eitaa logo
سلسبیل معرفت | حسن صادقی
239 دنبال‌کننده
321 عکس
168 ویدیو
21 فایل
✍️پژوهشگر، نویسنده 📚مدرس سطوح عالی حوزه و دانشگاه 🔵به منظور ترویج معارف، کانال ما را به دوستان خود معرفی و به عضویت در کانال دعوت کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸ملاک کرامت و اهانت 🌺قرآن کریم در سوره مبارکه فجر نگاه انسان به کرامت و اهانت را این گونه بیان می‌کند: «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ؛ آرى، آدمى اين‏گونه است كه وقتى پروردگارش او را مى‏آزمايد بدين‏طريق كه عزيزش مى‏دارد و نعمتش مى‏بخشد، مى‏گويد: پروردگارم مرا عزيز داشته و انجام هر كارى را بر من روا دانسته است، و امّا وقتى او را مى‏آزمايد بدين‏طريق كه روزى را بر او تنگ مى‏گيرد، مى‏گويد: پروردگارم مرا خوار شمرده است» 🔺«ابتلی» از ریشه «بلو» یا «بلی» به معنای امتحان و آزمایش است. «کرامت» به معنای شرافت و جود و بخشش بکار می‌رود. «قدر» به معنای ضیق و تنگ گرفتن است. منظور از «الانسان» جنس انسان (غالب انسانها) به حسب طبع اولی است؛ نه استغراق که بر هر انسان (همه انسانها و در هر شرایطی) دلالت کند. زیرا برخی از انسان‌ها به ویژه با یادگیری از آموزه‌های وحیانی بعدا چنین تصوری ندارند. عبارت «فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ» تفسیر «ابْتَلاهُ» است. ظاهرا رازش این باشد که کرامت، محور است و نعمت، مصداق و جلوه آن. به همین جهت، قرآن کریم نخست تعبیر «فَأَكْرَمَهُ» دارد و سپس با «نَعَّمَهُ» آن را تفسیر می‌کند و در پیِ آن، اعتقاد انسان را به کرامت خود بیان می‌کند:« فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ». پس یکی از مصادیق آزمایش پروردگار نعمت است. با توجه به آیه بعدی که سخن از تنگ گرفتن روزی است:« فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ» روشن می‌شود که منظور از نعمت، مال و ثروت است. 🔺نکته مهم توحیدی در این فراز آن است که نعمت از سوی خدای متعال است: « فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ» همچنانکه در آیات دیگر هر نعمتی را از خدای متعال بیان می‌کند: ««وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّه‏؛ هر نعمتى كه داريد از جانب خداست‏» 🔺بیشتر انسان‌ها برخورداری از امکانات مالی‌ را نشانه کرامت و شرافت خود نزد خدای متعال می‌دانند:«فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ». از سوی دیگر، نیازمندی را مایه اهانت و خواری خدای متعال نسبت به خود می‌دانند:« فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ». آنان غافلند از اینکه برخورداری یا نیازمندی انسان از سوی خدا برای آزمایش انسان است و ارتباطی با کرامت و اهانت الهی ندارد:« إِذا مَا ابْتَلاهُ». 🔷نگرش کرامت و خواری به جهت برخورداری و نیازمندی، نگرش سطحی و نادرست است؛ زیرا: 🔹۱.خدای متعال انسان را با نیک و بد، ثروت و فقر، سلامتی و بیماری، امنیت و ترس و.... آزمایش می‌کند: ««وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً ؛ و ما شما را در مدت عمرتان، چنان‏كه بايد، به بد و نيك مى‏آزماييم» و «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ‏؛ وقطعاً شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، زيان مالى وجانى وكمبود محصولات، آزمايش مى‏كنيم وصابران (در اين حوادث وبلاها را) بشارت بده» و «وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ؛ و آنان را با نيكى‏ها و بدى‏ها آزموديم» 🔹۲.خدای متعال مال و ثروت را بی‌ارزش می‌داند: «وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ؛ دارايى‏ها و زر و زيور دنيا نزد خدا بى‏ارزش است، و لذا اگر تقدير الهى بر اين نبود كه همه مردم- چه مؤمن و چه كافر- در دستيابى به وسايل زندگى يكسان باشند، براى خانه‏هاى كسانى كه به خداى رحمان كفر مى‏ورزند سقف‏هايى از نقره قرار مى‏داديم و نيز پله‏هايى كه بر آنها آشكار شوند. (بر آنها برآيند و خود را به ديگران بنمايانند.) 🔹۳.معیار کرامت و اهانت الهی در دنیا و نتیجه آن در آخرت، افعال اختیاری انسان در دنیاست. توضیحش این است که انسان دو کرامت و شرافت الهی دارد: کرامت تکوینی(ذاتی) و کرامت اکتسابی. کرامت تکوینی یا ذاتی به معنای شرافتی است که خدای متعال در ذات و نهاد انسان و نحوه وجودی او قرار داده است، بدون آنکه کسب و تلاش در آن دخالت داشته باشد. در برخی از آیات قرآن کریم به این نوع کرامت تصریح شده است: {وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا} در برابر کرامت تکوینی ذاتی، کرامت اکتسابی و ارزشی قرار دارد. کرامت اکتسابی و ارزشی همچنانکه از عنوان آن پیداست، کرامت و شرافتی است که با اختیار انسان و از راه تلاش و کوشش به دست می‌آید و در حقیقت، کرامت اصلی انسان در این کرامت اکتسابی است، به دلیل آنکه انسان با اختیار و تلاش خود، آن را به دست می‌آورد. ادامه در 👇👇👇👇👇
🔺از دیدگاه قرآن کریم مهم‌ترین عامل کرامت اکتسابی و شرافت حقیقی، تقوای الهی است و هر کسی که تقوای بیشتری داشته باشد، نزد خدای سبحان شرافت بیشتری دارد: {يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ} ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن بیافریدیم، و شما را شاخه‌ها و تیره‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید. هر آینه گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. همانا خدا دانا و آگاه است. 🔺همچنین در برخی آیات، قرآن کریم پس از آنکه صفاتی برای نمازگزاران را بیان کرده، آنان را بهشتی ذکر و برای آنان تعبیر «مُکرَم» به معنای «کرامت داده شده» بکار می‌برد. صفاتی که برای نمازگزاران بیان شده، عبارت‌اند از: 1.مداومت بر نماز، 2. ادای حقوق مالی؛ 3. تصدیق روز جزاء؛ 4. ترس از عذاب پروردگار؛ 5. پاکدامنی؛ 6. رعایت امانت؛ 7. رعایت عهد؛ 8.ادای شهادت؛ 9. محافظت بر نماز: {إِلاَّ الْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ * وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ * وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ * وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ * إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ * وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ * إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ * أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ} 🔺در برخی آیات، قرآن کریم برخی از بندگان را که بنده محض و دارای خلوص کامل باشند، «مکرَم» و کرامت داده شده، بیان کرده است. پیداست که درجه و منزلت این کرامت، نسبت به کرامت‌های پیشین بالاتر و والاتر است: {...إِلاَّ عِبادَ اللهِ الْمُخْلَصِين‏*أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ * فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُون‏} 🔹از سوی قرآن کریم، اهانت الهی را در نافرمانی از خدای متعال بیان می‌کند: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ؛ آيا نديدى كه هركه در آسمان‏ها وهركه در زمين است و خورشيد و ماه و ستارگان و كوه‏ها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم براى خدا سجده مى‏كنند؟ البتّه بسيارى از مردم (به خاطر تكبر و لجاجت) قطعاً گرفتار عذابند، و هر كه را خدا خوار كند، هيچ احترام كننده‏اى براى او نيست، همانا خداوند هر چه را بخواهد انجام مى‏دهد». در این کریمه پس از بیان سجده همگانی در برابر حق تعالی، از اهانت الهی نسبت به برخی سخن می‌گوید. از سیاق آیه روشن است که اهانت الهی هنگامی است که انسان در برابر خدای متعال سجده نکند. در این هنگام غیر خدا نمی‌توانند کرامت و شرافت به چنین شخصی داشته باشند. 🔺این مضمون از آیات دیگر نیز قابل استفاده است؛ آنجا که خدا را خوار کننده کافران بیان می‌کند و این تعبیر نشانگر علت بودن کفر برای خواری است: «وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرِينَ؛ (بدانيد) كه خداوند، خوار كننده‏ى كافران است. یا خدا را خوار کننده فاسقان بیان می‌کند و این تعبیر نشانگر علت بودن فسق برای خواری است: «وَ لِيُخْزِيَ الْفاسِقِينَ؛ و (خداوند مى‏خواست) فاسقان را خوار گرداند». ♦️در نتیجه معیار کرامت الهی صرفا مال و ثروت و برخورداری نیست؛ همچنانکه ملاک خواری، صرفا فقر و نیازمندی نیست؛ بلکه ملاک کرامت الهی تقوا و بندگی است و معیار اهانت الهی کفر و فسق است. ✅کانال سلسبیل معرفت👇👇👇 🌸@salsabilmarifat
11.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اگه با دیدن این فیلم دلت امام رضایی شد ،بسم الله؛هر چقد در توان داری به آشپزخانه حضرت که روزانه برای پناهجویان لبنانی در بیروت غذا طبخ میکنه کمک کن. 🔹شما هم با نیت پیروزی حق در این کار خیر سهیم باشید؛ این آشپزخانه با هماهنگی مجموعه شباب‌المقاومة با حزب‌الله در بیروت در حال فعالیت می‌باشد 🔹به نیت امام رضا(ع) کمک‌های خود به مردم لبنان و امور اجتماعی مربوطه را به این شماره کارت به نام "جبهه‌جهانی شباب‌المقاومة" واریز کنید.👇👇
6037997750004344
🔸 کانال رسمی شباب المقاومة👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3545694224Ccf85b685fb
🌸ارتباط کرامت با عدم تشویق به اطعام مستمندان در سوره فجر و تطبیق عصری آن 🌺قرآن کریم در آیات ۱۵ و ۱۶ سوره فجر سطحی‌نگری و نگرش نادرست انسان به کرامت و اهانت الهی را بیان می‌کند: «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ». 🔺سپس در آیات بعدی به دلایل و نشانه‌های آن اشاره می‎کند. قرآن کریم در آیه هیجدهم می‌فرماید: «وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكِينِ؛ و يكديگر را بر اطعام بينوا ترغيب نمى‏كنيد». 🔺«تُحاضُّونَ» که از ریشه «حضّ» به معناى ترغیب و تشویق است، بر تشویق و ترغیب یکدیگر دلالت دارد. از این‌رو، قرآن کریم صرفا عدم اطعام را نکوهش نمیکند؛ بلکه تشویق نکردن همدیگر را نکوهش می‌کند؛ زیرا تشویق نکردن همدیگر به اطعام مستمندان، نشانه عدم اهتمام جدی به نیازمندان است که پیامدش کم‌توجهی به اطعام نیازمندان است. متقابلاً تشویق یکدیگر به اطعام، زمینه را برای رواج اطعام و برطرف شدن نیاز فراهم می‌سازد. 🔺روشن است که تشویق یکدیگر به اطعام و رسیدگی به نیازمندان، با توجه به موقعیت و شرایط افراد، مصادیق و مراتب گوناگونی دارد. چه بسا برای فردی، این تشویق در فضای خانواده یا دوستان باشد، برای فرد دیگر در محل کار و نسبت به همکاران و برای برخی در محیط عمومی جامعه مانند کسانی که تریبون دارند یا افرادی که در فضای مجازی مخاطب دارند و.... . از سوی دیگر، تشویق به کمک‌رسانی به ویژه اطعام نیازمندان گاهی به صورت مستقیم و گاهی به صورت غیر مستقیم است، مانند کسانی که در فضای مجازی با انعکاس اخبار کمک، در راستای تشویق و ترغیب به یاری‌رسانی فعالیت دارند. 🔺با توجه به سیاق آیات، دلیل و نشانه دوم برای نادرستی نگرش کرامت و خواری به جهت برخورداری و نیازمندی، عدم تشویق یکدیگر به اطعام مستمندان است. پس نشانه و دلیل شرافت نزد خدای متعال، تشویق یکدیگر نسبت به اطعام مستمندان است و در صورت عدم تشویق و بی اعتنایی به نیازمندان، انتظار کرامت نزد خدای متعال انتظار بیجایی است. 🔺در آیات دیگر یکی از عوامل وارد شدن به جهنم، پس از ایمان نداشتن به خدا، تشویق نکردن به اطعام مسکین است که بی‌تفاوتی نسبت به نیازمندان به ویژه از جهت اطعام را بیان می‌کند : «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ * إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ * وَ لا يَحُضُّ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكِينِ؛ او را بگيريد و به زنجير بكشيد * و به دوزخ بيفكنيد * و با زنجير هفتاد ذراعى بسته‏اش داريد،* زيرا به خداى بزرگ ايمان نياورد * و به اطعام مستمندان ترغيب نمى‏كرد». 🔺این ایام، در پی تهاجم وحشیانه رژیم صهیونیستی به شهرها و روستاهای فلسطین در نوار غزه و شهادت ده‌ها هزار نفر از مردم بیگناه این منطقه و تخریب جدی زیر ساخت‌های شهری، منازل مسکونی و از بین رفتن معیشت مردم غزه در یک سال اخیر و همچنین تخریب منازل ، ساختمان‌های مردم در جنوب لبنان ، شهادت جمع زیادی از مردم بیگناه و خسارت‌های گسترده به آنها ، نه تنها باید کمک کرد؛ بلکه افرادی که می‌توانند، به سهم خود دیگران را تشویق کرده و سنت حسنه رسیدگی به نیازمندان را بیش از پیش زنده و پویا سازند. مقام معظم رهبری-دامت برکاته- مثل همیشه بیش از دیگران و پیش از دیگران به یاری رسانی تشویق می‌کنند و بسیاری از بزرگان، نهادها و افراد نیز سهم شایانی در این موضوع دارند. بحمدالله پویش مردمی «ایران همدل» به‌منظور جمع‌آوری مشارکت‌های نقدی هموطنان عزیز برای کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان شکل گرفته و نتیجه آن، همدلی مردم ایران با مردم فلسطین و لبنان و کمک‌های نقدی و غیر نقدی است. 🔺 در سوی دیگر، کشورها و افرادی هم هستند که نه خودْ کمک می کنند و نه تشویق و ترغیب می کنند و بلکه در مقابل تشویق، کمک‌رسانی را تضعیف می‌کنند. ✅کانال سلسبیل معرفت👇👇👇 🌸@salsabilmarifat
Final Master2_Haj Mehdi Rasooli_Torki_1403.mp3
21.28M
نماهنگ | 🎙 بانوای: 📝 شاعر: فرهاد فکری مراغه‌ای 🎞 تنظیم: علی افسری 🏴 ویژه ایام سلام‌الله‌علیه
🌺استدلال به روایات برای اثبات مفهوم شرط 🔺غالب دانشمندان اصول در اثبات مفهوم شرط به ادله عقلی و-عرفی(اطلاق شرط- اطلاق جزاء-حکم عقل- ارتکاز عقلایی و مانند آن) استدلال می کنند. 🔺برخی از داشنمندان اصول در اثبات مفهوم شرط، افزون بر ادله یاد شده، به ادله نقلی(روایات) نیز استدلال دارند: و ایضا الرواية عن أبي أيوب و استدلال الإمام عليه السلام بالآية «فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلاٰ إِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلاٰ إِثْمَ عَلَيْهِ‌» تفيد ثبوت المفهوم، إذ لو لم تكن جملة «فَمَنْ تَعَجَّلَ‌» دالّة على المفهوم - أي الإثم على من تعجّل - لما كان حاجة إلى الجملة الثانية «وَ مَنْ تَأَخَّرَ...». (تحقیق الأصول علی ضوء أبحاث ... آیة الله العظمی الوحید الخراساني مد ظله. ج 4، ص 191) 🔺منظور از روایت یاد شده عبارت است از: عَنْ‌ أَبِي أَيُّوبَ‌ قَالَ‌: قُلْتُ‌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ إِنَّا نُرِيدُ أَنْ‌ نَتَعَجَّلَ‌ السَّيْرَ وَ كَانَتْ‌ لَيْلَةُ‌ النَّفْرِ حِينَ‌ سَأَلْتُهُ‌ فَأَيَّ‌ سَاعَةٍ‌ نَنْفِرُ فَقَالَ‌ لِي أَمَّا اَلْيَوْمَ‌ الثَّانِيَ‌ فَلاَ تَنْفِرْ حَتَّى تَزُولَ‌ الشَّمْسُ‌ وَ كَانَتْ‌ لَيْلَةُ‌ النَّفْرِ فَأَمَّا اَلْيَوْمَ‌ الثَّالِثَ‌، فَإِذَا ابْيَضَّتِ‌ الشَّمْسُ‌ فَانْفِرْ عَلَى كِتَابِ‌ اللَّهِ‌، فَإِنَّ‌ اللَّهَ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ يَقُولُ‌ فَمَنْ‌ تَعَجَّلَ‌ فِي يَوْمَيْنِ‌ فَلاٰ إِثْمَ‌ عَلَيْهِ‌ وَ مَنْ‌ تَأَخَّرَ فَلاٰ إِثْمَ‌ عَلَيْهِ‌ ، فَلَوْ سَكَتَ‌ لَمْ‌ يَبْقَ‌ أَحَدٌ إِلاَّ تَعَجَّلَ‌ وَ لَكِنَّهُ‌ قَالَ‌ وَ مَنْ‌ تَأَخَّرَ فَلاٰ إِثْمَ‌ عَلَيْهِ‌. ( تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة. ج 14،ص 275) ✅کانال سلسبیل معرفت👇👇👇 🌸@salsabilmarifat
🌸نسبت عقل، حیاء و دین 🌺برخی از روایات تلازم و ارتباط وثیق و مستحکم میان عقل با حیاء و دین را بیان می‌کند، مانند: 🔺عَنِ الْأَصْبَغِ‏ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: ‏ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ‏ ع فَقَالَ يَا آدَمُ‏ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيِّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ فَاخْتَرْ وَاحِدَةً وَ دَعْ اثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ وَ مَا تِلْكَ الثَّلَاثُ قَالَ الْعَقْلُ‏ وَ الْحَيَاءُ وَ الدِّينُ ‏ فَقَالَ آدَمُ ع فَإِنِّي قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ‏ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع لِلْحَيَاءِ وَ الدِّينِ‏ انْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالا يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ قَالَ فَشَأْنَكُمَا وَ عَرجَ (اصول کافی، ج۱، ص۱۰-۱۱) اصبغ بن نباته از على عليه السلام روايت ميكند كه: جبرئيل بر آدم‏ نازل شد و گفت: اى آدم‏ من مأمور شده‏ام كه ترا در انتخاب يكى از سه چيز مخير سازم پس يكى را برگزين و دوتا را واگذار. آدم گفت آن سه چيز چيست ؟ گفت: عقل‏ و حياء و دين ‏ آدم گفت عقل‏ را برگزيدم، جبرئيل بحياء و دين‏ گفت شما بازگرديد و او را واگذاريد، آن دو گفتند اى جبرئيل ما مأموريم هرجا كه عقل باشد با او باشيم. گفت خود دانيد و بالا رفت. ✅کانال سلسبیل معرفت👇👇👇 🌸@salsabilmarifat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️عزاداری بچه‌های حزب‌الله برای سیدحسن نصرالله أين نصرالله أين؟ ليته في الحاضرينا نحن اقسمنا يمينا للشهادة سائرينا 🌹
🌺دو برادر در دو جبهه کربلا 🌸عمرو بن قرظه و علی بن قرظه از فرزندان قرظة بن كعب انصارى هستند. قرظه از بزرگان صحابه است و در جنگ احد و دیگر جنگها حضور داشته است. حضرت امیرالمومنین عليه السّلام در جنگ صفّين پرچم انصار را به او داد. 🔺یکی از فرزندان او به نام «عمرو بن قرظة بن كعب انصارى» روز ششم محرم به امام حسين عليه السّلام پيوست. روز عاشورا عمرو بن قرظه انصارى از نزد حسين عليه السّلام به ميدان آمده در حالى كه مى‏گفت: قد علمت كتيبة الأنصار أني سأحمى حوزة الذمار ضرب غلام غير نكس شاري‏ دون حسين مهجتى و داري و به تمام شوق و رغبت كارزار نمود تا جمعى از لشكر ابن زياد را به جهنم فرستاد و هر تير و شمشيرى كه به جناب امام حسين عليه السّلام مى‌رسيد او به جان خود مى‌خريد، و تا زنده بود نگذاشت كه شرّ و بدى به آن حضرت برسد. تا آن‌كه از شدّت جراحت سنگين شد، پس به جانب آن حضرت نگران شد و عرض كرد: يا بن رسول اللّه! آيا به عهد خويش وفا كردم‌؟ امام(ع) فرمود: بلى، تو پيش از من به بهشت مى‌روى. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را از من سلام برسان و او را خبر ده كه من هم مى‌رسم. پس عاشقانه با دشمن مقاتله كرد تا شربت شهادت نوشيد و رخت به سراى ديگر كشيد. 🔺برادر عمرو به نام علی بن قرظه در سپاه عمربن سعد و چون برادرش عمرو شهيد شد امام حسين عليه السّلام را ندا كرد و گفت: يا حسين! يا كذّاب ابن الكذّاب! اضللت اخى و غرّرته حتّى قتلته! حضرت در جواب فرمود: انّ اللّٰه لم يضلّ اخاك و لكنّه هدى اخاك و أضلّك. على بن قرظه گفت: خدا بكشد مرا اگر تو را نكشم مگر آن‌كه پيش از آن‌كه به تو برسم هلاك شوم. پس به قصد آن حضرت حمله كرد، نافع بن هلال او را نيزه زد كه بر زمين افتاد و اصحاب عمر سعد حمله كردند و او را نجات دادند، پس از آن خود را معالجه كرد تا بهبودى يافت. (وقعة الطف، ص ۲۲۲-۲۲۳؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۰۵؛ بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۲) ✅کانال سلسبیل معرفت👇👇👇 🌸@salsabilmarifat
🌺جریان قرائت کتاب مجسطی و تفسیر قرآن 🌸 فخر رازی در تفسیر آیه 164 از سوره «بقره» از عمربن حسام نقل می کند که کتاب مجسطی را بر عمر ابهری قرائت می نمود. روزی بعضی از فقیهان پرسید: چه می خوانید؟ عمر ابهری گفت: آیه ای از قرآن را تفسیر می کنم و آن آیه این است: « أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها... » و من چگونگی بنیان آن را تفسیر می نمایم؛ آنگاه امام رازی سخن عمر ابهری را تصدیق کرد و چنین گفت: «ولقد صَدَقَ الأبهرى فیما قال فإنّ کلّ من کان أکثر توغّلاً فى بحار مخلوقات الله تعالی، کان أکثر علماً بجلال الله وعظمته». (فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 4، ص 180) 🔺نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی را نیز باید در این راستا دید. ✅کانال سلسبیل معرفت👇👇👇 🌸@salsabilmarifat
🌺جایگاه ولایت و امامت در خطبه فدکیه و تمثیل روایی آن 🌸حضرت زهرا(ع) در خطبه فدکیه، پیروی از ولایت را مایه نظم ذکر کرده و امامت را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه بیان می‌کند: و طاعتنا نظاما و إمامتنا أمنا من الفرقة (بلاغات النساء ؛ ؛ ص28) 🌹برخی از روایات،، به روشنی در قالب مثال، آن را تبیین می کند: مرحوم کلینی در کتاب کافی، به اسنادش از یونس بن یعقوب نقل می کند که او گفت: جمعی از اصحاب امام صادق علیه السلام، از جمله حمران بن اعین، محمد بن نعمان، هشام بن سالم و طیار در محضر حضرتش گرد آمده بودند. هشام بن حکم -که هنوز جوانی نورس بود- نیز در میانشان حضور داشت. حضرت، خطاب به هشام فرمود: «ای هشام! خبر نمی دهی که با عمروبن عبید چه کردی و چه از او پرسیدی؟» هشام عرض کرد: «ای پسر رسول خدا! شما را بسیار بزرگ می دانم و از سخن گفتن در محضر شما شرم دارم؛ به طوری که زبانم در برابرت گنگ می نماید». امام علیه السلام فرمود: «چون شما را دستوری دادم، انجام دهید». هشام لب به سخن گشود و گفت: «از مجلس بحث عمروبن عبید در مسجد بصره، با خبر شدم. آهنگ بصره کردم و روز جمعه به آن جا رسیدم. حلقة درس بزرگی در مسجد برقرار بود و مردم از عمرو پرسش هایی می کردند. در میان جمعیت، راهی باز کرده، جلو رفتم و نشستم. سپس خطاب به عمرو گفتم: ـ آیا چشم داری؟ ـ پسر جان! این چه پرسشی است؟ چرا از چیزی که خودت می بینی، می پرسی؟ ـ پرسش من همین است؛ آیا چشم داری؟ ـ گرچه پرسشت احمقانه است؛ اما...آری! چشم دارم. ـ به چه کارت می آید؟ - با آن، رنگ ها و اشخاص را می بینم و تشخیص می دهم. ـ بینی هم داری؟ ـ آری! ـ به چه کارت می آید؟ - با آن بوها را استشمام می کنم. ـ آیا دهان نیز داری؟ ـ آری! ـ با آن چه می کنی؟ ـ غذا می خورم و مزة آن را می چشم. ـ گوش داری؟ ـ آری! ـ با آن چه می کنی؟ ـ صداها را می شنوم. ـ قلب نیز داری؟ ـ آری! ـ با آن چه می کنی؟ ـ به وسیلة آن، هر آن چه اعضا و حواسم درک می کنند، امتیاز و تشخیص می دهم. ـ مگر این اعضای حسی و ادراکی، تو را از قلب بی نیاز نمی کنند؟ ـ نه! ـ چطور بی نیاز نمی کنند و حال آن که همه، صحیح و سالم اند؟ ـ پسر جان! وقتی آن ها در چیزی که حس می کنند، تردید داشته باشند، در تشخیص آن به قلب مراجعه می کنند تا یقین، حاصل و شک، باطل گردد. ـ آیا خداوند، قلب را برای رفع شک و حواس، قرار داده است؟ ـ آری! ـ پس قلب باید موجود باشد؛ وگرنه برای حواس، یقینی حاصل نمی شود؟ ـ آری! ـ ای ابامروان! خداوند تبارک و تعالی، حواس تو را بی امام، رها نکرده و برای ایشان، امامی قرار داده است؛ تا صحیح را آشکار و شکشان را به یقین تبدیل کند. حال، این خلایق را در شک و حیرت و اختلاف رها نموده و امامی برایشان منصوب نکرده تا آنان را از شک و تردید، خارج سازد؟ عمرو مدتی خاموش ماند. سپس روی به من کرد و گفت: « اهل کجا هستی؟» پاسخ دادم: «کوفه». گفت: «پس تو هشام بن حکمی!» سپس مرا در آغوش گرفت و در جای خود نشانید و خود کنار رفت و دیگر چیزی نگفت تا من برخاستم. در این هنگام امام صادق علیه السلام خندید و فرمود: «ای هشام! چه کسی این مطالب را به تو آموخته؟» هشان پاسخ داد: «چیزی است که از شما یاد گرفته ام». حضرت فرمود: «به خدا قسم؛ این مطلب در صحف ابراهیم و موسی، مکتوب است». (الکافی، ج۱، ص ۱۷۷۰-۱۷۱) ✅کانال سلسبیل معرفت👇👇👇 🌸@salsabilmarifat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به‌رگباربستن آمبولانس درحال انتقال مجروحان در غزه توسط صهیونیست‌ها