eitaa logo
سلمان رئوفی
5.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
330 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط https://eitaa.com/srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆میزان یادگیری در حالت های مختلف وقتی میخوانیم ۱۰% وقتی میشنویم ۲۰% وقتی میبینیم ۳۰٪ وقتی میبینیم و میشنویم ۵۰% وقتی بحث میکنیم ۷۰٪ وقتی تجربه میکنیم ۸۰٪ وقتی به دیگران یاد میدهیم ۹۵% 🔆قدر مباحثه و تدریس را بدانید @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 ماجرای همسایه‌ای که آیت‌الله بهجت به‌دنبال رضایت از او بود پدرم همیشه برای حفظ احترام مادر در خانه تلاش می‌کرد ✳ حجت‌الاسلام گفت: مرحوم پدرم همیشه در مسائلی که پیش می‌آمد از مادر خانواده حمایت می‌کرد تا احترام او همیشه در خانه حفظ شود، حتی به‌شوخی هم می‌گفت رئیس ایشان است. @salmanraoofi ادامه گفتار را در پست زیر دنبال کنید👇👇
🔅🔅🔅 📝 به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، شب جمعه بیست ‌و پنجم شوّال سال 1334 هجری قمری برابر با دوم شهریور 1295 خورشیدی، خانۀ کربلایی محمود، غرق نور و شادی شد. در آن شب یکی از شیعیان اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) پا به عرصه دنیا گذاشته بود، او آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی بهجت بود، مردی بزرگ که شاگرد بزرگانی همچون آیت‌الله سیدعلی قاضی، آیت‌الله سید محمود شاهرودی، آیت‌الله میلانی، آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله خویی و خیلی دیگر از بزرگان دین اسلام بود، مردی که سال‌ها تقوا، محبت، تواضع و فروتنی‌اش زبانزد خاص و عام بود و با رحلتش انبوهی از مردم سراسر کشور را داغدار کرد، از آن روز تاکنون 10 سال است که می‌گذرد اما همچنان یاد و خاطره آن عالم بزرگ با آن نمازهای دوست‌داشتنی در ذهنمان باقی است. حال به‌مناسبت فرا رسیدن دهمین سالگرد مرحوم آیت‌الله بهجت گفتگویی را با فرزند ایشان حجت‌‌الاسلام علی بهجت ترتیب دادیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید. 📝 * با توجه به اینکه شما بیش از سایر فرزندان مرحوم آیت‌الله بهجت، با پدر همنشین بودید و امورات مختلف ایشان را پیگیری می‌کردید، مهم‌ترین ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری پدر را به‌خصوص در محیط خانه و نسبت به قوم و خویشان چه می‌دانید؟ ✳ حجت‌الاسلام بهجت:در ابتدا به نکته‌ای دربارۀ مسأله ازدواج اشاره می‌کنم، آیت‌الله بهجت معتقد بود ازدواج همزیستی و با هم کنار آمدن است، با هم تفاهم کردن است، نه اینکه یکی از دو طرف این‌طوری بخواهد رفتار کند و دیگری هم بگوید "من هر کاری بخواهم می‌کنم و تو هم باید مطابق رفتار من عمل کنی"، نه این‌طور نبود، پیوسته به کنار آمدن زوجین دعوت می‌کرد، او بسیار تأکید می‌کرد که در عرصۀ ازدواج باید تمرین کرد که چگونه دو نوع تفکر، دو اندیشه و دو جنس مخالف با هم کنار بیایند، لذا در این راستا توصیه‌هایی بیان می‌کردند. 🔹 یکی دیگر از ویژگی‌های مرحوم آیت‌الله بهجت این بود که به هیچ یک از اعتراض‌هایی که گاهی در محیط خانواده مطرح شد، پاسخ نمی‌داد گرچه خیلی از حرف‌ها هم بی‌ربط و بی‌انصافی بود. گاهی هم اعتراض می‌کردم؛ "مگر حرف خلاف نبود؟ چرا پاسخ ندادید؟"، می‌فرمود: "مگر با جواب دادن، حرف تمام می‌شود؟"، این به‌خلاف خانواده‌هایی است که امروز به مسائل مختلف اعتراض می‌کنند و هر یک به این اعتراض‌ها پاسخ‌هایی می‌دهند و بحث ادامه‌دار می‌شود. در هر شرایطی صبر و تحمل ایشان بر هر چیز دیگری غلبه داشت. 🔹 اصل کلی در رفتار آیت‌الله بهجت در محیط خانواده گذشت، دامن نزدن به مسائل و کوتاه آمدن بسیار در موضوعات مختلف بود، اصلاً کنارآمدنش هم خیلی فوق‌العاده بود. او معتقد بود که؛ "اگر می‌خواهید زندگی دوام داشته باشد، راهش این نیست که به هر چیزی پاسخ و واکنش نشان بدهید، آن هم در قبال فردی که خودش را به آن راه زده و نمی‌خواهد بفهمد". ایشان معتقد بود که گاهی اوقات افراد در قالب اعتراض‌های مختلف چه در محیط خانه و... می‌خواهند خودشان را تخلیه کنند، می‌گفت "بگذارید خودشان را تخلیه کنند و حرفشان را بزنند، در چنین شرایطی باید فرصت دهیم تا اندکی زمان بگذرد، با گذشت زمان اگر زمینه را مساعد دیدیم، با ملایمت با او صحبت کنیم". 📝 حضور کنار خانواده و رسیدگی به امورات اهالی خانه پیدا می‌کردند؟ ✳ حجت‌الاسلام بهجت: بله او برای تمام کارهایش وقت می‌گذاشت و بسیار مرتب و منظم بود و به همه کارهایش می‌رسید، با وجود تمام مشغولیت‌های درس و بحث و...، از آنجایی که برای خانواده اهمیت و جایگاه بالایی قائل بود، برای خانواده‌اش وقت می‌گذاشت، طوری که سعی می‌کرد به‌هنگام وعده‌های غذایی کنار خانواده باشد، می‌نشست و حوصله به‌خرج می‌داد و حرف‌های خانواده را با دقت گوش می‌داد، کوچک‌ترین مسائل را پیگیری می‌کرد، بسیار پیگیر اقوام و قوم و خویشان بود، سراغشان را می‌گرفت، آن‌قدر مهربانانه از آنان سراغشان را می‌گرفت که گویی از فرزند و خانواده خود سراغ می‌گیرد. اگر متوجه می‌شد که خانواده از یکی از اقوام مدتی است خبری ندارد، دعوت می‌کرد که جویای احوالشان بشویم. @salmanraoofi ادامه گفتار را در پست زیر دنبال کنید👇👇
🔅🔅🔅 📝 آیت‌الله بهجت هیچ‌گاه عصبی نمی‌شد؟ ✳ حجت‌الاسلام بهجت: چرا گاهی اوقات در مسائلی که به‌خلاف شرع بود عصبی می‌شد، اما در محیط خانواده همیشه با مهر و محبت بود. جالب بود که همیشه به‌طرفداری از مادر بلند می‌شد و در مسائلی که پیش می‌آمد همیشه از مادر خانواده حمایت می‌کرد تا احترام مادر همیشه در خانه حفظ شود و حتی به‌شوخی هم می‌گفت که رئیس ایشان (مادر) است. یک بار به مادر گفتم "مثلاً شما در این مورد اشتباه کردید" و دلایل آن را ذکر کردم، وقتی خدمت آقا رسیدم ایشان نگاهی کرد و فرمود: "نباید این‌طور به مادرت می‌گفتی"، یعنی حاضر نبودند کوچک‌ترین اصطکاکی در روابط خانوادگی ایجاد شود. جالب بود که هر وقت مرحوم پدر حال اقوام را می‌پرسید آنها وسائل‌شان را جمع‌وجور می‌کردند و به خانه ما می‌آمدند و می‌گفتند: "هرچه نباشد آقای بهجت سراغی از ما گرفته است"! 🔹 با وجود اینکه خیلی از امکانات مرفّهی برخوردار نبودیم اما ایشان بسیار مهمان‌دوست بود و معتقد بود که در نجف غذای یک نفر را دو نفر می‌توانند بخورند، لذا معمولاً هنگام صرف غذا عده‌ای می‌آمدند و درِ خانه ما را می‌زدند و به دیدار پدر می‌آمدند، برای‌مان جالب بود که همه آنها را هم تحویل می‌گرفت و از آنان استقبال می‌کرد، نه‌تنها غر نمی‌زد، بلکه با روی بسیار گشاده از آنان استقبال می‌کرد، حتی برخی از آنان که خیلی هم مقیّد به آداب مذهبی نبودند اما باز هم آنان را تحویل می‌گرفت. 📝 * می‌خواهیم برایمان به چند نمونه از خاطرات به‌یادماندنی مرحوم پدر اشاره کنید. ✳ حجت‌الاسلام بهجت: مرحوم پدرم حافظه بسیار قوی‌ای داشت، بارها شده بود که سراغ تک تک همسایه‌ها را از ما می‌گرفت و می‌گفت "آن همسایه‌ای که چند روز پیش اینجا آمد کارش به جا رسید، آیا مشکل آن بنده خدا برطرف شد؟"، "راستی چند روزی است که از فلان همسایه خبری نیست، از او خبری بگیرید"، این خیلی عجیب بود و هر یک از ما را مأمور می‌کرد که سراغی از همسایه‌ها بگیریم و جویای احوالشان شویم. روزی به من گفت "علی جان! برو و به مادر بگو تا غذای خوبی را تهیه کند و بعد آن را به خانه فلان همسایه ببر و این بسته را هم به او تحویل بده". من این کار را نکردم، دوباره گفتند، باز هم نرفتم، نمی‌خواستم پیش آن فرد بروم، چند بار گفتند و من نرفتم، دفعه آخر گفت که "آخر این کار را برای خودت می‌گویم، یادت است که مسأله‌ای را از آن همسایه فاش کردی و با این کار او را از خودت ناراحت کردی؟ من به این وسیله می‌خواهم او از تو راضی شود". 🔹 او می‌دانست که آن فرد قرار است به‌زودی از دنیا برود به همین دلیل می‌خواست در روزهای پایانی عمرش او را از من راضی کند، لذا پدر از من می‌خواست که این کار را انجام بدهم، او تا این اندازه مراقب ما و به‌دنبال سعادت ما بود، با وجود اینکه بیست سال از آن اتفاق گذشته بود اما او می‌خواست بعد از این‌همه سال نارضایتی او از من را حل‌وفصل کند. 🔹 بسیار متواضع بود و هیچ منیتی نداشت، این‌طور نبود که بگوید "من چنین شخصی هستم و این کلاس‌ها را طی کردم، پسرجان، این فرصت را از دست نده و حواست به من باشد و..."، اصلاً این خبرها نبود، فکر می‌کردیم مثل یک روحانی معمولی است با این تفاوت که دیگر روحانی‌ها دارند تلاش می‌کنند تا به جایی برسند اما مرحوم پدر این تلاش را هم ندارد. روزی فردی پیش پدر آمد و خود پدر با سن 70سالگی رفت و برایش چای آورد، به من نمی‌گفتند "علی، تو بیا کارگر پدرت باش" تا من در این سن خجالت نکشم. تا سال 63 این موضوع ادامه داشت تا اینکه علامه جعفری مرا دید و نکاتی به بنده گفت. 🔸 سفارش عجیب علّامه جعفری 🔹 روزی وارد خانه شدم و علامه جعفری را دیدم، سلام کردم و جواب سلامم را دادند، گفتند: "شما؟"، گفتم "علی هستم"، دست مرا گرفت و از خانه خارج شدیم و بعد گفت: "الآن چه می‌کنی؟"، من هم روند درسی و مطالعاتم را عرض کردم، به‌شوخی گفتم "در خانه پدرم نان و پنیر هست، استاد هم مُفت و من هم بیکار، لذا رفتم درس بخوانم"، شروع کردند به خندیدن و بعد با آن لهجه قشنگ و دوست‌داشتنی گفتند "تمام کارهایت را رها کن و به‌خدمت پدر روی آور، تو عقلت نمی‌رسد که ایشان چه موقعیتی دارد و فکر می‌کنی او هم مثل دیگران است. من ایشان را می‌شناسم، از جوانی ایشان را می‌شناختم، وقتی خدا او را از تو گرفت آن وقت او را می‌شناسی". 🔹 ایشان جمله‌ای گفت که خیلی برایم جالب و عجیب بود، علامه جعفری با همان لهجه به‌یادماندنی‌اش گفت: "اگر پدرت چَرند هم گفت بنویس و نگه دار و برای آینده امانت‌دار باش". بعد از اینکه ایشان رفت به‌فکر فرو رفتم و به خود گفتم چرا ایشان این حرف را زد! این‌که "بیا درسَت را رها و به پدرت خدمت کن و حتی اگر چَرند هم گفت یادداشت کن"، اینها برای من عجیب بود. @salmanraoofi
🔆رهبرانقلاب ‼️من در دوران اختناق، استادِ معروفِ عالی‌مقامی را میشناختم که روی کفش شاه آن‌وقت - محمّدرضا - افتاد! اساتید در صفی ایستاده بودند و محمّدرضا از برابر آنها عبور میکرد و این شخص روی پای او افتاد! بعدا شاگردان و رفقایش ملامت کردند و این هم جوابی نداشت. گفت: هیبت سلطانی من را گرفت، کسانیکه اینطور زندگیشان را در ذلتِ در مقابل قدرتها گذراندند، حالا که نوبت نظام جمهوری اسلامی میرسد، گردنکشی میکنند! این گردن، ارزش ندارد. باید توی سر اینها زد. این بی‌احترامی به علم است که ما اینها را در عداد استاد و علما راه بدهیم! ۶۹/۸/۱ @Jahade_tabeini @salmanraoofi
❗️استعمار می‌گوید آخوند فقط لا إله الّا الله بگوید! 🔆شما به حوزه‌های علميه نگاه كنيد، آثار همين تبليغات و تلقينات استعمارى را مشاهده خواهيد كرد. افراد مهمل و بيكاره و تنبل و بی‌همتى را می‌بينيد كه فقط مسأله می‌گويند، و دعا می‌كنند؛ و كارى جز اين از آنها ساخته نيست. ضمناً به افكارى و رويه‌هايى برخورد می‌كنيد كه از آثار همين تبليغات و تلقينات است. 🔆مثلًا اينكه حرف زدن منافى شأن آخوند است! آخوند و مجتهد بايد حرف بلد نباشد! و اگر بلد است حرف نزند! فقط لا الهِ الّا اللّه بگويد! و گاهى يك كلمه بگويد! در حالى كه اين غلط است، و بر خلاف سنت رسول اللَّه است. خدا از سخن‌گويى و بيان و قلم و نگارش تجليل كرده، و در سوره الرحمن می‌فرمايد: عَلّمَهُ الْبَيانَ! و اين را كه بيان كردن آموخته را نعمتى بزرگ و اكرامى می‌شمارد بيان براى نشر احكام خدا و تعاليم و عقايد اسلام است. با بيان و نطق است كه مىتوانيم دين را به مردم بياموزيم و مصداق يعلمونها الناس شويم. رسول اكرم (ص) و حضرت امير (ع) نطق‌‌ها و خطبه‌ها ايراد می‌كرده و مرد سخن بوده‌اند. 📔 کتاب ولایت فقیه امام خمینی @salmanraoofi
باسمه تعالی با عرض عذرخواهی فعلا شرایط مساعد درس دادن نیست لذا تا اطلاع ثانوی بحث مکتب شناسی کاربردی تعطیل است 👈👈👈البته شاید این هفته بحث برقرار شود گوش بزنگ باشید التماس دعا @salmanraoofi
30.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆تفسیری از آیه لقد خلقنا الانسان فی کبد 🔆سختی با برکت بیانات حجت الاسلام و المسلمین سیدمیرهاشم حسینی شب هشتم ماه مبارک رمضان @hhaghshenas @salmanraoofi
mojir.mp3
8.66M
دعای مجیر با صدای ملکوتی حاج مهدی سماواتی @salmanraoofi
باسمه تعالی ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ ماه مبارک رمضان که به آن ایام البیض میگویند خواندن دعای مجیر وارد است و ثواب عظیمی دارد این بنده روسیاه را فراموش نکنید @salmanraoofi
⚡️روش مخالفت با فلسفه از تفکیک تا تکفیر ✍مهدی مسائلی در حوزه‌های علمیه مخالفت با فسلفه و عرفان‌نظری با دو روش دنبال می‌شود: 1. روشِ تفکیکیِ اعتدالی   2. روشِ تکفیری(تفکیکی افراطی). رهبر انقلاب آیت الله خامنه‌ای در دیدار اخیرشان با طلاب، ضمن حکایتی از سابقه وجود اختلاف نگاه حوزویان به فلسفه و عرفان‌نظری، خواستار مدیریت اختلافات شدند. به نظر بنده در این مسیر، باید ابتدا تفاوت روش‌های اظهار مخالفت با فلسفه و عرفان را بیان کرد. پس بهتر است نگاهی به دو روشی که بیان شد، داشته باشیم: 🔸روش تفکیکی اعتدالی: در حوزه‌های علمیه شیعه، بعضی از علما به صورت علمی با بعضی از مسائل و گزاره‌های فلسفه و عرفان نظری مخالف هستند، اما روش اظهار مخالفت آنها بدین گونه است که: ✔️ -آنها نظرات و نقدهای خویش را در دروس سطح عالی حوزوی و در جمع فضلای حوزه که نسبت به این علوم آشنایی دارند، مطرح می‌کنند. طبیعتا در این دروس قضاوت‌های طلاب بیشتر علمی است و سخنان سره از ناسره مشخص خواهد شد.  ✔️-در دروس این عالمان تلاش می‌شود طرح مطالب به صورت کامل باشد و در نقد اندیشه‌های فلسفی همه جوانب آنها بیان شود. ✔️-این علما به خاطر وجود لازمه‌های باطل و حتی کفرآمیز در یک نظر، صاحب آن نظر را تکفیر نمی‌کنند، زیرا غالباً صاحبان این نظرات، لوازم مطرح شده توسط مخالفان‌شان را قبول ندارند. ✔️- نقد و مخالفت در یک موضوع علمی موجب نمی‌شود که آنها به تخریب شخصیت طرف مقابل بپردازند و مخالفت خویش به ابعاد دیگر علمی و اجتماعی نیز سرایت دهند. 🔺البته ممکن است تمامی این ملاحظات در این دروس روش تفکیکی اعتدالی به صورت کامل در نظر گرفته نشود ولی اراده آنها بیشتر بر این روش متمرکز است. 🔸روش تکفیری(تفکیکی افراطی): این جریان بیش از آن‌که در پی نقد علمیِ فلسفه باشد به دنبال تخریب و بدجلوه دادن آن است. روش اظهار مخالفت این جریان با علوم عقلی بدین‌گونه است که: ✔️- نقدها و مخالفت‌های خویش را در منابر و خطابه‌های عمومی نزد مردم عادیِ ناآشنای با این علوم بیان می‌کنند، مردمی که قدرت تشخیص سره از ناسره و جمع‌بندی علمی بین این سخنان را ندارند. این جریان حتی در حوزه‌های علمیه نیز غالباً نقدفلسفه را برای طلاب مبتدی و فلسفه نخوانده بیان می‌کند و بیش از آن‌که ابعاد علمیِ طلاب را تقویت کند، تعصب و دشمنی یک‌طرفه آنها را با این علوم بیشتر می‌کند. بنده بارها دیده‌ام که اساتید وابسته به این جریان در اثنای دروس مقدماتی حوزه، همچون ادبیات عرب، به هربهانه‌ای به تخریب فلسفه و عرفان می‌پردازند. ✔️-  این افراد با تقطیع سخنان علما و گزیده‌برداری از مطالب آنها، نظریات آنها را به صورت تحریف شده برای مردم گزارش می‌کنند. به گونه‌ای که پس از گزارش آنها، اندیشه طرف مقابل آن‌قدر زشت و سخیف جلوه‌گر می‌شود که احتیاجی به بیان ردیه توسط آنها ندارد. ✔️- این افراد معمولاً بحث را به گونه‌ای هدایت می‌کنند که لوازمی کفرآمیز از اندیشه‌های فلسفی و عرفانی به دست ‌آید، سپس صاحب آن اندیشه را معتقد به لوازم دانسته و تکفیرش می‌کنند. این افراد برای نسبت دادن چنین اعتقاداتی به طرف مقابل، به جستجوی سخنان دوپهلو و کلامات متشابه می‌پردازند یا این‌که سخن نادرست یکی از فلاسفه یا عرفا را برجسته نموده و آن را به عنوان نظر و سخن تمامی دانشمندان این علوم مطرح می‌کنند. ✔️- بُعدِ تکفیری این جریان موجب می‌شود تا مخالفت خویش در یک موضوع مثل فلسفه را به تمامی ابعاد اجتماعی و سیاسی تسری دهند و از هر تلاشی برای تخریب چهره مقابل فروگذار نکنند. حاصل سخن این که برای مدیریت اختلافات در زمینه فلسفه و عرفان نظری، باید ابتدا با روش‌های نادرست در اظهار اندیشه مقابله کرد، وگرنه وضعیت همان‌گونه خواهد شد که امام خمینی در پیام منشور روحانیت ضمن هشدار به آن می‌نویسد:  "در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه‌اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چراکه من فلسفه می‌گفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مى‌یافت، وضع روحانیت و حوزه‌ها، وضع کلیساهاى قرون‌وسطی می‌شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه‌ها را حفظ نمود." .......... @azadpajooh @salmanraoofi
🔆علامه محمدتقی جعفری رحمة الله علیه: اگر این خدایی که ما برای خود جعل می کنیم، آن خدایی که اگر زن هستم به من باید زیبایی کلئوپاترا را بدهد، و اگر مرد هستم زیبایی یوسف را، اگر از عدالت خوشم بیاید باید عدالت علی (سلام الله علیه) را به من بدهد، ثروت قارون را بدهد، جهانگیری اسکندر مقدونی را بدهد... . 🔆این خدا اگر یک اپسیلون از این موقعیت ها کمتر به من لطف کند، خدایی مشکوک است. 🔆می گوید: خدا وجود ندارد، دلیلتان بر وجود خدا چیست؟ 🔆منشأ و ریشه این قضیه از این جاست: خدا را طوری می سازد، که بعد به او شک کند. بعد آن فیلسوف ساده را ببینید که می گوید: خدا را واقعا نمی توان از روی دلیل ثابت کرد. . 🔆منشأ و ریشه این قضیه از این جاست: خدا را طوری می سازد، که بعد به او شک کند. بعد آن فیلسوف ساده را ببینید که می گوید: خدا را واقعا نمی توان از روی دلیل ثابت کرد. . 🔆کدام خدا را می فرمایید؟ آن خدایی که من ساختم و تو ساختی، شک در آن نکن، یقینا چنین خدایی وجود ندارد. بشر را راحت کنید. . 🔆آن خدایی که ما ساخته ایم؛ بازرگان ساخته برای چک و سفته اش، دانشجو و دانش آموز برای نمره های خوب ساخته است، مریض برای خوب شدنش می سازد، اقویای عالم برای بدبخت کردن مردم می سازند، آیا این خداها را می فرمایید؟ . 🔆چرا این قدر خودتان را در کتاب ها خسته می کنید؟ این خدا، به حق حقیقت قسم وجود ندارد. یک خدا نیست که انگیزه حرکت برای انسان ها نمی شود. یک خدا نیست که آن قدر شعر و استدلال نمی خواست. @sireolama @salmanraoofi