فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فرزندپروری
#معرفی_بازی ۵۰
-هواپیمای کاغذی درست کنید.😍✈️
✂️#کاردستی
⚽️#بازی #تربیت_فرزند
💠 #داستان_تربیتی
🔹به یکی از دوستان گفتم: شنیدهام خداوند به شما فرزندی عطا فرموده است؟
-در جواب من خیلی زیبا گفت:『خداوند افتخار تربیت یکی از بندگانش را به من عطا کرده است.』
📚(خاطرات حجت الاسلام قرائتی)
یادمان باشد در قبال این افتخار، مسئولیت سنگینی بر دوشمان قرار گرفته است
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۱۹
🖋 مقالهی پنجم:
#مدینه_رویارویی_یهود_با_پیامبر
قسمت اول؛
🔹یهودیان برای جلوگیری از گسترش قدرت و حاکمیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، در شمال مدینه که به قدس میرسید، بر سر راه پیامبر صلیاللهعلیهوآله مانعگذاری کردند.
آن حضرت برای عبور از این موانع، فرصت محدودی داشت و این استحکامات، پیشروی ایشان را کند کرد.
🔹پیامبر صلیاللهعلیهوآله در سیزده سالی که در مکه به سر میبرد، هم فاقد قدرت بود و هم به دلیل شرایط حاکم بر مکه و روابط خویشاوندی و قبیلهای، حتی حق دفاع و پاسخ به آزارها و شکنجهها را نداشت.
مشرکان هنگامیکه حضرت را آزار میدادند و پاسخی از او نمیدیدند، آتش کینهشان فروکش میکرد و حتی خود به مداوای حضرت میپرداختند.
حضرت، همچنان محبوب آنان بود؛ چرا که پیش از بعثت به همهی آنها خدمت کرده بود.
اگر چنین لطافتی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نبود، در همان آغازین روزهای رسالت، درگیری بین آنان آغاز میشد و حضرت شکست خورده از میدان خارج میگردید،
🔹هنگامیکه آنان تصمیم به قتل او گرفتند نیز درصدد قتل پنهانی حضرت بودند؛ زیرا اگر آشکارا چنین میکردند، همان مردم مشرک به حمایت از پیامبر صلیاللهعلیهوآله برمیخاستند؛
چرا که هنوز حضرت را از خودشان میدانستند و خوبیهای بسیاری از او دیده بودند.
اینان همان اهل مکه بودند که اموال خویش را نزد او به امانت میگذاردند.
این ارتباطات فردی و شهری و عاطفی هنوز پابرجابود و همین موضوع، سران باطل را از هرگونه اقدام آشکار علیه محمد امین بازمیداشت.
اما هنگامیکه پیامبر صلیاللهعلیهوآله به مدینه رفت، این شهر برای مکیان، اردوگاه دشمن شد و مکه اردوی خودی؛
تهاجم به مدنیان آغاز گردید.
🔹یهود از این زمینهی پیش آمده نهایت استفاده را کرد، از این رو، با ورود حضرت به مدینه، خداوند متعال فرمود:
«أُذِنَ لِلَّذِینَ یقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ (حج : ۳۹) به کسانی که در جنگ بر سرشان تاختند و به آنها ستم شد، رخصت داده شد و خدا بر پیروز گردانیدنشان تواناست».
از آن پس، پیامبر صلیاللهعلیهوآله میبایست شمشیر میکشید؛ چرا که اگر آنجا هم دفاع نمیکرد، آنها مدینه را به آتش میکشیدند.
🔹قدرت و حکومت نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله از مدینه آغاز شد و گسترش یافت. بنابراین، موتور عملیات آشکار یهود علیه اسلام و پیامبرش نیز از همینجا آغاز به کار کرد.
اسلام در سال هشتم بعثت، وارد مدینه شد و پیامبر صلیاللهعلیهوآله در سال سیزدهم، هجرت کرد.
یهودیان مدینه، پنج سال فرصت داشتند دربارهی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اسلام تحقیق کنند. آنان افراد فراوانی در مکه داشتند که پیامبر صلیاللهعلیهوآله را هنگام ولادت بیابند؛ با این حال، هنگامیکه نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله وارد مدینه شد، هیئتی از سه قبیلهی یهودی بنیقریظه، بنینضیر و بنیقینقاع خدمت حضرت رسیدند ...
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/5002
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#دشمن_شناسی
#صهیونیسم_در_کلام_رهبری (۱۶)
امروز سیاست استکبار عبارت است از ایجاد شکاف و اختلاف بین ملّتهای مسلمان و حتّی در داخل ملّتها، بین آحاد آن ملّتها؛
امروز سیاست این است.
و این نقشهای است که نقشهپردازان و توطئهگران آمریکای جنایتکار و صهیونیستها برای منطقهی ما که یکی از مهمترین مناطق اسلامی است، طرّاحی کردهاند
و شما نشانههایش را دارید مشاهده میکنید: حوادث رقّتبار یمن،
حوادث سوریه،
حوادثی که در عراق بود،
و بقیّهی کشورهای مسلمان.
راه این است که ملّتهای مسلمان نقطهی اصلی را کشف کنند؛
آن نقطهی اصلی عبارت است از دشمنی استکبار با جامعهی اسلامی و امّت اسلامی؛
این اساس قضیّه است.
بِایستند در مقابل سیاستهای استکبار؛
این وظیفهی دولتها است،
وظیفهی مسئولان سیاسی است،
وظیفهی زبدگان دینی و فرهنگی و سیاسی است
در همهی دنیای اسلام.
و یک نقطهی اساسی دیگر هم مسئلهی رژیم صهیونیستی است
که اساساً در این منطقه این رژیم را در دل دنیای اسلام کار گذاشتهاند برای ایجاد اختلاف، برای تفتین، برای مسئلهسازی.
و رژیم صهیونیستی هم ماندگار نیست؛
این را همهی تجربههای تاریخی به ما بهصورت قطعی املا میکند و تفهیم میکند.
رژیم صهیونیستی مشکل اصولی دارد.
آمریکاییها و خود عوامل رژیم صهیونیستی و بعضی از دولتهای سستعنصر و دنبالروی آمریکا امروز خیال میکنند که با ایجاد رابطهی دیپلماسی آشکار یا پنهان با رژیم صهیونیستی میتوانند مشکل او را حل کنند؛
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت بیستم
دمدمای افطار بود که حسین رسید.
سعی میکرد خستگیاش را پنهان کند و خودش را سرحال نشان بدهد.
پرسیدم:
«چه خبر از پروژه؟»
و طوری پرسیدم که انگار میدانم پروژه چیه یا کجاست.
بوی آش را بهانه و سر شوخی را باز کرد و گفت:
"اونقدر گرم کار بودم که گذر زمان رو احساس نمیکردم.
مسلحين نزدیکمون بودن و بوی انفجارها، برام سرگیجه آورده بود که یه دفعه بوی آشنایی به مشامم رسید.
بوی آش سالار بود که از هفت تا کوچه اون طرف تر میاومد و مسلحين رو هم منگ و حیرون کرده بود.
درگیری رو نصف و نیمه گذاشتن و رفتن."
من که در این اوضاع و احوال انتظار چنین روحیهای را از حسین داشتم، شاد خندیدم.
اما معمای پروژه برایم پیچیدهتر شد. پروژه هر چه بود، بوی خطر از آن میآمد.
زهرا و سارا هم که در حال پهن کردن سفره افطار بودند از این فرصت استفاده کردند،
پا شدند رفتند دو طرف پدرشان نشستند و گفتند:
«بابا! اینجا، ما اصلا احساس غربت نمیکنیم، اما خیلی نگران شماییم.»
شاید این احساس نگرانی تاثیر خاطرهای بود که امین به نقل از ابوحاتم درباره رفتن حسین به کفریا گفته بود.
حسین قاشقش را که جلوی دهانش معطل مانده بود، توی دهان گذاشت و گفت:
«اما من شما رو سپردم به خدا و اصلا نگرانتون نیستم چون این جنگ رو ادامه عملیات الى بيت المقدس میدونم. ما خودمون رو توی این راه به خدا سپردیم!»
زهرا سادگی کرد و حرف شوهرش را لو داد:
«اما برای آزادسازی خرمشهر در کنار شما، محمود شهبازی بود. همت بود، وزوایی بود.
خودتون تو سفر راهیان نور که با هم به خوزستان رفتیم، می گفتید که ۱۴ شب از کارون تا روی جاده اسفالت اهواز خرمشهر با یه گروه برای شناسایی میرفتید، اما اینجا تک و تنها به شناسایی......!»
حسین گرهی توی ابروهایش انداخت.
میدانست کسی غیر از ابوحاتم از رفتن به شناسایی خبر نداشته
و زیرچشمی نگاهی به امین کرد و با زیرکیای که داشت، فهمید که ابوحاتم برای امین ماجرا را گفته و امین برای ما.
به امین حرفی نزد و سر چرخاند سمت زهرا و گفت:
"حرفات بوی برگشتن به ایران میده، نمیخوای که خانم رو تنها بذاری، میخوای؟!»
زهرا که خوب حرف پدرش را درک کرده بود و جدیت او را در کار میشناخت، دستهایش را شانهوار کشید توی محاسن سپید پدرش و با مهربانی گفت:
"بابا، هرجا که بری باهات میام، خیالت راحت باشه."
گفت وگوی زهرا و پدرش ادامه داشت که صدای هلیکوپتری آمد
و پشت بندش صدای غرش توپخانه بلند شد.
هرچند انفجارها دور بودند اما شیشه ها
لرزيدند،
یکباره برق رفت و همه جا تاریک شد.
گاهگاهی برق انفجاری اتاق را روشن میکرد.
بلند شدم و دو تا شمع آوردم،
روشن کردم و گذاشتم وسط سفره،
حسین شمع ها را که دید، یاد گذشتهها کرد و گفت:
«خدا دایی جونو بیامرزه پروانه خانم! نور به قبرش بباره.»
حتی اگر حسین هم یاد پدرم نمیکرد زیر نور کم سوی این شمع ها، یاد او میافتادم که همیشه از راه می رسید و این شعر را برایمان میخواند:
"شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند"
آن سالها، من و خواهرانم زیر نور شمع برای پدرم حکم گل و پروانه و بلبل را داشتیم.
با یادآوری این خاطره جرقه انجام کاری توی ذهنم روشن شد،
به نظرم رسید برای انجام رسالت زینبی که حسین به دوشم گذاشته، باید خاطراتم را ثبت کنم.
توی همین افکار بودم که باز هم حسین رفت.
احساس کردم کمکم دوباره مانند قبلترها دارم به این رفتنهای مکرر و بیوقت عادت میکنم
و شدت نگرانیهایم از رفتنهایش کمتر میشود،
البته جاذبه فکری هم که به سرم زده بود در این حال بیتأثیر نبود.
بعد از خداحافظی با حسین، زیر نور لرزان همان شمع ها دفتری آوردم و شروع کردم به نوشتن خاطرات چند روز گذشته ...
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تشریح جهاد تبیین در ۲۸ ثانیه👌
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😱 بیچاره شدیم... سوشا مکانی، نظام رو تهدید کرد بالاخره❗️⚽️
🥅 دروازه بان موفق و لایی نخور فوتبال 😂، طی سخنانی بیان نمود و ابراز اندیشه کرد که: فوتبالی صحبت میکنم... ما تیم مون رو بستیم واسه قهرمانی❗️
🛁 ولی هیچکس تا حالا اینجوری شلنگ نگرفته بود رو سوشا مکانی 😂👌
💌 بفرست واسه دوستت تا خودشو نباخته😄
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️واکنش جالب مسعود بیرانوند هنرمند لرستانی نسبت به رفتار مجری فراری رسانه ملی در اغتشاشات اخیر😇😉
اول سمت راستی را ببینید
حتما ببینید طنز و هنرمندانه👏👏👏
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🔴 جام جهانی فوتبال با قوانین اسلامی؛ از ممنوعیت مشروب تا برخورد با بیحجابی!
🔹مسابقات جام جهانی قطر از تاریخ ۲۹ آبان آغاز می شود. بزرگ ترین تورنمنت ورزشی دنیا این بار در یک کشور عربی اسلامی برگزار خواهد شد.
🔹در این زمینه قوانین انسانی و اسلامی قطر برای ایام مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ منتشر شد تا هواداران از این قوانین اطلاع داشته باشند.
🔎برخی قوانین را بخوانید:
■الفاظ رکیک نباید استفاده شود
■جلوگیری از تنش و درگیری
■ممنوعیت بیحجابی و لباسهای مبتذل
■ممنوعیت خوردن مشروب
■ ممنوعیت روابط نامتعارف
■انتشار تصویر افراد بدون اجازه ممنوع
▪️ممنوعیت موسیقی زننده
■ ممنوعیت بی احترامی به اماکن مقدس
📝منبع : خبرگزاری فارس
✍️رونوشت برای مسئولانی که از ترسAFC و FiFA و...، تحت تاثیر جوسازیهای رسانه ای و تفکر فوتبال برای فوتبال و اصالت سرگرمی، در عقب نشینی از ارزش ها، خط قرمزی ندارند!
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🇮🇷 #مزد_خون 🇮🇷
#بر_اساس_واقعیت
📖 قسمت بیست و هشتم
منصور اومد جلو
نگاهی به دستم کرد
و محکم محل زخم رو گرفت و گفت:
"انشاالله مزد خونی که برای آقا ریخته بشه رو خودش میده!
حضرت سخنران!
بلند شو...بلند شو...
از کنار سیب زمینیها،
برو چهار تا عنایت از آقا بخون فردا روی منبر روضه کم نیاری!
آشپز که نشدی! ببینم منبری خوبی میشی؟!"
چون خیلی تابلو میشد اگه سخنرانی فردا شب رو توی کمتر از نیم ساعت کنسل میکردم، به لطف خدا این کلمهی مزد خون من رو یاد شهدای مدافع حرم انداخت!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
"منصور! واقعا هم همینطوره!
مزد خونی که برای آقا ریخته بشه حتما خودش اجرش رو میده..."
بعد خواستم صمیمیتمون حفظ بشه و کمی حال و هوای خودم رو عوض کنم، بلکم از این فشار روحی بیام بیرون گفتم:
"راستی شیخ منصور! یه موضوع خوب برای فردا شب روی منبر سخنرانی در رابطه با همین مزد خون هست که خیلیم جذابه!؟
خداایش مثل بچههای مدافع حرم،"
بعد با هیجان ادامه دادم:
"حتما از بچههای هیئت که اینقدر عاشق امام حسیناند این قدر راحت و با عشق خونشون رو میریزن کسی مدافع حرم هم داریم که متن سخنرانی رو بر اساس اثبات عشق و اردتش به اهل بیت(ع) خصوصا امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) بچینم؟"
دستم رو رها کرد و گفت:"مرتضی تو بیخیال مسائل سیاسی نمیشی!
برادرم روحانیت باید تبلیغ دین کنه!
چکار داره به اینکه توی جامعه چه اتفاقی میافته! یا فلان سیاستمدار چی میگه!
یا فلان نیروی نظامی چکار میکنه!
شما فقط از امام حسین(ع) بگو...
از مصائب حضرت زینب(س)...
اینقدرررر کار سختیه حاجی!؟"
مثل چهار راهی که با یه تصادف تمام مسیرهای حرکتش قفل شده باشن، قفل کرده بودم...
و داشتم فکر میکردم؛ بله، از مصائب حضرت زینب(س) باید گفت! از اینکه یزید هم مجلس روضه برای حسین(ع) گرفت!!!
وسط همین هیاهوی ذهنی به این قطعیت رسیدم به صرف گرفتن روضه کسی حسینی نمیشه آقا مرتضی! مهم اطاعته از ولیه...
وگرنه صرف عبادت کسی به جایی نرسیده!
و چقدر فرقه بین کسی که عبادت میکنه با کسی که داره اطاعت میکنه!؟ به قول اون عزیزی که گفت؛ فرقش به اینه: ممکنه حسین (ع) در کربلا باشه اما شما برای رضای خدا توی حوزهی علمیه داری درس میخونی!
