eitaa logo
شرح کتب علامه حسن زاده آملی
8.2هزار دنبال‌کننده
501 عکس
158 ویدیو
10 فایل
⭐کپی فقط با ذکر منبع جایز است🌟 🏡شرح کتب نامه ها اندیشه ها خاطرات پیام‌ها معرفی شاگردها علامه حسن زاده آملی ره تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3841065622Cd7e4318d12
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی، از گفتن نفی و اثبات شرم دارم که اثباتیم؛ «لا اله الا الله» را دیگران بگویند و«الله» را حسن. الهی، شکرت که دلِ بی دردم را به درد اوردی. الهی، شکرت که اوّلم را به اخر ماوّل کردی و اخرم را به اوّل مبدّل. الهی، شکرت که تا خودم را شناختم، تنِ خسته و دلِ شکسته دارم. الهی، تا کنون می گفتم داراتر از من کیست که تو دارای منی، از ان گفتار پوزش خواهم که اینک ۱۳ شهر رمضان ۱۳۹۱ هـ . ق. گویم که داراتر از من کیست که تو دارایی منی. الهی، ما هنوز حرف های این جهانی را نفهمیدیم تا توقّع ان جهانی را داشته باشیم. الهی، چه فکرهایی می کردم و به دنبال این و ان می رفتم و این در و ان در می زدم و موفق نمی شدم و خداخدا می کردم که چرا موفق نمی شوم. بار خدایا، شکرت که جوابم را ندادی و چه نکو شد که نشد، وگرنه حسن نمی شدم. تسلیم توام؛ حکم انچه تو فرمایی، لطف انچه تو اندیشی. الهی، ندانسته از تو قرار می خواستم، اینک دانسته از تو بیقراری می خواهم، که مظهَر «یا مَن کُلُّ یومٍ هُو فی شان» ام. الهی، خوش ان مُنعَم که مظهَر (هُو یُطعِمُ و لا یُطعَم- انعام/۱۴) است. الهی، جایی که محمدبن عبدالله، انسان کامل، صاحب مقام محمود، خاتم انبیا، «ما عَرَفتُکَ حقَّ مَعرفَتِک و ما عَبَدتُکَ حَقَّ عِبادَتِک» گوید، حسن بن عبدالله، انسان نمای جاهل، باید «ما عَبَدتُکَ و ما عَرَفتُکَ» گوید. الهی، توانگران به ازاد کردن بندگان رستگارند، این تهی دست را به بنده کردن ازادان سرافراز فرما! الهی، دردمند دل اگاهت پنهانی و دزدکی می گرید تا نامَحرمان به حرم خانۀ سرّش دست نیابند، و اشکارا لبخند دارد تا نا بخردان دیوانه اش نخوانند. الهی، تا به حال می گفتم گذشته ها گذشت. اکنون می بینم که گذشته هایم نگذشت، بلکه همه در من جمع است. اه اه، از یوم جمع. الهی، در فکر فهمیدن حروف مقطّعۀ کتابت بدین جا رسیدم که تمام کلماتت حروف مقطّعه اند. خنک ان که اهل قران است! الهی، این روزگار، طوفانیتر از طوفان نوح است و قران، کشتی نجات. خوشا به حال اصحاب السفینه! الهی، گاهی در انواع مخلوقات گوناگون تو ماتم و گاهی در افراد لونالون انها، و بیش از همه در اطوار جورواجور خودم؛ «ربِّ زِدنی فیکَ تَحَیُّرا!» الهی، بدا به حالم اگر مرگم به حَتفِ انف باشدو بس! «یا حَیُّ یا مُحیی»، جز تو که حیات دهد؟ الهی، تا کنون به امیدواری سر به بالا می داشتم و خداخدا می کردم، اکنون به شرمساری سر به زیر افکندم که چرا چون و چرا می کردم. الهی، اعیانتر از من کیست، که با تو همنشینم. الهی، خوشا به حال کسانی که لذت جسمانی شان عقلانی شد! الهی، از تو شرمنده ام که بندگی نکردم، و از خود شرمنده ام که زندگی نکردم، و از مردم شرمنده ام که اثر وجودی ام برای ایشان چه بود. الهی، گوینده ای گفت: «کُلُّ مَن فی الوجودِ یَطلُبُ صیدا. انّما الاختلاف فی الشَّبَکات.» تو خود گواهی که بدترین شبکه، شبکۀ صید من است. از شرّ ان به تو پناه می برم، که جز تو پناهی نیست. الهی، توفیقم ده که یکبار «استغفرالله و اتوبُ الیه» بگویم، که هنوز از گفتن ان شرم دارم. الهی، تا کنون خودم را بر منبر گوینده می پنداشتم و حضّار را مستمع، ولی اکنون می بینم گوینده تویی و من و