eitaa logo
سالن مطالعه
197 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
✡🔥 🔥✡ ۵۹ 🖋 مقاله‌ی پانزدهم: ◀️ قسمت اول؛ 🔷جنگ‌های خلفا را به دو دسته کلی می‌توان تقسیم کرد: 🔹جنگ‌های داخلی 🔹جنگ‌های خارجی. 🔹جنگ‌های داخلی در قلمرو اسلام بود و این قبیل جنگ‌ها به جنگ‌های ارتداد یا "جنگ‌های ردّه" شهرت یافته است. این جنگ‌ها هم خود به دو معنا اطلاق شده است: 🔸جنگ با مدعیان نبوت، 🔸جنگ با مانعان زکات. 🔹جنگ‌های خارجی خلفا با دول غیرمسلمان، مثل ایران و روم روی داده است. 🔹الف. جنگ‌های رده در کتاب‌های تاریخی و سیره، تمام جنگ‌های داخلی که پس از پیامبر با قبایل اطراف مدینه رخ داد، جنگ‌های رده نام یافته است. در ابتدا چنین به ذهن می‌رسد که این افراد پس از پیامبر، همه از اسلام به دامن کفر برگشته و منکر اسلام بودند. برخی تمام مسلمانان جز ساکنان مکه و مدینه را پس از پیامبر مرتد دانستند و علت جنگ خلیفه اول با آنها را این دانسته‌اند که آنها اصل اسلام را انکار کرده بودند! جنگ‌های موسوم به رده، یک ترفند سیاسی بود که حکومت وقت با مارک ارتداد مخالفان خود را سرکوب کند و در این عمل مورد انتقاد صحابه و آیندگان واقع نشود. کسانی که پس از پیامبر از اصل دین برگردند و منکر اصل دین شوند مرتدند؛ اما عمده کسانی که به اتهام ارتداد، به شمشیر ظالمانه امثال خالد بن ولید کشته شدند، مسلمان بودند و هرگز اصل دین و یا وجوب زکات را انکار نمی‌کردند. 👈 ماجرای رده چنین بود؛ پس از شهادت نبی مکرم اسلام، مسلمانانی که در اطراف مدینه می‌زیستند، اخبار مدینه را دنبال می‌کردند و ماجرای غدیر خم و بیعت با علی علیه‌السلام را به عنوان وصی پیامبر (ص) به خاطر داشتند. از طرفی می‌دیدند که ابوبکر بر مسند خلافت تکیه زده و مدعی خلافت و وصایت رسول خداست و هنوز شمار بسیاری از صحابه بر بیعت با او حاضر نیستند و او را خلیفه مسلمین نمی‌شمارند. آنان می‌دیدند که حتی انصار و رئیس قبیله خزرج، سعد بن عباده و اصحاب با وفای پیامبر، چون سلمان، عمار، عباس و مقداد و دیگران هنوز حکومت مدینه را به رسمیت نمی‌شناسند و سران سقیفه را غاصب می‌شمارند. سرپیچی علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام از بیعت که به فرموده‌ی پیامبر اسلام، محور حق بود و مظلومیت صدیقه‌ی کبرا، فاطمه زهرا علیهاالسلام خط بطلان بر قدرت حاکم بر مدینه می‌کشید. در چنین فضایی، بدیهی است عشایر و قبایل اطراف مدینه نمی‌توانستند به بیعت ابوبکر تن دهند و زکات اموالشان را به او بدهند؛ بنابراین از پرداخت زکات به وی خودداری می‌کردند. زکات قبل از شهادت پیامبر (ص) به مدینه منتقل می‌شد تا تحت نظر حاکم الهی که پیامبر باشند و بر اساس دستور قرآن مصرف شود. ابوبکر و جریان نفاق مدعی شدند جانشین واقعی پیامبر به دلیل جوان بودن توان مقابله با انحراف‌ها را ندارد پس ابوبکر باید بر مسند حکومت بنشیند. معنای این سخن قبول این مطلب بود که ابوبکر منصوب پیامبر و در نتیجه منصوب خداوند نیست بلکه تنها نماینده مردم مدینه است. نتیجه این‌که؛ او در عین فقدان نمایندگی خدا و رسول‌خدا، زکات را جمع‌آوری و به مصرف می‌رساند. سران قبایل و عشایر به خود حق دادند آنها نیز زکات را جمع‌آوری و با تشخیص خود به مصرف برسانند و دلیلی برای ارسال به مدینه نمی‌دیدند. این از اولین نتایج به قدرت رسیدن ابوبکر است که اطراف مدینه در دور و نزدیک از ارسال زکات خودداری کردند. ادامه دارد... قسمت بعد: https://eitaa.com/salonemotalee/6772 ▪️🌺▪️-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی ◀️ قسمت شصتم؛ با تولد وهب؛ دیگر فرصت رفتن به سپاه را نداشتم با تجربه تلخی که از بچه اولم زینب داشتم روی سلامت وهب حساس بودم تا احساس می‌کردم که حالش خوب نیست می‌بردمش دکتر ایران به شوخی می‌گفت: «پروانه تو با دکتر ترابی قرارداد بستی. و از سر دلسوزی می‌گفت چقدر از این دره چاله‌قام‌دین بالا و پایین می‌ری؟!» می‌گفتم: «چه کنم، حسین که شبانه روز درگیر کاره! اگه به وهب نرسم، می‌ترسم قصه‌ی زینب تکرار بشه.» با مریضی وهب و نبودن حسین می‌ساختم، بدن نحیف وهب به آمپول‌های پنی‌سیلین و سرم عادت کرده بود. دکتر ترابی می‌گفت: "بچه ضعیفه! کمک شیر می‌خواد، خیلی از بچه‌ها تا ده سالگی این جوری هستن." من و عمه برای اینکه بفهمیم حسین کجاست گوش‌مان به رادیو بود که ناگهان خبر حمله سراسری عراق از مرزهای جنوبی و غربی را اعلام کرد. یک جنگ تمام عیار از هوا و زمین و دریا که با بمباران چند فرودگاه از جمله فرودگاه همدان آغاز شد. حسین و دوستانش قبل از هجوم سراسری عراق به مرز رفته بودند و تا وهب چهار ماهه شدحسین نیامد. حاج‌محمد سماوات می‌آمد و برای بچه‌های سپاه همدان که در قصرشیرین و سرپل‌ذهاب بودند تدارکات می‌برد هر بار که می‌آمد، سری به ما می‌زد و خبری از حسین می‌داد. می‌گفت: «حسین‌آقا قبل از شروع جنگ در جلسه‌ای به بنی‌صدر هشدار داده بود که نیروی زمینی عراق از سمت مرز قصرشیرین در تدارک حمله‌س بنی‌صدر در حضور سران ارتش پرسیده بود: آقا! بر چه اساس شما این ادعا رو می‌کنی!؟ حسین‌آقا گفته بود؛ من امروز از اونجا اومدم. خودم صد و پنجاه تانک عراقی رو شمردم که مقابل پاسگاه تیله‌کوه آرایش گرفتن. رئیس جمهور خندیده بود و گفته بود: نه آقا! اونا که شما دیدی تانک نیس ماکت تانکه.» یادم آمد که حسین یک بار هم زخم زبان رئیس جمهور را وقتی به سپاه همدان آمده بود چشیده بود. خودش برایم تعریف کرد: "وقتی بنی‌صدر اومد سپاه؛ یه نامه بهش دادیم. موضوع نامه درخواست واگذاری ساختمان ساواک به سپاه بود. همون جا نامه رو خوند و جلوی ما پاره‌ش کرد و با عصبانیت گفت: «شما می‌خواین مرکز قدرت بشین؟ این مملکت باید از چند جا دستور بگیره؟»" اواخر مهر بود که حسین آمد. پیش عمه بودم و بی‌حوصله. حسین می‌خواست از جنگ بگوید و من از نجس کاری وهب، پیش عمه دهنم را بستم و چیزی نگفتم حسین وهب را بغل گرفت و گفت: «پروانه! نمی‌دونی چقدر مردم آواره دیدم که از قصرشیرین فرار می‌کردن. آواره کوه و بیابون بودن. نه ماشین داشتن که باهاش مسیر ۳۵ کیلومتری قصرشیرین به سرپل‌ذهاب رو بیان و نه فرصتی که اسباب و اثاثیه‌شون رو جمع کنن. بچه‌ها از گرسنگی و تشنگی وسرمای شب توی بیابون‌ها می‌مردن. بعثی‌ها هم به اموال مردم تعدی کرده بودن و هم به ناموس‌شون. ما امکانات جنگیدن نداشتیم. اونا با تانک می‌آمدن و ما با ژسه مقابل‌شون بودیم. تقریباً همه اعضای شورای فرماندهی سپاه همدان رو تو پاسگاه مرزی تیله‌کوه به اسارت گرفتن و من شاهد صحنه تلخ اسارت‌شون بودم ... ادامه دارد ... ▪️🌺▪️-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
12.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ تا اینکه سلیمانی رو دیدم ... ▪️🌺▪️-------------- @salonemotalee
🎬 (Dune) قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/6694 قسمت ششم؛ 🔹جغرافیای شهر مرکزی آراکیس، بسیار شبیه شهر مکه مکرمه است و این شهری است که روزی در آینده‌ی نزدیک، «پائول آتریدیس» یا همان «منجی» کذایی، به همراه سلحشوران فرمن، آن را فتح خواهد کرد. 🔹شاید بد نباشد که یادآور شویم، یکی از ایده‌های اصلی الهام‌بخش فرانک هربرت در خلق دنیای داستانی «تل‌ماسه» و به‌ویژه شخصیت «پائولحک آتریدیس»، شخصیت تی. ای. لارنس (T. E. Lawrence)، سرجاسوس بریتانیایی بود که در جریان جنگ اول جهانی، با نفوذ در بین اعراب شبه‌جزیره حجاز، آن‎‌ها را به شورش علیه خلافت عثمانی واداشت و صربه‌ی سنگینی در جهت فروپاشی عثمانی وارد کرد. 🔹فرانک هربرت در عمق فکر خود به شدت تحت تأثیر یهودیت است و این را در جای جای داستان او می‌توان ردیابی کرد و در نسخه‌ی سینمایی دنی ویلنوو، این تأثیر برجسته‌تر هم شده است. قطعاً در این برجستگی و نمادپردازی یهودی، نقش نویسنده‌ی فیلمنامه، «اریک راث» (Eric Roth)، فیلمنامه‌نویس یهودی و برنده‌ی جایزه‌ی اسکار (به‌خاطر فیلم فارست گامپ) پُررنگ است. 🔹برای مثال، لقب اصلی «منجی» و «انسان کامل» (طبق آموزه‌های بنی‌جزریت)، «Kwisatz Haderach» (کویساتز هادراخ) یا «کوتاه‌کننده‌ی راه» است که به‌شدت شبیه اصطلاح عبری «kefitzat haderech» با همان معناست. خود «فِرِمِن»ها که در شرایط به‌شدت سخت و توان‌فرسای زیست در بیابان هستند و بزرگ‌ترین دغدغه‌ی آن‌ها «بقا» است، باز یادآور «آباء یهود» طبق روایات عهد عتیق هستند. 🔹بازی با مفاهیم شیعی چون «ولایت»، «انسان کامل» و «منجی» در مهم‌ترین پروژه‌ی دوران پساکرونایی هالیوود که در گزارش‌های رسانه‌های آمریکایی القابی چون «ناجی سینما» به آن داده‌اند، به‌شدت قابل‌تأمل است. 🔹مرد سیاهپوست فرمن خطاب به پائول می‌گوید: «وقتی تفنگ «مولایت» را خواهی داشت که تلاش کنی آن را به‌دست بیاوری» و دقیقاً واژه‌ی عربی «مولا» را استفاده می‌کند. در همان سکانس مبارزه‌ی پائول، وقتی که او «جامیس» (Jamis) را می‌کشد، فرمن‌ها که «برگزیده» بودن او را پذیرفته‌اند، با او «بیعت» می‌کنند. 🔹حتی شیوه‌ی مبارزه‌ی «دانکن آیداهو» (Duncan Idaho)، جایی که می‌خواهد برای فرار «منجی» و مادرش، زمان بخرد، و نحوه‌ی کشته‌شدن او شبیه صحنه‌های شهادت یاران ائمه در آثار سینمایی ما (مثلاً «مختارنامه») تصویر شده است و او مرگی «شهادت‌گونه» دارد. 🔹اما گویی از این همه کدهای آشکار و پنهان، دل دنی ویلنوو از القای تطبیق با «منجی شیعه» به ذهن مخاطب، آرام نگرفته و از زبان «چانی» (Chani) دختر فرمن، خطاب به پائول می‌شنویم: «میگن تو “مهدی” هستی. ولی شبیه پسربچه‌ها هستی!» 🔹حتی اقلیم خاص «آراکیس»، به‌ویژه تابندگی شدید خورشید و لم‌یزرع بودن آن و حرارتی که انسان‌های عادی تاب تحمل آن را ندارند و فرمن‌ها که فیزیولوژی بدن آن‌ها متناسب با این اقلیم تغییر کرده، باز یادآور کدهای قرآنی و روایی ماست. خداوند متعال در آیه‌ی ۹۰ سوره‌ی مبارکه کهف درباره‌ی سفر ذوالفرنین می‌فرماید: «حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا ؛ تا چون به مشرق زمین رسید آن‌جا دید که خورشید بر قومی می‌تابد که ما میان آن‌ها و آفتاب ساتری قرار نداده‌ایم (یعنی لباس و خیمه و مسکنی که از حرارت خورشید سایبان کنند نداشتند)». 🔹یا این‌که فرمن‌ها خنجری مقدس به نام «خنجر کریس» دارند که از دندان شای هولود ساخته شده و هیچ‌گاه آن را از خود جدا نمی‌کنند حتی وقتی «استیلگار» (Stilgar) به نزد لتو آتریدیس، شاه جدید آراکیس می‌رود، اجازه نمی‌دهد خنجرش را بگیرند. این به‌شدت یادآوری‌کننده‌ی سنّت مردمان یمن است که همواره خنجر به کمر می‌بندند و خنجر نزد آن‌ها بسیار محترم است و حرمت دارد. ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/6782 ▪️🌺▪️-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ باید هر روز چند بار ببینیم؛ همه مسئولیم و انتقاد موجب تقویت است. انتشار به مناسبت سالگرد علامه مصباح ▪️🌺▪️-------------- @salonemotalee