eitaa logo
سالن مطالعه
195 دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
18تصویر جزء هجدهم.pdf
9.66M
تصویر جزء هجدهم
۸۶ دیشب رفتیم خواستگاری برا داداشم😏 مامانش گفت: آقا پسرتون ﭼﯿﮑﺎﺭﻩ ﻫَﺴﺘﻨﺪ🤔 مامانم گفت:ﮔﻮﯾَﻨﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨـــﺪ تو شبکه ها.. !!👀 مامانش گفت: ﺑَـﻪ ﺑَـﻪ،ﮐُﺪﻭﻡ ﺷَﺒﮑــﻪ؟ ﭼﯽ ﻣﯿﮕَﻦ ....؟😍😍 مامانم : ﺗﻮﯼ ﺷَﺒﮑــﻪ های ﺍِﺟﺘﻤﺎﻋﯽ چرت و پرت میگن 😐😒😂😂😂 *به نام خدای بیزار از لغو* *سلام یه خواهش لطفا امشب برای ما هم دعا کنید و روح والدینم را نیز شاد بفرمایید🌹🙏❤️* *خدای مهربان در قرآن فرمودند* *وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ* *مومنین کسانی هستند که از کارهای لغو و بیهوده (مانند گناهان) روی بر می گردانند.* *سوره مومنون، آیه ۳* *خداوند متعال در ابتدای این سوره مومنین را رستگار می داند. سپس صفات مومنون را یکی پس از دیگری معرفی می فرمایند. در ایه سوم یکی از صفات مومنون را دوری از کارهای لغو بیان می کند. مراد از لغو کار و سخن بیهوده و بی فایده است. برخی همه گناهان را مصداق لغو می دانند بنابراین مومنین واقعی اهل گناه نیستند* ------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن ۵ - صهـبا.mp3
16.5M
🔊 سلسله جلسات آیت‌الله ، رهبر معظم انقلاب، با موضوع اندیشه اسلامی در قرآن در ماه سال ۱۳۵۳ ‌‌● جلسه پنجم ‌‌● موضوع: ایمان و پایبندی به تعهدات -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
19تصویر جزء نوزدهم.pdf
9.91M
تصویر جزء نوزدهم 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
19صوت تحدیر جزء نوزدهم.mp3
4.02M
تلاوت جزء نوزدهم 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
19صوت ترجمه جزء نوزدهم.mp3
6.77M
ترجمه جزء نوزدهم 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن ۶ - صهـبا.mp3
16.95M
🔊 سلسله جلسات آیت‌الله ، رهبر معظم انقلاب، با موضوع اندیشه اسلامی در قرآن در ماه سال ۱۳۵۳ ‌‌● جلسه ششم ‌‌● موضوع: نویدها -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
✡🔥 🔥✡ ۲۵ 🖋 مقاله‌ی هفتم: قسمت دوم؛ حضرت توانسته بود برای این عملیات، ۳۱۳ تن را از مدینه همراه خویش کند. شمار بسیاری، بهانه کردند که اگر این جنگ به سبب غنیمت گرفتن است، ما نمی‌آییم.(۴) چه بسا آیه ذیل دلالت بر این نکته دارد که آنان در واقع می‌ترسیدند. «کُتِبَ عَلَیکُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ‌ (۵) جنگ بر شما مقرر شد، در حالی که آن را ناخوش دارید. شاید چیزی را ناخوش بدارید و در آن خیر شما باشد و شاید چیزی را دوست داشته باشید و برایتان ناپسند افتد. خدا می‌داند و شما نمی‌دانید». برخی می‌گویند جمعیت مدینه در آن زمان کم بوده است، اما این درست نیست؛ چون در سال بعد، از همین مدینه، هزار نیرو برای جنگ احد رهسپار شده و پس از آن، در عملیات خندق سه هزار نفر و در عملیات خیبر شش هزار نفر شرکت جستند. پس باید گفت مدینه جمعیت داشت. اما میزان مقبولیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در بین مردم، کم بود و به تدریج افزون شد. هنگامی‌که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به یثرب قدم گذاشت، هنوز گروه‌های زیادی از ساکنان این شهر، اسلام را نپذیرفته بودند و به طور طبیعی در آغاز هجرت، مسلمانان در اقلیت بودند. آن زمان در این شهر، گروه‌هایی از مشرکان و یهودیان و… زندگی می‌کردند و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را آزار می‌دادند، اما آن حضرت مامور به صبر بود. (۶) 🔹آغاز فروپاشی کفر سپاه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله یک یا دو اسب با خود آورده بود. (۷) هر چندنفر یک شتر داشتند و چون صد کیلومتر راه در پیش بود، به نوبت سوار آن می‌شدند. بیش از سه چهارم سپاه شمشیر نداشتند (۸) و به دلیل مشکل مالی، با خود چوب آورده بودند. (۹) پیش از این‌که سپاه اسلام به بدر برسد و در حالی‌که همه در انتظار کاروان تجاری بودند، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از طریق وحی، با خبر شد که کاروان تجاری گریخته است و در عوض آن، بزرگان مشرکان، سر تا پا مسلح در آن منطقه ایستاده‌اند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با اعلام وضعیت جدید، سپاه خود را به مشاوره خواست و فرمود: با این سپاه بجنگیم یا نه؟ در این لحظه که ترس و هراس بر سپاه مسلمین چیره شده بود، ابوبکر برخاست و گفت: اینان قریش و متکبران آنان هستند و ما نیز به هیئت جنگ بیرون نیامده‌ایم. حضرت به او فرمود: بنشین. سپس عمر برخاست و سخنان ابوبکر را تکرار کرد. حضرت او را هم امر به نشستن کرد. بعد از این دو، مقداد برخاست و گفت: یا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله اینان قریش و متکبرانشان هستند؛ و ما به تو ایمان آورده و تصدیقت کرده‌ایم و شهادت می‌دهیم آنچه از جانب خدا آورده‌ای حق است؛ اگر امر کنی که این صخره سخت را بشکافیم، می‌شکافیم و آن سخن بنی‌اسرائیل به موسی علیه‌السلام را به تو نخواهیم گفت که گفتند: «إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَداً مَا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقَاتِلاَ إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ‌ (۱۰) ای موسی، تا وقتی که جباران درآنجایند، هرگز بدان شهر داخل نخواهیم شد. ما اینجا می‌نشینیم، تو و پروردگارت بروید و نبرد کنید». بلکه ما می‌گوییم: تو و پروردگارت بجنگید و ما نیز همراه شما خواهیم جنگید. صورت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از این سخنان روشن شد و او را دعا فرمود. سپس رو به انصار کرد و از آنان مشورت خواست. سعد بن معاذ برخاست و سخنانی حماسی، در خصوص جنگ با مشرکان و تایید سخنان مقداد گفت. (۱۱) ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/1408 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee