#احادیث_فقه_حکومتی ۲۵
#اختصاصی
(نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
📚فی الکافی عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: « قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى التَّلِّ الَّذِي عَلَيْهِ مَسْجِدُ الْفَتْحِ فِي غَزْوَةِ الْأَحْزَابِ فِي لَيْلَةٍ ظَلْمَاءَ قَرَّةٍ فَقَالَ : مَنْ يَذْهَبُ فَيَأْتِيَنَا بِخَبَرِهِمْ وَ لَهُ الْجَنَّةُ فَلَمْ يَقُمْ أَحَدٌ ثُمَّ أَعَادَهَا فَلَمْ يَقُمْ أَحَدٌ . فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِيَدِهِ وَ مَا أَرَادَ الْقَوْمُ أَرَادُوا أَفْضَلَ مِنَ الْجَنَّةِ . ثُمَّ قَالَ : مَنْ هَذَا ؟ فَقَالَ حُذَيْفَةُ : فَقَالَ أَ مَا تَسْمَعُ كَلَامِي مُنْذُ اللَّيْلَةِ وَ لَا تَكَلَّمُ أَ قُبِرْتَ . فَقَامَ حُذَيْفَةُ وَ هُوَ يَقُولُ : الْقُرُّ وَ الضُّرُّجَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ مَنَعَنِي أَنْ أُجِيبَكَ . فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص : انْطَلِقْ حَتَّى تَسْمَعَ كَلَامَهُمْ وَ تَأْتِيَنِي بِخَبَرِهِمْ .
فَلَمَّا ذَهَبَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اللَّهُمَّ احْفَظْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ حَتَّى تَرُدَّهُ وَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص : يَا حُذَيْفَةُ لَا تُحْدِثْ شَيْئاً حَتَّى تَأْتِيَنِي فَأَخَذَ سَيْفَهُ وَ قَوْسَهُ وَ حَجَفَتَهُ . قَالَ حُذَيْفَةُ فَخَرَجْتُ وَ مَا بِي مِنْ ضُرٍّ وَ لَا قُرٍّ فَمَرَرْتُ عَلَى بَابِ الْخَنْدَقِ وَ قَدِ اعْتَرَاهُ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْكُفَّارُ .
فَلَمَّا تَوَجَّهَ حُذَيْفَةُ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَادَى- يَا صَرِيخَ الْمَكْرُوبِينَ وَ يَا مُجِيبَ الْمُضْطَرِّينَ اكْشِفْ هَمِّي وَ غَمِّي وَ كَرْبِي فَقَدْ تَرَى حَالِي وَ حَالَ أَصْحَابِي . فَنَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ قَدْ سَمِعَ مَقَالَتَكَ وَ دُعَاءَكَ وَ قَدْ أَجَابَكَ وَ كَفَاكَ هَوْلَ عَدُوِّكَ فَجَثَا رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى رُكْبَتَيْهِ وَ بَسَطَ يَدَيْهِ وَ أَرْسَلَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ شُكْراً شُكْراً كَمَا رَحِمْتَنِي وَ رَحِمْتَ أَصْحَابِي .ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ رِيحاً مِنَ السَّمَاءِ الدُّنْيَا فِيهَا حَصًى وَ رِيحاً مِنَ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فِيهَا جَنْدَلٌ .
قَالَ حُذَيْفَةُ فَخَرَجْتُ فَإِذَا أَنَا بِنِيرَانِ الْقَوْمِ وَ أَقْبَلَ جُنْدُ اللَّهِ الْأَوَّلُ رِيحٌ فِيهَا حَصًى فَمَا تَرَكَتْ لَهُمْ نَاراً إِلَّا أَذْرَتْهَا وَ لَا خِبَاءً إِلَّا طَرَحَتْهُ وَ لَا رُمْحاً إِلَّا أَلْقَتْهُ حَتَّى جَعَلُوا يَتَتَرَّسُونَ مِنَ الْحَصَى فَجَعَلْنَا نَسْمَعُ وَقْعَ الْحَصَى فِي الْأَتْرِسَةِ فَجَلَسَ حُذَيْفَةُ بَيْنَ رَجُلَيْنِ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَقَامَ إِبْلِيسُ فِي صُورَةِ رَجُلٍ مُطَاعٍ فِي الْمُشْرِكِينَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ قَدْ نَزَلْتُمْ بِسَاحَةِ هَذَا السَّاحِرِ الْكَذَّابِ أَلَا وَ إِنَّهُ لَنْ يَفُوتَكُمْ مِنْ أَمْرِهِ شَيْءٌ فَإِنَّهُ لَيْسَ سَنَةَ مُقَامٍ قَدْ هَلَكَ الْخُفُّ وَ الْحَافِرُ فَارْجِعُوا وَ لْيَنْظُرْ كُلُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ مَنْ جَلِيسُهُ قَالَ حُذَيْفَةُ فَنَظَرْتُ عَنْ يَمِينِي فَضَرَبْتُ بِيَدِي فَقُلْتُ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ فَقُلْتُ لِلَّذِي عَنْ يَسَارِي مَنْ أَنْتَ فَقَالَ سُهَيْلُ بْنُ عَمْرٍو قَالَ حُذَيْفَةُ وَ أَقْبَلَ جُنْدُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ فَقَامَ أَبُو سُفْيَانَ إِلَى رَاحِلَتِهِ ثُمَّ صَاحَ فِي قُرَيْشٍ النَّجَاءَ النَّجَاءَ وَ قَالَ طَلْحَةُ الْأَزْدِيُّ لَقَدْ زَادَكُمْ مُحَمَّدٌ بِشَرٍّ ثُمَّ قَامَ إِلَى رَاحِلَتِهِ وَ صَاحَ فِي بَنِي أَشْجَعَ النَّجَاءَ النَّجَاءَ وَ فَعَلَ عُيَيْنَةُ بْنُ حِصْنٍ مِثْلَهَا ثُمَّ فَعَلَ الْحَارِثُ بْنُ عَوْفٍ الْمُزَنِيُّ مِثْلَهَا ثُمَّ فَعَلَ الْأَقْرَعُ بْنُ حَابِسٍ مِثْلَهَا وَ ذَهَبَ الْأَحْزَابُ وَ رَجَعَ حُذَيْفَةُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّهُ كَانَ لَيُشْبِهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ .»
@salmanraoofi
ادامه در 👇🏽👇🏽👇🏽
#احادیث_فقه_حکومتی ۲۵
#اختصاصی
(نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
🔹ترجمه:
در کافی از ابان بن عثمان از آنکه به او گفت آمده از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود : كه رسول خدا (ص) بر آن تلى كه امروز مسجد فتح بر آن ساخته شده ايستاد هنگام جنگ احزاب بود و شبى تاريك و سرد . پس فرمود: چه كسى است كه برود ميان قشون دشمن و گزارشى از آنها براى ما بياورد و مزد او بهشت باشد، كسى از جا برنخاست سپس گفته خود را بازگفت و كسى برنخاست امام صادق (ع) با حركت دست خود فرمود؟ آن مردم چه ميخواستند؟ بهتر از بهشت ميخواستند؟ سپس پيغمبر فرمود: اين كيست؟ گفت حذيفه است فرمود اى حذيفه تو از اول شب سخن مرا ميشنوى و دم نميزنى؟ ميان گورى؟ حذيفه از جا برخاست و مىگفت خدا مرا قربانت كند سرما و سختى مرا بازداشت كه بشما پاسخ گويم رسول خدا (ص) فرمود برو ميان آنها تا سخن آنها را بشنوى و گزارش آنها را براى من بياورى .
چون او رفت رسول خدا (ص) گفت: بار خدايا او را از پيش رو و از دنبال سرش و از سوى راست و از سوى چپش نگهدار تا او را بازگردانى رسول خدا (ص) باو سفارش كرد و فرمود اى حذيفه مبادا كار تازهاى بكنى تا نزد من برميگردى حذيفه شمشير و كمان و سپر چرمين خود را برداشت. حذيفه گويد من چون بيرون شدم سختى و سرما نداشتم به راه خندق گذر كردم و هر دو دسته مؤمنان و كفار در آنجا پاس مىدادند . چون حذيفه بسوى ماموريت خود روانه شد رسول خدا (ص) بآواز بلند اين دعا را بدرگاه بىنياز خواند: «اى دادرس گرفتاران، اى پاسخگوى بيچارگان هم و غم و گرفتارى مرا برطرف گردان تو حال مرا و حال اصحاب مرا نگرانى». جبرئيل باو فرود آمد و گفت يا رسول اللَّه راستى خدا عز ذكره گفتارت را شنيد و دعايت را پذيرفت و اجابت كرد و از هراس دشمنت رهاند رسول خدا (ص) بر دو زانو نشست و دو دست برداشت و دو چشم را روانه ساخت و سپس گفت : شكر تو را شكر تو را همانطور که به من رحم و یارانم رحم نمودی . سپس رسول خدا فرمود: هر آينه خدا عز و جل بادى از آسمان دنيا بدانها برانگيخت كه سنگريزه داشت و بادى هم از آسمان چهارم كه در آن تيكههاى سنگ بود.
حذيفه گويد من بسوى آن قوم بيرون شدم و آتشى كه افروخته بودند در نظرم آمد و لشكر اول خداوند كه بادى بود با سنگريزه بر آنها يورش برد و هيچ آتشى از آنها را واننهاد جز اين كه آن را از هم پاشيد و هيچ چادرى را وانگذاشت جز اينكه از جا كند و بدور افكند و همه نيزههاى آنها را پرتاب كرد تا آنجا كه در برابر سنگريزهها كه باد بسر و روى آنها ميزد سپر بر سر كشيدند و ما آواز كوفتن سنگريزهها را كه بر سپرها ميخورد ميشنيديم. حذيفه ميان دو تن از مشركان و در حلقه آنان نشست و ابليس در صورت يكى از سران مطاع مشركان بپاخاست و فرياد زد اى مردم شما در آستان اين ساحر كذاب بار فرو گذاشتيد هلا كه كار از دست شما بيرون نرود و فرصت باقيست راستش اينست كه اين سال سال اقامت در اينجا نيست (و سال خشكسالى است) همه شتران و اسبان و الاغها نابود شدند برگرديد و هر كدام همنشين خود را تحت نظر داشته باشد و بازرسى كند. حذيفه گويد من بسوى راست خود نگاه كردم و دست بشانه شخصى زدم و گفتم تو كيستى؟ گفت معاويه هستم و بآن كه سمت چپم بود گفتم تو كيستى؟ گفت سهيل بن عمرو هستم حذيفه گويد و در اين حال لشكر اعظم خدا رسيد و ابو سفيان بشتر سوارى خود برجست و فرياد زد در ميان قريش نجات، نجات، طلحه ازدى فرياد زياد محمد براى شما شرى فزود و سپس بر شتر سوارى خود جست و ميان بنى اشجع فرياد زد نجات، نجات، و عيينة بن حصن هم همين كار را كرد و حرث بن عوف مزنى هم همين كار را كرد و اقرع بن حابس هم چنين كرد و احزاب همه رفتند و حذيفه نزد رسول خدا (ص) برگشت و باو گزارش داد امام صادق (ع) فرمود راستش اينست كه شب كفار احزاب هم مانند روز رستاخيز بود.
@salmanraoofi
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال ممنوع است)
#علوم_مقدماتی_اجتهاد
#علوم_عقلی
#فلسفه ۴
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد ۵
👈👈این مباحث تدریس هم، شده است که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆مباحث مطرح شده نظر نهایی نیست، مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔻🔻🔻🔻🔻
👈اما به نظر میرسد مباحث فلسفی بر سه قسمند
۱) طبیعیات: بعضی از این مباحث صحیح و بعضی هم صحت و سقمشان قابل تحقیق است و بدون شک با رشد علوم طبیعی ثابت شده که بعضی از مباحث فلسفی مردود است به هر حال صحت یا عدم صحت آنها ارتباط و دخالتی در مباحث فقهی و اصولی ندارد.
۲) مباحث معقولات ثانیه: مثل مواد ثلاث ،علت ومعلول و مقولات عشر این مباحث حاصل تجریدات عقلی و تحلیلات فلسفی مختص به فلاسفه اسلامیست و سنخ این تحلیلات با فقه و احکام تکلیفیه یا وضعیه آن تناسب ندارد چرا که در فقه موضوعات و احکام با تحلیل عرفی بررسی میشوند اما در فلسفه با تحلیل خاص عقلی فلسفی لذا بسیاری از اوقات عرض یا شی ای اعتباری در فقه حکم تکلیفی یا وضعی دارد و در فقه بسیار ذی قیمت میباشد اما با توجه به تحلیل فلسفی حکم آن متفاوت خواهد بود و مسلما این تحلیل نزد فقها مقبول نیست چرا که با عث ایجاد فقهی جدید و یا دینی جدید خواهد شد مثل بحث شستن خون که مثالش گذشت.
۳) مباحث الاهیات به معنی الاخص: این مباحث مرتبط با مبدا ومعاد است ممکن است برای فهم صحیح بعضی موضوعات در فقه محتاج به مهارت در این قسم مباحث فلسفی یا تحصیل آن شویم مثلا بحث از طهارت قائلین به وحدت وجود که محتاج به فهم صحیح این موضوع برای صدور حکم به طور صحیح است اما به علت کمی این مباحث نمیتوان به لزوم تحصیل فلسفه برای مباحث فقهی حکم کرد.
🔆البته تحصیل فلسفه به طور دقیق و صحیح برای مجتهد در این موارد لازم است چرا که مباحث فلسفی دارای دقائق عقلی و تحلیلات پیچیده و تجریدات خاصی هستند که فهم آنها محتاج استعداد ذاتی ، قدرت عقلی و همچنین تحصیل به روش صحیح است و امور مذکور در فهم صحیح مباحث فلسفی نقش مهمی دارد علاوه بر اینکه چنین مواردی با آبروی عده مهمی از علمای شیعه مرتبط است و دقت خاص خود را میطلبد.
👈👈به نظر نویسنده اهمیت دانستن فلسفه خصوصا برای یک اصولی - با توجه به وضع موجود علم اصول که بسیاری از مباحث فلسفی داخل در علم اصول شده - در ادراک فرق بین مسائل اعتباری و تکوینی تبلور میابد ، احاطه به مباحث فلسفی باعث ادراک صحیح از عدم ارتباط مباحث تکوینی و فلسفی به مباحث اعتباری و عدم خلط بین این مباحث خواهد شد اگر کسی به دقت حاشیه علامه طباطبائی و مباحث اصولی امام خمینی را پیگیری کند تصدیق میکند که اکثر اشکالات این دو محقق بزرگوار از این نکته سر چشمه گرفته و این دو محقق گرانمایه با استعانت از فلسفه و استدلالات فلسفی اثبات کرده اند که مطالب فلسفی وارد و جاری شده در مسئله اشتباه است
🔆مثلا چه ارتباطی بین قاعده الواحد و مقام آن در فلسفه که مربوط به فعل باری تعالی است و موضوع علم اصول برقرار است و همچنین مباحث دیگری که داخل علم اصول شده و ربطی بین آن مسئله اصولی و مبحث فلسفی نیست.
البته اگر کسی بخواهد در هر مقام با استدلالات فلسفی به رد مباحث فلسفی وارد شده بپردازد مسلما باید در فلسفه متبحر باشد و ولی اگر در ابتدا اثبات کند مسائل فلسفی به فقه و اصول ارتباطی ندارد و در همه جا به همان مطلب اول ارجاع دهد احتیاج زیادی به فلسفه نخواهد داشت.
بنا بر آنچه گذشت فلسفه از علومی است که اولا و بالذات برای استنباط به آن احتیاجی نیست اما بنا بر روشی که معتقد به رد مباحث فلسفی وارد شده در اصول با استدلالات فلسفیست، فلسفه برای اجتهاد جز علوم لازم محسوب می شود چرا که مباحث اصولی مشحون از مباحث فلسفی شده و دانستن این علم برای بررسی صحیح مباحث اصولی و اثبات عدم ارتباط بین این مباحث یا عدم جریان قواعد فلسفی در جای جای علم اصول لازم است اما بنابر روش اثبات کلی عدم ارتباط فلسفه به فقه و اصول احتیاج خاصی به این علم نیست و جز علوم لازم محسوب نمی شود.
@salmanraoofi
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال ممنوع است)
#علوم_مقدماتی_اجتهاد
#علوم عقلی
#فلسفه ۵
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد ۶
👈👈این مباحث تدریس هم، شده است که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆مباحث مطرح شده نظر نهایی نیست، مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔻🔻🔻🔻🔻
مشی دوم : این استکه فلسفه را به عنوان یک علم مستقل فرا میگیرند البته اعتقادی به تداخل مباحث فلسفی در مباحث اصولی ندارند و لذا برای اثبات عدم صحت مباحث وارد شده فلسفه در اصول از فلسفه یاری میگیرند این مشی که مشی حضرت امام و علامه طباطبائیست و تابعین ایشان است که اکنون بسیار کمرنگ شده و یا باید گفت از بین رفته.
البته بین این دو مشی نیز تفاوتهایی به چشم می آید از جمله اینکه علامه طباطبائی از ابتدا تصریح کرده اند که علم اصول علمی اعتباری است و قضایای آن هم اعتباریند و علوم اعتباری احکام خاص خود را دارند ایشان در ابتدای شرح عمیقشان بر کفایه میفرمایند:
ثم ان القضايا الاعتبارية و هي التي محمولاتها اعتبارية غير حقيقية حيث كانت محمولاتها مرفوعة عن الخارج لا مطابق لها فيه في نفسها الا بحسب الاعتبار أي ان وجودها في ظرف الاعتبار، و الوهم دون الخارج عنه سواء كانت موضوعاتها أمورا حقيقية عينية بحسب الظاهر، أو اعتبارية فهي ليست ذاتية لموضوعاتها أي بحيث إذا وضع الموضوع و قطع النّظر عن كل ما عداه من الموضوعات كان ثبوت المحمول عليه في محله إذا لا محمول في نفس الأمر فلا نسبة فالمحمول في القضايا الاعتبارية غير ذاتي لموضوعه بالضرورة فلا برهان عليها و لأن العلوم الباحثة عنها تشتمل على موضوعات يبحث فيها عن أعراضها الذاتيّة هذا.
لكن الاعتبار، و هو إعطاء حد شيء، أو حكمه لآخر حيث كانت التصديقات المنتسبة إليه تصديقات و علوما متوسطة بين كمال الحيوان الفاعل بالإرادة و نقصه على ما بيناه في رسالة الاعتبارات كانت هي بذاتها مطلوبة للتوسيط فطلب العلم بها أيضا غيري مغيا بغاية و غرض ، فالقضية الاعتبارية كما انها مجعولة معتبرة بالجعل الاعتباري لغرض حقيقي يتوصل بها إليه كمجموع القضايا الاعتبارية المجعولة لغرض حقيقي، أو ما ينتهى إليه كذلك هي مطلوبة بالتدوين، أو للتعلم للتوصل إلى غرض حقيقي أو ما ينتهى إليه بتمييز الصحيح عن الفاسد كمجموع قضايا مدونة مسماة بعلم كذا لغرض كذا أو مطلوبة بغرض كذا فالتمايز في العلوم الاعتبارية بالأغراض دون الموضوعات، و محمولات المسائل لا يجب فيها كونها ذاتية بل الواجب صحة الحمل مع الدخل في الغرض المطلوب. فمن هنا يظهر ان لا ضرورة تقتضي نفى الواسطة في عروض محمولاتها لموضوعاتها و لا اشتراط المساواة بين موضوعاتها و محمولاتها فيجوز كون المحمول فيها أعم أو أخص مطلقا من الموضوع أو أعم من وجه كقولنا: الفاعل مرفوع، و قولنا: الاسم يصير مبنيا لشبه الحرف، و قولنا: الصلاة واجبة إلى غير ذلك، و لا حاجة إلى ما تمحلوا به لدفع هذه المحاذير كما عرفت.
و من هنا يظهر أيضا ان لا ضرورة تقضى بوجود جامع فيها بين موضوعات المسائل، نعم ربما أذعنت العقلاء بين الأمور الاعتبارية المتحدة في الغرض بالنظر إلى وحدة الغرض، و الغاية، و عدها من آثار ذي الغاية بوجود جامع واحد بينها يجمعها جميعا بحسب الموضوع غير انه ليس من الضروري كون نسبة هذا الجامع مع كونه جامعا إلى افراده كون نسبة الكليات الحقيقية إلى افرادها الحقيقية كما سيجيء بيانه.
@salmanraoofi
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال ممنوع است)
#علوم_مقدماتی_اجتهاد
#علوم_عقلی
#فلسفه ۶
#فقه
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد ۷
👈👈این مباحث تدریس هم، شده است که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆مباحث مطرح شده نظر نهایی نیست، مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆پس قضایای اعتباری که در حقیقت همان قضایایی هستند که محمولاتشان اعتباریست از آنجا که محمولاتشان در خارج نیستند و محمولاتشان فی نفسه مطابَقی در خارج ندارند مگر به حسب اعتبار ؛ یعنی وجودشان به حسب ظرف اعتبار و وهم است نه در خارج ، - و فرقی هم نمیکند که به حسب ظاهر موضوعاتشان امور حقیقی عینی در خارج باشد یا اعتباری باشد – لذا محمولات ذاتی برای موضوع نیستند بدین معنی که اگر موضوع وضع شود قطع نظر از همه موضوعات دیگر ثبوت محمول برای موضوع در جای خود نیست چراکه محمولی در نفس الامر و واقع وجود ندارد پس نسبتی هم وجود ندارد در نتیجه محمول در قضایای اعتباری ضرورتا برای موضوعش غیر ذاتیست و برهان بردار نیست و بدین دلیل که علومی که از آنها بحث میکنند مشتمل بر موضوعاتی هستند که در آنها از اعراض ذاتیشان بحث می شود.
اما اعتبار که همان اعطاء حد چیزی یا حکم چیزی به چیز دیگر است از آنجا که تصدیقاتی که منتسب به اعتبار است تصدیقات و علومی ما بین کمال حیوان فاعل بالاراده و نقص اوست - بنا بر آنچه در رساله اعتبارات روشن نمودیم.
لذا اینها خودشان مطلوب برای واسطه قرار گرفتن هستند پس طلب علم بواسطه اینها غیریست و هدف و غرض خاصی دارد پس قضیه اعتباری همانطور که مجعول و اعتبار شده به جعل اعتباری برای غرضی حقیقیست که با آن قضایا به آن هدف میرسند مثل مجموعه قضایای اعتباری جعل شده برای غرضی حقیقی یا آنچه همانگونه منتهی به غرض میشود و در تدوین مطلوب است یا برای فراگیری و رسیدن به غرض حقیقی یا آنچه منتهی به آن میشود برای شناخت سره از اسره مثل مجموعه ای از قضایا تدوین شده که فلان علم نامیده میشوند برای فلان غرض یا مطلوب برای فلان غرض. در نتیجه تمایز در علوم اعتباری به اهداف است نه به موضوعات و واجب نیست که محمولات مسائل در آنها ذاتی باشد بلکه واجب صحت حمل است همراه با داخل بودن در غرض مطلوب. از اینجا روشن میشود ضرورتی وجود ندارد که اقتضایش نفی واسطه در عروض محمولات برای موضوعات باشد و همینطور برای شرط مساوات بین موضوعات و محمولات پس محمول میتواند اعم یا اخص مطلق یا اعم من وجه از موضوع باشد مثل این گفتار که : فاعل مرفوع است ای اینکه بگوییم اسم بواسطه شباهتش به حرف مبنی میشود و گفتارمان که نماز واجب است و غیر این مثالها و به آنچه متحمل شده اند برای دفع این محذورات نیازی نیست همانطور که دانستی. همچنین از اینجا روشن میشود که ضرورتی که مقتضیِّ وجود جامع بین موضوعات مسائل باشد وجود ندارد البته گاهی عقلا اذعان دارند که در امور اعتباری متحد در غرض با توجه به وحدت غرض و هدف به اینکه جامع واحدی بین موضوعات مسائل که همه را به حسب موضوع جمع میکند وجود داشته باشد و این را از آثار ذی الغایه میدانند لکن ضروری نیست که نسبت این جامع در حالیکه جامع افراد است نسبت کلیات حقیقی به افرادش باشد همانطور که بیان خواهد شد.
👈ولی حضرت امام از ابتدا به این امر کلی پا فشاری ندارند ولی در هر مبحث با استفاده از فلسفه به رد مباحث فلسفی وارد شده در علم اصول میپردازند و در مواردی هم که ذکر شد به استفاده از فلسفه یا تحلیلات فلسفی روی آورده اند که البته بسیار کم است.
🔆مشی سوم: نیز مشی و روش کسانی است که معتقدند علوم فلسفه و اصول به هم ارتباط دارند و فلسفه به دقت و موشکافی در علم اصول کمک میکند این مشی و اعتقاد مرتبط به محقق غروی اصفهانی است که به شدت مباحث اصولی و فلسفی را گره زده و این مشی نیز ا کنون پیروئی ندارد.
🔆مشی چهارم: مرتبط به افرادی است که معتقدند تحصیل فلسفه به فهم عرفی و فطرت سالم فقهی و اصولی فرد صدمه رسانده و باعث کج سلیقگی در فهم صحیح مباحث فقهی و اصولی میشود این مشی مربوط به مکتب سامرا که بیشتر، افکارش در محقق فشارکی و موسس حوزه محقق حائری تبلور پیدا کرده و مکتب قم که افرادی چون آیت الله بروجردی پرچمدار آنند تبلور پیدا کرده که اکنون نیز پیروانی دارد.
@salmanraoofi
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال ممنوع است)
#علوم_مقدماتی_اجتهاد
#علوم_عقلی
#فلسفه ۷
#فقه
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد ۸
👈👈این مباحث تدریس هم، شده است که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆مباحث مطرح شده نظر نهایی نیست، مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆تحلیل تاریخی ورود فلسفه به علم اصول:
مباحث تاریخی همیشه روشنگری خاص خود را دارند و باعث اثبات بهتر مبانی فرد مستدِّل خواهند شد
🔆در این مبحث به سیر تاریخی ورود فلسفه به اصول خواهیم پرداخت و سپس به ارائه نظر در مورد لزوم یا عدم لزوم داخل کردن مباحث فلسفی به اصول میپردازیم.
🔆اگر بخواهیم سیر تاریخی مباحث علم اصول را بررسی کنیم و در آن به این نکته بپردازیم که از چه زمانی فلسفه وارد علم اصول شد و به تحلیل تاریخی بپردازیم و در این تحلیل و سیر به کتب و بزرگان تاثیر گذار در تاریخ و مسائل این علم توجه داشته باشیم باید گفت:
🔆گرچه علامه حلی به فلسفه وارد بودند اما اثری از ورود مباحث فلسفی در کتب این دو بزرگوار به چشم نمی آید.
و بعد از این هم در کتب اصولی ردی از ورود فلسفه به علم اصول دیده نمی شود.
🔆در نقطه حیات دوباره علم اصول توسط محقق بهبهانی هم بعضی قواعد کلامی وارد علم اصول شد و در ادامه توسط سید مجاهد صاحب مفاتیح الاصول و بعد از ایشان صاحب قوانین و یا صاحب فصول هم ردی از فلسفه مشاهده نمی شود بلکه در قوانین و فصول بیشتر مباحث الفاظ مورد بررسی قرار گرفته و تقریبا جنبه عقلی اصول مورد غفلت قرار گرفته است.
🔆بعد از ایشان هم بزرگانی چون شریف العلما مازندرانی و شیخ اعظم انصاری توجه و نگاهی به فلسفه و ورود آن به این علم نداشته اند.
👈پر واضح است که از زمان صاحب کفایه بعضی قواعد فلسفی آن هم به طور پنهان وارد علم اصول شد لذا در کفایه رد روشنی از قاعده الواحد برای اثبات نیاز یک علم به موضوع واحد وجود ندارد و همچنین در موضوع جبر و اختیار کسی که فلسفه خوانده متوجه میشود که ایشان از منظر فلسفی به حل این معضل می پردازد.
🔆البته در کفایه عقل گرایی شدیدی به چشم می آید که قبل از ایشان به این سنخ سابقه ای ندارد مثلا در بحث تعارض ایشان قائل به عدم توقیفی بودن مرجحات شده اند که با توجه به قرائنی میتواند دلالت بر عقل گرایی شدید ایشان باشد.
👈با ورود این قواعد به اصول مدرسین و مجتهدین علم اصول مجبور شدند به فرا گیری و نقد این مبانی یا توضیح و تشیید آن بپردازند چرا که کتاب کفایه مدار درس و تدریس و نقد و تبیین قرار گرفته بود و از آنجا که تحصیل فلسفه در آن زمان حوزه نجف رایج نبوده و احیانا جرم محسوب می شده بزرگان معمولا به طور پنهان به تحصیل این علم می پرداختند یا در حوزهای دیگر مثل اصفهان این علم را فرا گرفته و بعد در نجف رحل اقامت می افکندند.
🔆مثلا صاحب عروه به طور پنهانی از فیلسوف شهیر عصّار پدر فلسفه را فرا گرفته اند و آیة الله بروجردی در اصفهان در این علم متبحر شده اند.
🔆البته حکمت متعالیه در این عصر در سبزوار توسط محقق سبزواری ترویج و تحصیل می شده و در اصفهان توسط عارف بید آبادی قبلا رواج یافته بود و آیة الله بروجردی بیشتر حکمت مشاء را فرا گرفته بودند و به ذوق این حکمت متمایل بودند تا ذوق حکمت متعالیه.
🔆این تحصیل پنهانی و عدم رواج فلسفه باعث شد بیشتر بزرگان بعدی خصوصا در عصر آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی که شهریه مدرسین و محصلین فلسفه را قطع کردند با توجه به قریحه و استعداد ذاتی خود به کتب فلسفی مراجعه کنند
👈و به طور خود خوان به تحصیل این علم روی آورند و این خود خوانی و خود فهمی باعث شد که قواعد را در غیر جایگاه خود و اصطلاحات را در غیر موضوع له استفاده کنند و با تحلیل های خاص خود به نقد و ابرام بپردازند به طوریکه میتوان گفت ما در این مباحث مثل فلاسفه غرب شدیم که هر فیلسوف مبانی اصطلاحات و قواعد خود را دارد و به رد فلاسفه دیگر می پردازد بر خلاف فلسفه اسلامی که هر فیلسوف مبانی و مطالب فیلسوف دیگر را پیگیری کرده و به استحکام آن مبانی نظر دارد.
👈برای اثبات این مطلب کافیست نگاهی به اصول امام خمینی و علامه طباطبائی بیندازیم.
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی 24
#پنهان_پژوهی
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
📚فی سنن أبي داوود عن فراتِ بنِ حيّانٍ : « أنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أمرَ بقَتلِهِ ، و كانَ عَيْنا لأبي سُفيانَ ، و كانَ حَلِيفا لرجُلٍ مِن الأنصارِ ، فمَرَّ بحَلْقةٍ مِن الأنصارِ فقالَ : إنّي مسلِمٌ ، فقالَ رجُلٌ مِن الأنصارِ : يا رسولَ اللّه ، إنَّهُ يقولُ: إنّي مسلِمٌ ، فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنَّ مِنكُم رِجالاً نَكِلُهُم إلى إيمانِهم ، مِنهُم فراتُ بنُ حيّانٍ .»
🔹ترجمه:
در سنن أبى داوود درباره فرات بن حيّان آمده : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دستور قتل او (فرات) را ، چون جاسوس ابو سفيان بود، صادر كرد. و او هم پيمان مردى از انصار بود. پس بر گروهى از انصار گذشت و گفت: من مسلمان هستم. مردى از انصار گفت : اى پيامبر خدا ! او مى گويد : من مسلمانم. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : افرادى از شما هستند كه آنها را به ايمانشان وا مى گذاريم ؛ يكى از آنها فرات بن حيّان است.
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی 25
#پنهان_پژوهی
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
📚فی الکافی عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: « قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى التَّلِّ الَّذِي عَلَيْهِ مَسْجِدُ الْفَتْحِ فِي غَزْوَةِ الْأَحْزَابِ فِي لَيْلَةٍ ظَلْمَاءَ قَرَّةٍ فَقَالَ : مَنْ يَذْهَبُ فَيَأْتِيَنَا بِخَبَرِهِمْ وَ لَهُ الْجَنَّةُ فَلَمْ يَقُمْ أَحَدٌ ثُمَّ أَعَادَهَا فَلَمْ يَقُمْ أَحَدٌ . فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِيَدِهِ وَ مَا أَرَادَ الْقَوْمُ أَرَادُوا أَفْضَلَ مِنَ الْجَنَّةِ . ثُمَّ قَالَ : مَنْ هَذَا ؟ فَقَالَ حُذَيْفَةُ : فَقَالَ أَ مَا تَسْمَعُ كَلَامِي مُنْذُ اللَّيْلَةِ وَ لَا تَكَلَّمُ أَ قُبِرْتَ . فَقَامَ حُذَيْفَةُ وَ هُوَ يَقُولُ : الْقُرُّ وَ الضُّرُّجَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ مَنَعَنِي أَنْ أُجِيبَكَ . فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص : انْطَلِقْ حَتَّى تَسْمَعَ كَلَامَهُمْ وَ تَأْتِيَنِي بِخَبَرِهِمْ .
فَلَمَّا ذَهَبَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اللَّهُمَّ احْفَظْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ حَتَّى تَرُدَّهُ وَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص : يَا حُذَيْفَةُ لَا تُحْدِثْ شَيْئاً حَتَّى تَأْتِيَنِي فَأَخَذَ سَيْفَهُ وَ قَوْسَهُ وَ حَجَفَتَهُ . قَالَ حُذَيْفَةُ فَخَرَجْتُ وَ مَا بِي مِنْ ضُرٍّ وَ لَا قُرٍّ فَمَرَرْتُ عَلَى بَابِ الْخَنْدَقِ وَ قَدِ اعْتَرَاهُ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْكُفَّارُ .
فَلَمَّا تَوَجَّهَ حُذَيْفَةُ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَادَى- يَا صَرِيخَ الْمَكْرُوبِينَ وَ يَا مُجِيبَ الْمُضْطَرِّينَ اكْشِفْ هَمِّي وَ غَمِّي وَ كَرْبِي فَقَدْ تَرَى حَالِي وَ حَالَ أَصْحَابِي . فَنَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ قَدْ سَمِعَ مَقَالَتَكَ وَ دُعَاءَكَ وَ قَدْ أَجَابَكَ وَ كَفَاكَ هَوْلَ عَدُوِّكَ فَجَثَا رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى رُكْبَتَيْهِ وَ بَسَطَ يَدَيْهِ وَ أَرْسَلَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ شُكْراً شُكْراً كَمَا رَحِمْتَنِي وَ رَحِمْتَ أَصْحَابِي .ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ رِيحاً مِنَ السَّمَاءِ الدُّنْيَا فِيهَا حَصًى وَ رِيحاً مِنَ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فِيهَا جَنْدَلٌ .
قَالَ حُذَيْفَةُ فَخَرَجْتُ فَإِذَا أَنَا بِنِيرَانِ الْقَوْمِ وَ أَقْبَلَ جُنْدُ اللَّهِ الْأَوَّلُ رِيحٌ فِيهَا حَصًى فَمَا تَرَكَتْ لَهُمْ نَاراً إِلَّا أَذْرَتْهَا وَ لَا خِبَاءً إِلَّا طَرَحَتْهُ وَ لَا رُمْحاً إِلَّا أَلْقَتْهُ حَتَّى جَعَلُوا يَتَتَرَّسُونَ مِنَ الْحَصَى فَجَعَلْنَا نَسْمَعُ وَقْعَ الْحَصَى فِي الْأَتْرِسَةِ فَجَلَسَ حُذَيْفَةُ بَيْنَ رَجُلَيْنِ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَقَامَ إِبْلِيسُ فِي صُورَةِ رَجُلٍ مُطَاعٍ فِي الْمُشْرِكِينَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ قَدْ نَزَلْتُمْ بِسَاحَةِ هَذَا السَّاحِرِ الْكَذَّابِ أَلَا وَ إِنَّهُ لَنْ يَفُوتَكُمْ مِنْ أَمْرِهِ شَيْءٌ فَإِنَّهُ لَيْسَ سَنَةَ مُقَامٍ قَدْ هَلَكَ الْخُفُّ وَ الْحَافِرُ فَارْجِعُوا وَ لْيَنْظُرْ كُلُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ مَنْ جَلِيسُهُ قَالَ حُذَيْفَةُ فَنَظَرْتُ عَنْ يَمِينِي فَضَرَبْتُ بِيَدِي فَقُلْتُ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ فَقُلْتُ لِلَّذِي عَنْ يَسَارِي مَنْ أَنْتَ فَقَالَ سُهَيْلُ بْنُ عَمْرٍو قَالَ حُذَيْفَةُ وَ أَقْبَلَ جُنْدُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ فَقَامَ أَبُو سُفْيَانَ إِلَى رَاحِلَتِهِ ثُمَّ صَاحَ فِي قُرَيْشٍ النَّجَاءَ النَّجَاءَ وَ قَالَ طَلْحَةُ الْأَزْدِيُّ لَقَدْ زَادَكُمْ مُحَمَّدٌ بِشَرٍّ ثُمَّ قَامَ إِلَى رَاحِلَتِهِ وَ صَاحَ فِي بَنِي أَشْجَعَ النَّجَاءَ النَّجَاءَ وَ فَعَلَ عُيَيْنَةُ بْنُ حِصْنٍ مِثْلَهَا ثُمَّ فَعَلَ الْحَارِثُ بْنُ عَوْفٍ الْمُزَنِيُّ مِثْلَهَا ثُمَّ فَعَلَ الْأَقْرَعُ بْنُ حَابِسٍ مِثْلَهَا وَ ذَهَبَ الْأَحْزَابُ وَ رَجَعَ حُذَيْفَةُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّهُ كَانَ لَيُشْبِهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ .»
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی 25
#پنهان_پژوهی
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
🔹ترجمه:
در کافی از ابان بن عثمان از آنکه به او گفت آمده از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود : كه رسول خدا (ص) بر آن تلى كه امروز مسجد فتح بر آن ساخته شده ايستاد هنگام جنگ احزاب بود و شبى تاريك و سرد . پس فرمود: چه كسى است كه برود ميان قشون دشمن و گزارشى از آنها براى ما بياورد و مزد او بهشت باشد، كسى از جا برنخاست سپس گفته خود را بازگفت و كسى برنخاست امام صادق (ع) با حركت دست خود فرمود؟ آن مردم چه ميخواستند؟ بهتر از بهشت ميخواستند؟ سپس پيغمبر فرمود: اين كيست؟ گفت حذيفه است فرمود اى حذيفه تو از اول شب سخن مرا ميشنوى و دم نميزنى؟ ميان گورى؟ حذيفه از جا برخاست و مىگفت خدا مرا قربانت كند سرما و سختى مرا بازداشت كه بشما پاسخ گويم رسول خدا (ص) فرمود برو ميان آنها تا سخن آنها را بشنوى و گزارش آنها را براى من بياورى .
چون او رفت رسول خدا (ص) گفت: بار خدايا او را از پيش رو و از دنبال سرش و از سوى راست و از سوى چپش نگهدار تا او را بازگردانى رسول خدا (ص) باو سفارش كرد و فرمود اى حذيفه مبادا كار تازهاى بكنى تا نزد من برميگردى حذيفه شمشير و كمان و سپر چرمين خود را برداشت. حذيفه گويد من چون بيرون شدم سختى و سرما نداشتم به راه خندق گذر كردم و هر دو دسته مؤمنان و كفار در آنجا پاس مىدادند . چون حذيفه بسوى ماموريت خود روانه شد رسول خدا (ص) بآواز بلند اين دعا را بدرگاه بىنياز خواند: «اى دادرس گرفتاران، اى پاسخگوى بيچارگان هم و غم و گرفتارى مرا برطرف گردان تو حال مرا و حال اصحاب مرا نگرانى». جبرئيل باو فرود آمد و گفت يا رسول اللَّه راستى خدا عز ذكره گفتارت را شنيد و دعايت را پذيرفت و اجابت كرد و از هراس دشمنت رهاند رسول خدا (ص) بر دو زانو نشست و دو دست برداشت و دو چشم را روانه ساخت و سپس گفت : شكر تو را شكر تو را همانطور که به من رحم و یارانم رحم نمودی . سپس رسول خدا فرمود: هر آينه خدا عز و جل بادى از آسمان دنيا بدانها برانگيخت كه سنگريزه داشت و بادى هم از آسمان چهارم كه در آن تيكههاى سنگ بود.
حذيفه گويد من بسوى آن قوم بيرون شدم و آتشى كه افروخته بودند در نظرم آمد و لشكر اول خداوند كه بادى بود با سنگريزه بر آنها يورش برد و هيچ آتشى از آنها را واننهاد جز اين كه آن را از هم پاشيد و هيچ چادرى را وانگذاشت جز اينكه از جا كند و بدور افكند و همه نيزههاى آنها را پرتاب كرد تا آنجا كه در برابر سنگريزهها كه باد بسر و روى آنها ميزد سپر بر سر كشيدند و ما آواز كوفتن سنگريزهها را كه بر سپرها ميخورد ميشنيديم. حذيفه ميان دو تن از مشركان و در حلقه آنان نشست و ابليس در صورت يكى از سران مطاع مشركان بپاخاست و فرياد زد اى مردم شما در آستان اين ساحر كذاب بار فرو گذاشتيد هلا كه كار از دست شما بيرون نرود و فرصت باقيست راستش اينست كه اين سال سال اقامت در اينجا نيست (و سال خشكسالى است) همه شتران و اسبان و الاغها نابود شدند برگرديد و هر كدام همنشين خود را تحت نظر داشته باشد و بازرسى كند. حذيفه گويد من بسوى راست خود نگاه كردم و دست بشانه شخصى زدم و گفتم تو كيستى؟ گفت معاويه هستم و بآن كه سمت چپم بود گفتم تو كيستى؟ گفت سهيل بن عمرو هستم حذيفه گويد و در اين حال لشكر اعظم خدا رسيد و ابو سفيان بشتر سوارى خود برجست و فرياد زد در ميان قريش نجات، نجات، طلحه ازدى فرياد زياد محمد براى شما شرى فزود و سپس بر شتر سوارى خود جست و ميان بنى اشجع فرياد زد نجات، نجات، و عيينة بن حصن هم همين كار را كرد و حرث بن عوف مزنى هم همين كار را كرد و اقرع بن حابس هم چنين كرد و احزاب همه رفتند و حذيفه نزد رسول خدا (ص) برگشت و باو گزارش داد امام صادق (ع) فرمود راستش اينست كه شب كفار احزاب هم مانند روز رستاخيز بود.
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی 26
#اختصاصی
(نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
📚فی تحف العقول من عهده الی مالک الاشتر حین ولّاه مصر : « ثُمَّ لَا تَكِلَنَّ جُنُودَكَ إِلَى مَغْنَمٍ وَزَّعْتَهُ بَيْنَهُمْ بَلْ أَحْدِثْ لَهُمْ مَعَ كُلَّ مَغْنَمٍ بَدَلًا مِمَّا سِوَاهُ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ تَسْتَنْصِرُ بِهِمْ بِهِ وَ يَكُونُ دَاعِيَةً لَهُمْ إِلَى الْعَوْدَةِ لِنَصْرِ اللَّهِ وَ لِدِينِهِ .
وَ اخْصُصْ أَهْلَ النَّجْدَةِ فِي أَمَلِهِمْ إِلَى مُنْتَهَى غَايَةِ آمَالِكَ مِنَ النَّصِيحَةِ بِالْبَذْلِ وَ حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ وَ لَطِيفِ التَّعَهُّدِ لَهُمْ رَجُلًا رَجُلًا وَ مَا أَبْلَى فِي كُلِّ مَشْهَدٍ فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ مِنْكَ لِحُسْنِ فِعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ لَا تَدَعْ أَنْ يَكُونَ لَكَ عَلَيْهِمْ عُيُونٌ مِنْ أَهْلِ الْأَمَانَةِ وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ عِنْدَ النَّاسِ فَيُثْبِتُونَ بَلَاءَ كُلِّ ذِي بَلَاءٍ مِنْهُمْ لِيَثِقَ أُولَئِكَ بِعِلْمِكَ بِبَلَائِهِمْ ثُمَّ اعْرِفْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى وَ لَا تَضُمَّنَّ بَلَاءَ امْرِئٍ إِلَى غَيْرِهِ وَ لَا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلَائِهِ وَ كَافِ كُلًّا مِنْهُمْ بِمَا كَانَ مِنْهُ وَ اخْصُصْهُ مِنْكَ بِهَزِّهِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ صَغِيراً- وَ لَا ضَعَةُ امْرِئٍ عَلَى أَنْ تُصَغِّرَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ عَظِيماً وَ لَا يُفْسِدَنَّ امْرَأً عِنْدَكَ عِلَّةٌ إِنْ عُرِضَتْ لَهُ وَ لَا نَبْوَةُ حَدِيثٍ لَهُ قَدْ كَانَ لَهُ فِيهَا حُسْنُ بَلَاءٍ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ . »
🔹ترجمه:
در تحف العقول از پیمان نامه مالک اشتر هنگامی که او را فرماندار مصر قرار داد: زنهار مبادا در اداره نمودن قشونت به همان بهره غنيمت كه بين آنان تقسيم نمودهاى اكتفا نمائى ! ليكن علاوه بر بهره هر غنيمت، از بيت المال نيز به ايشان بده تا يارى ايشان را جلب كنى و اين كار موجب بازگشت آنان به يارى خدا و دينش باشد.
و در ميان لشكر افراد شجاع و دلير را از ديگران امتياز ده، و اين كار را به وسيله بخشش نمودن و تعريف و تمجيد آنان، و احوالپرسى از تك تك ايشان، و يادآورى دلاوريهائى كه در هر ميدان از خود نشان دادهاند انجام ده تا هم فكر و هم آرمان تو گردند، زيرا فزونى يادآورى كارهاى خوبشان- به خواست خدا- شجاعان را به حركت بيشتر تشويق مىكند، و آنان را كه در كار سستى مىورزند به كار وادار مىسازد. سپس بايد بر آنان جاسوسانى معروف به امانت و حقّگوئى بگمارى تا حسن خدمت هر كدام از آنان را ثبت نمايند، و آنان به اطّلاع تو بر حسن خدمتشان مطمئن گردند. سپس بايد زحمت هر كدام از آنان را به دقّت بدانى، و هرگز زحمت و تلاش كسى از آنان را به ديگرى نسبت ندهى، و در پاداش او به اندازه زحمتى كه كشيده كوتاهى مكنى، به هر كدام از آنان فراخور خدمتش پاداش دهى، و در حدود فعّاليّتش تقدير كنى. مبادا شرافت و بزرگى كسى موجب شود كه رنج اندك او را بزرگ شمارى و نه كوچكى و بىمايگى كسى موجب گردد كه خدمات بزرگش را كوچك پندارى. و مبادا لغزش و خطاى اتّفاقى از فرد خوش سابقهاى شخصيت او را در نظرت تباه سازد. پس [بدان كه همه] ارجمندى از آن خداست، آن را به هر كس كه بخواهد مىدهد. و سرانجام [نيك] پرهيزگاران راست.
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی 27
#اختصاصی
(نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
📚فی الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ؛ « وَ كَانَتْ هُذَيْلٌ بَعَثَتْ رَجُلًا يُقَالُ لَهُ ابْنُ الْأَكْوَعِ أَيَّامَ الْفَتْحِ عَيْناً عَلَى النَّبِيِّ ع حَتَّى عَلِمَ عِلْمَهُ فَجَاءَ إِلَى هُذَيْلٍ بِخَبَرِهِ فَأُسِرَ يَوْمَ حُنَيْنٍ فَمَرَّ بِهِ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَلَمَّا رَآهُ أَقْبَلَ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ وَ قَالَ عَدُوُّ اللَّهِ الَّذِي كَانَ عَيْناً عَلَيْنَا هَا هُوَ أَسِيرٌ فَاقْتُلْهُ فَضَرَبَ الْأَنْصَارِيُّ عُنُقَهُ وَ بَلَغَ ذَلِكَ النَّبِيَّ ص فَكَرِهَهُ وَ قَالَ أَ لَمْ آمُرْكُمْ أَنْ لَا تَقْتُلُوا أَسِيراً. وَ قُتِلَ بَعْدَهُ جَمِيلُ بْنُ مَعْمَرِ بْنِ زُهَيْرٍ وَ هُوَ أَسِيرٌ. فَبَعَثَ النَّبِيُّ ص إِلَى الْأَنْصَارِ وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَقَالَ مَا حَمَلَكُمْ عَلَى قَتْلِهِ وَ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ أَلَّا تَقْتُلُوا أَسِيراً فَقَالُوا إِنَّمَا قَتَلْنَا بِقَوْلِ عُمَرَ فَأَعْرَضَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى كَلَّمَهُ عُمَيْرُ بْنُ وَهْبٍ فِي الصَّفْحِ عَنْ ذَلِكَ .»
🔹ترجمه:
در ارشاد به شناخت حجتهای خدا بر بندگان آمده : و قبيله هذيل مردى را كه نامش ابن اكوع بود در جنگ فتح بعنوان جاسوسى همراه پيغمبر (ص) فرستاده بودند كه از جريان كار آن حضرت آنها را آگاه كند و او جريان را بهذيل رساند و اين ابن اكوع در جنگ حنين اسير شد پس عمر بن خطاب بر او گذر كرد و چون او را بديد نزد مردى از انصار مدينه آمد و گفت: اين دشمن خدا كه جاسوس ما بود اكنون اسير شده او را بكش، پس آن مرد انصارى گردن او را زد، اين خبر بگوش پيغمبر (ص) رسيده از اين كار چهره درهم كشيد و فرمود : مگر دستور ندادم كه اسيران را نكشيد ، و پس از او جميل بن معمر بن زهير نيز كه از اسيران بود كشته شد، پس رسول خدا (ص) كسی بنزد انصار فرستاد ، در حالى كه خشمناك بود فرمود : چه شما را بر آن داشت كه او را بكشيد ، با اينكه فرستاده من پيش شما آمد كه اسيران را نكشيد؟ گفتند: ما بگفته عمر او را كشتيم، حضرت رو از ايشان گردانده (و ديگر با آنان سخن نگفت) تا آنكه عمير بن وهب در اين باره با آن حضرت سخن گفت و خواهش كرد كه از ايشان بگذرد .
@salmanraoofi
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال ممنوع است)
#علوم_مقدماتی_اجتهاد
#علوم_عقلی
#فلسفه ۸
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد ۹
👈👈این مباحث تدریس هم، شده است که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆مباحث مطرح شده نظر نهایی نیست، مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔻🔻🔻🔻🔻
👈ما در این مقام به یک مثال که شهید صدر اشاره فرموده اند اکتفا میکنیم.
🔆در بحث موضوع علم اصول شهید صدر متذکر شده اند که:
🔆برای ضرورت وجود موضوع عام برای هر علمی به دو دلیل استدلال شده
1- اینکه هر علمی غرضی دارد که دو نوع غرض هم داریم که توضیح میدهند.
2- تطبیق کبرای فلسفی قاعده الواحد لا یصدر الا من واحد بعد از اینکه آنرا به واحد نوعی تعمیم داده اند بعد نقض و ابرامهایی که در این مقام صورت گرفته نقل میکنند و در آخر می فرمایند:
👈👈حقیقت این است که این قاعده که هر علمی موضوع واحدی دارد که مسائل آن علم دور آن میچرخد یک امر ارتکازیست که با کمترین تامل روشن می شود
👈👈اگر در نتیجه دو امر اشتباهی رخ ندهد:
1- تخیل اینکه منظور از موضوع ، موضوعیست که در مرحله تالیف و تصنیف موضوع قرار گرفته ، در حالیکه مقصود از موضوع علم ، محور بحوث علم به حسب مناسبات واقعیه و اقتضائات آن علم است.
2- تفسیر جمعی از عرض ذاتی به اینکه: عرض ذاتی آن چیزیست که عارض بر شیء یا حمل بر آن میشود بعد از فراغ از ثبوت آن که این تفسیر باعث مشکل شدن تطبیق قاعده بر بسیاری از بحثهای علوم شده.
🔆ایشان میفرمایند: بعد از تصحیح این دو نقطه می توان گفت که برای هر علمی موضوعیست که بحوث آن علم را حول محور واحدی سوق میدهد.
🔆سپس ایشان به تعاریف و اشکالات و پاسخهایی که در تفسیر عرض ذاتی آمده می پردازد در ابتدا به تفسیر خاصی که محقق عراقی از عرض ذاتی داده و با همه اصولیون و حکما مخالفت کرده میپردازد و نظر ایشان را مطرح میکند سپس سه اشکال به ایشان وارد میکند و در اشکال سوم می فرماید: بین شیء و آنچه عارض آن میشود دو نسبت وجود دارد
1- نسبت محلیت که منظور از آن اینستکه شیء محل و موضوع برای عَرَض باشد
2- نسبت منشئیت که منظور از آن این استکه شیء سبب برای وجود عَرَض باشد و این دو نسبت گاهی متطابق و گاهی مفارقند مثلا آتش برای حرارت هم محل است هم منشاء در حالیکه برای آب فقط محل است و اگر مجاورت را محل حرارت فرض کنیم آتش فقط برای حرارت منشاء است.
👈👈👈بعد میفرمایند چون محقق عراقی ذاتیت عروض را به این تفسیر کرده که معروض حقیقتا محل برای عَرَض باشد
🔆در کیفیت تطبیق چنین معنایی برای عارض بواسطه امر مساوی آنطور که در کلمات حکما آمده متحیر شده اند
🔆در حالیکه منظور حکما از عرض ذاتی به منشئیت آن بوده نه محلیت آن.
🔆سپس به توضیح دو اقسام واسطه در عرض ذاتی میپردازند و در آخر عارض شدن بواسطه امر مباین را توجیه می کنند
🔆و به اشتباه اصولیون در تفسیر عروض به محلیت اشاره میکنند و میفرمایند: آنها (اصولیون) بعد از اینکه عروض را به محلیت تفسیر کردند مساوات و اعم و اخص بودن را به لحاظ عالم صدق و اتحاد خارجی در نظر گرفتند در نتیجه صورت تباین واسطه از ذی الواسطه در وجود خارجی شامل تعریف نشد پس آن را به قسمی از اقسام عرض غریب اضافه کردند. اما بعد از آنکه واضح شد که منظور از عروض منشئیه حقیقیست نه محل بودن همچنین واضح شد که: منظور از مساوات و اعمیت و اخصیت آن چیزیست که به حسب مورد خارجی منشا باشد فرقی نمیکند که با موضوع متحد در وجود باشد یا نه، چرا که منشئیت و در پی آمدن فرقی نمیکند که منشا متحد در وجود با ناشی باشد یا مباین با آن و بر این اساس عارض بواسطه امر مباین قسم جدیدی برای عرض غریب نیست بلکه اگر واسطه در پی اش نفس موضوع باشد عرض ذاتیست و گرنه عرض غریب است.
👈👈ملاحظه میکنید که فهم اشتباه محقق عراقی و تفسیر اشتباه اصولیون از عَرَض ذاتی باعث شده که شهید صدر چندین صفحه را به تصحیح این مطلب اختصاص دهند و همچنین تصریح کنند که موضوع داشتن یک علم که امری ارتکازی است بواسطه دو اشتباه که یکی از آنها مربوط به فهم اشتباه از عرض ذاتی میشود که نکته ای فلسفی است مورد شک قرار گرفته.
لذا باید گفت این طرز تحصیل فلسفه و برخورد با مسائل آن باعث شده خلط و پیچش عجیبی در مباحث بوجود آید و وقت زیادی برای اثبات و نقض این قواعد گرفته شود.
حتی میتوان گفت که این سنخ دخالت اصولیون در مباحث فلسفی باعث شده شاهد فلسفه ای مختص به علم اصول باشیم چرا که قواعد فلسفی را در غیر جایگاه خود استفاده میکنند و برای اثبات جریان آنها به فلسفه پردازی و استدلالات فلسفی روی آورده اند و این خود یکی از مسائلیست که باعث شده تورم و آماس در مباحث اصولی بوجود آید.
@salmanraoofi
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال ممنوع است)
#علوم_مقدماتی_اجتهاد
#علوم_عقلی
#فلسفه ۹
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد ۱۰
👈👈این مباحث تدریس هم، شده است که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆مباحث مطرح شده نظر نهایی نیست، مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆اشکال علمی ورود فلسفه به علم اصول: هر علمی فضای علمی خاص خود را دارد و سنخ تحلیلات خاص خود را میطلبد.
🔆اصولا عدم تداخل سنخ تحلیلات یک علم در علم دیگر از نشانه های سلامت ذوق یک عالم است.
تحلیل علمی این مطلب از کارهای مشکلیست که بیانی واضح و تحلیلی دقیق میطلبد آنچه در این زمینه به ذهن میرسد این است که:
مباحث این علم در ابتدا مربوط به مباحث الفاظ است که این مباحث قطعا عرفی و عقلائی است و سنخ تحلیلات فلسفی با سنخ تحلیلت عرفی عقلائی متفاوت بوده و نگاه فلاسفه به مباحث الفاظ از زاویه فلسفی است نه از زاویه عقلائی و عرفی به عنوان مثال نگاه اندکاک لفظ در معنی باعث شده تا عده ای استعمال یک لفظ در چند معنی را محال بدانند اما با نگاه و تحلیل عقلائی و عرفی این امر نه تنها ممکن است بلکه واقع شده و همانطور که مشهور است لفظ (عین) چندین معنای مختلف دارد .
به عبارت علمی و دقیقتر باید گفت ملا ک صدق قضایای اصولی در اینجا با ملاک صدق قضایای فلسفی متفاوت است و سنخ تحلیل نیز تفاوت دارد.
نوع دیگر مباحث که در اصول مطرح است مباحث ملازمات عقلیست چرا که گاهی عقل حکم به ملازمه بین یکی از احکام خود با احکام شرع میکند که به مباحث مستقلات و غیر مستقلات عقلی تقسیم میشود آنچه حجت است مستقلات است که نوعا باز گشت به حسن عدل و قبح ظلم میکند در این مباحث هم صرفا آنچه عقل میفهمد حجت است و تحلیلات فلسفی اگر هم حکمی در زمینه عدل باری تعالی داشته باشد از این زاویه است که آنچه به ظاهر ظلم دیده میشود ظلم نیست بلکه در نظام احسن این عالم اصولا ظلمی وجود نداشته و امور عدمی ظلم یا نقص محسوب نمیشود و لذا زاویه بحث وجود یا عدم وجود ظلم است نه حکم فقهی ملازم با حسن عدل یا قبح ظلم علاوه بر اینکه حسن عدل و قبح ظلم به مباحث کلامی بیشتر شبیه است تا فلسفه. به بیان دیگر در این مباحث زاویه بحث اصولی و فلسفی متفاوت است.
🔆مباحث دیگر علم اصول شامل اصول عملیه است که این مباحث هم چه عقل به آنها حکم کند چه شرع، فلسفه ارتباطی به این مباحث پیدا نمیکند چرا که اگر عقل حکم کند فهم فلسفی و غیر فلسفی دخالتی ندارد و حجت است البته در مباحث فلسفی به تحلیل نظام عالم می پردازند تا تحلیل مبانی و نظام تشریع و در علم کلام بیشتر به مبانی نظام تشریع پرداخته میشود تا در فلسفه و اگر شرع حکم کند از احادیث فهمیده میشود که این فهم هم باید عرفی باشد نه فلسفی.
👈به بیان دیگر هیچ سنخیت و تطابقی در اهداف علم اصول و فلسفه در این بحث دیده نمیشود و در این مباحث هیچ ارتباطی با هم ندارند.
🔆مطلب دیگر اینکه مباحث فلسفه به سه نوع اساسی بازگشت می کند
1) طبیعیات: بعضی از این مباحث صحیح و بعضی هم صحت و سقمشان قابل تحقیق است و بدون شک با رشد علوم طبیعی ثابت شده که بعضی از مباحث فلسفی مردود است به هر حال صحت یا عدم صحت آنها ارتباط و دخالتی در مباحث اصولی ندارد.
2) مباحث معقولات ثانیه: مثل مواد ثلاث، علت ومعلول و مقولات عشر این مباحث حاصل تجریدات عقلی و تحلیلات فلسفی مختص به فلاسفه اسلامیست و سنخ این تحلیلات هم با علم اصول تناسبی ندارد چرا که بحث رابطه علت و معلول در تکوین با تشریع متفاوت است و احکام علوم اعتباری با علوم تکوینی متفاوت لذا در احکام طهارت و نجاست با آسان گیری خاصی از شارع مواجه میشویم حال آنکه شارع دست از نجاست آنها هم بر نداشته مثل جواز نماز خواندن با لباسی که کمتر از یک درهم به خون آغشته است.
3) مباحث الاهیات به معنی الاخص: این مباحث مرتبط با مبدا و معاد است در این مباحث هم فلسفه از زاویه اثبات فلسفی، مبانی فلسفی این مسائل، کیفیت، مراحل و چگونگی این مسائل به آنها می پردازد و از این جهت که این مباحث پایه چه قوانینی در تشریع قرار میگیرند مسائل را بررسی نمیکند لذا زاویه تحلیلات فلسفی باز متفاوت است.
👈👈👈نتیجه: مسائل مباحث اصولی و سنخ تحلیل آنها و همچنین مسائل مباحث فلسفی و سنخ تحلیل آنها و همینطور اهداف و زوایای مباحث فلسفی و مباحث اصولی تناسب و تشابهی با هم ندارند و لذا همانطور که ذوق سلیم اقتضا میکند برهان علمی هم اقتضا دارد که قواعد و سنخ تحلیلات فلسفی و مسائل و سنخ تحلیلات اصولی را از هم جدا کنیم تا علم اصول راه صحیح و علمی خود را طی کند.
@salmanraoofi
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال ممنوع است)
#علوم_مقدماتی_اجتهاد
#علوم_عقلی
#فلسفه ۱۰
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد ۱۱
👈👈این مباحث تدریس هم، شده است که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆مباحث مطرح شده نظر نهایی نیست، مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆چند نکته برای محصلین فقه و اصول
نکته اول: طلابی که به تحصیل فقه و اصول مشغولند و دوستدار ادامه این علوم هستند باید از ابتدا به تحقیق در مورد این نکته بپردازند که کدام مشی مقتضای تحقیق و مستدل و مبرهن یا مورد پسند آنهاست و برنامه تحصیلی و اجتهادی خود را با توجه به این مبانی سامان دهند و استاد خود را با توجه به این مباحث انتخاب کنند تا بعد از مدتی تحصیل در مباحث فقه و اصول سردر گم نباشند و راه خود را به طور صحیح بپیمایند.
نکته دوم: اگر فردی احساس میکند با تحصیل فلسفه فهم عرفی او به هم ریخته و دقتهای زیادی به خرج میدهد بهتر است بین تحصیل فلسفه و فقه و اصول یکی را انتخاب کند و اگر خواهان تحصیل فقه و اصول است تحصیل فلسفه را رها کند.
نکته سوم: بهتر است اساتید فقه و اصول از ابتدا مبنای خود را انتخاب کنند و به دخالت یا عدم دخالت فلسفه در فقه و اصول بپردازند و از تحصیل فلسفه در خلال علم اصول بپرهیزند چراکه یکی از مشکلاتی که اکنون گریبانگیر علم اصول شده همین تحصیل فلسفه در خلال علم اصول است که باعث شده قواعد فلسفی و کاربرد و جایگاه آنها به طور صحیح شناخته نشوند و قواعد در غیر جایگاه خود و اصطلاحات در غیر کاربرد خود استفاده شوند.
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی 27
#اختصاصی
(نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
📚فی الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ؛ « وَ كَانَتْ هُذَيْلٌ بَعَثَتْ رَجُلًا يُقَالُ لَهُ ابْنُ الْأَكْوَعِ أَيَّامَ الْفَتْحِ عَيْناً عَلَى النَّبِيِّ ع حَتَّى عَلِمَ عِلْمَهُ فَجَاءَ إِلَى هُذَيْلٍ بِخَبَرِهِ فَأُسِرَ يَوْمَ حُنَيْنٍ فَمَرَّ بِهِ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَلَمَّا رَآهُ أَقْبَلَ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ وَ قَالَ عَدُوُّ اللَّهِ الَّذِي كَانَ عَيْناً عَلَيْنَا هَا هُوَ أَسِيرٌ فَاقْتُلْهُ فَضَرَبَ الْأَنْصَارِيُّ عُنُقَهُ وَ بَلَغَ ذَلِكَ النَّبِيَّ ص فَكَرِهَهُ وَ قَالَ أَ لَمْ آمُرْكُمْ أَنْ لَا تَقْتُلُوا أَسِيراً. وَ قُتِلَ بَعْدَهُ جَمِيلُ بْنُ مَعْمَرِ بْنِ زُهَيْرٍ وَ هُوَ أَسِيرٌ. فَبَعَثَ النَّبِيُّ ص إِلَى الْأَنْصَارِ وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَقَالَ مَا حَمَلَكُمْ عَلَى قَتْلِهِ وَ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ أَلَّا تَقْتُلُوا أَسِيراً فَقَالُوا إِنَّمَا قَتَلْنَا بِقَوْلِ عُمَرَ فَأَعْرَضَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى كَلَّمَهُ عُمَيْرُ بْنُ وَهْبٍ فِي الصَّفْحِ عَنْ ذَلِكَ .»
🔹ترجمه:
در ارشاد به شناخت حجتهای خدا بر بندگان آمده : و قبيله هذيل مردى را كه نامش ابن اكوع بود در جنگ فتح بعنوان جاسوسى همراه پيغمبر (ص) فرستاده بودند كه از جريان كار آن حضرت آنها را آگاه كند و او جريان را بهذيل رساند و اين ابن اكوع در جنگ حنين اسير شد پس عمر بن خطاب بر او گذر كرد و چون او را بديد نزد مردى از انصار مدينه آمد و گفت: اين دشمن خدا كه جاسوس ما بود اكنون اسير شده او را بكش، پس آن مرد انصارى گردن او را زد، اين خبر بگوش پيغمبر (ص) رسيده از اين كار چهره درهم كشيد و فرمود : مگر دستور ندادم كه اسيران را نكشيد ، و پس از او جميل بن معمر بن زهير نيز كه از اسيران بود كشته شد، پس رسول خدا (ص) كسی بنزد انصار فرستاد ، در حالى كه خشمناك بود فرمود : چه شما را بر آن داشت كه او را بكشيد ، با اينكه فرستاده من پيش شما آمد كه اسيران را نكشيد؟ گفتند: ما بگفته عمر او را كشتيم، حضرت رو از ايشان گردانده (و ديگر با آنان سخن نگفت) تا آنكه عمير بن وهب در اين باره با آن حضرت سخن گفت و خواهش كرد كه از ايشان بگذرد .
@salmanraoofi
#اختصاصی
💢طب اسلامی، به عنوان یک دانش، قابل قبول نیست/ نباید روایات طبی را به کلی کنار گذاشت
✔️گفتگوی شبکه اجتهاد با حجت الاسلام و المسلمین علی قانع، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع)؛ در خصوص «طب اسلامی»:
🔹با توجه به اینکه هدف اصلی هدایت معنوی بوده است، تکامل و صحت جسم را خدای متعال و ائمه معصومین(ع)، به تجربه بشر واگذار کردهاند ولی اینگونه نیست که برای سلامت جسم انسان هیچچیزی نگفته باشند.
🔹در هر مسئلهای باید یک نظام و سیستمی داشته باشیم که این کسانی را که ادعای طب اسلامی میکنند، بررسی شود که کجا درسخواندهاند و از چه شخص و افرادی یاد گرفتهاند. در این صورت مدعیات دروغین از مدعیان راستین، مشخص شود.
🔹برخورد چکشی با این قضایا صحیح نیست. بههرحال مردم به این اطباء رجوع دارند و نمیتوان آنها را بهراحتی از صحنه حذف کرد. علاوه بر اینکه درست هم نیست.
🌿🌿🌿
@salmanraoofi
ادامه در👇👇👇
#اختصاصی
#طب_اسلامی
✅ اگر در قرآن و روایات و فتاوا بگردیم، خیلی از این مطالب پیدا میکنیم که مجموعهای از مسائل است که میتواند قسمتهایی از طب سنتی را تشکیل بدهد. مثلاً پیغمبر گرامی صلیالله علیه و آله فرمودند: «نحن قوم لا ناکل حتی نجوع و اذا اکلنا لا نشبع» یا فرمودند: «امش بدائک ما مشی بک» وقتی دردی به سراغت آمد، زود دارو مصرف نکن و اجازه بده بدن، دفاع خودش را انجام بدهد. این مطالب، مورد تائید علم پزشکی روز هم هست. با توجه به این مسائل، نظر من این است که طب اسلامی میتواند وجود داشته باشد اما نه بهعنوان رشتهای مثل فقه.
📝 اختصاصی شبکه اجتهاد: در سال های گذشته عده ای با نام متخصص «طب اسلامی» به درمان مردم پرداخته اند و ضمن نفی طب جدید و تمامی دستاوردهای بشری به استناد برخی روایات طبی داروها و شیوه های درمانی متفاوتی را به عنوان جایگزین پزشکی مدرن برای مراجعان خود توصیه و تجویز می کنند. برای بررسی این موضوع و تحلیل مبانی این اشخاص، با حجتالاسلام دکتر احمد علی قانع، عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه امام صادق علیهالسلام گفتگو کردیم. او که بررسیهای فراوانی در روایات از جمله روایات طبی داشته است، ضمن تأکید بر اینکه طب اسلامی یک دانش نیست، اما بر نادرستی تصور خالی بودنِ روایات از توصیههای بهداشتی و پزشکی نیز مخالفت کرد. مشروح این گفتگو بهقرار زیر است:
📝 اجتهاد: آیا اساساً دانشی به نام طب اسلامی وجود دارد یا آنکه روایات طبی، به لحاظ حجم و نوع پرداخت، درصدد تأسیس دانشی به نام طب اسلامی نبودهاند؟
⏪ قانع: آن مقداری که من مطالعه داشتهام این است که اسلام برای هدایت بشر آمده است و میخواهد انسان را به تکامل برساند. روح و نفس انسان، درواقع، حقیقت انسان است و بر مرکب جسم سوار است، لذا منافاتی ندارد که اسلام مطالبی راجع بهسلامت جسم انسان بگوید؛ چون اینها مقدمه تکامل روحی انسان است و لذا این مرکب و جسم باید سالم باشد. بنابراین طب اسلامی وجود دارد، همانطوری که مدیریت اسلامی که بر مبنای تعالیم اسلامی است وجود دارد و با مدیریت غیر اسلامی فرق دارد. ما قائل هستیم اقتصاد و سیاست و حقوق اسلامی وجود دارد؛ اما نمیخواهم بگوییم اسلام رشتهای همانند رشته فقه یا کلام اسلامی یا تفسیر اسلامی، به نام طب اسلامی دارد. روایات درصدد تأسیس این علم شاید نبودهاند؛ اما گزارههایی که از خداوند متعال و پیغمبر صلیالله علیه و آله و ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین بهصورت قطعی به ما رسیده است را باید مورد توجه قرار دهیم.
🔹 مثلاً خداوند متعال فرموده است: «کلوا واشربوا و لا تسرفوا» که یک گزاره قرآنی است. یا «کلوا من الطیبات» که در اینجا فقه اسلام در ارتباط با حیوانات، برخی را حلال و طیب و برخی را حرام و غیر طیب، معرفی میکند. اسلام خوردن بعضی از چیزها را حرام کرده است که از مطالب یقینی فقه است و شکی در آن نیست. اینکه قاعده لا ضرر میگوید خوردن و استعمال هر چه که ضرر به جسم میزند حرام است، خودش یک طب اسلامی است. مثلاً وجوب روزه از احکامی است که بهشدت در سلامتی انسان مؤثر است. به نظر متخصصان علم پزشکی، روزه فواید زیادی دارد و تجربه میگوید: میزان بیماری در ماه رمضان بهشدت سقوط میکند. اینکه در اسلام، دستورات مستحبی در آداب اکل و شرب داریم و فقها از این روایات و معیارهای قوی، فتوا دادهاند، همه حاکی از توجه اسلام به جسم است.
🔹 این نمونههایی که عرض شد، از باب مشت نمونه خروار است. اگر در قرآن و روایات و فتاوا بگردیم، خیلی از این مطالب پیدا میکنیم که مجموعهای از مسائل است که میتواند قسمتهایی از طب سنتی را تشکیل بدهد. مثلاً پیغمبر گرامی صلیالله علیه و آله فرمودند: «نحن قوم لا ناکل حتی نجوع و اذا اکلنا لا نشبع» یا فرمودند: «امش بدائک ما مشی بک» وقتی دردی به سراغت آمد، زود دارو مصرف نکن و اجازه بده بدن، دفاع خودش را انجام بدهد. این مطالب، مورد تائید علم پزشکی روز هم هست. با توجه به این مسائل نظر من این است که طب اسلامی میتواند وجود داشته باشد اما نه بهعنوان رشتهای مثل فقه.
🌿🌿🌿
@salmanraoofi
ادامه در👇👇👇
#اختصاصی
#طب_اسلامی
📝 اجتهاد: بههرحال شما طب اسلامی را بهعنوان یکرشته قبول دارید؟
⏪ قانع: اصل و اساس هدایت، مثلاً قرآن کریم را که در نظر بگیرید، اغلب روایات، تکامل همان کتاب الله است ولی در کنارش هم مطالبی در مورد اموری که مفید برای جسم است نیز بیانشده است. حالا یا باید بگوییم بر روی طب اسلامی و روایات، خوب کار نشده است، لذا ما تردید داریم که طب اسلامی وجود دارد یا نه و یا باید بگوییم با توجه به اینکه هدف اصلی هدایت معنوی بوده است، تکامل و صحت جسم را خدای متعال و ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، به تجربه بشر واگذار کردهاند ولی اینگونه نیست که برای سلامت جسم انسان هیچچیزی نگفته باشند. نمونههایی که عرض کردم، ازجمله مطالبی است که در این مورد بیانشده است. به نظر ما طب اسلامی هنوز تکمیلنشده است و این تکمیلنشدن یا به سبب کمکاری ماست یا به جهت اینکه هدف اصلی نبوده است و قصد و هدف اصلی همان هدایت معنوی است و باقی مسائل به تجربه بشری واگذارشده است.
📝 اجتهاد: رابطه میان طب اسلامی و طب سنتی چیست؟ برخی اساس طب اسلامی که بر مزاجات اربعه است را برگرفته از طب سنتی (یونانی) میدانند. برخی نیز معتقدند که روایات طبی ما اسرائیلیات است و برگرفته از طب سنتی یونانی است که وارد طب ما شده است.
⏪ قانع: من همه روایات را تائید نمیکنم؛ اما اینکه ادعا کنیم همه روایات طبی، اسرائیلیات است نیز نیاز به اثبات دارد. من اعتقاد دارم رابطه میان طب اسلامی و طب سنتی، رابطه عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی قسمتی از مطالب، میان این دو مشترک است. از طرفی طب اسلامی مطالبی دارد که طب سنتی ندارد و بالعکس طب سنتی مطالبی دارد که طب اسلامی ندارد؛ اما اینکه قائل شویم اساس طب اسلامی، از طب سنتی گرفتهشده به نظر من درست نیست. این امکان وجود دارد که طب سنتی هم که از یونان یا جای دیگر آمده باشد، قبلاً از منابع وحیانی یا از تجربه بشری گرفتهشده باشد. لذا ممکن است ریشه هر دو علم یکی باشد؛ بدون اینکه بخواهیم یکی از این دو طب را متخذ از دیگری بدانیم و باقی مطالب را هم اسرائلیات و جعلیات بدانیم. به نظر میرسد به شکل کلی نظر دادن مشکل است و نیاز به دلیل دارد. بههرحال هر چه که در طب سنتی آمده باید بررسی شود و نمیتوان بهطورکلی حکم به صحت و بطلان آن کرد.
📝 اجتهاد: با توجه به ضعف سندی غالب روایات طبی اسلامی، آیا میتوان آنها را مستند به شریعت دانست؟
⏪ قانع: اصل این سؤال قابلتأمل است. اینکه میگویید غالب روایات، ضعف سندی دارد، آیا واقعاً کار جدی در این زمینه شده و نتیجهاش این بوده است یا صرف حدس است.
🌿🌿🌿
@salmanraoofi
ادامه در👇👇👇
#اختصاصی
#طب_اسلامی
🔅🔅🔅
📝 اجتهاد: بله، در موسسه دارالحدیث مجموعه ای روی این مطلب کار کرده اند و این نکته از آنهاست.
⏪ قانع: اگر این گزارهای که فرمودید درست باشد، عرض بنده این است که در علم فقه هم ضعف سندی اگر منجبر به عمل مشهور بشود یا مؤیدات عقلی و تجربی داشته باشد، میتواند ضعف را جبران کند تا بتوانیم از آن روایت استفاده کنیم. اگر اینطور شد، آن مواردی که این اتفاق برای آن افتاد و انجبار پیدا کرد؛ حالا یا باتجربه یا با استدلال عقلی یا باشهرت و …، استناد به شریعت هم میتواند پیدا کند. من این نکته را تکرار میکنم که فقیه در علم فقه گاهی تلاش خود را به کار میگیرد ولی به حکم الله واقعی نمیرسد کما اینکه فتواها در طول قرون و اعصار همین را نشان میدهد؛ در این علم هم همینطور است؛ بنابراین اصل امکان استناد با شریعت در علم طب، قابلپذیرش است. در برخورد با روایات ضعیف، اگر بخواهیم این روایات ضعیف را کنار بگذاریم، اثبات اینکه این مسئله از شریعت صادر نشده نیز دلیل محکم میخواهد؛ بنابراین باید در بقعه امکان قرار داده شود.
📝 اجتهاد: اما در هنگام شک در حجیت و عدم حجیت یک روایت باید اصل عدم حجیت را جاری کنیم چون اصل بر عدم اعتبار ظنونی است که از جانب شارع تائید نشده باشد.
⏪ قانع: اصل این مسئله قابلبررسی است. ما روایاتی داریم که فرمود اگر روایات ما را نفهمیدید، آنها را رد نکنید؛ بلکه علم آن را به ما واگذار کنید. اگر روایتی مؤیدات عقلی و تجربی داشته باشد، چرا پذیرفته نشود؟ الآن مثلاً ابوهریره مشهور به کذب است، اما آیا میتوان گفت هر حدیثی از ابوهریره به ما رسیده است جعلی است؟ نمیتوان چنین چیزی را گفت. اگر انسانی بهدروغ هم بخواهد جعل کند، ابتدا باید راست بگوید تا بعد بتواند دروغش را قالب کند. لذا صرف اینکه روایت از حیث سندی، ضعیف باشد، نباید آن را کنار گذاشت. بله، اگر از حیث دلالی، مخالف عقل و تجربه بشری یا نقل باشد، باید آن را کنار بگذاریم و نمیشود چنین روایتی از معصوم صادرشده باشد؛ اما اگر روایت مؤیداتی داشته باشد، به نظر من اصل عدم حجیت در این موارد جاری نیست.
📝 اجتهاد: آیا اعتبار سنجی روایات طبی، شیوهای غیر از اعتبار سنجی روایات فقهی دارد؟
⏪ قانع: خیر. در اعتبار سنجی روایات از همان معیارهای فقهی استفاده میشود که نوعاً مسائل عقلی هستند و استثناپذیر هم نیست و در همه علوم و دانشها کاربرد دارند، البته بهشرط اینکه اعتبارسنجی ما قوی باشد. البته من نمیگویم اگر در فقه اعتبارسنجی جدی به کار میبریم، در این روایت به شکل ضعیف انجام شود. همچنین من نمیگویم هرکسی در این زمینه ادعایی کرده ادعایش درست است.
📝 اجتهاد: به نظر میرسد شما در حجیت روایات قائل به وثوق خبری هستید نه وثوق مخبری. درست است؟
⏪ قانع: بله نظر ما همین است. ما قائل به وثوق خبری هستیم نه اینکه سلسله روات را حتماً توثیق کنیم تا روایت درست بشود.
🌿🌿🌿
@salmanraoofi
ادامه در👇
#اختصاصی
#طب_اسلامی
🔅🔅🔅
📝 اجتهاد: اگر مطلب شما از حیث ثبوتی درست باشد، اما اینکه بگوییم لسان این روایات، لسان شریعت است و مطابق با واقع است، از جهت اثباتی به مشکل میخوریم. مثلاً در روایت برای دلدرد، تجویزی فرموده است. حال در شکم انسان، انواع و اقسام بیماری ها ممکن است باشد و اینکه با یک روایت تمام اقسام این بیماریها برطرف شود، از حیث اثبات، مشکل است.
⏪ قانع: مگر ما در فقه چه میکنیم؟ در فقه هم میگوییم: هذا ما وصل الیه المفتی. به ضرس قاطع که نمیگوییم این حکم، حکم خداست. علاوه بر اینکه این جزئیات را نمیتوان بهصورت استقلالی به شریعت نسبت داد. یک مطلب کلی از شریعت رسیده است. ممکن است بگوییم روح انسانها مشابه است و لذا دستورات الهی برای همه یکسان است. جسم آنها نیز مشابه یکدیگر است. بله، ممکن است که زمان و مکانی که افراد در آن زندگی میکنند، خصوصیاتی داشته باشد و آن مزاجات نیز ممکن است متفاوت باشد، اما اینها کار پزشک است کما اینکه در اخلاقیات هم همینطور است.
🔹 معروف است که میگویند دو نفر که مشغول درس بودند، قبل از انقلاب خدمت شهید بهشتی رسیدند. به ایشان عرض کردند که ما در تعطیلات تابستان، چه کتابی مطالعه کنیم؟ ایشان به یکی گفته بود کتاب جهاد و امربهمعروف و نهی از منکر را مطالعه کنید و به دیگری گفت کتاب صلاۀ را بخوانید. وقتی از ایشان سؤال شد که چرا دو بحث مختلف را به آن دو نفر پیشنهاد کردید، ایشان در جواب گفت: یک از این دو نفر در تعبدیات ضعیف بود لذا خواندن کتاب صلات را به او توصیه کردم و دیگری اگرچه در تعبدیات قوی بود، اما گوشهگیر و منزوی بود و با اجتماع کاری نداشت. لذا به او توصیه کردم کتاب جهاد و امربهمعروف و نهی از منکر را بخواند.
🔹 تفاوتهایی که از تفاوت انسانها نشأت میگیرد اگر در جسم انسان باشد، باید در طب اسلامی مورد لحاظ قرار بگیرد. آنچه ما میتوانیم به شکل احتمال قوی و در پارهای از موارد بهصورت یقینی، بیان کنیم، کلیاتی است که به این تفاوتها برنمیگردد.
📝 اجتهاد: فرمودید که استظهار ما از روایات طبی و روایات فقهی فرقی نمیکند، درحالیکه به نظر میرسد، بین این دو فرق است. چون در فقه، ما به دنبال حکم ظاهری هستیم؛ یعنی اگر این حکم ظاهری با واقع اصابت داشت که خوب است و اگر اصابت نداشت، مجتهد و مکلفین معذورند؛ اما در طب، ما به دنبال واقع هستیم نه تنجیز و تعذیر. لذا این دو باب با یکدیگر مختلف هستند.
⏪ قانع: ما ضعف سندی را پذیرفتیم؛ اما اگر این ضعف سندی را با آنچه عرض شد، جبران کردیم، بحث دیگری است. بله، آنچه فرمودید که ما در طب به دنبال واقع هستیم درست است. در فقه، اگر مجتهد به حکم واقعی هم نرسید، باید یک وظیفهای برای مکلف، معلوم کند. حال در طب هم میگوییم: این شخص بیمار است. اگرچه دنبال واقع هستیم؛ ولی این بیمار الآن باید چه کند؟ میگوییم بهاحتمالقوی این دارو به درد بیمار میخورد. مگر علم طب جدید چه میکند؟ اینکه میگویم سیره عقلا در علوم مختلف، مؤید کار و حرف ماست اینجاست. آیا در علم طب جدید، هر حرفی که میزنند، واقعاً واقع را تا انتهای آن کشف کردهاند یا اینکه در بسیاری از موارد، یک حدسی زده میشود و احتمالی داده میشود و مؤیداتی هم پیدا میگردد؟ مثلاً خیلی وقتها بعد از سالهای سال میگویند فلان دارو، مضر است و لذا آن را کنار میگذارند.
🌿🌿🌿
@salmanraoofi
ادامه در👇👇👇
#اختصاصی
#طب_اسلامی
🔅🔅🔅
📝 اجتهاد: شیوه صحیح در برخورد با مدعیان دروغین طب اسلامی که با جان مردم بازی میکنند، چیست؟
⏪ قانع: من فکر میکنم که این آیه قرآن راهنمای ما باشد که فرموده: «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِین» (نمل ۶۴) البته این آیه خطاب به کفار است؛ اما بهطریقاولی شامل مسلمانان نیز در هر مسئلهای میشود. ما در هر مسئلهای باید یک نظام و سیستمی داشته باشیم که این کسانی را که ادعای طب اسلامی میکنند، بررسی شود که کجا درسخواندهاند و از چه شخص و افرادی یاد گرفتهاند. در این صورت مدعیات دروغین از مدعیان راستین، مشخص شود. بنده از مدعیان دروغین اصلاً حمایت نمیکنم؛ اما از مدعیان راستین نیز باید مستندات عقلی و نقلی و تجربی را طلب کنیم.
🔹 مسائل فقهی، مآلش عالم آخرت است و نمیتوان آنها را تجربه کرد؛ اما مسائل طبی را میتوان تجربه کرد. لذا اگر نظامی باشد که مثلاً بیمارانی که در ده سال گذشته توسط طب اسلامی درمان شدهاند، ارزیابی شوند تا یک آمار رسمی داده شود، خوب است. باید حرفها و تجویزها و داروهای اطباء اسلامی، موردبررسی قرار بگیرد. نباید کار آنها را تعطیل کرد ولی باید موردبررسی قرار گیرند.
🔹 برخورد چکشی با این قضایا صحیح نیست. بههرحال مردم به این اطباء رجوع دارند و نمیتوان آنها را بهراحتی از صحنه حذف کرد. علاوه بر اینکه درست هم نیست.
🔹 به نظر من وزارت بهداشت باید یک قسمت پژوهش خود را در این مسئله قرار دهد و متخصصین این فن بهصورت مستند، به بررسی این مسئله بپردازند و آمار دقیق بدهند. اینیکی از کارهایی است که لازم است انجام شود. شاید هم انجامشده باشد و من خبر ندارم.
🔹 البته انسان نباید زودباور باشد. باید یک بررسی تخصصی توسط وزارت بهداشت در این مسئله صورت بگیرد و سپس آمار رسمی داده شود و اگر به این نتیجه رسیدند که خوب و مؤثر است، این علوم طب اسلامی را در دانشگاهها هم به پزشکان طب جدید، آموزش بدهند.
🌿🌿🌿
@salmanraoofi
4_6007888420733453364.apk.apk
4.98M
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال ممنوع است)
🔆اپلیکیشن «گام دوم انقلاب» کاری از یکی اعضای کانال بحوث
اگر بیانیه مهم رهبری معظم انقلاب حفظه الله بعد از ۲۲بهمن را نخوانده اید با این اپلیکیشن میتوانید این بیانیه را به صورت بخش بندی شده بخوانید
@salmanraoofi
مومن علیدوست.m4a
2.61M
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال ممنوع است)
🔆بیانات استاد آیت الله علیدوست درباره آیت الله مومن
امروز قبل از درس خارج فقه ۱۳۹۷/۱۲/۵
@salmanraoofi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اختصاصی
#امام_خمینی ره
🔆فضیلت آنست که دشمنان به آن اعتراف کنند:
🔆عبدالکریم سروش: «خمینی مردمی ترین رهبر تاریخ این کشور است، استقبال و بدرقه او را ببینید
🔆بین شاه و خمینی، صددرصد خمینی را انتخاب میکنم
🔆خمینی از ایام حکومت هخامنشیان تا حالا باسوادترین رهبر این کشور بوده نه فقط در ایران، پادشاهان انگلیس و فرانسه را ببینید آدمهای با علم و باسوادی نبودند
🔆در تاریخ ما آقای خمینی نمونه بینظیر بود در مقام حکومتداری
🔆بین شاه یا خمینی اصلا جای مقایسه نیست چه نسبت خاک را با عالم پاک؟
این کسانی که الان مدعی رهبری خارج از کشور هستند تهیدست و تهیمغز هستند
🔆سخنرانی به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب، منلوپارک کالیفرنیا، ۱۸ بهمن ۹۷
@salmanraoofi
گام دوم استاد علیدوست.m4a
4.82M
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایزنیست)
🔆بیانات #استاد_علیدوست در مورد بیانیه #گام_دوم_انقلاب رهبر معظم انقلاب حفظه الله
🔆نقد کارهای سطحی و مقطعی مثل کارهای #شورای_عالی_حوزه و #جامعه_مدرسین در مورد بیانیه گام دوم انقلاب
🔆نقد رویکرد بعضی مدرسین خارج در مورد بیانیه
@salmanraoofi