درست مثل بچههای این هیئت که مرقد خانم حضرت زینب(س) به دست شقیترین افراد در حال تخریب باشه و حتی واکنشی هم نشون ندادن به این قضیه!!!؟
و تنها فقط دم از عشق حسین(س) میزدند و روضهی مصائب بیبی(س) رو میخوندند!!!
هر چند با حرفی که منصور زد خیلی چیزها دستم اومد! ولی نمیتونستم واکنش خاصی نشون بدم!!! به نظرم یکی از سخت ترین کارهای دنیا بعضی مواقع همین عادی نشون دادنه!
با این حال خیلی عادی گفتم: ...
"آخه مگه میشه یه طلبه کاری به اتفاقات اطرافش نداشته باشه! اصلا طلبه پیشکش!
یه فرد معمولی هم نباید اینطوری باشه چه برسه به ماها! اصلا یکی از دلایلی که من اومدم قم برای همین بود منصور!
برای اینکه طلبهای باشم که کار به تمام ابعاد زندگی داشته باشم نه صرفا درس خوندن!
این همه خوندیم علم باید همراهش عمل باشه! وگرنه عالم بیعمل به چه درد میخوره!
گفت:
"اتفاقا ما به اتفاقاتی که اطرافمون میافته خیلیم حساسیم شیخ! ولی توی نظامی که اسلام واقعی بر قرار نیست، کاری به کار هیچ کدوم از اینها نداریم!
بعدهم مرتضی هیچ وقت یه دندون پزشک میاد بگه چه جوری نماز بخونین؟! خوب نه! قبول کن! هر کسی باید کار خودش رو بکنه و توی کار دیگری دخالت نکنه! حالا فرض کن من طلبه بیام از سیاست بگم! بیام از اقتصاد بگم! بیام از هر چیزی که بهم ربطی نداره بگم! چی میمونه از طلبه بودنمون! ...
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
33.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کودکانه
📺 #کارتون زیبای #شهر_موشکی
قسمت شانزدهم
🎞 این قسمت : جنگ الکترونیک
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
حال خوب، نماز خوب 38.mp3
10.22M
حال خوب، نماز خوب ۳۸
#شرح_آداب_الصلاه #امام_خمینی
#نماز
درخدمت #استاد_احمد_غلامعلی
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
202030_1763834350.pdf
932.9K
پیدیاف کتاب آداب الصلاه امام خمینی رحمهالله
#لطیفه_نکته ۲۳۳
جمله زیر را با (بله/خیر) پر کنید
آیا شما عقل ندارید!؟
………………………ندارم.
عمرا بتونین پرش کنین😂😅😅😆😁😅
به نام خدای خالق عقل قبل از زبان
با سلام و ادب و با آرزوی صحت و سلامتی و عاقبت به خیری برای وجود ارزشمند شما
امیرالمؤمنین علی علیه السلام
هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمََّرَ عَلَيْهَا لِسَانَه.
كسى كه زبانش بر او فرمان روایی کند، شخصیتش تحقیر می شود.
نهج البلاغه بخشی از حکمت ۲
منظور از امير شدن زبان آن است که از تحت کنترل عقل و فکر خارج شود
و هرچه بر زبانش آمد بگويد.
بديهى است سخنانى که از فکر و عقل و تقوا سرچشمه نمىگيرد در بسيارى از موارد خطرهايى ايجاد مىکند که انسان قادر بر جبران آن نيست
و گاه اسباب رنجش افراد آبرومند و سبب ايجاد اختلاف در ميان مردم و کينه و دشمنى نسبت به گوينده و ديگران مىشود
نیز طبق روایات کسى که زياد سخن گويد اشتباهات زيادى خواهد کرد.
و اين خطاى بسيار باعت تحقير و بىارزش شدن او در نظرها مىشود.
کوتاه سخن اين که انسان عاقل بايد زبانش را در اختيار عقلش قرار دهد نه اين که عقلش را در اختيار زبان که اولى مايه سعادت است و دومى اسباب حقارت.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews759797104121505652137412(original).pdf
15.39M
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز سهشنبه
۲۴ آبان ۱۴۰۱
۲۰ ربیعالثانی ۱۴۴۴
۱۵ نوامبر ۲۰۲۲
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee