eitaa logo
سالن مطالعه
212 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
1.2هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی مقاله یکم: هانا آرنت از انقلاب تا اصلاحات در ایران ۱. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29042 ◀️ قسمت ۷۲م 🔹تنها مسلکی که من به آن‌ها تعلق داشتم، «صهیونیست‌ها» بودند. / هانا آرنت 🔹آیا سال ۱۳۵۸ عزت‌الله فولادوند اتفاقی به سراغ ترجمه آثار هانا آرنت یهودی رفت تا آثار او در زمینه‌ی «جامعه‌شناسی سیاسی» را به کتب مرجع دانشگاهی تبدیل کند. و ۳۰ سال بعد نیز از سر اتفاق، تئوری‌های این زن صهیونیست به کار پروژه «کودتای سبز» در ایران آمد؟! چنان‌که کتاب او با نام "مسئولیت شخصی در رژیم‌های دیکتاتوری" با تبلیغات وسیع سازمان جاسوسی CIA در ایران به رساله‌ای مرجع برای براندازی تبدیل شد؛ رادیو زمانه (ارگان سرویس اطلاعات و امنیت هلند) پاورقی کتاب هشت تمرین در اندیشه سیاسی آرنت را از سال ۱۳۸۷ به عنوان اثری کلاسیک برای «ایجاد دگرگونی‌های سیاسی» منتشر کرد. سپس نشر اختران همان ترجمه را روانه بازار کتاب ایران ساخت. و البته در حوزه «علوم انسانی» برنده جایزه کتاب فصل (بهار ۱۳۸۸) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم شد!!! 🔹کار به جایی رسید که حتی جریانی مشکوک در سازمان میراث فرهنگی (دوره ریاست اسفندیار رحیم مشایی) برای محسن ثلاثی به سبب ترجمه کتاب "توتالیتاریسم" اثر هانا آرنت و کتاب "سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی" نوشته‌ی ساموئل هانتینگتون بزرگداشت گرفت؛ دو کتابی که براساس پروژه مشترک بنیادهای راکفلر، فورد، کارنگی با آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا تحریر شدند و از آثار مرجع هم در حوزه «جامعه‌شناسی سیاسی» و هم در عرصه «کودتای مخملی» محسوب می‌گردند! 🔹گرچه پیش از انقلاب تنها یک کتاب توسط عزت‌الله فولادوند برای انتشارات خوارزمی ترجمه شد، اما دی ۱۳۵۹ و خرداد ۱۳۶۱ از او نسخه فارسی دو کتاب خشونت و انقلاب از هانا آرنت به چاپ رسید. 🔹کلید ترجمه و انتشار پیاپی کتاب‌های آرنت از نخستین سال پس از انقلاب در دست تحلیلگران وزارت امور خارجه آمریکا بود، چون از نگاه آنان رواج فلسفه‌ی سیاسی هانا آرنت در ایران می‌توانست تصویر یک رژیم دیکتاتوری را از «ماهیت جمهوری اسلامی» نزد مردم بسازد و به نسل جدید ایرانیان، راه مبارزه با «اقتدار دینی» و مهار آن را که به ادعای آنان همانند «استبداد کمونیستی» است، بیاموزد 🔹بقول لادن برومند در مقاله‌ی؛ "کارکرد هانا آرنت در ایران": "کتاب‌های «هانا آرنت» با تحلیل و بررسی نظام‌های استبدادی، بسیاری را به شناخت و درک روشن‌تر از «ماهیت جمهوری اسلامی» رهنمون می‌شود. ارتباط اندیشه‌های آرنت با مسائل ایران، «ارتباطی منطقی» است. جمهوری اسلامی یک پدیده‌ی انقلابی مدرن است که آشکارا خود را میراث‌خوار «سنت انقلابی» می‌داند که با «انقلاب کبیر فرانسه» آغاز شد و با «انقلاب اکتبر روسیه» ادامه و گسترش یافت. انقلاب اسلامی ایران مکانیسم یکسانی با همان پدیده‌ها دارد. نهادهای انقلاب اسلامی ایران مکانیسم یکسانی با همان پدیده‌ها دارد. نهادهای انقلاب اسلامی چون «دادگاه‌های انقلاب» و «کمیته‌های انقلاب» نه تنها کارکردشان بلکه حتی در مواردی، نامشان نیز با همتاهای‌شان در انقلاب فرانسه یا روسیه یکسان است. از این رو، نزدیکی جمهوری اسلامی با نظام‌های استبدادی چون اتحاد جماهیر شوروی، چین کمونیست، کوبا و کره‌ی شمالی به دلیل وجوه اشتراک در یک سنت انقلابی، شگفت‌آور نیست. «هانا آرنت» از جمله متفکران غربی است که راه مبارزه با «توتالیتاریسم» را در شناخت دقیق ماهیت این نظام و علل پیدایش آن می‌دانست. وی معتقد بود برای از میان بردن «توتالیتاریسم» باید آن را شناخت و تاریخ آن را مهار کرد. نسل‌هایی که در نیمه‌ی دوم قرن بیستم به مبارزه علیه «توتالیتاریسم کمونیستی» پرداختند از اندیشه‌ی او بهره‌ی فراوان بردند." 🔶🔸آمریکا و اسرائیل: الگوهای سرآمد 🔹هانا آرنت آلمانی‌تبار (۱۹۷۵ – ۱۹۰۶)، چهره برجسته‌ی جاسوسی آکادمیک در قرن بیستم و یکی از سخنگویان محافظه‌کاران آمریکایی در دوران جنگ سرد، نسب از «اشراف یهود» و خانواده‌های سکولار می‌برد؛ زنی که هم در قامت یک تئوریسین سیاسی ظاهر گشت و هم در کسوت یکی از رهبران سازمان بین‌المللی زنان صهیونیست. از سال ۱۹۳۵م/۱۳۱۴ش رهبری چندین عملیات امنیتی این سازمان را برای اشغال تدریجی خاک فلسطین برعهده داشت؛ و در مقام «فرمانده عملیات» یهودیان را تا استقرار در سرزمین‌های اشغالی همراهی می‌کرد؛ چون تاسیس رژیم صهیونیستی را «ضرورتی سیاسی» می‌دانست. 🔹به نوشته‌ی دیوید واتسن «آرنت در محافل صهیونیستی به دلیل فعالیتش در پاریس برای مهاجرت جوانان یهودی به فلسطین، شهرتی به هم زده بود.» 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29145 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی مقاله یکم: هانا آرنت از انقلاب تا اصلاحات در ایران ۲. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29092 ◀️ قسمت ۷۳م 🔹به نوشته‌ی دیوید واتسن «آرنت در محافل صهیونیستی به دلیل فعالیتش در پاریس برای مهاجرت جوانان یهودی به فلسطین، شهرتی به هم زده بود.» از سال ۱۹۴۱م/۱۳۲۰ش به برجسته‌ترین حامی تاسیس «ارتش یهودی» برای تداوم حیات صهیونیست‌ها تبدیل شد؛ تا نقش مؤثری در جنگ علیه فلسطینی‌ها ایفا کند و در سال ۱۹۴۸ به سمت مدیر اجرایی طرح «بازسازی فرهنگی یهود» رسید. 🔹ابتدای دهه ۱۹۵۰ همکاری رسمی‌اش را با CIA آغاز کرد و به حلقه روشنفکران این سازمان در مجله پارتیزان ریویو رفت. 🔹آرنت کتاب‌هایش را از رهگذر مشاوره‌های علمی با سیا می‌نوشت، حتی این سازمان جاسوسی به او برای جمع‌آوری منابع پژوهشی یاری می‌رساند. و از ابتدای دهه ۱۹۶۰م/۱۳۴۰ش بنیاد راکفلر نیز تامین هزینه‌های تحقیقاتی پروژه‌هایش را برعهده گرفت. سرانجام به عنوان یکی از شاخص‌ترین بنیانگذاران «صهیونیسم سیاسی» در جهان شناخته شد. 🔹آرنت همواره بخشی از درآمدهایش را خرج تحکیم رژیم صهیونیستی می‌کرد و یکی از حامیان اقتصادی اسرائیل در جنگ با اعراب (۱۹۶۷) بود؛ چنان‌که از پیروزی صهیونیست‌ها به خود می‌بالید. 🔹لور آدلر، آرنت‌شناس معاصر می‌گوید: "آرنت در واپسین ده سال زندگی‌اش به همه سازمان‌های اسرائیلی پول واریز می‌کرد. دلبسته نیست، مگر به این کشور، به «اسرائیل» به این «الگوی سرآمد». 🔹به باور آرنت؛ «صهیونیسم آغاز خودشناسی و خودباوری یهودیان و آغاز بازگشت آنها از برهوت بی‌هویتی به درون تاریخ است.» با این همه، اصلاح‌طلبان او را در ایران به عنوان «فیلسوف خشونت‌گریز» تبلیغ می‌کنند! 🔹آرنت شگردی پیچیده داشت و در آثارش کوشید تا ایدئولوژی‌های منتقد «نظام سرمایه‌داری» را خشونت‌گرا نشان دهد؛ شگردی که لیبرال‌ها همواره از آن بهره می‌جستند. کارل کروز، متفکر یهودی اتریشی و منتقد صهیونیسم، در دو کتاب خواندنی‌اش به نام‌های آخرین روزهای انسانیت و سومین شب والپورژیس نشان می‌دهد که چگونه روشنفکران با بافتن «دروغ‌های وقیحانه‌ی تبلیغاتی» سعی می‌کنند تا نه تنها به رژیم‌های دلخواه خود «مشروعیت» بخشند، بلکه آن‌ها را «محبوب» و «مطلوب» نیز جلوه دهند: چنین روشنفکرانی وقتی به میدان می‌آیند که نیاز به استدلال‌های ظاهر فریب و ساختگی و همچنین ضرورت تحسین‌پذیر کردن اعمال شرم‌آور و نفرت‌انگیز پدید آمده باشد؛ وقتی که «زبان» فقط بازیچه‌ای است برای عوام‌فریبی؛ یک ابزار تسلط در میان ابزارهای دیگر. (۲۶) این همان راهی بود که پیروان سنت فکری هانا آرنت در ایران نیز می‌رفتند. در هنگامه‌ای که برای مبارزه با پسمانده‌های سلطنت و خشکاندن بقایای آن، عزمِ ایرانیان بر مجازات اسلامی کارگزاران صهیونیسم در ایران قرار داشت، عزت‌الله فولادوند در «مقدمه مترجم» بر کتاب خشونت – که تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ (روز آغاز جنگ تحمیلی) را بر خود دارد – به ستایش‌های پیاپی از اقدامات آرنتِ صهیونیست در سال‌های فعالیتش برای آژانس یهود می‌پردازد و شادمانه از ایمان او به «نیروی بی‌مانند قانون اساسی آمریکا» می‌گوید. (۲۷) او به نحوی شگفت‌انگیز، تحلیل آرنت درباره حقانیتِ «اعمال خشونت لیبرال» (مثل جنگ‌های پیشگیرانه) را برای رسیدن به «عدالت» تأیید می‌کند، اما با طعنه به فضای جاری ایران و نقد این ادعا که نزد عده‌‌ای «خشونت انقلابی دارای رسالتی مقدس است» می‌نویسد: «ستیزه‌جویی» به «خشونت‌گری» می‌انجامد. خشونت مابه‌الا‌شتراک جنگ و انقلاب است… جز با اعتقادی بی‌چون و چرا به «هگل» و دیالکتیک تاریخ، و پذیرش بی‌قید و شرط رسالت واژگون ساختن نظام‌های کهن و گام نهادن به فرداهای خونینِ خوش‌آغاز و اغلب بدفرجام، از اذعان به این نکته گریزی نیست که خشونت و لطف ضد یکدیگرند. (۲۸) مترجم این تئوری را القاء می‌سازد که هر انقلابی به خشونت می‌گراید و نتیجه آن هم اغلب بدفرجام است. پس از این تحلیل، فولادوند در جمله آخر مقدمه‌اش چنین تهدید می‌‌کند که «از خشونت انقلابی، کینه می‌روید» و «هرکس باد بکارد، طوفان درو خواهد کرد.» (۲۹) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29169 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی مقاله یکم: هانا آرنت از انقلاب تا اصلاحات در ایران ۳. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29145 ◀️ قسمت ۷۴م 🔹مترجمان سکولار، بنیانگذاران «صهیونیسم سیاسی» را نمونه‌ی ناب آزادی‌خواهی و خشونت‌گریزی معرفی می‌کردند (همان کسانی که همپای آرنت تاسیس رژیم غاصب اسرائیل را «ضرورتی سیاسی» می‌دانستند)، اما با طبقه‌بندی انقلاب اسلامی ایران در ردیف انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، از آن چهره‌ای «خونین و بدفرجام» می‌آفریدند. در عوض، همین مترجمان از «انقلاب آمریکا» که در واقع یک «کودتای ماسونی» است، تصویری زیبا می‌ساختند؛ تصویر یک الگوی آرمانی. (۳۰) ۱۸ ماه پس از چاپ کتاب خشونت، فولادوند در خرداد ۱۳۶۱ ترجمه کتاب انقلاب را به بازار فرستاد؛ کتابی که CIA در جمع‌آوری منابع و مدارک آن به هانا آرنت کمک کرد (۳۱) و به روایت زندگی‌نامه‌نویس او «تبلیغی سیاسی برای انقلاب آمریکا» است. (۳۲) آرنت در تفسیرش از انقلاب، «شورش بوداپست» (قیام مجارستان در ۱۹۵۶) را به عنوان «نمونه یک انقلاب اصیلِ آزادی خواهانه» ستود؛ (۳۳) شورشی که تحلیلگران سازمان جاسوسی سیا رسماً آن را به عنوان یکی از سرچشمه‌های «کودتای مخملی» دانسته‌اند و حتی اسناد دخالت آمریکا برای تحقق آن کودتای ناکام را فاش کرده‌اند. در عین حال، او یکی از مخالفان سرسخت قیام سیاه‌پوستان برای کسب «حقوق مدنی» به شمار می‌رفت و «بارها قربانیان تبعیض نژادی در آمریکا را به سبب مبارزاتشان سرزنش کرد.» (۳۴) از نگاه آرنت «انقلاب آمریکا نمونه موفق همه‌ی انقلاب‌های مدرن» است و دیگر انقلاب‌ها را هم باید با آن «الگوی آرمانی» سنجید تا اصالتشان محک بخورد. (۳۵) انقلاب آمریکا همه‌ی سنت‌ها را کنار می‌زند، چون «این سنت‌ها دستورالعملی برای اکنون نداشتند.» آمریکایی‌ها اندوخته‌های تاریخی را تنها زمانی به کار می‌بندند که «سودمندی برای اکنون» آنان داشته باشد. (۳۶) پدران انقلاب آمریکا می‌گفتند «تجربه بهترین رهبر ماست و خرد می‌تواند ما را به لغزش بیندازد.» (۳۷) وانگهی، آرنت از «انقلاب فرانسه» به عنوان «پروژه‌‌ای غیرعقلانی» یاد می‌کند، زیرا به روایت او این انقلاب مبتنی بر «حقیقت‌گرایی» است و حقیقت‌گرایی را پایه‌ای برای «رشد استبداد» می‌داند. (۳۸) این تحلیل از انقلاب، منطبق با حقیقت‌گریزی، سودگرایی و عمل‌گرایی (پراگماتیسم) بود که نمایندگان «فلسفه آمریکایی» مانند جان دیویی و ریچارد رورتی تبلیغ می‌کردند، اما آمریکازدگی افراطی آرنت سبب گشت تا او نزد فیلسوفان MI6 نیز شخصیت مطلوبی نباشد. مثلاً استوارت همپشایر او را نمونه بارز «خودفریبی آمریکایی» دانست، (۳۹) اما آرنت همواره از حمایت لیبرال‌های یهودی در سازمان CIA مانند دانیل بل برخوردار بود. (۴۰) هرگاه اعتبار نظریه‌هایش فرو می‌ریخت، نشریات روشنفکری این سازمان چون پارتیزان ریویو یا امریکن اسکالر برای دفاع از او به میدان می‌آمدند. (۴۱) جان لوکاچ در مقاله «فرصت‌طلبی روشنفکرانه هانا آرنت» می‌نویسد: ده سال پس از انتشار کتاب «توتالیتاریسم» و درست پس از آن‌که معلوم شد تزهای آرنت بی‌معناست، «آلفرد کازین» در شماره زمستان سال ۱۳۶۱ مجله پُرآوازه «امریکن اسکالر»، این کتاب را در فهرست کتاب‌های ممتاز ۳۰ سال گذشته جای داد. (۴۲) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29242 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی مقاله دوم: کتاب‌های سفارشی CIA در تهران ۱. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29169 ◀️ قسمت ۷۵م 🔹دو سال پس از انتشار ترجمه‌ی عزت‌الله فولادوند از کتاب انقلاب، انتشارات جاویدان نیز ترجمه‌ی کتاب توتالیتاریسم هانا آرنت را توسط محسن ثلاثی به چاپ رساند تا «هرچه بیشتر خوانندگان فارسی زبان با حکومت نوپدید توتالیتر آشنا شوند و در پیشرفت آگاهی سیاسی هم میهمان ما موثر افتد.» (۴۳) (ناشر عنوان دوم کتاب را حکومت ارعاب، کشتار و خفقان گذاشت که در نسخه اصلی وجود نداشت!) گرچه با گذشت ۳۰ سال، این اثر «بیشترین ضربه را از منتقدان دید» (۴۴) و حتی نویسنده مجبور به پذیرش خطاهای متعددش در نگارش آن گشته بود. (۴۵) توتالیتاریسم در نخستین سال فعالیت آرنت در CIA منتشر شد و ضرورت سیاسی صهیونیسم را تأیید می‌کرد. به خاطر کارکرد تبلیغاتی این اثر برای ایالات متحده در زمان انتشارش، «تابعیت آمریکا» را به آرنت دادند. (۴۶) او می‌گوید «ایدئولوژی» نظامی به وجود می‌آورد تا بتواند حکومت بر مدیریت جامعه را بر آن بنیاد نهد و این کار ضرورتاً مستلزم ارعاب است. ارعاب یعنی «کاربرد منظم، نهادینه، برنامه‌ریزی شده و بی‌حد خشونت جسمی و روانی که قانون آن را توجیه می‌کند» (۴۷) و زاده‌ی حکومت‌های آرمان‌خواه است. به عقیده آرنت، توتالیتاریسم در محیطی می‌روید و می‌بالد که شیرازه جامعه به صورت توده‌های سرگردان و بی‌ریشه از هم گسیخته باشد و دولتی پوک و بی‌مغز به شکل «دستگاهی زورگو» بر جامعه حکومت کند. (۴۸) هدف محسن ثلاثی (۴۹) از ترجمه این کتاب سفارشی CIA در سال ۱۳۶۳، انتشار اثری مرجع در حوزه «جامعه‌شناسی سیاسی» برای دانشجویانی بود که پس از «انقلاب فرهنگی» و بازگشایی دانشگاه‌ها به سر کلاس‌های درس بازگشتند؛ همان‌طور که در آستانه رویدادهای دوم خرداد ۱۳۷۶ ترجمه کتاب سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی از ساموئل هانتینگتون را به عنوان یکی از منابع پایه‌ی تئوریک در زمینه‌ی کودتاهای مخملی منتشر کرد و باز هم تزهای منسوخ جامعه‌شناسی سیاسی استراتژیست‌های پنتاگون را به اردوگاه اصلاح‌طلبان ایرانی آورد. (یکی از دلایل ناکامی‌های پیاپی اصلاح‌طلبان در پروژه براندازی نرم، اتکاء آنان به همین تئوری‌های منسوخ بود که هیچ نسبتی هم با جنس واقعی تحولات در ایران نداشت.) محسن ثلاثی در کنار باقر پرهام، منوچهر صبوری کاشانی و… پروژه تدوین منابع درسی سکولار را ادامه می‌داد. به همین سبب انجمن جامعه‌شناسی ایران که اعضاء نهضت آزادی ایران و چهره‌هایی چون علی‌محمد حاضری (از مدیران موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی) را در دایره تئوریسین‌های خود دارد، سال ۱۳۸۶ آنان را به عنوان مترجمان برگزیده در حوزه «علوم انسانی» معرفی کرد. (۵۰) حتی در دولت نهم، روزنامه ایران صفحه ویژه‌ای را به ستایش از محسن ثلاثی اختصاص داد (۵۱) و سازمان میراث فرهنگی (دوره ریاست اسفندیار رحیم مشایی) نیز در فاصله سه ماه ۲ بزرگداشت برای او گرفت! (۵۲) در حالی که ثلاثی همان هنگام در جمع تئوریسین‌های سیاسی بنیاد باران (به ریاست سیدمحمد خاتمی) قرار داشت (۵۳) و در همان روز بزرگداشت خود با انتشار پژوهشی پیرامون «رفتار سیاسی» با ارجاع به آراء هانا آرنت، نظام جمهوری اسلامی را نظامی دیکتاتوری خواند که باید سرنگون شود. (۵۴) وانگهی، او سال‌ها با ترجمه کتاب‌های فیلسوفان صهیونیست کوشید تا تحلیلی لیبرالیستی از انقلاب اسلامی را در ذهن نخبگان ایرانی حاکم سازد و حتی برگزار کنندگان همایش نکوداشت این مترجم در سازمان میراث فرهنگی رسماً اعلام کردند: ترجمه آثار متناوب با نیاز روز در سال‌های اول پیروزی انقلاب اسلامی برای تبیین «پدیده‌ی انقلاب» از منظر تئوری‌های اجتماعی، توسط دکتر «محسن ثلاثی» تأثیرات عمده‌ای داشته و دانشجویان دوره‌های مختلف «علوم اجتماعی» را از همان سال‌های ابتدای انقلاب با نام این استاد آشنا کرد. (۵۵) برای نمونه ترجمه کتاب «توتالیتاریسم» از «هانا آرنت» در این زمینه بسیار مفید بوده است. (۵۶) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29283 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی مقاله دوم: کتاب‌های سفارشی CIA در تهران ۲. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29242 ◀️ قسمت ۷۶م 🔹در محافل آکادمیک غرب آراء هانا آرنت با انتقادات ویرانگری رویاروی شد؛ مثلاً یورگن هابرماس او را به عدم درک «خشونت ساختاری» متهم کرد؛ (۵۷) نظریه‌اش درباره‌ی «ارعاب ایدئولوژیک» همخوانی تام و تمام با رژیم غاصب اسرائیل یافت که خود از پایه‌گذاران سیاسی‌اش بود؛ فرضیه آرنت درباره توتالیتاریسم و سرشت آزادی‌خواهانه «انقلاب آمریکا» یکسره غلط از آب درآمد و شاگردانش نیز به آن اذعان داشتند؛ (۵۸) حتی سال‌ها بعد به اعتراف مجله پارتیزان ریویو بنیان تمام فرضیه‌هایش که استوار بر تعبیر او از «وضع بشر» بود، فرو ریخت (۵۹) و بهترین ستایش‌گران آرنت پروژه‌اش را «شکستی قهرمانانه» خواندند، (۶۰) اما در دوره «انقلاب فرهنگی» آثارش به عنوان مرجعی معتبر برای دانشجویان رشته‌های علوم انسانی تلقی گشت و همراه سِر کارل پوپر و سِر آیزایا برلین، در جمع یکی از «سه پیامبر یهودی» اصلاح‌طلبان جای گرفت. (۶۱) جالب است که هیچ کدام از این سه نفر، یکدیگر را قبول نداشتند. برای نمونه، برلین می‌گفت که «آرنت یاوه‌گویی است که هیچ متفکر جدی‌ای او را بر نمی‌تابد» (۶۲) اما اصلاح‌طلبان با استناد به آراء سراپا متناقض آنان پیرامون «کمونیسم روسی»، یک نقد واحد را علیه آرمان‌خواهی در جمهوری اسلامی اقامه می‌کردند! حتی رشته‌های جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی در ایران را مدیون محسن ثلاثی و ناصر فکوهی دانسته‌اند؛ دو چهره‌ای که در زمره پیروان سیاسی آرنت بودند. پس از کوشش‌های فولادوند و ثلاثی، نظریه‌های آرنت توسط حسین بشیریه به حوزه جامعه‌شناسی و اندیشه‌ی سیاسی راه پیدا کرد. او از ابتدای دهه ۱۳۷۰ در ماهنامه اطلاعات سیاسی – اقتصادی (وابسته به موسسه اطلاعات) می‌نوشت. بشیریه نخست با نگارش سلسله گفتارهایی تحت عنوان «اندیشه سیاسی در قرن بیستم» و سپس با تدریس در مراکزی مانند دانشگاه امام صادق (ع) و مؤسسه باقرالعلوم کوشید تا مبانی ایدئولوژیک لیبرال سرمایه‌داری را در ذهن دانشجویان بگستراند و حتی در میان نخبگان مذهبی هوادارانی بیابد. سپس توانست تئوری‌هایش را تا درون جناح موسوم به «نواندیشان دینی» در حوزه علمیه قم نفوذ دهد؛ (۶۳) جناحی نوپا با محوریتِ افرادی چون طه هاشمی و محمدمهدی فقیهی (ناشر مجله نقد و نظر) در دفتر تبلیغات اسلامی قم که بعدها با ادعای مبارزه علیه اصلاح‌طلبی سکولار، بودجه هنگفتی از نظام گرفتند و پشت میز مدیریت روزنامه انتخاب نشستند، اما به رواج اندیشه‌های هانا آرنت و دیگر فلاسفه غربی پرداختند. (۶۴) تحلیلگران این روزنامه مانند علی‌اصغر حقدار با حمایت محمدجواد مظفر، مدیر نشر کویر در ستایش اصول ماسونی میرزا ملکم‌خان ارمنی کتاب می‌نوشتند و دلداده‌ی روایت‌های حسین بشیریه از فیلسوفان یهودی بودند. بشیریه در مهمترین کتاب خود با پرداختن به نقش آرنت در «انتقال کودکان یهودی از آلمان به فلسطین» چنین فعالیت‌هایی را بر شکل‌گیری تئوری سیاسی او موثر می‌داند. (۶۵) و با ارائه جمع‌بندی‌ای از آراء هانا آرنت می‌نویسد: «اندیشه‌ی حقیقت» خطری برای «آزادی» در حوزه‌ی زندگی سیاسی است و شرط آزادی، یعنی تنوع و تکثر، را از بین می‌برد. در مسلخ دعوای حقیقتِ مطلق، انسانیت و روابط انسانی قربانی می‌شود. علم و ایدئولوژی و مذهب، بدین‌سان کار ویژه‌ی واحدی دارند… مانع تنوع عقاید می‌شوند. تا حقیقتی «ثابت» نشده است، «آزادی» هست. آنچه با زندگی انسان رابطه‌ای عمیق و نزدیک دارد، نه حقایق علمی و فلسفی و مذهبی (کلاً حقایق عقلانی)، بلکه حقایق واقعی و منفرد و تاریخی است. (۶۶) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29327 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی مقاله دوم: کتاب‌های سفارشی CIA در تهران ۳. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29283 ◀️ قسمت ۷۷م 🔹این، روایت حسین بشیریه از لب‌لباب اندیشه‌ی سیاسی هانا آرنت است که گرچه هیچ‌یک از مبانی معرفتی آن مستدل نیست و به اذعان منتقدان شهیر، مفروضات غلطی در دل خود دارد، اما اصلاح‌طلبان ایران را فریفت، آنان را به سوی «حقیقت‌ستیزی» و «آرمان‌گریزی» کشاند و در آخر به «دین‌ستیزی» واداشت. از دهه ۱۳۶۰، اغلب نقدهای آنان به «حکومت ایدئولوژیک» از تزهای منسوخ و بیانیه‌های سیاسی لیبرال‌های یهودی برآمد. البته مترجمان سکولار و اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه نگفتند که با کدام مبانی عقلی، از ناتوانی مذهب و فلسفه برای ایجاد «رابطه‌ای عمیق با زندگی انسانی» دم می‌زنند. هیچ‌گاه آشکار نشد که کدام مبانی علمی یا تجربه‌ی تاریخی، جواز تعمیم نظریه‌های نامعتبر آرنت را به فضای سیاسی ایران می‌دهد. هیچ‌گاه شرح ندادند که برپایه‌ی چه خبر و مصلحتی باید حقیقت دینی را به نفع آزادی لیبرال کُشت یا چرا باید عقلانیت فلسفی را به مسلخ آراء لیبرال‌های یهودی بُرد. فقط طوطی صفت، روخوانی و رونویسی می‌کردند؛ بدون شرح و نقدی. مثلاً، آرنت مسئله «یهودستیزی» را برای توجیه «ضرورت سیاسی تاسیس اسرائیل» مدام به کار می‌برد و نشان دادیم که اساساً، عناصر اندیشه‌اش در حول و حوش آن شکل گرفت. سال ۱۳۶۵، عبدالکریم سروش نیز با ارائه گفتاری در دانشگاه تهران تحت عنوان «مبانی نظری فاشیسم» آراء آرنت را تکرار کرد و جمهوری اسلامی را به سبب «یهودستیزی» یک نظام فاشیستی خواند. (۶۷) در واقع، این نظریه‌ها که حتی بدون ضمیمه نقدهای غربیان توسط عزت‌الله فولادوند، محسن ثلاثی و… به ایران راه یافت، کم‌کم به اندیشه حلقه‌ی موسوم به «روشنفکران دینی» شکل می‌داد تا جایی که سروش با پذیرش دو رکن اندیشه آرنت پیرامون «خشونت» و «انقلاب» می‌گوید: مشی من و دیگر دوستان ما این بود که می‌گفتیم باید از اول بنشینیم و روشن کنیم که آیا آنچه در حال وقوع است، جزء «عرضیات» انقلاب است یا «واقعیات» آن. من به این نتیجه رسیدم که «خشونت» جزء واقعیات است که انقلاب به تدریج این واقعیات را بسط داد. (۶۸) یک سال پس از سخنرانی سروش، انتشارات روشنگران نیز ستایش‌نامه‌ی آرنت را از کودتای ناکام آمریکا در مجارستان (نخستین سرچشمه‌ی کودتای مخملی) با ترجمه کیومرث خواجویها منتشر کرد تا به خیال خود راهی برای «مبارزه با فاشیسم» در ایران بگشاید. (۶۹) اکبر گنجی که سخت دلداده‌ی آرنتِ صهیونیست بود، ابتدا در ماهنامه کیان به اشاعه تفکر او و شاگرد برجسته‌اش آگنش هلر درباره فاشیسم و مقایسه تطبیقی آن با ایران پرداخت. (۷۰) گنجی در نخستین سخنرانی خود پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ (مصادف با سالروز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و ورود سازمان منافقین به فاز جنگ مسلحانه) در دانشگاه علوم پزشکی شیراز ضمن تعمیم نظریه‌های هانا آرنت به جامعه ایران خیلی صریح گفت: «جنبش فاشیستی، جنبشی است که با مدرنیته مخالف است.» (۷۱) اگر هر مخالف یا منتقد مدرنیته از عمله و نحله‌ی فاشیسم باشد، پس دیگر فلسفه‌بافی درباره‌ی تکثّر و تنوّع عقاید چه معنایی دارد؟! گنجی سپس هم‌داستان با سیدجواد طباطبایی که «انقلاب اسلامی را انقلاب نمی‌داند» و مانند عزت‌الله فولادوند، از شکست ناگزیر این انقلاب سخن می‌گوید: هر «انقلاب کل‌گرایانه» که مدعی تغییر کل ساختارها باشد، لزوماً به «توتالیتاریسم» می‌کشد و شکست می‌خورد. آرنت می‌گوید چون آن نمونه‌ها شکست خورده، پس آن‌ها انقلاب نیستند. پس انقلاب چیست؟ انقلابی که ادعایش محدود است. به هیچ چیز نمی‌خواهد دست بزند، فقط می‌خواهد آزادی ایجاد کند. به همین خاطر است که دکتر «سیدجواد طباطبایی» می‌گوید من انقلاب اسلامی را انقلاب نمی‌دانم، ولی انقلاب مشروطه را انقلاب می‌دانم. چون انقلاب مشروطه نمی‌گفت ما می‌خواهیم همه چیز را تغییر دهیم، بلکه می‌گفت ما فقط می‌خواهیم آزادی و حکومت قانون ایجاد کنیم. (۷۲) این گفتارها اغلب نشان از فقدان عقلانیتِ حداقلی در ذهن و روان صاحبانش دارد. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29383 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی مقاله دوم: کتاب‌های سفارشی CIA در تهران ۴. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29327 ◀️ قسمت ۷۸م 🔹چگونه می‌توان به استقرار «حکومت قانون» از رهگذر یک انقلاب اندیشید، اما سازه‌های رژیم سابق را -که مولد بی‌قانونی و استبداد بودند- تغییر نداد؟! 🔹اگر نظامی فاقد شاخص‌هایی مانند آزادی و قانون است، لاجرم باید ساختارهای آن متناسب با آرمان‌های انقلابیون تغییر کند و چه بسا نیاز به «انقلاب کل‌گرایانه» ضرورت داشته باشد تا هدف‌های انقلابی تحقق یابد. با ساده‌ترین نقدها دست تئوری‌های منسوخ آرنت و پیروانش رو می‌شود. 🔹اکبر گنجی خیال‌پردازی‌های افراطی خود را در کتاب "تلقی فاشیستی از دین و حکومت" نیز بر ستون تزهای کتاب "توتالیتاریسم" استوار ساخت که حتی دیگر نزد محافل آکادمیک غرب اعتبار نداشت. 🔹هم دیدگاه سروش و هم نظر گنجی درباره خشونت و انقلاب، عین مقدمه عزت‌الله فولادوند در سال ۱۳۵۹ بر ترجمه کتاب آرنت بود. (۷۳) 🔹از نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ و با پیروزی اصلاح‌طلبان در هفتمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری، ترویج نظریه‌های آرنت به عنوان بخشی از پازل کودتای ایدئولوژیک (جنگ‌های علم) علیه ریشه‌های معرفتی انقلاب اسلامی در روزنامه‌های اصلاح‌طلب شتاب گرفت. 🔹حزب کارگزاران سازندگی ایران بیشترین انرژی را صرف اجرای این پروژه کرد. ابتدا روزنامه همشهری که با بودجه شهرداری تهران تغذیه مالی می‌شد، اما سخنگوی این حزب بود، از آبان ۱۳۷۶ با چاپ منظم مقالات رامین جهانبگلو و محمد قوچانی (با نام مستعار علیرضا کیان)، فرزاد حاجی میرزایی و فاطمه مینایی به شرح «فلسفه سیاسی آرنت» پرداخت (۷۴) و تبلیغ او را به عنوان «فیلسوف خشونت‌گریز» (۷۵) و اندیشمندی «در آرزوی روشنایی» (۷۶) پی‌گرفت. 🔹همین «خط سیاسی واحد» مانند یک «ماموریت ویژه» برای گسترش آراء آرنت توسط یک مترجم سکولار به نام منصور انصاری در چندین روزنامه متفاوت پیگیری می‌شد. انصاری از پیروان سیاسی حسین بشیریه در پروژه «گذار به دموکراسی» است (۷۷) و سال ۱۳۷۹ کتاب هانا آرنت و نقد فلسفه سیاسی را توسط نشر مرکز به بازار نشر فرستاد. (۷۸) 🔹او نه تنها مقالاتش را در روزنامه‌های همشهری و نشاط و اعتماد منتشر می‌کرد، (۷۹) بلکه در روزنامه اطلاعات نیز درباره آرنت می‌نوشت (۸۰) و سپس سلسله مقالاتی را برای معرفی این چهره صهیونیست در روزنامه انتخاب به چاپ رساند؛ (۸۱) 🔹روزنامه‌ای که به ظاهر موضع ایدئولوژیک سراپا متفاوتی با رسانه‌های اصلاح‌طلب از خود بروز می‌داد، ولی در عرصه اندیشه سیاسی غرب پیرو آنان بود! 🔹در کنار انصاری، همان هنگام کیواندخت قهاری (خبرنگار رادیو دویچه وله) و محمدرضا نیکفر (تئوریسین لائیکِ رادیو زمانه) همین خط سیاسی را در فصلنامه نگاه نو و روزنامه همبستگی ادامه می‌دادند (۸۲) و حتی روزنامه ایران با استفاده از نویسندگان ضدانقلاب مانند بهرام محیی یا افرادی چون محمدرضا مرادی طادی به اشاعه آراء آرنت دامن می‌زد. (۸۳) 🔹محیی که از تئوریسین‌های سایت ایران امروز (وابسته به گروهک تروریستی فدائیان خلق) و همکار رادیو آلمان بود، همان خط‌مشی تحلیلگران CIA را برای تبلیغ آرنت به عنوان «اندیشمندی آزاده و انسان‌دوست» در روزنامه دولت اصلاحات نیز ادامه می‌داد و مقالاتش را در روزنامه ایران به چاپ می‌رساند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29435 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی مقاله دوم: کتاب‌های سفارشی CIA در تهران ۵. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29383 ◀️ قسمت ۷۹م 🔹محیی که از تئوریسین‌های سایت ایران امروز (وابسته به گروهک تروریستی فدائیان خلق) و همکار رادیو آلمان بود، همان خط‌مشی تحلیلگران CIA را برای تبلیغ آرنت به عنوان «اندیشمندی آزاده و انسان‌دوست» در روزنامه دولت اصلاحات نیز ادامه می‌داد و مقالاتش را در روزنامه ایران به چاپ می‌رساند. چون اعتقاد داشت که گسترش آراء این فیلسوف یهودی می‌تواند یک مدل تحلیلی را برای «نفی انقلاب اسلامی» در ذهن مخاطبان بیافریند: هنگامی که نگاهی به تجربه انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در میهن خود می‌اندازیم، ژرف‌اندیشی «هانا آرنت» در مورد روند «از خود بیگانگی قدرت» برایمان مفهوم‌تر می‌گردد: حاکمیت برآمده از انقلاب که در آغاز از پشتیبانی وسیع‌ترین لایه‌های اجتماعی برخوردار و به مفهوم «آرنتی» دارای قدرت واقعی بود، اما با گذشت زمان و برای انحصاری کردن سیطره خود، تدریجاً قهر سازمان‌یافته را جانشین قدرت واقعی ساخت و سرانجام به رویارویی با مردم کشیده شد. امروز با مسخ همه نهادهای قدرت در ایران، از آنها چیزی جز ابزاری برای ارعاب، سرکوب و یا تحمیق مردم باقی نمانده است. گویی در همین زمینه است که هانا آرنت تصریح می‌کند: «عنصر مخرب پیروزی قهر بر قدرت، در هیچ‌جا روشن‌تر از قلمرو حکومت ترور بروز نمی‌کند. البته ترور همان قهر نیست، زیرا حکومت ترور هنگامی جانشین حکومت قهر می‌شود که این دومی پس از نابودی همه نهادهای قدرت، کناره‌گیری نمی‌کند، بلکه برعکس کنترل مرکزی دستگاه دولتی را عهده‌دار می‌شود.» با این حال به نظر آرنت، هرگز دولتی وجود نداشته است که بتواند به طور کامل فقط بر «وسایل قهر» متکی باشد. زیرا حتی حکومت‌های توتالیتر که مهم‌ترین ابزار حکمرانی‌شان زندان، ترور پلیسی و شکنجه است نیز به قدرتی نیازمندند که در چنین حالتی از پلیس مخفی و مزدوران خبرچین آن تشکیل می‌شود. (۸۴) هدف تحلیلگر سازمان فدائیان خلق آن بود که با اتکاء به نظریه‌های هانا آرنت یهودی از نظام جمهوری اسلامی تصویر یک «حکومت ترور» و «فاقد پشتیبانی مردمی» را بسازد که صرفاً برپایه‌ی «قدرت قهر» به حیاتش ادامه می‌دهد؛ سپس با تکیه بر همین آراء می‌گفت فروپاشی جمهوری اسلامی گریزناپذیر است! با آغاز دهه ۱۳۸۰، هر قدر که آغاز شمارش معکوس پروژه کودتای مخملی نزدیک‌تر می‌شد، روزنامه‌های زنجیره‌ای نوروز، شرق، اعتماد، مردم‌سالاری، توسعه، دوران امروز و اعتماد ملی با نشر مقالاتی از محمدسعید حنایی کاشانی، محمدتقی قزلسفلی، حبیب‌الله فاضلی، بزرگمهر شرف الدین، فرزانه نصرآبادی، امید مهرگان، صالح نجفی، امین بزرگیان، مژگان مقتدر، علی نیان، پریسا رضایی، مسعود رفیعی، طالقانی، رسول نمازی، داوود نادمی، گیتی پورزکی و… به روند گسترش اندیشه‌های آرنت در حوزه انقلاب و توتالیتاریسم شتاب بیشتری می‌دادند. (۸۵) این تیم سیاسی سکولار، آرنتِ صهیونیست را مانند یک منجی بی‌بدیل به ایرانیان معرفی می‌کردند و تئوری‌های منسوخ وی را روشی برای گذار به جامعه باز می‌ستودند، چنان‌که خشایار دیهیمی در روزنامه‌های صدای عدالت (به مدیر مسئولی هاشم هاشم‌زاده هریسی، عضو مجلس خبرگان رهبری) و همبستگی برای «راه جستن به بیرون از ظلمت» در ایران، التزام به اندیشه‌های آرنت را ضروری می‌دانست. (۸۶) برای همین، او کتاب فلسفه سیاسی هانا آرنت اثر لی‌ بردشا را توسط انتشارات طرح نو به چاپ رساند. (۸۷) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29496 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی مقاله دوم: کودتای مخملی در بستر علم سکولار۱. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29435 ◀️ قسمت ۸۰م 🔶🔸چگونه «کودتای مخملی» در بستر «علوم انسانی سکولار» رقم می‌خورد؟ 🔹به گفته‌ی "" «علم جدید» که از دل جهان سکولار برآمده، مبتنی بر «فلسفه شک» است و رشد این فلسفه به فروپاشی هرگونه «سازمان دینی» یا «حکومت مذهبی» می‌انجامد،(۸۸) «مگر آنکه علم جدید و دگرگونی جهان به دست آن را از میان بردارند.»(۸۹) 🔹فرضیه آرنت، از یک سو توجیه‌گر همه پروژه‌های CIA در حوزه «جنگ‌های علم» و تولید علوم انسانی سکولار بود و از سوی دیگر، پشت صحنه‌ی تبلیغ تئوری‌های او را نیز در ایران باز می‌تاباند. 🔹هواداران این «فرضیه سیاسی» می‌پنداشتند که با گسترش فلسفه‌ی مدرن غربی، پشتوانه‌های نظری یک «انقلاب مکتبی» از بین می‌رود. در واقع، کودتایی ایدئولوژیک رقم می‌خورد که «کودتای مخملی» از پس آن می‌آید؛ فروپاشی‌ای مکتبی رخ می‌دهد که «سقوط فیزیکال» یک نظام دینی را در پی دارد. 🔹وانگهی، دقیقاً در همین نقطه «جنگ عقیده» میان دو جبهه‌ی حق و باطل آغاز می‌گردد؛ جنگی که از یک سو براساس آموزه‌های امام خمینی (ره) «جغرافیا و مرز نمی‌شناسد» و تا «نابودی» رژیم‌هایی که بر سه پایه صهیونیسم، سرمایه‌داری (لیبرالیسم) و کمونیسم استوارند، پیش خواهد رفت (۹۰) و رویای بلعیدن جهان را از رهگذر اقتدار سکولارها نقش بر آب خواهد ساخت؛ 🔹اما از سوی دیگر به قول رئیس آکادمی علوم سیاسی آمریکا «جدال خیر و شر در سیاست» با هدف «سرنگونی رژیم‌های مذهبی از جمله ایران» کلید خورده است (۹۱) و به روایت بزرگترین فیلسوف معاصر آمریکا، یک «جهاد فرهنگی» در CIA برای استیلای لیبرال دموکراسی بر جهان جریان دارد؛ (۹۲) همان مواجهه‌ای که در عملیات جاسوسی آکادمیک (PSB) از آن با عنوان «جنگ‌های علم» یاد می‌شود. 🔶🔸ساختار انقلاب‌های آزادی‌بخش 🔹«پروژه ترجمه» آثار فیلسوفان یهودی در ایران که دی‌ماه ۱۳۵۹ با انتشار کتاب "خشونت" از "هانا آرنت" برای براندازی فلسفه‌ی انقلاب اسلامی توسط عزت‌الله فولادوند کلید خورد، از زاویه دید امنیتی ظاهراً یک تکاپوی فکری بی‌خطر به شمار می‌آمد، اما اردیبهشت ۱۳۸۴ در روزهای پایانی حاکمیت اصلاح‌طلبان به نقطه‌ای پرهیجان رسید؛ چنانکه با پروژه ایالات متحده برای «کودتای مخملی» در ایران پیوند خورد و سرانجام کارکردهای پنهان خود را نمایان ساخت. 🔹در آستانه‌ی نهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری، دو تن از پیروان پُر آوازه "هانا آرنت" با دعوت اصلاح‌طلبان به ایران آمدند: یکی "آگنش هلر" و دیگری "مایکل ایگناتیف". هر دو به سبب ترویج سنتِ فکری صهیونیسم، «جایزه هانا آرنت برای افکار سیاسی» را از بنیاد "هاینریش بُل" گرفتند. (۹۳) 🔹"آگنش هلِر" یهودی، اولین برنده این جایزه، از رهبران کودتای مخملی مجارستان و شاگرد برجسته "هانا آرنت" محسوب می‌شد. او یک ماه پیش از انتخابات با ماموریت از CIA خود را به تهران رساند؛ تا جلساتی را در ۲ سطح عمومی و محرمانه برای تدوین استراتژی «مبارزه مدنی» علیه جمهوری اسلامی برگزار کند. (۹۴) 🔹"مایکل ایگناتیف"، رهبر حزب لیبرال در پارلمان کانادا که رفتارش پهلو به مشاوران حزب کارگزاران سازندگی می‌زد، چند روز قبل از انتخابات در پوشش امنیتی خبرنگار نیویورک تایمز وارد ایران شد. (۹۵) او تا هنگام اعلام نتایج دور دوم، اقامتگاه ویلایی خود را در شمیران برای پرواز به کانادا ترک نکرد و پیوسته با سفرای مجارستان و ایتالیا ارتباط داشت. 🔹ماجرای حضور آنان فراتر از تبلیغات ایدئولوژیک برای یک فیلسوف یهودی بود و چندی بعد مجله بخارا از دلیل پنهان حضور پیروان "آرنت" در ایران رازگشایی کرد: "نظریات آرنت در مورد قدرت، خشونت و معنای آزادی، در نهایت به شکل «انقلاب‌های آزادی‌بخش ۱۹۸۹» و به عنوان یک موضوع کلیدی به اثبات رسید و یافتن «راه‌های تازه برای اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی سیاسی» را امکان‌پذیر ساخت. (۹۶) آنچه ماهنامه بخارا «انقلاب‌های آزادی‌بخش ۱۹۸۹» می‌نامد، سلسله کودتاهای مخملی آمریکا در اروپای شرقی است و برپایه‌ی نقشه راه وزارت خارجه آمریکا باید در ایران بازتولید می‌شد؛ کودتاهایی که به قول تیموتی گارتن‌اش «در لهستان ده سال طول کشید، در مجارستان ده ماه، در چکسلواکی ده روز» (۹۷) و با فروپاشی دیوار برلین در ۹ نوامبر ۱۹۸۹، دیگر اثری از اقتدار کمونیست‌ها در اروپای شرقی دیده نمی‌شد. ساموئل هانتینگتون از آن رخدادها به مثابه «موج سوم دموکراسی» و «انقلاب‌های مخملی» یاد می‌کرد؛ (۹۸) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29563 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی مقاله دوم: کودتای مخملی در بستر علم سکولار۲. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29496 ◀️ قسمت ۸۱م 🔹با فروپاشی دیوار برلین در ۹ نوامبر ۱۹۸۹، دیگر اثری از اقتدار کمونیست‌ها در اروپای شرقی دیده نمی‌شد. ساموئل هانتینگتون از آن رخدادها به مثابه «موج سوم دموکراسی» و «انقلاب‌های مخملی» یاد می‌کرد؛ (۹۸) تحولاتی که ناقوس پایان عصر جنگ سرد و نیم قرن نزاع لیبرالیسم و کمونیسم را به صدا درآورد و در کمتر از ۲ سال سبب فروپاشی شوروی (مظهر بلوک شرق و قطب کمونیستی جهان) شد. هر چند اعتبار آرنت از سالیان پیش در میان آکادمیسین‌های غرب فروریخته بود، اما نظریه‌هایش به عنوان «نسخه‌‌ای تبلیغاتی برای آمریکا» می‌توانست به فروپاشی رژیم‌های ضدسرمایه‌داری لیبرال بینجامد. برای همین، آرنت‌شناسان برجسته در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری به ایران آمدند تا اصلاح طلبان را در «یافتن راه‌های تازه برای اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی سیاسی» یاری رسانند. البته تزهای آرنت در باب انقلاب‌های مخملی آشکارا با آراء دیگرش درباره انقلاب تناقض داشت و حتی کوشش‌های آگنش هِلر که صاحب «کرسی آرنت» در مدرسه تحقیقات نوین اجتماعی نیویورک بود، نمی‌توانست به آسانی اجزاء آن را با یکدیگر پیوند دهد. آرنت «انقلابی را که مدعی تغییر همه ساختارها باشد، انقلاب نمی‌دانست» اما هلر در تبلیغات خود برای انقلاب‌های مخملی روی «دگرگونی‌ تمام سیستم سیاسی» تمرکز داشت و آن را برای ایران نیز لازم و مطلوب می‌‌دانست. (۹۹) حالا، تکلیف «معنای انقلاب» چه می‌شود؟ مگر نه اینکه اصلاح‌طلبان از اکبر گنجی تا سیدجواد طباطبایی با ارجاع به آرنت می‌گفتند «انقلاب اسلامی انقلاب نیست، چون ادعادی دگرگونی همه ساختارها را دارد.» پس چگونه هِلر از کودتای مخملی مجارستان به عنوان انقلاب «مدعی تغییر کل سیستم سیاسی» ستایش می‌کرد و آن را تجلی نظریه‌های آرنت می‌دانست؟ یکی از معیارهای تشخیص انقلاب -بنابر فرضیه آرنت- چگونگی تغییر ساختارهای یک نظام سیاسی است، اما به گفته هلر تغییر ساختاری را که به استقرار سرمایه‌داری لیبرال (دموکراسی) بینجامد، می‌توان انقلاب نامید؛ (۱۰۰) یعنی «انقلاب به شرط سرمایه‌داری.» از این رو، سلسله کودتاهای مخملی اروپای شرقی نام «انقلاب‌های آزادی‌بخش» را می‌گیرند و انقلاب‌های اصیل، انقلاب فرض نمی‌شوند. از دل «علوم انسانی سکولار» چنین نسخه‌های تبلیغاتی‌ای برای «کودتای مخملی» در می‌آید و البته، کارکردهای ابزاری فلسفه‌ی آرنت نیز برملا می‌گردد. در همین زمان، محمدسعید حنایی کاشانی (۱۰۱) مدرس فلسفه در دانکشده علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی، ترجمه پیاپی گفتارهای دین ستیزانه و ضدتوحیدی این فیلسوف یهودی را در ایران شدت بخشید. او می‌گفت: «هانا آرنت» را در سال ۱۳۶۰ از ترجمه‌های «عزت‌الله فولادوند» شناختم و کتاب‌های «خشونت» و «انقلاب» او برای من در همان سال‌های نخستین انتشار، الهام‌بخش بسیاری از افکار و اعمالی شد که تا امروز زندگی‌ام را شکل داده است. همیشه آرزو کرده‌ام که ای کاش در کشور ما روشنفکران‌مان و حاکمان‌مان قبل از (پیروزی) انقلاب اسلامی، هانا آرنت را می‌شناختند، اما «چه چاره با بخت گمراه». (۱۰۲) از نگاه حنایی کاشانی، نه تنها پیروزی انقلاب اسلامی، بلکه دلبستگی ایرانیان به تشیع انقلابی «بخت گمراهی» بود؛ پس «چاره» نبود جز آن‌که به هر نحوی با «اسلام انقلابی» مبارزه کرد و در این راه از آثار آرنت بهره گرفت. او از دهه ۱۳۷۰ عضو حلقه کیان و از شرکاء سیاسی رامین جهانبگلو و عزت‌الله فولادوند در پروژه «براندازی نرم» است (۱۰۳) که تا امروز نیز با نهادهای دولتی نظیر سازمان صدا و سیما و مرکز بازشناسی ایران و اسلام (زیرنظر سیدمصطفی میرسلیم) برای اجرای پروژه‌های پژوهشی در زمینه‌ی «علوم انسانی» همکاری نزدیک دارد، (۱۰۴) اما در نوشتارهایش مانند یادداشت «آخوند – خدا» با تقلید از ادبیات گروهک تروریستی منافقین، نظام جمهوری اسلامی را «یک حکومت آخوندی» می‌خواند (۱۰۵) و همداستان با عطاءالله مهاجرانی از زبان محمد عابد الجابری (فیلسوف مراکشی) برای تمسخر روحانیت انقلابی می‌گوید: همیشه فکر می‌کردم که علما نمایندگان خداوند بر روی زمین‌اند، اما بعد از انقلاب اسلامی ایران دریافتم که درست برعکس، خداوند نماینده آقایان در آسمان است! متدیان واقعی را نباید در میان روحانیون جست. (۱۰۶) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29600 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی مقاله دوم: کودتای مخملی در بستر علم سکولار۳. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29563 ◀️ قسمت ۸۲م 🔹 حنایی کاشانی سال ۱۳۸۳ با تحریر یادداشتی پیرامونِ «ماجرای کسب قدرت پس از انقلاب اسلامی» مدعی است: «آنان که بهتر و بیشتر می‌توانند بکُشند حاکم مطلق می‌شوند.» (۱۰۷) 🔹او سال ۱۳۸۴ برای تعقیب نقشه‌ی راه جنگ نرم، ابتدا پروژه‌ای مشترک را با رامین جهانبگلو و منصور انصاری در تجلیل از اندیشه‌های صهیونیستی آرنت برای برنامه «اندیشه‌ها» در BBC فارسی به انجام رساند. (۱۰۸) سپس در نشریات دانشگاه آزاد اسلامی به ترجمه نظریه‌های دین ستیزانه‌ی هانا آرنت پرداخت (۱۰۹) تا فروپاشی نظام‌های دینی را اجتناب‌ناپذیر نشان دهد؛ 🔹گفتارهایی که آرنت در آنها حتی وجود خداوند را انکار می‌کند و می‌گوید: "هر نوع فلسفه و علمی که به سراغ اثبات وجود خدا برود، دارای «نگرش غیرانتقادی خرافی» است." (۱۱۰) سپس نتیجه می‌گیرد که: جهان راهی جز «سکولار شدن» ندارد: "مایلم به شما هشدار دهم که در اهمیت «احیاء دین» در عصر کنونی مبالغه نکنید. این «پُف‌های روح زمانه» از عصر روشنگری تا به حال، خط مارپیچ خود را دنبال کرده‌اند. و هر بیست سال یا در همین حدود، نگرشی طبیعت‌گرایانه با ادعای «احیاء دین» می‌آید. امر واقع مهم تاریخی این است که اکثریت غالب مردم از اعتقاد به «روز جزاء در آخرالزمان» دست برداشته‌اند… این تصور که آدم «می‌تواند» یا «می‌باید» دین را همچون «نهادی» سازمان دهد، همواره به نظرم بیشتر خنده‌آور بوده است. به نظر می‌آید که همه‌ی چنین کوشش‌هایی محکوم به شکست خواهد بود." (۱۱۱) 🔹آرنت دین را «پُف‌های روح زمانه» می‌دانست که هیچ‌گاه «احیاء» نخواهد شد و به «سامان سیاسی» نخواهد رسید، چون دیگر مردمان جهان به اعتقادات مذهبی همچون «قیامت» معتقد نیستند و «آگاهی عمومی به سوی دور شدن از مقولات دینی است.» (۱۱۲) 🔹او در این گفتار «زوال اعتقادات دینی» را بسیار قدرتمندتر از «احیاء دینی» می‌بیند و می‌گوید: جهان آینده صرفاً سکولار است، «به این دلیل که جهانی توأم با شک است.» (۱۱۳) 🔹علیرغم شکست این پیش‌بینیِ او با وقوع انقلاب اسلامی که به روایت میشل فوکو «روح یک جهان بی روح»، بود، (۱۱۴) محمدسعید حنایی کاشانی همزمان با اقبال اکثریت ایرانیان به اندیشه «اصول‌گرایی» ترجمه و تبلیغ این تزها را در دانشگاه‌های کشور گسترش داد. تا این بار از رهگذر نفی «وجود خداوند» به تبیین «سکولاریسم از منظر آرنت» بپردازد: «سکولاریسم» از حیث سیاسی، دقیقاً بدان معناست که «اعتقادات» و «نهادهای دینی» هیچ آمریت و «ولایت» الزم‌آور عمومی ندارند و به عکس، «زندگانی سیاسی» نیز هیچ‌گونه «حرمت دینی» ندارد. (۱۱۵) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29640 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی مقاله سوم: ناشران سکولار و رنسانس صهیونیسم ۱. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29600 ◀️ قسمت ۸۳م 🔹با ورود نیروهای اپوزیسیون برانداز به فاز «مبارزه مدنی» از سال ۱۳۸۴، ایالات متحده با اظهار تاسف از «وضح وخیم ترجمه در کشورهای در حال توسعه» دستورالعمل‌های جدیدی را برای حلقه مترجمان سکولار انتشار می‌داد. (۱۱۶) این نسخه جدید، یکی از ارکان ساخت «جامعه مدنی فرهیخته» را ترجمه آثار کلاسیک و فلسفه سیاسی غرب در خاورمیانه می‌‌دانست. (۱۱۷) 🔹اصلاح‌طلبان در پیروی از سیاست جدید آمریکا چنان شتاب داشتند که فصلنامه پل فیروزه (سخنگوی مرکز بین‌المللی گفتگوی تمدن‌ها) به سردبیری محمدحسن خوشنویس بلافاصله با انتشار ویژه‌نامه‌ای در بهار ۱۳۸۴ اعلام کرد: «ترجمه، یگانه شکل حقیقی تفکر برای ماست.» (۱۱۸) 🔹وانگهی در این زمان، آگنش هلر و مایکل ایگناتیف نیز به افزایش ترجمه‌ی تئوری‌های سیاسی هانا آرنت یهودی در میان ایرانیان می‌اندیشیدند؛ تئوری‌هایی با ظاهر آکادمیک که راه براندازی «نظام‌های ضدسرمایه‌داری» را ترسیم می‌کرد. 🔹گرچه ۱۶ ترجمه فارسی از آثار و کتاب‌هایی درباره آرنت به همراه ۵۰ مقاله بیوگرافیک از او تا سال ۱۳۸۴ منتشر شده بود و در صدها نوشتار ردپایش به چشم می‌خورد؛ اما دوباره عزت‌الله فولادوند همراه علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا و خشایار دیهیمی، مشاور نشر ماهی و طرح نو به میدان آمد تا تبلیغ فلسفه‌ی سیاسی صهیونیسم را شدت بخشد؛ البته این بار با دفاع بی‌پرده از رژیم صهیونیستی و همزمان با ظهور پدیده‌ی «رنسانس آرنت در اسرائیل» که پاییز ۱۳۸۵ و مصادف با صدمین سالگرد تولدش رخ داد. (۱۱۹) صدها مقاله در ژورنال‌های جهان پیرامون او منتشر شد و سمینارهای بین‌المللی برای بزرگداشت آرنت برگزار گشت. 🔹بنیاد هاینریش بُل که پیوندهای استواری با صهیونیست‌های رادیکال دارد، (۱۲۰) متولی بخش مهمی از این برنامه‌ها بود. و هر سال، جایزه‌ای ۷۵۰۰ یورویی را برای «ترویج سنت فکری هانا آرنت در جهان» اهداء می‌کرد. 🔹این بنیاد که تجربه برگزاری کنفرانس ۳ روزه «ایران پس از انتخابات» (موسوم به کنفرانس برلین) را با دعوت از چهره‌هایی چون چنگیز پهلوان، عزت‌الله سحابی، اکبر گنجی، حمیدرضا جلایی‌پور، جمیله کدیور، مهرانگیز کار، شهلا شرکت، محمود دولت‌آبادی، شهلا لاهیجی، پرویز کردوانی، فریبرز رئیس‌دانا، حسن یوسفی اشکوری و… را در کارنامه‌ خود داشت، (۱۲۱) این بار می‌کوشید تا با اهداء این جایزه، مترجمان ایرانی را به مشارکت بیشتر در پروژه خود فراخواند. 🔹فولادوند، دیهیمی، دهباشی و… می‌خواستند با یک تیر دو نشان بزنند: هم ماموریت ترویج نظریه‌های آرنت را برای تکمیل پازل کودتای ایدئولوژیک به سرانجام رسانند و هم صاحب جایزه بنیاد هاینریش بُل شوند. 🔹هدف جایزه آرنت «تامین مالی» و «تقویت اعتبار» کارگزاران پروژه جنگ نرم بود: "این جایزه می‌خواهد افراد را تشویق کند که «شیوه عمل» و اندیشه «هانا آرنت را در سیاستِ امروزی مطرح کنند." (۱۲۲) 🔹از این رو، سال ۱۳۸۵ دیهیمی به سرعت ترجمه دو کتاب با موضوع فلسفه هانا آرنت را توسط انتشارات طرح‌ نو و نشر ماهی به بازار فرستاد. (۱۲۳) همان هنگام، فاطمه ولیانی توسط نشر هرمس اثری را درباره آرنت به فارسی برگرداند که در آن از مبارزات صهیونیستی او علیه فلسطینی‌ها تجلیل شده بود. (۱۲۴) ناصرفکوهی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و از نظریه‌پردازان فرهنگستان هنر (دوره ریاست میرحسین موسوی) پرونده‌ای را برای «یادبود آرنت» انتشار داد (۱۲۵) و آثار او را به عنوان اولین مرجع در رشته‌های «جامعه‌شناسی سیاسی» و «انسان‌شناسی» معرفی کرد. (۱۲۶) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29692 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee