#گلچینی_از_فقهآیتاللهالعظمیخامنهای ۴
🔆دلالت الفاظ بر نهی و تحریم
دلالت الفاظ منع و تحظیر - از قبیل نهی، تحریم، لایجوز، لاأحبّ، لاأصلح – بر حرمت تکلیفی یا وضعی بیع، بر یک نسق نیستند و مختلفند.
🔆این اختلاف، هم در استعمالات عرفی و هم در استعمالات شرعی - روایات و آیات - وجود دارد. آنجايي كه منع به لسان تحریم است، حرمت، حرمت مولوی و تکلیفی است. معنای حرمت تکلیفی این است که مقنّن و شارع در این رابطه، به بطلان معامله و عدم نقل و انتقال ثمن و مثمن اکتفا نمیکنند، بلکه اقدام به معامله را نیز ممنوع و جرم دانسته و بر آن مجازات وضع میکنند.
🔆به نظر ما اینکه بر روی معاملاتِ محرّم تکلیفی تکیه نشده است، به خاطر غفلت از نیّتِ مقنّن و شارع در انجامنگرفتن برخی معاملات است که برای آن مجازات وضعمیکنند، و در صیغۀ تحریم، معنای واضحی وجود دارد که اگر لسان دلیل منع و تحظیر، لسان تحریم شد، این امر در نهی تکلیفی و حرمت تکلیفی و نهی مولوی ظهور دارد.
🔆این مطلب را در گذشته بیان کردیم. مؤیّدش آن است که در کلمات فقهای بزرگ ما - قدماء یا متوسّطین مثل مرحوم علّامه و دیگران - وقتی دربارۀ مکاسب محرّمه صحبت میشود، گروهی آن را به پنج قسم و گروهی به سه قسم، تقسیمبندی میکنند. به هر حال، آنهایی هم که تثليث ميكنند، در کنار مکاسب محرّم، مکاسب مستحب و مکروه را هم ذکر میکنند.
🔆اینکه کسب حرام در کنار کسب مکروه قرار میگیرد، قرینه بر این است که حرام، حرام تکلیفی است؛ زیرا اگر حرام وضعی باشد، نوع استعمال آن با نوع استعمال استحباب تفاوت پیدا میکند، چرا که مستحب و مکروهِ وضعی نداریم.
جلسه ۶ مکاسب محرمه
۱۳۸۳/۱۰/۹
@salmanraoofi