#فقه_نظام2
📌 حجت الاسلام حاج ابوالقاسم:
✅ ساختارهای غربی با هنجارهای الهی تناسب ندارند
🔅🔅🔅
✳ من برای اینکه این بحث را ان شاءالله ببریم جلو یک فهرستی از مباحثی که عرض خواهم کرد تقدیمتان می کنم.
🔸 اولا در بخش اول راجع به کلیات بحث ،مفردات و ضرورت بحث و روش شناسی بحث نکاتی را عرض می کنم و در ادامه هم راجع به ویژگی های نظام اجتماعی ،حالا چه نظام اجتماعی اسلامی و چه نظام اجتماعی غربی نکاتی را عرض می کنم و در نهایت به نسبت بین نظامات اجتماعی اسلام و غرب خواهیم پرداخت.
✅ در بخش اول که راجع به معنای این واژه ها نکاتی را می خواهم عرض بکنم اول ببینیم نظام اصلا یعنی چه و وقتی می گوییم نسبت بین نظامات اسلام و غرب چه است مقصود ما از نظام چیست.
🔹 نظام تعاریف متعددی دارد و در لغت که مشخص است،نظام به یک مجموعه ی به هم پیوسته که دارای هدف واحد است و با خارج از این مجموعه هم تمایز و تفاوت اشکاری داردفاین معنای لغوی نظام است اما وقتی میگوییم نظام اجتماعی به طور کلی به ساختار ها و سازمان ها و نهاد ها و ارزش ها و راهبرد ها و مکاتبی که یک تمدن را می سازد نظام اجتماعی می گوییم.
🔸 حالا در یک تعریفی که بخواهم دقیق تر بگویم مجموعه ای منسجم از ارزش ها،راهبرد ها ،سازمان ها و ساختار های متناسب را به ان نظام می گوییم و لذا وقتی می گوییم نظام غربی منظور ما ان ارزش های حاکم بر تمدن غربی و به تبع ارزش ها ساختار ها و سازمان های پدید امده در دل تمدن غربی است که اینها باهم یک ارتباط بسیار تنگاتنگی دارد که ان شاء الله بیشتر عرض خواهم کرد.
🔸 در ذیل تعریف نظام چند واژه ی دیگر را هم باید تعریف بکنیم که گاهی وقتی گفته می شود نظام همه ی اینها مد نظر است ،یکی از ان واژه ها مکتب است.
✅ مکتب یعنی چه؟ما معتقدیم هر تمدنی در چهارچوب یک مکتب فکری شکل می گیرد.
🔸 مکتب را اینطور تعریف می کنند بعضی است اندیشمندان که مجموعه ای از هنجار های پذیرفته شده ی یک جامعه که بعضا به شکل قانون در می اید و گاهی به صورت پذیرفته شده توسط عموم مردم در قالب مکتب یاد می شود ولو به قانون هم در نیامده باشد ولذا مکتب را می شود اینطور تعریف کرد ،مجموعه ای از هنجار های پذیرفته شده توسط افراد یک جامعه که به این مکتب می گوییم.
🔸 از ویژگی های مکتب این است که کاملا انتزاعی است و عینیت خارجی ندارد.
🔸 مکتب در فضای بین الاذهانی شکل می گیرد مثلا وقتی می گوییم مکتب سیاسی غرب یعنی در ذهن ها ان هنجار ها و ارزش هایی که این ارزش ها بر ساختار سیاسی حاکم است چه چیز هایی است.
🔸 مثلا فرض بفرمایید مردم سالاری و ازادی ،اینها اجزاء تشکیل دهنده ی مکتب سیاسی حاکم بر تمدن غرب است مثلا فرض کنید مکتب تعلیم و تربیت غرب مبتنی بر چه شاخص هایی است و چه هنجار هایی کنار هم قرار می گیرد و مکتب تعلیم و تربیت غرب را می سازد و مکتب اقتصادی انها چیست؟
🔹 اصالت سود مثلا،اصالت سرمایه،ملکیت شخصی یا ملکیت دولتی یا ملکیت عمومی.
این مجموع هی ارزش ها و هنجار ها که این ارزش ها که اگر بخواهیم در زبان فقه اینها را تدوین بکنیم در قالب احکام فقهی ،حالا چه واجبات ،چه مستحبات ،حالا احکام فقهی باز چه احکام تکلیفی و چه احکام وضعی و چه لوازم و ملزوماتی دارد.
این ها می تواند یک مکتب باشد که از حوزه ی اسلام برخواسته.
🔸 پس بنابر این مکتب عبارت است از مجموعه ای از هنجار های پذیرفته شده توسط یک جامعه.
✅ قانون چیست؟
قانون همین ارزش های پذیرفته شده است که توسط دولت ها به رسمیت می رسد و در مجاری مشخصی تصویب می شود و می شود قانون.
پس قانون همان مکتب حاکم بر یک نظام اجتماعی است که در یک روند خاصی تبدیل به یک مصوبه می شود ولازم الاجرا می شود.
خب این راجع به مکتب و قانون.
ما یک چیز دیگری هم داریم که باز تشکیل دهنده ی نظام اجتماعی است و به ان می گوییم سازمان.
✅ سازمان یعنی چه؟
اگر این مکتب تبدیل به قانون شد و این قانون عینیت خارجی پیدا کرد ان عینیت یافته ی خارجی قانون را سازمان می گویند.
سازمان یعنی یک نهادی که در چهارچوب یک مکتبی و با رعایت یک سلسله قوانین و به دنبال تصویب یک سلسله قوانین شکل گرفته.
🌿🌿🌿
@salmanraoofi
ادامه 👇👇👇