#کودکانه
#معرفی_بازی ۳۷
🌲 میوههای مخروطی شکل درخت کاج، وسیلههای خوبی برای بازی است.
🎄 میوهی کاج به سه صورت وجود دارد:
در ابتدا سبز بوده و پولکهای میوه کاج کاملا فشرده است.
بعد قهوهای میشود. اما همچنان پولکها به هم فشرده است.
بعد از مدتی پولکها از هم باز میشود.
🔰 برخی از بازیهایی را که میتوان با میوه درخت کاج انجام داد را در این جا میآوریم:
♻️ الف:
🌹 از میوه کاج در مرحله اول و دومش که پولکها به صورت فشرده در کنار هم هستند، میتوان به عنوان یک فرفره چوبی استفاده کرد. میوه کاج را میان انگشت شست و انگشت وسط بگیرید و آن را روی یک جای صاف مثل سینی یا کف سرامیک بچرخانید.
🌹معمولا کودکان نمیتوانند به این شیوه، میوه کاج را بچرخانند؛ اما تماشای صحنهی چرخیدن میوه کاج برای آن ها جالب است.
🌹 چرخاندن میوه کاج روش دیگری هم دارد. نخ ضخیمی مثل کاموا را دور میوه کاج ببندید. انگشتتان را روی میوه بگذارید؛ اما میوه را زیاد فشار ندهید. انتهای نخ را بگیرید و خیلی زود آن را به طرف خود کشیده و دست دیگرتان را نیز همزمان از روی کاج بردارید. میوهی کاج شروع به چرخیدن میکند.
♻️ ب:
🌷میوههای کوچک و بزرگ کاج را به کودکانتان بدهید تا با رنگهای خوراکی با گواش رنگ کنند.
♻️ ج:
🌻 به کودکانتان کمک کنید تا پولکهای میوه پیر کاج را بکنند. هرکدام از پولکها را رنگ کرده و در بازی چسباندنی از آن استفاده کنید.
➕ آشنایی با قوانین طبیعت و بالارفتن خلاقیت از فواید این بازی است.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡ #قبیله_لعنت. ✡
📖 تاریخ فرهنگی "قبیله لعنت"
قسمت سیام
◀️ #یهود_و_جادوگری ۲
🔹آبراهام کُهِن دربارهی عمومیّت یافتن فالگیری و ساحری در میان یهودیان مینویسد:
این حقیقت که «تلمود» پیوسته به فالگیری و جادوگری بهعنوان اعمال مخصوص بتپرستان اشاره میکند، نشانهی دیگری از این علاقه است که جامعه را از این اعمال بد به دور و پاک و منزّه نگهدارد…
لیکن بهرغم همهی کوششهایی که از جانب دانشمندان یهود برای از میان بردن سحر و جادوگری به عمل آمد، این خرافات در زندگی تودهی مردم عوام نفوذ کرد و بر همهی طبقات چیره گشت. (۳)
🔹مطالعهی «تلمود»، شواهد بسیاری از ابتلای مردم اسرائیل به جادوگری را در اختیار ما میگذارد:
تلمود شواهد بسیاری ارائه میدارد که همهگونه خرافات در میان مردم عوام آن ازمنهی کهنسال رایج بوده است.
دربارهی انحطاط و زوال حیات ملّی، چنین گفتارهایی داریم:
اعمال منافی عفّت و زناکاری و جادوگری همه چیز را تباه کرد. (میشنا سوطا، ۱۳:۹)
و نیز: وقتی کسانی که طلسمها و افسونها را بهعنوان حفاظت خود در مقابل خشم و قهر خداوند به کار میبردند، فراوان شدند، غضب الهی بر جهان نازل شد و شخینا از اسرائیل دور گردید. (توسیفتا سوطا، ۳:۱۴)
🔹به رواج جادوگری در میان زنان اسرائیل در آن روزگار قبلاً اشاره شده است.
دربارهی «شیمعون بن شطح» که در قرن اوّل پیش از میلاد میزیسته است، گفتهاند که او هشتاد زن جادوگر را در یک روز در شهر «اشقلون» حلقآویز کرد. (میشنا سنهدرین، ۴:۶)
«ابی یوحانیان» اظهار داشته است که هیچکس به عضویت «مجلس سنهدرین کبیر» قبول نمیشود؛ مگر آنکه علاوه بر داشتن صفات و معلومات گوناگون، از علم سحر و جادو مطّلع باشد. (سنهدرین، ۱۷ الف)
🔹اعتقاد به تأثیر ستارگان در زندگی انسانها، بهشدّت میان مردم رایج بود. میگفتند که اختران بر سرنوشت حیوانات اثری ندارند. (شبات، ۵۳ب) (۴)
به بیان آدین اشتاین سالتز (متولد ۱۹۳۷م.) مؤسس «دانشگاه یهودی مسکو» و «سنپترزبورگ» و شارح و مفسّر «تلمود بابلی» و از حاخامهای معتقد به سنّت و یهودیّت تلمودی:
تلمود از بسیاری جهات، مهمترین کتاب در فرهنگ یهودی و ستون فقرات خلاقیت و حیات ملّی آن است.
هیچ کتابی نمیتوان یافت که به اندازهی تلمود، بر نظریّه و عمل زندگی یهودی، شکلدهی به محتوا و مضامین معنوی آن و ایفای نقش راهنمای رفتار، تأثیر داشته باشد.
قوم یهودی همیشه بهخوبی میدانسته است که ماندگاری و بالندگی او در مطالعهی تلمود است. (۵)
🔹با مراجعه به مضامین و آموزههای تلمود، میتوان ریشههای نظری و عملی «یهودیّت صهیونیستی» و سران «مجامع مخفی» را دریافت و اساس سوگیریهای آنان را در برابر جهان، خداوندگار هستی و بندگان مستضعف، بهویژه مسلمانان مشاهده کرد.
ویل دورانت دربارهی سرایت این آموزهها در فرهنگ عمومی یهود و لابهلای سنّتهای خانوادگی یهودیان مینویسد:
در یهودیّت، هر خانهای، یک کلیسا، هر مدرسهای، یک معبد و هر پدری، یک کاهن بود.
عین دعاها و آئین مذهبی کنیسه، منتها بهطرزی موجزتر، در خانه اجرا میشد.
در آنجا بود که ایام روزه و اعیاد مذهبی با تشریفات آموزندهای برگزار میشد که حال را با گذشته و زندگان را با مردگان و حتی با موجوداتی که هنوز قدم به عرصهی حیات ننهاده بودند، پیوند میداد.
هر شب شنبه، پدر خانواده، زن و کودکان و خدمتکاران را به دور خویش جمع میخواند و آنها را یکیک تقدیس و در قرائت دعاها و تعالیم دینی و خواندن غزلهای مقدس رهبری میکرد...
همین که کودک به سنّ چهار میرسید، او را به کنیسه میبردند و در مراحل اولیّهی رشد، دین در ذهن وی نقش میبست.
🔹کنیسه تنها محل عبادت نبود، بلکه مرکز اجتماعی عموم یهودیان نیز محسوب میشد…
در ادوار قبل از ظهور مسیحیّت، کنیسه اصولاً یک مدرسه بود…
در دوران پراکندگی یهود، تصمیماتی را [از آن] منتشر میسازند که مجلس «بثدین» در طول هفته اتخاذ کرده، مالیاتها را جمعآوری کنند، جزئیات اشیاء مفقوده را اعلام دارند، شکایاتی را که یکی از اعضا علیه دیگری داشت، بشنوند و فروش قریبالوقوع مالی را به آگاهی عموم برسانند تا اگر کسی ادعایی یا حقّی نسبت به آن داشت، معترّض گردد.
کنیسه کار یک انجمن خیریه عمومی را انجام میداد و در قاره آسیا، حکم مسافرخانه زائران را داشت…
🔹هر کنیسه دارای مدرسهای بود که آن را به عبری «بثهامیدراش» (خانهی تدریس) مینامیدند.
بهعلاوه، مربّیان خصوصی و مدارس خصوصی متعددی وجود داشت؛ شاید تعداد مردم باسواد بین یهودیان قرون وسطی نسبتاً زیادتر بود تا در میان مسیحیان.
گو اینکه این رقم به پای مردم باسواد دنیای اسلام نمیرسید.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🌺❤️ #بی_تو_هرگز ❤️🌺
🇮🇷قسمت سیام🇮🇷
✒عشق یا هوس
مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم ... حقیقت این بود که من هم توی اون مدت به دکتر دایسون علاقه مند شده بودم... اما فاصله ما ... فاصله زمین و آسمان بود ... و من در تصمیمم مصمم ... و من هر بار، خیلی محکم و جدی ... و بدون پشیمانی روی احساسم پا گذاشته بودم ... اما حالا...
به زحمت ذهنم رو جمع کردم ...
- بعد از حرف هایی که اون روز زدیم ... فکر می کردم ...
دیگه صدام در نیومد ...
- نمی تونم بگم ... حقیقتا چه روزها و لحظات سختی رو گذروندم ... حرف های شما از یک طرف ... و علاقه من از طرف دیگه ... داشت از درون، ذهن و روحم رو می خورد ... تمام عقل و افکارم رو بهم می ریخت ... گاهی به شدت از شما متنفر می شدم ... و به خاطر علاقه ای که به شما پیدا کرده بودم ... خودم رو لعنت می کردم ... اما اراده خدا به سمت دیگه ای بود ... همون حرف ها و شخصیت شما ... و گاهی این تنفر ... باعث شد نسبت به همه چیز کنجکاو بشم ... اسلام، مبنای تفکر و ایدئولوژی های فکریش ... شخصیتی که در عین تنفری که ازش پیدا کرده بودم ... نمی تونستم حتی یه لحظه بهش فکر نکنم ...
دستش رو آورد بالا، توی صورتش ... و مکث کرد ...
- من در مورد خدا و اسلام تحقیق کردم ... و این ... نتیجه اون تحقیقات شد ... من سعی کردم خودم رو با توجه به دستورات اسلام، تصحیح کنم ... و امروز ... پیشنهاد من، نه مثل گذشته ... که به رسم اسلام ... از شما خواستگاری می کنم ...
هر چند روز اولی که توی حیاط به شما پیشنهاد دادم ... حق با شما بود ... و من با یک هوس و حس کنجکاوی نسبت به شخصیت شما، به سمت شما کشیده شده بودم ... اما احساس امروز من، یک هوس سطحی و کنجکاوانه نیست... عشق، تفکر و احترام من نسبت به شما و شخصیت شما ... من رو اینجا کشیده تا از شما خواستگاری کنم ...
و یک عذرخواهی هم به شما بدهکارم ... در کنار تمام اهانت هایی که به شما و تفکر شما کردم ... و شما صبورانه برخورد کردید ... من هرگز نباید به پدرتون اهانت می کردم ...
اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد … و من به تک تک اونها گوش کردم … و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم… وقتی از سر میز بلند شدم لبخند عمیقی صورتش رو پر کرد …
– هر چند نمی دونم پاسخ شما به من چیه … اما حقیقتا خوشحالم … بعد از چهار سال و نیم تلاش … بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید …
از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم … ولی می ترسیدم که مناسب هم نباشیم … از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابط آزاد بود … و من یک دختر ایرانی از خانواده ای نجیب با عفت اخلاقی … و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن …
برگشتم خونه … و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم … بی حال و بی رمق … همون طوری ولا شدم روی تخت …
– کجایی بابا؟ … حالا چه کار کنم؟ … چه جوابی بدم؟ …با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ … الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم … بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی …
بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم …
چهل روز نذر کردم … اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم … گفتم هر چه بادا باد … امرم رو به خدا می سپارم …
اما هر چه می گذشت … محبت یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت … تا جایی که ترسیدم …
– خدایا! حالا اگر نظر شما و پدرم خلاف دلم باشه چی؟
روز چهلم از راه رسید … تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم… و بخوام برام استخاره کنن … قبل از فشار دادن دکمه ها … نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم …
– خدایا! … اگر نظر شما و پدرم خلاف دل منه … فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام … من، مطیع امر توئم…
و دکمه روی تلفن رو فشار دادم …
” همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم … بر تو نیز روحی را به فرمان خود، وحی کردیم … تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست … ولی ما آن را نوری قرا دادیم که به وسیله آن … هر کسی از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم … و تو مسلما به سوی راه راست هدایت می کنی “
سوره شوری … آیه ۵۲
و این … پاسخ نذر ۴۰ روزه من بود …
◀️ ادامه دارد...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#ما_میتوانیم
♦️ بالاخره جوونای باغیرت و نخبهی ایرانی توی اصفهان تونستن پانسمان بیماران پروانهای رو تولید کنند!
سلامتی بچه هامون صلوات
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
18.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سیاسی
#جهاد_تبیین
#حافظه_تاریخی_ایرانی ۱
قسمت اول؛
موضوع: جنگ روسیه و اکراین
هفت دقیقه ای که اطلاعات مفیدی به شما خواهد داد.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سیاسی
#جهاد_تبیین
#غرب_همچنان_وحشی (۲۲)
✳️ دم سگ را بجنبان
🔹۱۰ روز بیشتر به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا باقی نمانده که خبر رسوایی اخلاقی رئیسجمهور، همهی شبکههای تلویزیونی و روزنامهها را پر میکند؛ خبری که توسط جناح رقیب ساخته و پرداخته شده است.
تا اینجا رئیسجمهور، بازندهی قطعی انتخابات است. تیم مشاورهی رئیسجمهور در تکاپوی شدید برای یافتن راه حلیست تا این بازی را به نفع خود تمام کنند.
🔹تیم مشاوران دست به دامن یک تهیهکنندهی هالیوود میشوند. تهیهکننده به خوبی میداند چگونه فضا را متحول کند؛ ویدئویی کوتاه و احساسی ساخته میشود و توجه همه را به خود جلب میکند. آنها داستانهایی را روایت میکنند که در فضای حقیقی اصلا وجود خارجی ندارد اما مردم آنها را باور میکنند. نمادسازی و پخش مداوم اخبار احساسی تکنیکی است که آنها را برنده انتخابات میکند. در انتهای فیلم تهیهکننده میگوید «این هنر تهیهکنندگیست» و این همه حرف این فیلم برای این روزهای ماست.
🔺اسم این فیلم «سگ را بجنبان» یا «دم سگ را بجنبان» است. ویدئو را تا انتها ببینید، حتما درسهای خوبی برای این روزهای ما دارد.
آدرس دریافت این فیلم در آپارات:
https://www.aparat.com/v/O9Yaq/%D8%B3%DA%AF_%D8%B1%D8%A7_%D8%A8%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D8%A7_%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D9%87_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#پاسخ_به_سوالات_جنبش_اخیر (مهسا امینی، براندازی)
#جهاد_تبیین
♨️#شبهه ی ۵
🔰 مقایسه ایران و آمریکا در برگزاری #رفراندوم
♨️ یکی از شبهات این روزها، مقایسه #دموکراسی در ایران و #آمریکا است.
اینگونه وانمود میشود که نظام آمریکا الگو و نمونه دموکراسی و خواست مردم است. بررسی تاریخ آمریکا به وضوح چنین خیالی را باطل می کند:
💢 آمریکا بیش از ۲۳۰ سال پیش، نوع حکومت و قانون اساسیاش را مشخص کرد؛ بدون اینکه مردم دخالت مستقیم یا غیر مستقیم در آن داشته باشند.
این کار نیز فقط در ۱۱ ایالت آمریکا آنهم توسط افرادی که هیچ یک نماینده مردم آمریکا نبودند صورت گرفت. ۳۷ نفر کنار هم نشستند و متنی را که یک نفر از آنها نوشته بود به عنوان قانون اساسی انتخاب کردند.
مردم فعلی آمریکا نیز هیچ یک نه تنها خودشان، بلکه پدر و پدربزرگهای آنها نیز در زمان تصویب قانون اساسی آمریکا نبودند. اما آیا تا به حال از مردمش شنیدهاید که بگویند چرا رفراندوم برگزار نمیشود و نظر ما را نمیپرسید؟
💢 جالب است که اولین انتخاباتهای تاریخ آمریکا با مشارکت ۱۱ درصدی و ۶ درصدی برگزار شده است که طبیعتا نامزد انتخاب شده درصد پایین تری از مشارکت مردم را داشته است.
💢 حتی رئیسجمهور آمریکا که اکنون انتخاب میشود هم با رأی مستقیم مردم نیست و تنها ۵۳۸ نفر از افرادی که آنهم توسط هیئت حاکمه و احزاب آمریکا تایید میشوند رئیس جمهور را انتخاب میکنند.
جالب است که از زمان استقلال آمریکا از پادشاهی بریتانیا تا کنون، غالب رؤسای جمهور آمریکا از خاندان سلطنتی بریتانیا یا فرانسه بودهاند. یعنی این هم از وضعیت استقلال آنهاست.
💢 شما نمیشنوید که در آمریکا کسی قانون اساسی و نظام آمریکا را زیر سوال ببرد و از سوی دیگر با معارضین ساختار آمریکا نیز به بدترین شکل ممکن برخورد میشود. نمونه بارز آن نیز رئیسجمهور وقت آمریکا ترامپ هست. که با وجود اینکه خودش هنوز رئیس جمهور آمریکا است، فضای مجازی را برای اظهار نظر او بستند به جرم اینکه دعوت به اعتراض و شورش کردهاست.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee