eitaa logo
سالن مطالعه
211 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
1.2هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 ◀️ قسمت دوم: 🔹پدر خانواده، نجّاری فقیر و تنگدست بود که تمامی اولاد پسر خود را از دست داد و تنها سه فرزند دختر برای او باقی ماند. گلدا مایر در خانواده‌ی خود دو زبان عبری و انگلیسی را فرا گرفت. 🔹وی در دوران نوجوانی با خانواده خود به آمریکا مهاجرت کرد و در مدرسه آمریکایی به تحصیل پرداخت. در آن زمان یهودیان جزء اقلیّت منفور به‌ حساب می‌آمدند. 🔹در سال ۱۹۰۶ با فروش اموال خود به آمریکا می‌روند و در ایالت ویسکانسین اقامت می‌کنند. پدر در کارگاه نجاری شروع به کار می‌کند، اما هنوز درآمد برای تأمین مخارج خانواده کافی نبود و مادر دکان عطاری کوچکی باز می‌کند و گلدا که در آن زمان نُه سال داشت مجبور بود به‌جای رفتن به مدرسه در دکان به مادرش کمک کند. 🔹«گلدا مابوویچ» که بعدها نام مستعار «گلدا مییرسون» و سپس گلدا مایر را برگزید در سال ۱۹۱۲ (در ۱۴ سالگی) از خانه گریخت. این فرار از خانه به بهانه‌ی پیوستن به خواهرش در بخش دیگری از آمریکا بود اما گلدا مایر به خواهرش نیز نپیوست و در همان سنین نوجوانی به جنبش صهیونیستی‌ در دنور آمریکا پیوست. 🔹با این‌که خانواده علاقه داشتند که وی به شغل منشی‌گری بپردازد، وی در مدرسه‌ی میلواکی به حرفه‌ی معلمی و آموزگاری پرداخت. وی در ابتدای جوانی یعنی دقیقاً زمانی‌که ۱۷ سال داشت؛ هم‌زمان با شغل معلمی، عضو محوری اما غیررسمی حزب کارگر صهیونیستی شد. 🔹او بعدها به فلسطین مهاجرت کرد و در یک کیبوتص به شغل آشپزی و معلمی مشغول شد. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/22556 🇵🇸🔸🌺🔸-------------- 📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/22538 ◀️ قسمت سوم: 🔹مایر بعدها به فلسطین مهاجرت کرد و در یک کیبوتص به شغل آشپزی و معلمی مشغول شد. کیبوتص به مجموعه‌های اشتراکی (کمونیستی) یهودیان صهیونیست گفته می‌شود که در آن زندگی کاملاً به‌صورت اشتراک در اموال و خانواده و فرزندان و… صورت می‌گیرد. 🔹در کیبوتص‌ها مردان و زنان صهیونیست آموزش نظامی برای سرکوب فلسطینیان می‌دیدند و در حین زندگی اشتراکی برای شرکت در عملیات‌های نظامی در جهت اشغال فلسطین نیز آماده می‌شدند. اولویت فعالیت سیاسی – اجتماعی باعث جدایی گلدامایر از همسرش می‌شود و تا آخر عمر ازدواج نمی‌کند. 🔶🔸فعالیت‌های سیاسی 🔹گلدا مایر تا سال ۱۹۲۴م/۱۳۰۳ش در کیبوتص زندگی می‌کرد و سپس از این مجموعه‌ها خارج و به تل‌آویو مهاجرت کرد. او با فعالیت‌های سیاسی گسترده در نهایت به عضویت ییشوو / یه‌شو (Yishuv) یا ها-یه‌شو (Ha- Yishuv) که سازمان مستقر کننده یهودیان در سرزمین‌های اشغالی بود در آمد و در این سازمان جانشین «موشه شارت» که بعدها نخست‌وزیر اسرائیل شد، بود. 🔹گلدامایر در سال ۱۹۲۱م/۱۳۰۰ش به عضویت رسمی سازمانی صهیونیستی که مأموریت اصلی این سازمان تشویق یهودیان برای مهاجرت به فلسطین بوده؛ درآمد. 🔹گلدا با مهاجرت به بیت‌المقدس، فعالیت‌های سیاسی خود را ادامه می‌دهد و با شرکت در جلسات فدراسیون کارگران یهود و انجام مأموریت‌هایی، در سال ۱۹۲۸م/۱۳۰۷ش به‌عنوان دبیر اتحادیه کارگران یهود انتخاب می‌گردد. در سال ۱۹۳۴ در هیئت اجرایی فدراسیون کارگران یهود مشغول به کار شد و در سال ۱۹۴۰ نیز رئیس دفتر سیاسی این فدراسیون شد. 🔹«بن‌گوریون» اولین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، با پایان جنگ جهانی دوم و افزایش تلاش‌ها برای تشکیل دولت یهودی، به آمریکا رفته و با کمک ۵۰ میلیون دلاری به فلسطین بازمی‌گردد و نخستین سازمان نظامی یهودی به نام هاگانا (Haganah) تأسیس می‌شود. 🔹پس از تشکیل هاگانا، مایر به مأموریتی سرّی برای ملاقات با ملک عبدالله فرستاده می‌شود. مایر سه دوره ملاقات با ملک عبدالله برگزار می‌کند و از وی تضمین‌هایی برای تشکیل کشور اسرائیل می‌گیرد. ملک عبدالله به وی تضمین می‌دهد که به کشور در حال تشکیل اسرائیل حمله‌ای صورت نگیرد، اما تضمینی نمی‌دهد که کشورهای دیگر به اسرائیل حمله نکنند. مایر در پاسخ به سؤال ملک عبدالله در مورد عجله‌ی آن‌ها برای تشکلی دولت یهودی می‌گوید: «ما دوهزار سال برای تشکیل دولت یهود صبر کرده‌ایم، باز هم می‌گویید عجله داریم؟!» 🔹پس از اعلام موجودیت غصبی و منحوس اسرائیل، شوروی اولین کشوری بود که رژیم یهودی را به رسمیت شناخت. به‌دلیل اصلیّت روسی گلدا، از وی می‌خواهد که به‌عنوان اولین سفیر اسرائیل به شوروی برود. وی در شوروی با استقبال گرم یهودیان این کشور روبه‌رو می‌شود. پس از بازگشت از شوروی، در کابینه‌ی بن‌گوریون، به‌عنوان وزیر کار و تأمین اجتماعی فعالیت خود را ادامه می‌دهد. 🔹مایر سپس به سِمَت وزیر خارجه کابینه منصوب می‌شود. بن گوریون در دفاع از انتخاب خود و در پاسخ به انتقادات از انتخاب یک زن، گلدا را «تنها مرد کابینه اسرائیل» می‌نامد. 🔹او در ۱۹۴۹ به عضویت کنست [پارلمان] اسرائیل در آمد و تا سال ۱۹۷۴ به‌طور مداوم در این مجلس عضو بود. پیش از رسیدن به پُُست وزارت خارجه مدتی سفیر اسرائیل در روسیه و نیز مأمور جمع‌آوری کمک‌های یهودیان آمریکا به اسرائیل بود که در این مأموریت نقشی جدّی ایفا کرد. او پیش از نخست‌وزیری به وزارت کار و سپس وزارت خارجه اسرائیل رسید. از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ چهارمین نخست‌وزیر اسرائیل بود. 🔹مسئولیت‌های وی به‌عنوان یکی از عناصر اصلی رژیم اسرائیل: • رئیس هیات مدیره صندوق بیماری کارگران • رئیس اداره سیاسی فدراسیون کارگری • عضو هیات نماینده کمیته اقدام حزب «ماپای» در سازمان جهانی صهیونیسم • فعالیت در شرکت مقاطعه‌کاری و خدمات عمومی وابسته به هیستادروت • وزیر کار و بیمه اجتماعی • وزیر امور خارجه • دبیر کل حزب ماپای • نخست وزیر اسرائیل • هیات اجرایی و دبیرخانه فدراسیون کارگری • رئیس اداره سیاسی آژانس یهود ویژه فلسطین (بیت‌المقدس) • نماینده کنست • وزیر مختار اسرائیل در اتحاد جماهیر شوروی • دبیر شورای کارگری زنان هیستادروت • عضو هیات نمایندگی آمریکا در کنگره جهانی یهود • عضو شورای مشورتی اقتصاد زمان جنگ حکومت قیمومت فلسطین 🔶🔸اقدامات و جنایات گلدا مایر 🔹او در این سال‏‌ها توانست در رأس تشکیلات مالی سازمان‏‌های یهود، میلیون‏‌ها دلار برای مسلّح‌کردن اسرائیل آتی جمع‌آوری کند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/22578 🇵🇸🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/22556 ◀️ قسمت چهارم: 🔶🔸اقدامات و جنایات گلدا مایر 🔹او در این سال‏‌ها توانست در رأس تشکیلات مالی سازمان‏‌های یهود، میلیون‏‌ها دلار برای مسلّح‌کردن اسرائیل آتی جمع‌آوری کند. مایر حتی پس از ازدواجش، به‌‌صورتی جدّی یا سمبلیک، از طریق فحشا و خودفروشی تلاش می‌‏کرد پول بیش‏تری برای تشکیلات مخفی صهیونیست‏‌ها به‏‌دست آورد. نقش اصلی مایر در جنگ معروف به یوم کیپور نمود پیدا می‌کند و وی با وجود شکست‌ سنگین ابتدایی نیروهای اسرائیلی، اعلام بسیج عمومی می‌کند اما به‌دلیل زمان‌بر بودن فراخوان نیروهای ذخیره، از آمریکا و دولت نیکسون درخواست کمک می‌کند و آمریکا به نفع اسرائیل وارد جنگ می‌شود. مایر ۶ ماه بعد از یوم کیپور از مقام خود استعفا می‌دهد. [۱۱] رژیم صهیونیستی به‌دلیل آگاهی از احتمال حمله‌ی کشورهای عرب همسایه، پیش از اعلام تشکیل کابینه یهود، جاسوسانی را به کشورهای مصر، اردن، سوریه و لبنان فرستاده بود. مایر یکی از این جاسوس‌ها بود که در پوشش یک توریست اهل شوروی، وارد اردن شد و در نزدیکی محل اقامت فرماندهان نظامی و افسران اردنی مستقر شد. پس از مدتی و با رفت و آمدهای بسیار، توانست با برخی از این افسران طرح دوستی ریخته و وارد مجالس آن‌ها شود. وی با استفاده از حربه‌ی تن‌فروشی، توانست اطلاعات بسیاری از جمله تصمیم اردن برای حمله به اسرائیل را کسب کند. همچنین مایر توانست به برخی تأسیسات نظامی اردن نیز وارد شود و اطلاعات ارزشمندی را کسب کند. [۱۲] پیش از اعلام رسمی تشکیل اسرائیل و نطق بن‌گوریون، مایر به سرزمین‌های اشغالی بازگشته و در دیدار با سران این رژیم، آن‌ها را از برنامه‌ی حمله اردن به اسرائیل مطلع می‌کند. جاسوسان دیگر اسرائیلی نیز اطلاعات مشابهی را از مصر و سوریه به‌دست می‌آورند و بدین‌ترتیب اسرائیل در اولین جنگ خود با همسایگان عربش، پیروز می‌شود. از مایر با عنوان «مادربزرگ اسرائیل» یاد می‌شود. وی ازجمله کسانی بود که در تشکیل رژیم یهودی تلاش بسیاری کرد. گلدا مایر دروغ‌گوی بزرگ اسرائیل و کسی است که دروغ بزرگ او در مورد نفی وجود فلسطینیان در تاریخ بشر ماندگار شد. [۱۳] او در مارس ۱۹۶۹ مدعی شد که امکان بازگرداندن سرزمین‌های اشغال شده وجود ندارد، چرا که کسی نبوده است که بخواهیم سرزمین‌ را به او برگردانیم. او در ژوئن همین سال دروغ بزرگ خود را چنین بیان کرده بود که: «اصلاً چیزی به اسم فلسطینیان وجود ندارد، آن‌ها اصلاً وجود نداشته‌اند.» [۱۴] همچنین گلدا مایر در دوران نخست‌وزیری و مسئولیت خود به علت عقاید نژادپرستانه و متعصبانه‌ای که داشت و نیز به‌واسطه‌ی مشارکت در جنایات متعدد علیه بی‌گناهان مورد انتقاد بوده است. او به‌عنوان یکی از رهبران اصلی اسرائیل که از نژادپرستی رژیم آپارتاید در آفریقای‌جنوبی حمایت می‌کرد، شهرت دارد و دیگر دستورات نژادپرستانه و جنایت‌کارانه‌ی او در دوران مسئولیتش نیز در این متن مورد بحث قرار گرفته است. مایر در دوره‌ی نخست‌وزیری خویش به بهانه‌ی مقابله با تروریسم و تلافی ماجرای المپیک مونیخ 1972 دستور داد همه‌ی رهبران گروه‌های مخالف اسرائیل را ترور نمایند. این یکی از موارد روشن تروریسم صریح دولتی اسرائیل است که به بهانه‌ی مقابله با تروریسم صورت گرفت، اما در این برنامه اسرائیل برای خود این مجوّز را قائل شد که به هر کسی که مشکوک است حمله کند و همه‌ی مخالفان سیاسی و… خود را ترور نماید. [۱۵] در عملیات‌های تروریستی رسمی و دولتی اسرائیل همه‌ی کسانی را که خود متهم به دست داشتن در ماجرای المپیک ۷۲ می‌کرد به اضافه‌ی بسیاری دیگر ترور نمود. در این ترورها افرادی که مشخصاً هیچ ربطی به ماجرای مونیخ ۷۲ نداشتند و فقط مخالف رژیم صهیونیستی بودند نیز ترور شدند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/22609 🇵🇸🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/22578 ◀️ قسمت پنجم: 🔶🔸اقدامات و جنایات گلدا مایر 🔹در عملیات‌های تروریستی رسمی و دولتی اسرائیل همه‌ی کسانی را که خود متهم به دست داشتن در ماجرای المپیک ۷۲ می‌کرد به اضافه‌ی بسیاری دیگر ترور نمود. در این ترورها افرادی که مشخصاً هیچ ربطی به ماجرای مونیخ ۷۲ نداشتند و فقط مخالف رژیم صهیونیستی بودند نیز ترور شدند. 🔹سال‌ها بعد «آرون جی کلین» در کتاب خود با عنوان «حمله متقابل» نشان داد که فقط یک نفر از افرادی که اسرائیل در عملیات تلافی‌جویانه‌ی خویش ترور کرده بود به ماجرای المپیک ۱۹۷۲ مربوط بوده است؛ و مابقی فقط از سوی اسرائیل و مقامات آن متهم شده بودند تا به این بهانه به قتل برسند. 🔹همچنین گلدا مایر در فوریه سال ۱۹۷۳م/۱۳۵۲ش شخصاً دستور حمله به یک هواپیمای مسافربری لیبیایی را صادر نمود؛ که طی آن ۱۰۷ سرنشین هواپیما کشته شدند. 🔹این دستور که او به‌عنوان نخست‌وزیر اسرائیل صادر کرده بود یکی از موارد آشکار جنایت علیه بی‌گناهان و غیرنظامیان و از مصادیق آشکار تروریسم دولتی بود؛ چرا که هدف گلدا مایر تاثیرگذاری بر جریان‌های سیاسی منطقه با ایجاد رعب و وحشت بود. 🔹این اقدام او به‌عنوان نخست‌وزیر اسرائیل از سوی منتقدان او به‌عنوان یک آبروریزی تمام‌عیار مطرح می‌شود. شاید به علت دستورات جنایت‌آمیزی از این دست است که او را به‌عنوان «زن آهنین اسرائیل» نام می‌برند. 🔹از طرف دیگر گلدا مایر را از اصلی‌ترین طرفداران پاکسازی نژادی در فلسطین اشغالی و از میان بردن فلسطینیان و یا مجبور کردن آن‌ها به مهاجرت اجباری می‌دانند. 🔹در دوران او سیاست‌های نژادپرستانه فراوانی توسط دولت اسرائیل به‌کار گرفته شد که؛ - علاوه بر مهاجرت اجباری فلسطینیان، - دستگیری رندوم و بدون ضابطه و زندانی کردن آن‌ها، - جداسازی مناطق زندگی عرب‌ها از یهودیان، - اخراج عرب‌های کم‌تعداد باقی‌مانده در سرزمین‌های اشغالی از مدارسی که به یهودیان اختصاص داده شده بود، - و حتی بستن برخی از خیابان‌ها بر روی عرب‌ها و ممنوعیت ورود آن‌ها به خیابان‌های خاص؛ از جمله سیاست‌های نژادپرستانه دوران گلدا مایر در سرزمین‌‌های اشغالی بود. 🔹او دریک کنفرانس بین‌المللی صراحتاً بیان داشته بود: «من به صراحت بیان می‌کنم که خواهان اخراج همه‌ی عرب‌ها از اسرائیل هستم و در بیان این امر کاملاً صریح عمل می‌کنم.» والحمدلله 🇵🇸🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 پدر صهیونیزم جهانی تئوریسن دکترین خشونت یهودی و نویسنده پروتکل‌های صهیون 🔹آیا پروتکل‌های دانشوران صهیون کار یک فرد است یا گروه؟ اگر دستاورد یک نفر است او کیست؟ 🔹پژوهشگران غربی هم‌داستانند که چون سبک و سیاق پروتکل‌ها یکی است، پس قبل از انعقاد کنگره توسط یکی از بزرگان یهود تهیه شده تا در کنگره قرائت و تصویب شود و بلکه به منزله‌ی دستورالعملی روشنگر برای فعالان یهودیت جهانی باشد و هرگز قصد انتشار و توزیع آنها حتی در میان خواص یهود در کار نبوده است. 🔹بعد از آن‌که پروتکل‌ها به انگلیسی ترجمه شد و نویسندگان به غور و کنکاش درباره آنها پرداختند، بزرگترین اندیشمند یهودی، "آشر گینزبرگ" از اهالی اودسا در معرض اتهام قرار گرفت. این مرد به منزله‌ی استاد روحی وایزمن بود و وایزمن به سمت استادی او بر خود اعتراف می‌کند؛ اعترافی که سراسر مباهات و افتخار و اجلال است. 🔹محققان و ژرفکاوان بر اساس چه قراینی آشر گینزبرگ را نویسنده‌ی پروتکل‌ها می‌دانند؟ باید این قراین موجود و روشن باشند. می‌دانیم که در یک چنین حالاتی قراین، بویژه قراین قانع‌کننده و معقول، جانشین دلایل محسوس می‌شوند. 🔹ظاهراً پس از آن‌که نویسندگان اروپایی دو مرحله‌ی تحقیق و تدقیق را پشت سر گذاشتند، اتهام نوشتن پروتکل‌ها متوجه آشر گینزبرگ شد. این دو مرحله عبارتند از: ۱. بیختن و از غربال گذراندن مغزهای متفکر یهود در ربع اخیر سده‌ی گذشته و محدود کردن تعداد افرادی که احتمال داده می‌شد نویسنده پروتکل‌ها باشند، در کمترین عدد ممکن. ۲. بررسی تراوش‌های فکری این تعداد از طریق کتاب‌های منتشر شده آنان مطالعه گرایش‌ها و مشی فکری و سیاسی ایشان، نوع فعالیتشان، جایگاه آنها در این موارد، تأثیرشان در جهت بخشیدن به جریان‌های یهودی و تفاوت‌های آنها با یکدیگر. 🔹بعد از ترور تزار آلکساندر دوم در سال ۱۸۸۱ و متهم شدن گروه‌های تروریستی مخفی یهود به این کار – از سال۱۹۲۰ مخصوصاً از ۱۹۴۳ به بعد عرب‌های فلسطین شاهد این‌گونه جمعیت‌ها و جنایات آنها بوده‌اند – و در تنگنا و فشار قرار گرفتن آنان، بزرگان یهود بیش از پیش در اندیشه دستیابی به هدفشان فرو رفتند و فعالیت مخفیانه تروریستی آنان افزایش یافت. 🔹بنابراین، کسانی که برای پیدا کردن متهم اصلی، همّ خود را مصروف بررسی مغزهای یهودی کردند، بدون شک این کار را در پرتو روحیه‌ی حاکم بر پروتکل‌ها و شمول و هدف آن انجام دادند و از ارتباط روحیه‌ی پروتکل‌ها با کسی که گمان می‌رفت واضع آنها باشد، آشکار شد که قراین بیش از هر کس دیگر بر بزرگ‌ترین اندیشمند یهود، آشر گینزبرگ صدق می‌کند. 🔶🔸استاد روحی وایزمن 🔹این مرد کیست که چنین برنامه و هدف مهمی دارد؟ ۱. او برای نخستین بار به عنوان نویسنده‌ای ناقد و ژرف‌اندیش در جامعه‌ی یهود ظاهر شد و نام مستعار احد هاعام را برای خود برگزید و از آن زمان به بعد در سراسر دوران حیاتش به این نام شناخته شد. ۲. آن‌چه برای گینزبرگ اهمیت داشت مبانی، اهداف و درستی روش بود و به جزئیات اهمیتی نمی داد. ۳. او در روش‌های نیل به هدف با هرتزل موافق نبود. در نخستین کنگره جهانی صهیونیسم که در سال ۱۸۹۷ برگزار شد، حضور به هم رسانید، اما آرای مستقل و خاص خود را داشت که با آرای هرتزل هماهنگی و انسجام نداشت. ۴. آشر گینزبرگ معتقد است که برانگیختن یهود در این عصر و ایجاد رستاخیز در آنان باید متکی به برانگیختن روحیه‌ی خشن یهودی باشد؛ مانند روحیه‌ای که در تیه به دست موسی و یوشع رشد کرد. یوشع فقط به وسیله‌ی این عده که نسل دوم یهود پس از ترک مصر بودند، توانست از شرق اردن بگذرد و از طریق اریحا وارد فلسطین شود. اگر بنی‌اسرائیل از روحیه‌ی یورش و درندگی سرشار نشده بودند هرگز نمی‌توانستند نه از شرق و نه از غرب قدم به خاک فلسطین گذارند، و چه بسا که در سرگردانی خود می‌ماندند و خوراک صحرا و طعمه‌ی مرگ می‌شدند. ۵. بنابراین، به عقیده‌ی گینزبرگ نخست باید روحیه‌ی یورش را خلق کرد و فعالیت برای رسیدن به سرزمینی که یهود در آن‌جا گرد هم آیند خودبه‌خود درپی خواهد آمد. اما بر اساس برنامه‌ی هرتزل پیش از هر چیز باید در جستجوی به دست آوردن یک سرزمین، ولو در شرق آفریقا بود و سپس تدریجاً به سمت فلسطین پیش رفت. هرتزل بعداً از قسمت اخیر نظر خود برگشت و فلسطین را نصب‌العین خویش کرد. ۶. با آن‌که هرتزل بعد از کنگره سال ۱۸۹۷ تا زمان مرگش در سال ۱۹۰۴ از برنامه‌های خود دست شست، اما آشر گینزبرگ همچنان برعقیده خود مبنی بر خلق روحیه‌ی یورش استوار بود و در این راه تلاش می‌کرد. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23106 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 پدر صهیونیزم جهانی تئوریسن دکترین خشونت یهودی و نویسنده پروتکل‌های صهیون 🔹آیا پروتکل‌های دانشوران صهیون کار یک فرد است یا گروه؟ اگر دستاورد یک نفر است او کیست؟ قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23071 ◀️ قسمت دوم: ۶. با آن‌که هرتزل بعد از کنگره سال ۱۸۹۷ تا زمان مرگش در سال ۱۹۰۴ از برنامه‌های خود دست شست، اما آشر گینزبرگ همچنان برعقیده خود مبنی بر خلق روحیه‌ی یورش استوار بود و در این راه تلاش می‌کرد. روحیه‌ی یورش یعنی خونریزی و آدمکشی و ویرانی و تشکیل هیأت‌های محرمانه و اموری از این دست. او برای تحقق بخشیدن به اهداف خود دو کتاب نوشت و سازمان بنی‌موسی را به وجود آورد. هدف از تشکیل این سازمان آن بود که سالانه شماری از جوانان یهودی را براساس روحیه و عقاید خود تربیت و فارغ‌التحصیل کند. و وایزمن یکی از افرادی بود که در زمره‌ی شاگردان گینزبرگ درآمد. ۷. برای روشن شدن تفاوت میان گینزبرگ و هرتزل، می‌گوییم که فرد اخیر پس از نوشتن کتاب دولت یهود و برگزار کردن کنگره ۱۸۹۷، برنامه خود را بر پایه دو نکته استوار کرد: الف. مهاجرت گسترده و دامنه‌دار ب. به دست آوردن سرزمینی که یهودیان در آن آزاد باشند. از این‌رو، در آغاز با این موضوع که سرزمین مورد نظر در آرژانتین باشد یا در شرق آفریقا مخالفتی نکرد، اما بعداً از این نظر خود منصرف شد و به فلسطین چسبید؛ زیرا، یهودیان روسیه به او حمله کردند و فقط خواستار فلسطین شدند و نه هیچ جای دیگر. بنابراین، هرتزل یا می‌بایست به خواسته آنها تن بدهد و یا استعفا کند. ولی او شق اول را برگزید. در اثنای کنگره، خانمی یهودی به هرتزل نزدیک شد و به او که از پشت تریبون پایین می‌آمد خائن خطاب کرد. به احتمال زیاد این خانم از سوی گروهی که وایزمن جوان رهبری آنان را در کنگره به عهده داشت، تحریک شده بود. عقیده‌ی وایزمن آمیخته‌ای بود از نظریه گینزبرگ و هرتزل. روحیه‌ی یورش را از احد هاعام گرفته بود و مهاجرت گسترده و به دست آوردن سرزمین را از هرتزل. نخستین کسی که بذر این عقاید را پس از جنگ جهانی اول در فلسطین افشاند ژابوتینسکی استاد مناخیم بگین و اشترن و دیگر کسانی بود که در کارگاه ترور و خون و ویرانی کار می‌کنند. ۸. عملیات تروریستی یهود از سال ۱۹۴۲ به بعد در فلسطین و پیدایش سازمان ملی نظامی "ایرگون زوای لئومی" به ریاست تروریست و سفاک مشهور مناخیم بگین و شاخه منشعب شده از این باند به ریاست اشترن خون آشام، همه‌ی اینها با برنامه احد هاعام کاملاً انطباق و هم‌خوانی دارند. کشتارهای وحشیانه‌ای که این تیره‌بخت‌ها در سال ۱۹۴۸ به راه انداختند، و نیز تمام قتل‌عام‌های دیگری که پس از کشتار دیر یاسین و طبریا و ناصرالدین (۱۹۴۸) به وقوع پیوست از همین روحیه نشأت می‌گیرند. کشتارهای وادی عربه (۱۹۵۰)، قتل عام شرفات (۱۹۵۱)، کشتارهای عید میلاد در منطقه بیت لحم (۱۹۵۲)، قتل عام قبیه (۱۹۵۳)، اقدامات ویرانگرانه در نحالین (۱۹۵۴)، قتل عام کودکان در وادی فوکین و دیر ایوب (۱۹۵۴)، یورش وحشیانه به غزه (۱۹۵۶) و کشتار هولناک کفر قاسم در آخر همین سال و در شب هجوم سه جانبه به سینا، سپس تجاوز یهودی‌ها به روستای التوافیق (۱۹۶۰)، تجاوز به روستای النقیب (۱۹۶۲)، تکرار تجاوز به روستاهای المثلث و سرانجام تجاوز به اردن و سوریه، همه و همه حامل روحی واحد و نشأت گرفته از عقیده‌ی احد هاعام است. ۹. در این‌جا نکته بسیار مهمی وجود دارد و آن این است که در دوران قیمومت تا سال ۱۹۴۸ آژانس یهود و پس از آن اسرائیل – که هر دو پشت و روی یک سکه اند – همواره در پشت حوادث ناشی از برنامه‌ی ترور و ایجاد وحشت قرار داشته و مجری این برنامه بوده‌اند. وسیع‌ترین این قتل‌عام‌ها که از روی حقیقت مذکور پرده برمی‌دارد، کشتار کفر قاسم است. این روح در پیکر سازمان‌های صهیونیستی جریان داشت و زمانی که این سازمان‌ها به اسرائیل مبدل یا در آن جذب و ادغام شدند، عقاید وحشیانه به سمت اهداف خود به حرکت در آمدند و در این راستا از سوی سازمان بزرگ یا همان به اصطلاح اسرائیل حمایت و پشتیبانی می‌شدند. 🔶🔸احد هاعام کیست؟ 🔹احد هاعام که شهرت او به این نام مستعار نام حقیقی‌اش – آشر گینزبرگ – را تحت‌الشعاع خود قرار داده است، در شهر اودسا (واقع در ساحل دریای سیاه در منطقه اوکراین که از قرن‌ها پیش یکی از پایگاه‌های خشونت ترور یهود بوده است) نشو و نما یافت. 🔹در سال ۱۸۵۶، یعنی چهار سال پیش از تولد هرتزل به دنیا آمد و در سال ۱۹۲۷، بیست و سه سال پس از مرگ هرتزل (۱۹۰۴)، در تل آویو درگذشت. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23130 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 پدر صهیونیزم جهانی تئوریسن دکترین خشونت یهودی و نویسنده پروتکل‌های صهیون 🇵🇸🔸🌺🔸-------------- 📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 پدر صهیونیزم جهانی تئوریسن دکترین خشونت یهودی و نویسنده پروتکل‌های صهیون 🔹آیا پروتکل‌های دانشوران صهیون کار یک فرد است یا گروه؟ اگر دستاورد یک نفر است او کیست؟ قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23106 ◀️ قسمت سوم: 🔹زمانی که هاعام مشغول فعالیت در نهضت یهودی شد، جذب گرایی (یکی شدن یهودیان هر کشور با مردم آن سرزمین از لحاظ زبان و فرهنگ و اهداف و گرایش‌ها و منحصر شدن زبان عبری در نماز و نیایش) رواج داشت. 🔹سپس این گرایش مطرود شد و در معرض حملات پراکنده و ممتدی قرار گرفت. اما هرتزل در آغاز جذب‌گرا بود ولی پس از محاکمه‌ی یهودی خائن، دریفوس، به صهیونیسم سیاسی روی آورد. 🔹احد هاعام با مقالات عمیق خود جریان روسی را زیر سیطره و نفوذ خویش درآورد و نیروی جذب کننده‌ی جوانان افزایش یافت. 🔹پس از مرگ هرتزل، منزلت احد هاعام روز به روز بیشتر شد و در تأثیرگذاری و جذب افراد، جای دلباختگان صهیون را گرفت. 🔹یکی دیگر از متفکران یهودی معاصر احد هاعام که او نیز اهل اودسا و در جهت بخشی به یهودیان مؤثر بود، دکتر لئون پینسکر است. این اندیشمند یهودی که تحت تأثیر اصطلاحات تزار الکساندر دوم (۱۸۵۵-۱۸۸۱) قرار داشت، معتقد به پذیرفتن فرهنگ روسی و نهادن آن به جای زبان یدیش در شرق و جنوب اروپا بود. (یدیش زبانی است آمیخته که بیشتر آن را عبری و آلمانی تشکیل می‌دهد، نظیر این کلمه در زبان انگلیسی جویش است). 🔹بدین ترتیب زبان روسی جای یدیش و نیز جای زبان عبری را گرفت. این گرایش پینسکر به ایده‌ی جذب، زمینه‌اش در آلمان فراهم بود چرا که در این کشور جذب صورت می‌گیرد و زبان عبری در نمازها و آیین‌های دینی محدود می‌شود. اما بعد از کشته شدن تزار در سال ۱۸۸۱، که یهودیان متهم به ترور او بودند، و به دنبال سخت‌گیری حکومت تزاری نسبت به یهودیان، پینسکر از برنامه خود و دعوت به یهودیت کاملاً عقب‌نشینی نمود؛ چنان که ۲۳ سال بعد هرتزل نیز به دنبال محاکمه‌ی دریفوس چنین کرد. 🔹در سال ۱۸۸۲ پینسکر کتابی تحت عنوان «خود آزادی» نوشت و در آن از یهودیان خواست تا پیش از آن که خواهان ایجاد یک وطن مادی باشند، به خود آیند و از خواب غفلت بیدار شوند. 🔹او با انتخاب فلسطین به عنوان کشور یهود مخالف بود؛ زیرا عقیده داشت که برای این منظور باید زمینی انتخاب شود که خالی از سکنه بوده و بر سر آن درگیری و نزاعی نباشد و در امنیت به سر برد و دستیابی به آن آسان و ساده و بدون توسل به زور و خشونت صورت گیرد. وی خواهان تشکیل یک کنگره عمومی برای بحث و بررسی این اصل شد. 🔹کتاب پینسکر بازتاب گسترده‌ای داشت، اما به برداشتن گام‌های عملی نینجامید. پس از آن پینسکر در حاشیه‌ی این نمایش قرار گرفت ولی احد هاعام در راه خود باقی ماند و به روش خویش ادامه داد. 🔹کنگره‌ی پیشنهادی پینسکر برگزار نشد، در حالی که نقشه‌ی وی از این پیشنهاد آن بود که این کنگره به پیدایش یک مؤسسه بزرگ بینجامد که وظیفه آن جمع‌آوری پول و پیداکردن سرزمین مناسب برای یهودیان باشد و سپس مسئوولیت طرح را طرف‌های بین‌المللی به عهده گیرند. 🔹این تعبیری پیچیده و توضیح آن دشوار است. پینسکر و هرتزل در این موضوع اتفاق نظر دارند که سرزمین مورد نظر تحت کفالت و ضمانت بین‌المللی قرار داشته باشد. 🔹وجود احد هاعام لبریز از روح تلمود است. از مطالعه‌ی تمام تحقیقات کتاب‌های یهودی به این واقعیت دست می‌یابیم که کلیه‌ی یهودیان سرشناس در حرکت یهودی از فرق سر تا نوک پا تلمودی بوده‌اند و تلمود سرچشمه‌ی روحیه‌ی هرگونه ویرانگری است. هر خانه‌ی یهودی که تلمود در آن باشد آکنده از سنت‌ها و گرایش‌های تلمودی است. در چنین خانه‌ای تورات چندان رنگی ندارد. 🔹زمانی که خواننده‌ای کتاب پروتکل‌های دانشوران صهیون را می‌خواند به درستی این گفته بیشتر پی می‌برد و در خواهد یافت که چرا نویسنده‌ی پروتکل‌ها از غیر یهود با واژه‌های حیوانات یا چهارپا تعبیر کرده است. 🔹احد هاعام شغل بازرگانی داشت. او نماینده شرکت یهودی وسوتزکی بود. این شرکت بزرگترین شرکت چاپ در اودسا بود که در خارج نیز برای خود شعبه‌هایی داشت. با رشد و توسعه‌ی شعب خارجی شرکت، مسئوولیت اداره‌ی امور آنها در لندن به احد هاعام سپرده شد. معلوم نیست که آیا این تجارت شغل واقعی او بوده یا وی به عنوان پوششی برای فعالیت‌های مخفی خود از آن استفاده می‌کرده است؟ 🔹مدت‌ها پیش از آن‌که احد هاعام به لندن برود با وایزمن ارتباط داشت و نقطه‌ی شروع این ارتباط زمانی بود که وایزمن در آلمان درس می‌خواند. وایزمن در سال ۱۸۹۴، یعنی زمانی که هرتزل در محاکمه‌های دریفوس خائن در پاریس حاضر می‌شد، از پینسک روسیه به آلمان رفت. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23163 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 پدر صهیونیزم جهانی تئوریسن دکترین خشونت یهودی و نویسنده پروتکل‌های صهیون 🇵🇸🔸🌺🔸-------------- 📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 پدر صهیونیزم جهانی تئوریسن دکترین خشونت یهودی و نویسنده پروتکل‌های صهیون قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23130 ◀️ قسمت چهارم: 🔹وایزمن در سال ۱۸۹۴، یعنی زمانی که هرتزل در محاکمه‌های دریفوس خائن در پاریس حاضر می‌شد، از پینسک روسیه به آلمان رفت. وی زمانی که خاطراتش را در آلمان می‌نوشته است، از استاد معنوی و روحی خود به ایجاز و اختصار سخن می‌گوید و تنها زمانی درباره‌ی او داد سخن می‌دهد که در سال ۶-۱۹۰۵ در لندن با احد هاعام تجدید دیدار می‌کند. این دو نفر با هم ۲۱ سال تفاوت سنی داشتند. 🔶🔸دفاع وایزمن از احد هاعام 🔹در سال ۱۹۴۸ که وایزمن خاطراتش را نوشت، وظیفه‌ی خود دید تا حق احد هاعام را نیز ادا کند؛ اما نه به لحاظ حقی که استاد بر شاگردش دارد و شاگرد باید آن را ادا نماید، بلکه منظورش دفاع از احد هاعام در برابر این اتهام بود که او نویسنده‌ی پروتکل‌های دانشوران صهیون است. 🔹وایزمن می‌بایست این اتهام را دفع کند؛ زیرا سزاوار نیست که شاگرد در کتاب خاطرات خود به این موضوع اشاره‌ای نکند، وگرنه مردم می‌گفتند که خالی بودن خاطرات از نفی چنین اتهام بزرگی نسبت به احد هاعام به منزله‌ی سکوتی می‌باشد که متضمن مفهوم اثبات است. 🔹چاره‌ی دیگری نبود. زمانی که وایزمن خاطرات خود را نوشت بیست و یک سال از مرگ احد هاعام در تل‌آویو می گذشت. 🔹در این‌جا توصیفی را که وایزمن از استاد خود کرده است گاه به ایجاز و در مواردی به طور کامل نقل می‌کنیم: ۱. او انسانی نرم‌خو، مهربان، انزواطلب و فروتن بود. از خودنمایی بدش می‌آمد و به همین دلیل نام مستعار احد هاعام، به معنای یکی از مردم را برای خود برگزید. ۲. متفکری ژرف‌اندیش بود و در قضایا و مسائل به جزئیات اعتنا نمی‌ورزید، بلکه آنچه برایش اهمیت داشت اصول و مبانی و اهداف بود. ۳. هدف او انتقاد، سازگاری و اصلاح نهضت صهیونیسم بود. همان‌طور که گرایش‌های دلباختگان صهیون را نقد کرد، هرتزل و پیشنهاد بریتانیا در مورد «اوگاندا» را نیز به باد انتقاد گرفت. عباراتش موجز، زبانش نو و دست اول و سبکش جذاب و دلرباست، از همان زمان که شروع به نوشتن و نشر اندیشه‌های خود کرد خوانندگان به او روی آوردند و به گفته‌هایش توجه نشان دادند. ۴. وایزمن می‌گوید: سپس معدن‌های یهودیت را در منچستر کشف کردم و رابطه‌ی من با صهیونیسم بریتانیایی در سال ۱۹۰۵ و ۱۹۰۶ استوار شد، اما این احد هاعام بود که افق‌ها را در برابر من گشود. او به لندن آمده و در این شهر مقیم شده بود و من با تحمل هزینه سنگین رفت و آمد به دیدار او می رفتم و آخر هفته را در خانه‌ی محقر وی در هامپ استید با وی می‌گذراندم. ۵. وایزمن ادامه می‌دهد: سال‌ها پیش زمانی که در برلین دانشجو بودم برای اولین بار با نام و افکار و نوشته‌هایش که موجب شهرت وی شده بودند، آشنا شدم. بعد از ترک برلین گه گاه به دیدن او که یکی از عوامل مؤثر در شکل‌گیری زندگی من بود، می‌رفتم. او اکنون (در لندن) دوست من است و بیست سال از من بزرگ‌تر می‌باشد… من شخصیت او را از نزدیک کشف کردم؛ شخصیتی که تأثیر گسترده‌ای در نسل جدید صهیونیست‌ها بر جای گذاشت… من به او به چشم یک فیلسوف نگاه می‌کردم نه مرد میدان جنگ… در نخستین کنگره‌ها حضور یافت اما از حضور در بقیه آنها سرباز زد… گرچه عده‌ای در حمایت از هرتزل خیلی افراط کرده‌اند و در ستایش او مبالغه ورزیده‌اند، اما احد هاعام انسانی متوازن و معتدل بود. در نخستین نشست «بال» او همچون سوگواری گریان نشست و گفت: "ارزش‌های درست معنوی نهضت [صهیونیسم] عبارتند از: کرامت و حیثیت یهودیت، آزادی درونی یهودیت و خود آزادی یهودی، و اینها چیزی نیست که بتوان با میتینگ‌های عمومی و سخنرانی به آن دست یافت، بلکه به انضباط روحی یهودی و اراده‌ی یهودی میسّر و امکان‌پذیر است." او همچنان که از دلباختگان صهیون و اداره مستعمرات روچیلد در فلسطین انتقاد کرد، کنگره‌ی اول را نیز مورد انتقاد قرار داد؛ زیرا اعتقاد داشت که این کنگره یک کنگره‌ی بی‌برنامه و بی‌ثمر است. ۶. وایزمن می‌افزاید: نهضت صهیونیسم مرحله‌ای را پشت سر گذاشت که در آن زیر سایه‌ی دو شخصیت بود: هرتزل و احد هاعام. زیرا دو نوع صهیونیسم وجود داشت: یکی صهیونیسم هرتزلی با ویژگی برجسته‌ی آن یعنی بینش پرشکوه و ژرف سیاسی، که در وسط دو خط متوازی به سوی هدفی دور در حرکت بود. و به فروگذاری صهیونیسم عملی و به تأخیر انداختن آن تا دست دادن فرصت مناسب گرایش داشت. و دیگری صهیونیسم احد هاعام که در طرح بازگشت به فلسطین، بر رشد روحیه‌ی اخلاقی تکیه می‌کرد. این دو بینش بعد از گذشت چندین سال با هم کنار آمدند و به سازش رسیدند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23193 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 پدر صهیونیزم جهانی تئوریسن دکترین خشونت یهودی و نویسنده پروتکل‌های صهیون 🇵🇸🔸🌺🔸-------------- 📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 پدر صهیونیزم جهانی تئوریسن دکترین خشونت یهودی و نویسنده پروتکل‌های صهیون قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23163 ◀️ قسمت پنجم: وایزمن در ادامه این مطلب می‌گوید: من بیشترین کوشش خود را در راه سازش و آشتی دادن این دو شخصیت به کار گرفتم، و در حال حاضر رابطه‌ی آن دو در نهایت احترام متقابل است. برای احد هاعام مساله‌ی شخصی مطرح نیست. او انسانی وارسته، در انتقاداتش بی‌طرف، برخوردار از اندیشه‌ای تابناک، شریف و بی‌آلایش، استوار و ریشه‌دار است. یهودیان صهیونیست روسیه انتقادات او را با جان و دل می‌پذیرفتند و نسبت به او صمیمی و وفادار بودند… با آن‌که وی اصولاً متفکر و فیلسوف به شمار می‌آمد، اما در زمینه‌های عملی و اداره‌ی امور قدرت فوق‌العاده داشت… در هر چیزی دقیق بود، در عادات و آداب معاشرتش و در انجام وظایفش. یادم می‌آید یک بار، دو دقیقه دیرتر از موعد مقرر حاضر شد و وقتی آمد از این‌که دو دقیقه تأخیر داشته است خیلی عذرخواهی کرد. ۷- در این‌جا وایزمن توصیف استاد خود و بیان خصوصیات روحی و فکری او را به پایان می‌برد و سپس به «نقطه‌ی سیاه» مربوط به پروتکل‌ها می‌پردازد و می‌گوید: من نمی‌دانم چرا مبلغان آنتی سمی‌تیزم این شخص متفکر و وارسته را انتخاب کرده‌اند و او را به سرمداری این توطئه پیچیده و نمایش غم‌انگیز که به نام دانشوران صهیون معروف است متهم کرده‌اند. مبلغان یهود ستیزی هرگاه خواسته‌اند به یک نفر تهمت بزنند آشر گینزبرگ را برگزیده و به او اشاره کرده‌اند. تو گویی کارگردان این توطئه پلید یهودی برای سلطه بر جهان آشر گینزبرگ بوده است. شاید علت این امر آن باشد که پروتکل‌ها برای اولین بار در جایی در جنوب اودسا که احد هاعام دبیر کمیته فلسطینی اودسا بود، به منصه‌ی ظهور رسید. کمیته‌ی مذکور یک جمعیت قدیمی بود و به دوران دلباختگان صهیون مربوط می‌شد. به هر حال، تناقضی شدیدتر از آنچه در این قضیه‌ی اتهام وجود دارد، متصور نیست؛ زیرا در یک سوی این قضیه بافنده‌ی اصلی تور توطئه علیه تمدن غرب قرار دارد – و فرض این است که این بافنده رئیس و رهبر دانشوران صهیون است – و در سوی دیگر مردی بزرگ و خردمند و لبریز از آرا و عقاید فلسطینی که هرگز سابقه نداشته است در امور و مسائل غیر یهود دخالت کند. لیکن ما تاکنون از مبلغان یهودستیزی چیز معقولی مشاهده نکرده‌ایم. عادت همیشگی این عده اثبات اعمال مستهجن و زشت است. این است آنچه وایزمن برای دفع از استادش احد هاعام و دفع اتهام از او در خاطرات خویش گفته است، ما آنها را حتی الامکان دقیق نقل کردیم و نظر خود را نیز در این‌باره بعداً بیان خواهیم کرد. برای دیدن سخنان کامل وایزمن رجوع کنید به خاطرات وایزمن: ( Trial and Error,104-141 ) وایزمن اعتراف می‌کند علاوه بر آنچه در قسمت قبل گفتیم که: وایزمن می‌بایست در حد توان از استاد خود دفاع کند، این نکته نیز بر او که اینک نوشتن خاطرات خود را به پایان برده بود – ۱۹۴۸ – پوشیده نبود که جهان به صحت محتویات پروتکل‌ها قانع شده و شکی برایش باقی نمانده است که این برنامه‌ای است از سوی یهودیت جهانی. با این حال، وایزمن بی‌پروا جانب انکار و استهزا را گرفت. اما در این راستا به قول معروف از چاله درآمد و در چاه افتاد؛ زیرا اعتراف کرد که این توطئه یک توطئه‌ی پلید یهودی برای سلطه بر جهان است. یاد کردن از این توطئه با صفت «پلید» و این اعتراف وایزمن به هرگونه بحث و مجادله‌ای پیرامون این نکته‌ی مهم پایان داد، به طوری که از حال به بعد دیگر جای هیچ بحثی در این زمینه باقی نمی‌ماند. برای جهان مهم نیست که استاد او، آشر گینزبرگ نویسنده‌ی پروتکل‌ها باشد یا هر یهودی دیگری هم‌سنگ و هم‌طراز او. حتی برای جهان اهمیتی ندارد که نیروهای شر و پلیدی از این قماش گرد هم آیند و با استمداد از تلمود خود را برای عملی ساختن وحشتناک‌ترین طرحی که به یک اندیشه اهریمنی خطور می‌کند آماده سازند: طرح سلطه‌ی یهود بر تمامی جهان پس از نابود کردن مسیحیت و پایان دادن به قلمرو پاپ و اسلام از طریق استانبول و برقرار کردن سلطنت داودی در اروپا و فلسطین. آری، جهان به این موضوع اهمیتی نمی‌دهد؛ زیرا در دنیای امروز که بیش از هفت میلیارد نفر جمعیت و ده‌ها دین آسمانی و غیرآسمانی در آن وجود دارد و تکنولوژی و تمدن و علم و عقل و تاریخ تماماً از آن ایشان است و کره‌ی زمین را در قبضه‌ی خود دارند، یهودیت جهانی به کمک مشتی یهود که قطره‌ی کوچکی هستند در این اقیانوس بشری، نمی‌تواند به این هدف دست یابد. بگذار این عده در گمراهی خود سرگردان باشند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23247 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee