eitaa logo
سالن مطالعه
210 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
1.2هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 هاشمی و خاتمی؛ دو روی یک سکه؟ سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری 🔹«دولت سازندگی» دیگر به سوی سرمایه‌داری غلتیده بود و اکبر هاشمی رفسنجانی بانی تحولاتی شد که آثار زیان‌بار آن، سال‌ها بعد گریبان خودش را نیز گرفت. 🔹او البته در ظاهر سعی می‌کرد بیشتر روی مسائل اقتصادی متمرکز باشد و شخصیت سیاسی‌اش را هر چه بیشتر از حاشیه‌های اقدامات لیبرالی دولت در حوزه‌ی فرهنگ و سیاست دور نگه دارد. با این حال حتماً به پیامدهای فرهنگی و سیاسی استراتژی «توسعه اقتصادی» کابینه‌اش اشراف داشت؛ همان استراتژی‌ای که متحدان پنهان روزهای ریاست‌جمهوری و منتقدان آشکارش در عصر اصلاحات آن را نشان‌دهنده‌ی «سیمای مترقی بورژوازی» خواندند. 🔹هاشمی رفسنجانی روز ۱۸ آبان ۱۳۶۹ «مانیفست دولت» و «سیمای سیاست» خود را -که آن را «دولت کار» می‌نامید- با عنوان «مانور تجمل» در خطبه‌های نماز جمعه ارائه کرد. چنان‌که اصلاح‌طلبان بعدها نوشتند: شخصِ «هاشمی رفسنجانی به جنگ گفتمان رسمی انقلاب رفت؟!» 🔹آنچه بدیهی است، خطبه‌های نماز جمعه او خبر از ظهور سیاست‌هایی جدید می‌داد که با آموزه‌های امام خمینی و رهبری تعارض داشت. 🔹رئیس «دولت کارگزاران» چاره‌ای نداشت تا برای مشروعیت‌بخشی به برنامه‌ی «توسعه اقتصادی» خود به قرائتی تازه از زندگی پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله اتکاء کند. به تدریج، «سکولاریسم» و «دین» نه در نظر که در عمل با هم در می‌آمیخت. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ 👇👇👇 🇵🇸🔸🌺🔸-------------- 📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 هاشمی و خاتمی؛ دو روی یک سکه؟ سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری ◀️ قسمت دوم: 🔹به تدریج، «سکولاریسم» و «دین» نه در نظر که در عمل با هم در می‌آمیخت. در لحظه‌ای از همان خطبه‌ها، وقتی هاشمی رفسنجانی به نکوهش شدید «زندگی فقیرانه» و «حزب‌اللهی‌های یقه چرکین» دست زد؛ با استناداتی روایی گفت: «رسول اکرم برای هر زن [از زنان خود] یک اتاق تهیه کرده بودند، در حالی که دیگران فاقد آن [امکانات] بودند.» 🔹این قرائت‌ بعدها به جایی رسید که تابستان سال ۱۳۸۷ سردبیر ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران ایران به صراحت ادعا کرد اگر حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها به‌عنوان یک «سرمایه‌دار» در کنار حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله نبود، «پیامبر به انجام رسالت خویش موفق نمی‌شد!» 🔹کارگزاران دولت هاشمی می‌پنداشتند؛ اگر منطقِ «جهان سرمایه‌داری مدرن» درک گردد، می‌فهمیم سرمایه‌دارِ مدنظر جان لاک (ایدئولوگ کودتای سبز انگلیس) کسی است که «ارزش افزوده بر پول می‌افزاید» و فقط به اعتبار سرمایه‌اش می‌تواند صاحب دولت و قدرت شود. 🔹نزد آنان «قانون سرمایه‌داری مدرن» هم «دینی» و هم «عادلانه» است، چون همانند قرائت اکبر هاشمی رفسنجانی؛ «کام گرفتن از خلقت دنیا» را «فریضه‌ی اسلامی» می‌پندارند و می‌گویند: «لیبرال‌ها و محافظه‌کاران سعی می‌کنند از دنیا لذت ببرند، اما لذت مشروع؛ و شریعت در اینجا نه اخلاق که قانون است.» 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23279 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 هاشمی و خاتمی؛ دو روی یک سکه؟ سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 هاشمی و خاتمی؛ دو روی یک سکه؟ سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23225 ◀️ قسمت سوم: 🔹کارگزاران دولت هاشمی می‌پنداشتند اگر منطقِ «جهان سرمایه‌داری مدرن» درک گردد، می‌فهمیم سرمایه‌دارِ مدنظر جان لاک (ایدئولوگ کودتای سبز انگلیس) کسی است که «ارزش افزوده بر پول می‌افزاید» و فقط به اعتبار سرمایه‌اش می‌تواند صاحب دولت و قدرت شود. 🔹نزد آنان «قانون سرمایه‌داری مدرن» هم «دینی» و هم «عادلانه» است؛ چون همانند قرائت اکبر هاشمی رفسنجانی: «کام گرفتن از خلقت دنیا» را «فریضه‌ی اسلامی» می‌پندارند. و می‌گویند: «لیبرال‌ها و محافظه‌کاران سعی می‌کنند از دنیا لذت ببرند، اما لذت مشروع؛ و شریعت در اینجا نه اخلاق که قانون است.» 🔹این قانون البته منافع «کمونیست‌ها» و «مسلمانان» را هم بهتر تامین می‌کند! چون: "در چنین نظامی، بلوک‌های اجتماعی نمایندگان سیاسی خود را دارند. «نهادهای اقتصادی» وابسته به هر بلوک از نمایندگان خاص خود با پول و رای دفاع می‌کنند و برای به دست آوردن حکومت رقابت می‌کنند. در چنین نظامی، سرمایه‌داری مانند «فردریش انگلس» می‌تواند از «حزب کمونیست» دفاع کند و سرمایه‌داری مانند «حضرت خدیجه» از «جامعه اسلامی» حمایت کند. 🔹این‌گونه است که نه تنها «دین» و «ایدئولوژی» بلکه «دموکراسی» و «قدرت» هم بازیچه‌ی «ثروت» می‌شود؛ زیرا «سرمایه‌داری» در سیر تجربه تاریخی‌اش جز به «سودانگاری محض» و «فاشیسم» نینجامیده است. 🔹از دل همین منطق انگلیسی، سیاست‌های «تعدیل اقتصادی» و استراتژی لیبرالی توسعه‌ی دولت‌های عصر «سازندگی» و «اصلاحات» درآمد و باز هم قصد تحمیل حیات خود را بر دهه ۱۳۹۰ دارد. 🔹مشخصاً و صریحاً نیم دهه‌ی پیش، حسین مرعشی دبیر کل حزب کارگزاران ایران در تبیین مرام‌نامه و فلسفه‌ی نزدیک‌ترین گروه سیاسی به «سردار سازندگی» گفت: "در عرصه‌ی سیاسی، اسلام و لیبرالیسم آشتی پذیرند و «دیدگاه لیبرالیِ ما معتقد است که حاکمیت مسئول هدایت مردم نیست و این درسی است که قرآن به ما می‌دهد.»" 🔹مرعشی سپس با لحن ویژه‌ی خودش، خیلی هیجان‌زده درباره پروژه سرمایه‌داران و تکنوکرات‌ها برای «تغییر رهبری نظام» ابتدا خیلی محافظه‌کارانه اظهار داشت: "اگر سیاست‌های حزب کارگزاران با سیاست‌های رهبری مغایر بود، کارگزاران در چارچوب سیاست‌های رهبری عمل می‌کند" اما یک دفعه تفسیری خلاف نص از «قانون اساسی» ارائه داد: "این پتانسیل در قوانین موجود است که «کارگزاران سازندگی» به تنهایی و یا در ائتلاف با مجموعه‌ای از احزاب می‌تواند «ترکیب مجلس خبرگان» را به شکلی تعیین کند که اعضای آن خبرگان به این دلیل که سیاست‌های رهبری در آن مقطع را مناسب با زمان و شرایط کشور نمی‌دانند، اقدام به «تغییر رهبری» کنند. لذا بر همین اساس رهبر «تغییر» می‌کند. اینچنین است که احزابی که «ترکیب خبرگان» را چیده‌اند، می‌توانند اهداف و سیاست‌های مدنظر را از طریق «رهبری جدید» اعمال کنند." 🔹رویکرد کارگزاران، ناشی از همان ذات سرمایه‌داری نوپا و بورژوازی نوخاسته‌ای است که در انگلستان به‌خاطر منافع اقتصادی‌اش حاکم وقت را برکنار و اعدام کرد و در ایران هم خرده بورژوازی شبه‌مدرن را برای مقابله با سیاست‌های نظام به کوچه و خیابان فرستاد؛ "مدلی دیگر از «شورش اشرافیت علیه جمهوریت» با پشتوانه «ارتش بورژوازی در کوچه»". 🔹منشاء ظهور این انگاره‌ها را باید درون یک پیوند سیاه جست و تنها اصلاح‌طلبان هم درباره‌ی نتایج «پیوند» دولت اکبر هاشمی رفسنجانی با طبقه «سرمایه‌داری نوپا» اتفاق‌نظر نداشتند. یرواند آبراهامیان، تاریخدان ایرانی‌تبار و یکی از اعضاء هشت‌گانه‌ی مرکز نشر اسناد تاریخی CIA در کتاب تاریخ ایران مدرن معتقد است: "سیاست‌های توسعه‌ی اقتصادی دولت سازندگی اگرچه کشور را به «بحران» کشید، اما «راه را نه برای یک انقلاب بلکه برای اصلاحات هموار کرد.»" 🔹سعید حجاریان هم که با امکانات «دولت سازندگی» پژوهش و صورت‌بندی «پروژه توسعه سیاسی» را با همکاری استادش حسین بشیریه در «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» پیش می‌برد، پس از دوم خرداد چهره‌ی خود را به منتقد جدّی هاشمی رفسنجانی تغییر داد و معتقد بود: "شکل‌گیری انتخابات سال ۱۳۷۶ را باید واکنشی انتقادی به عملکرد «دولت سازندگی» دانست." 🔹عبدالله نوری و سیدحسین مرعشی به‌عنوان چهره‌های شاخص «دولت اصلاحات» اما نظری سراپا متفاوت با او داشتند. مرعشی می‌گفت هاشمی رفسنجانی «لیبرال‌ترین سیاستمدارِ جمهوری اسلامی» است ... 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23322 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 هاشمی و خاتمی؛ دو روی یک سکه؟ سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 هاشمی و خاتمی؛ دو روی یک سکه؟ سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23279 ◀️ قسمت چهارم: 🔹عبدالله نوری و سیدحسین مرعشی به‌عنوان چهره‌های شاخص «دولت اصلاحات» اما نظری سراپا متفاوت با او داشتند. مرعشی می‌گفت هاشمی رفسنجانی «لیبرال‌ترین سیاستمدارِ جمهوری اسلامی» است (۱۴) و نوری نیز در گفت‌وگویی که شهریور ۱۳۷۷ در مقام وزیر کشور با هفته‌نامه راه نو داشت، سند الگوی «توسعه سیاسی» را به نام رئیس «دولت سازندگی» زد: اگر معتقد هستید که من یا مثلاً آقای «سیدمحمد خاتمی» یا دکتر «مصطفی معین» طرفدار دیدگاه «توسعه‌ی سیاسی و فرهنگی» هستیم، پس این دیدگاه آقای «هاشمی رفسنجانی» هم بوده است که موجب شد در دوره اول این افراد در دولت ایشان حضور داشته باشند، ولی به دلیل دست‌اندازهایی همانند آنچه الان برای آقای خاتمی ایجاد شد، بعداً افرادی کنار رفتند. جناب آقای هاشمی رفسنجانی در ارتباط با موضوع «توسعه‌ی سیاسی» همین تفکر را داشتند ولیکن آنچه اولویت بوده، «سازندگی در بخش اقتصاد» بود. این‌که ایشان اصلاً برایشان «توسعه‌ی سیاسی» مهم نبوده را قبول ندارم… و شخصاً اعتقاد ندارم که جریان دوم خرداد «نفی آقای هاشمی» بود. (۱۵) نمی‌توان مانند برخی نظریه‌پردازان رأی قطعی داد که رئیس دولت سازندگی «راستی» بود که حامل پیام «چپ» شده بود یا او کسی است که با «راست» می‌نشیند و با «چپ» برمی‌خیزد، اما می‌توان حداقل توافق داشت که دوم خرداد «غروب» اکبر هاشمی رفسنجانی نبود، بلکه «طلوع» دیگران بود؛ بازیگران سیاسی دیگری که برخلاف پنداشته‌های حجاریان و بنا به روایت عبدالله نوری، رئیس «دولت سازندگی» سبب قدرت گرفتن آن‌ها به شمار می‌رفت. هاشمی رفسنجانی همواره می‌گفت که او سبب پیشرفت سیاسی سیدمحمد خاتمی بوده و «اگر من هم می‌خواستم ادامه دهم، به همین جاها می‌رسیدم.» (۱۶) فقط عبدالله نوری و سیدحسین مرعشی او را یک «اصلاح‌طلب» نمی‌خواندند. ایران‌شناسانی مانند نیکی آر. کدی و رابین رایت یا کنت پولاک که از بلندپایه‌ترین تحلیلگران امنیتی – نظامی CIA در امور ایران بود، (۱۷) دیدگاه‌های مشابهی را نشر داده‌اند. از یک واقعیت نباید چشم پوشید. اصلاحات اقتصادی هاشمی رفسنجانی منجر به ظهور یک «الگوی لیبرالی» شد، چون از برنامه‌های اصلاحی پیشنهادی صندوق بین‌المللی پول پیروی می‌کرد. (۱۸) شاید آن بسته، جعبه دربسته‌ای بود که رئیس‌جمهور از تبعاتش آگاه نبود، اما در صورت صحتِ این فرض باید در برابر منتقدان متخصص عقب‌نشینی می‌کرد و البته این کار را نکرد. هاشمی رفسنجانی در اجرای سیاست‌های اصلاحات و توسعه‌ی اقتصادی خود سخت مصرّانه دست به اقدام می‌زد و همین اصرار، ستایش پژوهشگران سکولار خارجی را برانگیخت، زیرا آنها خوب می‌دانستند که نتایج این «مدرنیزاسیون اجتماعی» و «لیبرالیزاسیون اقتصادی» در ایران پس از جنگ تحمیلی چه وقایعی را به بار خواهد آورد و همچنین، از اختلاف استراتژیک دولت با خط‌مشی کلان رهبری نظام در این عرصه خرسند می‌گشتند؛ مانند یرواند آبراهامیان که می‌نویسد هاشمی رفسنجانی در پایان دهه ۱۳۶۰ یادآور شد «زمان آن رسیده تا انقلاب در مسیر طبیعی خود قرار گیرد» (۱۹) و گرچه هاشمی «از کاربرد واژه‌ی لیبرال خودداری می‌کرد، اما اقدامات عاجلی را برای آزادسازی اقتصاد اتخاذ کردند. افزون بر این آیت‌الله خامنه‌ای نیز اغلب لیبرالیسم را در مقام بخشی اجتناب‌ناپذیر از تهاجم فرهنگی غرب مورد نکوهش قرار می‌داد.» (۲۰) این‌چنین در چشم ناظران CIA یک «تقابل» در حال شکل‌گیری بود و به نظر آبراهامیان: «پیوندهای رهبری و رئیس‌جمهور از هنگامی که دومی، پس از یک برنامه‌ی دیدار از پکن، الگوی چینی توسعه اقتصادی را مدنظر قرار داد، با یکدیگر فاصله گرفت.» (۲۱) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23385 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 هاشمی و خاتمی؛ دو روی یک سکه؟ سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 هاشمی و خاتمی؛ دو روی یک سکه؟ قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23322 ✳️ دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید 🔹آیا رئیس‌جمهور راه دیگری جز استقراض خارجی از صندوق بین‌المللی پول داشت یا می‌توانست مجری اصلاحاتِ پیشنهادی آنان نباشد؟ آیا می‌توانست چنان‌که تیم او در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری می‌خواستند یک توسعه لیبرال متوازن در اقتصاد و سیاست را همزمان پیش ببرد؟ 🔹چنین به نظر می‌رسد که هاشمی رفسنجانی به‌تدریج در فکر پیاده‌سازی یک «فرهنگ مدرن» بود؛ مانند همان پروژه‌ای که سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها در زمان او دنبال می‌کرد، با این فرق که ادبیات هاشمی رفسنجانی و شیوه‌ی عملش با دیگر سیاستمداران تفاوت‌های زیادی داشت. 🔹می‌توان با دسته‌ای از دیدگاه‌های جدیدِ تحلیل‌گرانی مانند ولی‌رضا نصر یا فرید زکریا و ری‌ تکیه هم‌صدا گشت که: "شخصیت سیاسی وی یک «عمل‌گرا» (پراگماتیست) است و به همین خاطر گزینه مقبول تکنوکرات‌ها و بروکرات‌هاست، زیرا با شیوه‌ی مدیریتی‌اش منافع آن قشرها بیشتر تأمین می‌گشت، ولی غیر از این تحلیل‌گران آمریکایی عده‌ای دیگر از پژوهشگران امنیتی مانند کنت پولاک [یهودی] هستند که نظریاتی رادیکال دارند. 🔹مثلاً پولاک در کتاب "معمای ایرانی" پس از روان‌شناسی سیاسی «سردار سازندگی»، شخصیت او را هم یک «میانه‌روی لیبرال واقعی» و هم موجودی «جاه‌طلب» که «سیاست‌های وی همواره تابع منافع زندگی سیاسی حرفه‌ای‌اش است» تشخص داده و مدعی است: «همواره از آشتی با ایالات متحده طرفداری می‌کند.» 🔹کنت پولاک در کتابش لیستی از سیاست‌های دولت سازندگی را برای نزدیکی به ایالات متحده آمریکا ارائه می‌دهد؛ لیستی که البته هاشمی رفسنجانی هیچ‌گاه در مقام انکار اهداف آن برنیامده و خودش بارها اذعان کرده که در پی «بهبود و برقراری ارتباط با آمریکا» بوده است، اما؛ «هربار رهبر انقلاب اسلامی مانع از این کار شده‌اند.» از دل همین استراتژی، سیاست‌های «مدرنیزاسیون» كه شامل ایده‌هایی مانند «تمرکز دولت بر اصلاحات اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد رقابتی» یا «سرمایه‌گذاری بی‌رویه‌ی کمپانی‌های خارجی» و «کاهش یارانه‌های دولتی» در شرایط پس از جنگ تحمیلی و همچنین «واردات بی‌رویه کالا» بود، (۳) چندین بحران شدید مانند «تورم بی‌سابقه‌ی ۵۰ درصدی» و «بدهی‌های سنگین خارجی» درآمد. (۴) مدیریت اصلاحات هاشمی رفسنجانی هم در دست کابینه‌ای بود که به تدریج با «فرسایش ایدئولوژیک» دست و پنجه نرم می‌کرد و به قول پولاک: رفسنجانی به محض دست گرفتن قدرت، کابینه‌ای را روی کار آورد که «رادیکال‌های کلیدی» در آن حضور نداشتند. این کابینه شامل «چهره‌های جدیدی» بود که «انجام تغییرات» در سیاست‌های ایران را وعده داده بودند و بیشتر به توانایی‌های «تکنوکراتیک» باور داشتند تا به «وفاداری و پاسداری از انقلاب اسلامی». (۵) «چهره‌های جدیدی» که کنت پولاک از آنان به عنوان «مدیران تکنوکرات» یاد می‌کند، همان طبقه «یقه سفیدان» هستند و نمایندگان این «طبقه‌ی جدید» را نیز می‌توان حلقه‌ی مدیران مشهور به «کارگزاران سازندگی» مانند محمدتقی بانکی، غلامحسین کرباسچی، عطاءالله مهاجرانی، سیدحسین مرعشی، محمدعلی نجفی، محسن نوربخش، بهزاد نبوی، محسن سازگارا و… نامید. آنان در دولت، نزدیک‌ترین فراکسیون به هاشمی رفسنجانی بودند و اولین‌بار پس از انقلاب اسلامی، همان‌ها خود را «لیبرال دموکرات‌های مسلمان» خواندند. مثالی واضح برای توضیح عملکرد آنان می‌توان آورد: رابین رایت، نویسنده روزنامه لس‌آنجلس تایمز که برای نگارش کتاب آخرین انقلاب بزرگ ماه‌های متوالی را در ایران دهه‌ی ۱۳۷۰ سپری کرده، می‌نویسد: آقای رفسنجانی پس از دست گرفتن قدرت، کرباسچی را به سمت «شهردار تهران» رساند تا این شهر را «زنده» کند و فرهنگسراهای جدیدی مانند فرهنگسرای بهمن «جایی بود که در آن ایران با غرب می‌آمیخت.» (۶) روند نامحسوس این آمیزش به‌تدریج به چشم می‌آمد؛ خصوصاً وقتی تبعات برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی غلامحسین کرباسچی بروز کرد: کرباسچی به‌عنوان یک چهره‌ی «لیبرال» و «تکنوکرات» پیش از هرگونه فعالیت سیاسی به ایجاد دگرگون‌سازیِ زیرساخت‌های اجتماعی و سیاسی پرداخت. او کوشید بافت «سنتی» فرهنگ را به‌سوی «مدرنیزاسیون» سوق دهد. ایجاد فرهنگسراها به‌ویژه در مناطق جنوب شهر تهران سبب‌ساز آشنایی صریح مردم با «زندگی مدرن» شد. انتشار «روزنامه همشهری» به جریان‌سازی این فرهنگ جدید کمک کرد. شگفت آن‌که کرباسچی در همه‌ی این اقدامات سعی آشکاری بر «غیرسیاسی» جلوه کردن اقدامات خود داشت! (۷) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23434 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 هاشمی و خاتمی؛ دو روی یک سکه؟ سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 هاشمی و خاتمی؛ دو روی یک سکه؟ قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23385 ✳️ دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید قسمت دوم: 🔹ناظران خارجی با دقت ادبیات و پروژه تکنوکرات‌ها را رصد می‌کردند و به نتیجه رسیدند که باید آنان را سیاستمدارانی «عمل‌گرا» دانست. افسران جمع‌آوری اطلاعات سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و اعضاء ارشد شورای روابط خارجی آمریکا، هردو روی یک ارزیابی اتفاق‌نظر داشتند: «عمل‌گرایان» بنا به «فطرت» خود چندان روی مسائل اسلام و انقلاب متمرکز نیستند. جهت اصلی آنان ادامه سیاستی بود که تصور می‌کردند اجرای آن برای ایران نتایج خوب «تکنولوژیک» و «فن‌سالارانه» به بار می‌آورد و در این مسیر، توجهی به «مذهب» یا «خلوص مذهبی سیاست‌هایشان» نداشتند. (۸) این طیف به زعم ولی‌رضا نصر: «شامل عمل‌گرایان و محافظه‌کاران تکنوکراتی است که در کلام سکولارند و علاقه‌مند به ایالات متحده هستند.» (۹) شدت این علاقه، ری تکیه و کنت پولاک را در مقاله‌ی مشترک «همان عمل‌گراهای خوب» در مجله سیاست خارجی به این نتیجه رساند که «محافظه‌کاران عمل‌گرا آمریکا را بی‌نیاز از دخالت نظامی برای تغییر رژیم در ایران می‌کنند.» (۱۰) هاشمی رفسنجانی بنا به سرشت عمل‌گرایی خود برای پیشبرد سیاست‌هایش دست به ائتلاف‌های سیاسی جدیدی می‌زد و کوشید تا بخشی از منتقدانش را یا با خود همراه کند یا در حاشیه نگه دارد. اولین رگه‌های پیوند نیروهایی که خیلی زود به نام‌های حلقه کیان و حزب کارگزاران سازندگی شناخته شدند را می‌توان در زمان آغاز انتشار روزنامه همشهری دید؛ وقتی غلامحسین کرباسچی در سال ۱۳۷۱ انتشار روزنامه شهرداری تهران را به ماشاالله شمس‌الواعظین سپرد. شهردار تهران، بهروز غریب‌پور را نیز به سمت رئیس فرهنگسرای بهمن منصوب کرد (۱۱) و بدین‌ترتیب پس از پیوند با روشنفکران دینیِ حامی عبدالکریم سروش، این‌بار هنرمندان لائیک را به صحنه‌ی مدیریت فرهنگی پایتخت برگرداند. حتی کرباسچی از شراره صالحی لرستانی، دختر شایسته ایران در سال ۱۳۵۶ هم برای کار دعوت کرد. اغلب چهره‌های فرهنگی و مطبوعاتی مورد حمایت «کارگزاران سازندگی» (مانند غریب‌پور) در دهه‌ی ۱۳۸۰ به‌نحوی علنی بخش‌هایی از پروژه «کودتای مخملی» را پیش بردند. (۱۲) سپس قرعه به نام منتقدان شدیدِ سابق هاشمی رفسنجانی افتاد که در پایان دهه‌ی ۱۳۶۰ در قامت یکی از مخالفان سرسخت سیاست‌های تعدیل اقتصادی دولت ظاهر شدند و روزگاری در نقد رئیس جدید دولت در روزنامه سلام به عنوان ارگان مجمع روحانیون مبارز می‌نوشتند: ما نمی‌توانیم «گرسنگان» خود را با تکه نانی که «غرب» به ما قرض می‌دهد، «راضی» کنیم. (۱۳) چندی نگذشت همین منتقدان که سر از مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری یا برخی از بخش‌های وزارت اطلاعات درآوردند، دیگر به هزینه‌های زیان‌بار «توسعه اقتصادی لیبرالیستی» اعتراضی نمی‌کردند، بلکه برای دوره‌ی زمانیِ پس از آن هم پشبرد فاز جدیدی از «دموکراتیزاسیون» را در سر داشتند. هفته‌نامه بیان و روزنامه سلام نیز مواضع «ضد سرمایه‌داری» و «ضد آمریکایی» خود را فراموش کردند و به تریبونی برای ترویج اندیشه‌های سکولار تغییر مسیر دادند. این تغییر موضع که جناح موسوم به «روشنفکران دینی» مانند عبدالکریم سروش نیز آن را می‌پسندیدند، از قضاء توسط برخی از اعضاء بلندپایه‌ی حلقه‌های سیاسی سکولار و بالاخص حلقه‌ی ماهنامه کیان و فصلنامه نگاه نو مدیریت می‌شد. کسانی چون علی میرزایی، محمدتقی بانکی، محسن سازگارا و بهزاد نبوی یا اقتصاددانانی مانند فخرالدین عظیمی به‌سبب ضریب نفوذ و مناصبشان در شرکت‌های عظیم صنعتی مانند شرکت ملی فولاد ایران یا مراکزی مثل سازمان برنامه و بودجه، وزارت صنایع و معادن و وزارت امور اقتصادی و دارایی در مرکزیتِ سیاستگذاری‌های اصلاحی «دولت سازندگی» حضور داشتند. آن‌ها همزمان مجلاتِ مبلّغ «سکولاریزم دینی» را با تکیه بر آراء فلاسفه انگلیسی یهودی از جمله سِر کارل پوپر و سِر آیزایا برلین نیز نشر می‌دادند و برای اشاعه‌ی این تفکر، سرمایه‌گذاری کلانی را متقبل گشتند. یک لایه عمیق‌تر برویم. اسناد تاریخی به ما می‌گویند عبدالکریم سروش هم در کسوتِ حامی اکبر هاشمی رفسنجانی و هم تحت حمایت او زندگی‌اش را می‌گذراند. اصلاً سروش در نامه‌هایش عنوان «سردار بزرگ آزادگی» را به لقب «سردار سازندگی» افزود و از ابتدای دهه ۱۳۷۰ با او دیدارهای خصوصی داشت. (۱۴) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23476 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 هاشمی و خاتمی؛ دو روی یک سکه؟ سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 هاشمی و خاتمی؛ دو روی یک سکه؟ قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23434 ✳️ دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید قسمت سوم: 🔹سروش در نامه‌هایش عنوان «سردار بزرگ آزادگی» را به لقب «سردار سازندگی» افزود و از ابتدای دهه ۱۳۷۰ با او دیدارهای خصوصی داشت. (۱۴) رئیس دولت نیز در پاسخ به برخی شکوائیه‌های سروش، از علی فلاحیان (وزیر وقت اطلاعات) به‌سبب ایجاد محدودیت‌های سیاسی برای او بازخواست می‌کرد و در آخر، هاشمی رفسنجانی وزارت اطلاعات را به حمایت از این چهره‌ی کلیدیِ حلقه کیان واداشت؛ چنان‌که پیوندهای سروش با سعید امامی از همین مقطع آغاز شد. (۱۵) همچنین به پیشنهاد سیدمحمد خاتمی در سال ۱۳۷۱ و همزمان با اوج انتقاد انقلابیون نسبت به رواج سکولاریسم دینی، رئیس‌جمهور حکم عضویت در هیات امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی را به او داد. (۱۶) این چنین، عبدالکریم سروش نیز نه یک «روشنفکر» یا به تعبیر خودش «قدرتمندی بدون مسند و سمت» بلکه شخصیتی حاضر در قشر صاحب‌منصبانِ «دولت سازندگی» به حساب می‌آید؛ هر چند مسئولیتش مانند وقتی سخنگوی ستاد انقلاب فرهنگی در آستانه‌ی دهه ۱۳۶۰ بود، به چشم نمی‌آمد. بنابراین اغلب اینان، علیرغم ادعاهای امروز خود، هیچ‌وقت در «بیرونِ قدرت» حضور نداشتند یا «حاشیه‌نشین» نبودند، بلکه «بازی در متنِ» سیاست را تجربه کرده‌اند. آن‌ها «مغز» اصلاحات اقتصادی را به‌گونه‌ای ساختند که سرنوشت و سرشت آن پیوند ناگزیری با مرحله‌ی ظهور «سیاستمداران تجدیدنظرطلب» داشت و خودشان را هم آماده‌ی بازی در این نقش تازه می‌کردند. شکّی نیست که این یک پروژه بود و سیدحسین مرعشی (رئیس وقت دفتر هاشمی رفسنجانی) ضمن افشای پیوند پنهان کارگزاران سازندگی با سکولارها درباره‌اش می‌گوید: ما به‌عنوان کسانی که در دولت آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم، متوجه بودیم که دوره‌ی ایشان هم در حال تمام شدن است و باید «انتقال قدرت» بعد از خود را «مدیریت» کنیم. این مسایل مرتب در حاشیه جلسات دولت و جلسات مختلف مطرح می‌شد. (۱۷) رایزنی‌های سرنوشت‌ساز شورای عالی امنیت ملی همین ایام، یک جدال پنهان و وسیع در نقطه‌ای حساس درگرفت. در کنار تبعاتِ اجرای سیاست‌های تعدیل اقتصادی، پروژه «استحاله از درون» در عرصه «فرهنگ» نشانه‌های بارزی از پیشرفت خود نشان می‌داد و سیدمحمد خاتمی به‌عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کابینه‌ی هاشمی رفسنجانی نقش مؤثری را در «پروژه استحاله» ایفا کرد. سعید حجاریان روایت می‌کند وزارت ۱۱ ساله‌ی خاتمی با تجربه‌ی حضور در ۳ دولت متفاوت از زمان نخست‌وزیری میرحسین موسوی او را در مقابل نقد رسانه‌هایی نه صرفاً مانند روزنامه کیهان، بلکه در جلسات محرمانه شورای عالی امنیت ملی و با حضور منتقدانی کار کشته قرار داد. منتقد سرسخت او این بار نیز حسین شریعتمداری بود که غیر از حضور فعال در کادر رهبری دفتر سیاسی سپاه پاسداران از سال‌های نخست دهه ۱۳۶۰ ابتدا در نشریه داخلی رویدادها (ویژه فرماندهان سپاه پاسداران و مسئولان ارشد نظام) و سپس در نشریه رویدادها و تحلیل (ویژه اعضاء سپاه پاسداران) می‌نوشت؛ نوشته‌هایی در تحلیل گروه‌هایی مانند جنبش مسلمانان مبارز، انجمن حجتیه یا نهضت آزادی که خیلی زود به محافل سیاسی راه می‌یافت. به واسطه حضور در مقطعی سرنوشت‌ساز در زندگی احسان طبری (رهبر تئوریکِ حزب توده ایران) شریعتمداری اعتبار فراوانی یافت، چون در یک سلسله بحث‌های ایدئولوژیک توانست او را به تأمل و تجدیدنظر در عقاید مارکسیستی‌اش رهنمون سازد. همزمان با انتشار روزنامه همشهری و دعوت کرباسچی از چهره‌های نزدیک به سروش مانند احمد ستاری، ماشاالله شمس‌الواعظین و رضا تهرانی، رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۷۱ به حسین شریعتمداری ماموریت دادند تا به «تحلیل محتوا» سرمقاله‌های ۱۰ شماره از روزنامه همشهری (ارگان شهرداری تهران) بپردازد. شریعتمداری تحلیل را در ۱۱ صفحه دست‌نویس به محضر آیت‌الله خامنه‌ای ارائه کرد و مقام معظم رهبری پس از مطالعه آن در یادداشتی خطاب به حجةالاسلام حجازی مرقوم فرمودند: این تحلیل، بسیار خوب، تیزبینانه و دقیقاً منطبق بر همان برداشتی است که من از مطالعه‌ی آن چند شماره داشتم. البته آنچه من مجملاً درک می‌کردم، در این نوشته به‌روشنی تبیین و برای آن اتخاذ شواهد شده است. به ایشان [حسین شریعتمداری] بگویید این نوشته را ویرایش لفظی اگر می‌خواهند بکنند، شاید لازم باشد در زمانی نزدیک به نحوی انتشار یابد. (۱۸) سال ۱۳۷۱ اتفاقی بحث‌برانگیز افتاد که شکاف میان مدیران تکنوکرات دولت سازندگی با انقلابیون را آشکار می‌کرد. ... 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23517 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee