#فقه_نظام3
📌 حجت الاسلام حاج ابوالقاسم:
✅ ساختارهای غربی با هنجارهای الهی تناسب ندارند
🔅🔅🔅
✅ برای چه این سازمان شکل می گیرد؟
برای تحقق ان ارزش ها و هنجار هایی که در مکتب پذیرفته شده است.
حالا خود سازمان هم باز ساختاری دارد که ساختار ،ساختار درونی یک سازمان می تواند باشد مثلا اگر بخواهم در قالب یک مثال این کلمات را توضیح بدهم ما در جمهوری اسلامی مکتب سیاسی مان مکتب حکومت الله است و حاکمیت دین است و مردم سالاری دینی است.
این مکتب می اید یک قانونی را پیشنهاد می کند و این قانون به تصویب می رسد که به ان قانون اساسی می گوییم.
🔹 قانون اساسی ما برخواسته از مکتب سیاسی اسلام است.
این قانون اساسی زمینه می شود برای پدیدار شدن سازمان های متناسب با این قانون و این مکتب مثل قوای سه گانه و مثل مجلس شورای اسلامی و مثل شورای نگهبان و مثل قوه ی قضائیه و مثل قوه ی مجریه و نها های زیر مجموعه اش و این سازمان ها باز یک ساختار هایی دارند مثلا مجلس شورای اسلامی که یک سازمان برخواسته از قوانی نشات گرفته از مکتب سیاسی اسلامی است یک ساختاری دارد د درون خودش که مثلا فرض بفرمایید نمایندگان منتخب شهر ها هستند یا منتخب استان ها هستند به تعداد جمعیت انیها می ایند دور هم جمع می شوند و رای گیری به چه صورت است ،موافق ،مخالف و اکثریت و اقلیت ،این همان ساختار درون سازمان است.
🔹 اگر بخواهیم تفاوت بین مکتب و سازمان را بیان بکنیم این مطلب یک مقدار واضح تر می کند این مفردات و جزئیات بحث را ،مکتب جنبه ی ذهنی دارد به قول غربی ها سابجکتیو است و سازمان جنبه ی عینی دارد و حقیقی است ویک واقعیت خارجی است که این سازمان ها تبلور یافته ی مکتب ها و قوانین هستند.
خب این یک مقدار درباره ی مفردات بحث.
وقتی می گوییم نظام مقصود ما از نظام مجموعه ای است که شامل همه ی اینها می شود ،مکتب و ان سازمان برخواسته از مکتب و قانون متناسب با ان مکتب ، ساختار های متناسب با ان سازمان و ان قانون و ان مکتب ، این می شود یک نظام.
✅ نکته ی دوم
اسلام و غرب بحث ما نظامات اسلام و غرب است ،اینکه چه نسبتی بین اینها است.
🔹 منظور ما از اسلام روشن است،ایینی است که برخواسته ی از قران کریم و احادیث البته با قرائت اهل بیت علیه السلام ولذا ما وقتی میخواهیم مقایسه بکنیم نسبت را بین نظام برخواسته ی از اسلام به قرائت اهل بیت از یک طرف با غرب که ان را هم باید توضیح بدهم مقایسه می کنیم.
🔹 مقصود ما از غرب هم غرب جغرافیایی صرفا نیست ،منظور ما از غرب ان تمدنی است که نظامات اجتماعی این تمدن برخواسته ی از تفکر مادی گرایی است که البته ممکن است این در شرق جغرافیایی محقق شده باشد حالا اینکه کلمه ی غرب چرا به کار می رود برای خاطر اینکه غرب جغرافیایی در اوضاع امروز جهان پیشتاز در تمدن مادی گرایی است ولذا کلمه ی غرب گفته می شود وگرنه وقتی ما می خواهیم مقایسه بکنیم فرقی نمی کند که امریکا باشد یا ژاپن باشد ،تفاوتی بین این دو نیست.
هر نظام اجتماعی که برخواسته از تمدن مادی گرایی باشد و ارزش های مادی گرایی باشد از نگاه ما یک نظام غربی است.
✅ خب این بحث ضرورتش از چه جهت است؟
ببینید ضرورت این بحث بسیار بالا است از این جهت است که اگر ما نسبت بین نظا اجتماعی اسلامی و نظام اجتماعی غربی را درست نفهمیم ممکن است در مسیر تمدن اسلامی دچار اشتباه فاحش بشویم که این اشتباه را مرتکب شدند در طول چهل سال گذشته.
ان اشتباه فاحش این است که اگر ما فکر کردیم مثلا نسبت بین نظامات اجتماعی غرب و نظام اجتماعی اسلام مثلا نسبت بین یک نظام ناقص و کامل است.
حالا اگر بخواهیم به نسب اربعه با زبان طلبگی حرف بزنیم مثلا عام و خاص مطلق است .
مثلا هرچه که در نظام اسلامی است در انجا است با چیز های بیشتری یعنی نظم اسلامی یک خورده بیشتراز نظام غربی دارد و ما همان ها را بیاوریم و چیز هایی به ان اضافه بکنیم و قیودی بزنیم مثلا مطلق و مقید است،تلقی بعضی این است .
🔹 می گویند ما همانی که در غرب است را برمی داریم می اوریم کپی سازی می کنیم در کشورمان و یک مقدار اصلاحاتی به ان اعمال می کنیم، خب این متاثر از این نگاه است که نسبت بین نظام اسلامی و نظام غربی را مطلق و مقید می بیند یا مثلا ناقص و کامل می بیند اما یک نگاه دیگری است که نسبت بین این دو نظام را تباین می بیند و می گوید اصلا هیچ نسبتب بین این دو نیست و صفر تا صدشان با هم ناسازگار است.
اگر این نگاه درست باشدانوقت ما نمی توانیم ایده ی ژاپن اسلامی را به رسمیت بشناسیم.
@salmanraoofi
ادامه 👇👇👇