eitaa logo
سالن مطالعه
194 دنبال‌کننده
10هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 کار بزرگ شهید ستاری کار بزرگ شهید ستاری در والفجر ۸ که دنیا را تکان داد 🌷 سالروز شهادت شهید 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 تقدیم به مردم کرمان؛ این ستاره‌های درخشان آسمان کویر ایران رهبر انقلاب: بنده در طول سال‌ها اُنس با کرمان و کرمانی‌ها، نقاط درخشانی را در این استان و در مردم این استان، بالعیان مشاهده کرده‌ام که شنیدنی نیست، دیدنی و حس‌کردنی است... 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 "" نوشته حجت‌الاسلام مظفر سالاری بامضمونی درباره وظایف مسلمانان درزمان غیبت 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/17386 ◀️ قسمت چهل‌و هشتم این بار قنواء بهت‌زده به من نگاه کرد و گفت: "پس ریحانه، دختر ابوراجح است. باید حدس می‌زدم. اما ابوراجح شیعه است؛ تو هم شیعه‌ای؟!" گفتم: "نه من شیعه نیستم. دلیل این‌که نمی‌توانم با ریحانه ازدواج کنم همین است. ابوراجح و ریحانه هرگز به این وصلت راضی نخواهند شد - حالا می‌فهمم چرا آن‌چه به ابوراجح مربوط می‌شود، برایت مهم است. آمدن مسرور به دارالحکومه نیز به همین دلیل باعث کنجکاوی و نگرانی‌ات شده. حالا نوبت رشید بود که تعجب کند: - پس شما هم خبر دارید که مسرور به این‌جا آمده؟ گفتم: "بله، خبر داریم و می‌دانیم ساعتی پیش با پدرت صحبت کرده است." رشید سری به تاسف تکان داد و به من گفت: "همین قدر بگویم که ابوراجح و ریحانه و تو در خطری جدی قرار گرفته‌اید. نمی‌دانستم چطور این را بگویم." همه مبهوت ماندیم و من سراپا داغ شدم. قنواء پرسید: "منظورت چیست؟! چه خطری؟!" رشید بازویم را فشرد تا از بهت و ناباوری بیرون بیایم. پس از چند لحظه که در سکوت گذشت، گفت: "داستانش مفصل است پدربزرگ مسرور ناصبی است. او آرزو داشته که مسرور، پس از ازدواج با ریحانه، صاحب حمام ابوراجح شود. نقشه آن‌ها این بوده که مسرور، پس از ازدواج با ریحانه، با کمک پدربزرگش با توطئه‌ای ابوراجح را به سیاهچال بیندازند و دارایی‌اش را در اختیار بگیرند. قرار بود این کار چنان انجام شود که ریحانه متوجه نشود." باورکردنی نبود. پرسیدم: "تو این‌ها را چگونه فهمیدی؟! ابوراجح نیز نمی‌داند که پدربزرگ مسرور ناصبی است." - چند دقیقه ای تنها با مسرور حرف زدم و به این چیزها پی بردم. آن‌قدر احمق است که زود سفره دلش را برایم باز کرد. - می‌دانستم که قصد دارد به خاطر حمام با ریحانه ازدواج کند؛ اما تصور نمی‌کردم این‌قدر پلید باشد که بخواهد ابوراجح را که به جای پدرش است از میان بردارد. حیف آن همه محبت و کمکی که ابوراجح به او و پدربزرگش کرده! - مسرور به پدرم خبر داد که ابوراجح بارها در حمام، از صحابه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بدگویی کرده و دشمن سرسخت او و حاکم است. به این هم اشاره کرد که ریحانه دختر با سوادی است و در خانه‌شان زن‌ها را علیه حکومت تحریک می‌کند. - لعنت بر این دروغ گوی خیانت‌کار! - و اما آن‌چه در باره تو گفت. - در باره من؟ - بله او از این‌که به دارالحکومه می‌آیی اطلاع داشت. گفت که به خواست ابوراجح به اینجا می‌آیی تا برایش جاسوسی کنی. البته پدرم به او القا کرد تا این حرف‌ها را بزند. پدرم فهمیده که تو و قنواء، دو نفر از شیعیان را از سیاهچال به زندان عادی انتقال داده‌اید. وقتی این را به مسرور گفت، مسرور هم ادعا کرد که ابوراجح چنین چیزی را از تو خواسته و تو با گول زدن قنواء، آن را انجام داده‌ای تا ابوراجح حاضر شود دخترش را به تو بدهد. به قنواء نگاه کردم و گفتم: "اینها همه دروغ است. عجب توطئه خطرناکی چیده‌اند! ابوراجح اصلا” خبر ندارد که من به ریحانه علاقه دارم. تنها به او گفته‌ام که دختری شیعه را دوست دارم. او هم گفت که از فکر چنین ازدواجی بیرون بیایم." - ولی مسرور گفت که قرار است این جمعه تو و پدربزرگت، ابونعیم به خانه ابوراجح بروید و ریحانه را خواستگاری کنید. - حقیقت این است که ابوراجح از من خواست سری به سیاهچال بزنم و از صفوان و پسرش حماد خبری به دست آورم. هیچ کس‌نمی‌دانست که آن‌ها زنده‌اند با مرده. من هم چنان کردم و با قنواء به آن‌جا رفتیم. بر خلاف انتظارم و به گونه‌ای غیرقابل پیش‌بینی، قنواء دستور داد تا آن‌ها را به زندان عادی منتقل کنند... 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/17543 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ... سلام بر تو! ای مولایی که یک لحظه ما را فراموش نمی‌کنی و دستان مهربانت همیشه پشت و پناه ماست... صبح یعنی ... تپشِ قلبِ زمان درهوسِ دیدنِ تو که بیایی و زمین، گلشنِ اسرار شود ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ ▫️از اشعار امیرالمومنین علیه‌السلام در وصف فرزند موعودشان خطاب به فرزندان‌شان: فثَمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ الْحَقُّ مِنْكُمْ وَ بِالْحَقِّ يَأْتِيكُمْ وَ بِالْحَقِّ يَعْمَلُ‏ سَمِيُّ نَبِيِّ اللَّهِ رُوحِی [نَفْسِي‏] فِدَاؤُهُ فَلَا تَخْذُلُوهُ يَا بَنِيَّ وَ عَجِّلُوا قیام‌کننده‌ی بر حق از میان شما به پا خواهد خواست او حق را می‌آورد و طبق حق عمل می‌کند. او هم‌نام پیامبر خداست. جانم فدای او! فرزندانم! او را تنها نگذارید و (برای یاریش) تعجیل کنید! 📚 منتخب الاثر (تالیف آیت الله صافی)، ج۲، ص۹۷. 📚 اثبات الهداة، ج۵، ص۲۶۶. 🔸🌺🔸-------------- قرارگاه مردمی خادمیاران مهدوی @khademyaran_mahdavi