، لا أقل از نگاه شيخ. نمونه ديگر اين پالايش ها، پالايشی است که توسط ابن وليد نسبت به روايات محمّد بن أحمد بن يحيی در کتاب نوادر الحکمه صورت گرفته است. نجاشي در فهرستش اين پالايش را به واسطه فهرست ابن وليد اين گونه نقل می کند: «كان محمّد بن الحسن بن الوليد يستثني من رواية محمّد بن أحمد بن يحيى: ما رواه عن محمّد بن موسى الهمداني، أو ما رواه عن رجل، أو يقول بعض أصحابنا، أو عن محمّد بن يحيى المعاذي، أو عن أبي عبد الله الرازي الجاموراني، أو عن أبي عبد الله السياري، أو عن يوسف بن السخت، أو عن وهب بن منبه، أو عن أبي علي النيشابوري، أو عن أبي يحيى الواسطي، أو عن محمّد بن عليّ أبي سمينة، أو يقول في حديث، أو كتاب و لم أروه، أو عن سهل بن زياد الآدمي، أو عن محمّد بن عيسى بن عبيد بإسناد منقطع، أو عن أحمد بن هلال، أو محمّد بن علي الهمداني، أو عبد الله بن محمّد الشامي، أو عبد الله بن أحمد الرازي، أو أحمد بن الحسين بن سعيد، أو أحمد بن بشير الرقي أو عن محمّد بن هارون، أو عن ممويه بن معروف، أو عن محمّد بن عبد الله بن مهران، أو ما ينفرد به الحسن بن الحسين اللؤلؤي، و ما يرويه عن جعفر بن محمّد بن مالك، أو يوسف بن الحارث، أو عبد الله بن محمّد الدمشقي». صدوق نيز در اين پالايش از استادش ابن وليد تبعيت کرده است، و از همين روست که می بينيم شيخ طوسی نيز در فهرستش اين پالايش را به واسطه فهرست صدوق نقل کرده است. @derasatfielmrejal @salmanraoofi
فهارس اماميه (13) از جمله مباحث مطرح شده در فهارس امامی اشاره به طبقات مؤلّفين کتب است. به اين عبارات توجه کنيد: أ. روی عن أبي جعفر(. (رجال النجاشي، الرقم: 12؛ 26؛ 32؛ 71 و...) ب. روی عن أبي عبد الله(. (الفهرست، الرقم: 3؛ 60؛ 61؛ 62؛ 82؛ 587؛ رجال النجاشي، الرقم: 8؛ 9؛ 12؛ 25؛ 26؛ و...) ج. روی عن أبي الحسن(. (الفهرست، الرقم: 62؛ 64؛ 82؛ 587؛ 783؛ رجال النجاشي، الرقم: 8؛ 25؛ و....) د. لقي الرضا. (الفهرست، الرقم: 6؛ 32؛ 63؛ 75 و....) هـ. روى عن الرضا. (رجال النجاشي، الرقم: 29؛ 42؛ 43؛ 91؛ 109؛ 112؛ و....) و. روی عن أبي جعفر الثاني(. (رجال النجاشي، الرقم: 138؛ 225؛ 264؛ 278؛ و...) ز. روی عن أبي الحسن الثالث(. (رجال النجاشي، الرقم: 190؛ 225؛ و...) ح. روى عن جماعة من أصحاب أبي عبد الله. (الفهرست، الرقم: 32؛ 162؛ 356؛ 618؛ رجال النجاشي، الرقم: 49؛ 82؛ و...) ط. روى عن أبي عليّ محمّد بن علي بن همام و من كان في طبقته. (رجال النجاشي، الرقم: 24) همه اين عبارات ـ و ديگر عبارت مشابه ـ نشان گر طبقات روات و مؤلّفين است. با مراجعه به گونه های ديگر فهارس ـ يعنی فهارس اهل سنت و فهرست ابن نديم ـ روشن است که نبايد چنين مباحثی را در گونه های ديگر فهارس پيگيری کنيم. @derasatfielmrejal @salmanraoofi