مستمع، هر دو، مستمعیم. الهی، شاه به خیال شاد است و حسن به عقل. الهی، تا به حال می گفتم (لا تاخُذُهُ سِنَهٌ و لا نَوم- بقره/۲۵۵٫) الان می بینم مظهرش را هم (لا تاخذهُ سِنَهٌ ولا نوم). الهی، وقتی حسن چشم باز کرد که دست و پا بسته است. الهی، شکرت که دوستانم عاقلند و دشمنانم احمق. الهی، شکرت که به حسن دختر دادی و پسر دادی و از هر یک چیزها به وی خبر دادی. الهی، تا به حال می پنداشتم معرفت نفس، مرقات معرفت توست. شکرت که مرقات را اسقاط کردی و به سرّ اشارت نبی و وصی «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ»، «اعلَمُکُم بِنَفسهِ اعلَمُکُم بِرَبِّهِ»، اشنا فرمودی. الهی، شکرت که به هر سو رو می کنم، کریمۀ (فَاینما تُوَلُّو فَثَمَّ وَجهُ الله- بقره/۱۱۵)، برایم تجلی می کند. الهی، شکرت که دنیایم اخرتم شد. الهی، شکرت که از ظرف لغوِ زمان به در بردی و در ظرف فوق ان مستقرّم کردی. الهی، خوشا به حال کسانی که همیشه مُحرمند، که ایشان مَحرم تواند! الهی، وقتی بیدار شدم که هنگام خوابیدن است. الهی، الحمدلله که در این حال به از این چه گویم و چه کنم. الهی، چه کنم که تا کنون از بیرون می جستمت و درونی بودی، و اکنون از درون می جویمت و بیرون شدی. الهی، جز تو از انسان بزرگتر کیست و در پیشگاهت از من کوچکتر کیست؟ الهی، شکرت که پیشه ام گازری و مامایی است. الهی، روی زمینت حیوانستان شد؛ حسن را به اسمان انسانستانت انس ده!
الهی، این چه وادیی است که تا بخواهم سر مویی نزدیک شوم فرسنگها دور می شوم. الهی، خاطر ما را از خطور خطیئه نگه دار! الهی، به حق انانی که از دیدۀ مردم غایبند، این غایب را در حضور بمیران! الهی، دل خوشم که شاخه ای از شجرۀ طوبایم. الهی، ساعد علوی ام ده تا ابراهیم سان بتِ نفس را بشکنم، و نفثَم را نفس رحمانی گردان تا عیسی اسا در دمم! الهی، خوشا انان که در فَلَوات عشق تو هایمند و از خود به در شدند و به تو قایمند! الهی، این گدایان جان برای جماد می دهند، حسن جان برای حیات ندهد؟ الهی، همه در شهرالله عبادت می کنند و حسن تجارت سر به سر خسارت. الهی، حسن به قدر سَمُّ الخِیاط یک روزنه به حُسن مطلق راه یافت، این همه لذت و ابتهاج دارد، انان که برایشان هزار باب و از هر بابی هزار باب دیگر گشوده شد چون خواهند بود، و تو خود چونی؟ الهی، تو که یوسف افرینی حسن از زلیخا کمتر باشد، و تو که لیلی افرینی حسن مجنون تو نباشد؟! الهی، چگونه شکر این موهبت را بجا اورم که اگر شرق تا غرب را کفر بگیرد، در کاخ ربوبی ایمانم سرِ مویی خلل راه نمی یابد. الهی، تا کنون به نادانی از تو می ترسیدم، و اینک به دانایی از خودم می ترسم. الهی، حسن که از فهمیدن کتب تدوینی این همه ابتهاج و لذّت دارد، کسانی که کتب تکوینی را می خوانند و زبانشان را می دانند و مبیّن حقایق اسمائند چگونه اند، و کسی که با تو در گفت و شنود است چگونه است؟ الهی، ما که از فاضل چشیدۀ دیگران بدمستی می کنیم، چشیده ها چونند. الهی، شکرت که از اساتید بی رنگ رنگ گرفته ام. الهی، خوشا انان که فقط با تو دل خوش کرده اند! الهی، لطف فرموده ای این کمترین را با کتب اشنا کرده ای؛ لطفت را مزید بفرما و با صاحبان کتب اشنایش کن! الهی، درجات پدر و مادرم را مزید گردان که اگر ایشان احسن نمی بودند، من حسن نمی شدم! الهی، شکرت که دارم کم کم مزّۀ پیری را می چشم. الهی، گاهی «اعوذُ بالله مِنَ الشّیطان الرّجیم» می گفتم؟، و گاهی (اعوذُ بِکَ مَن هَمَزاتِ الشَّیاطین- مؤمنون/۹۷)، و گاهی «اعوذُ بِکَ مِن شرّ الوسواس الخَنّاس». از امشب که لیلۀ سبت رابع صفر ۱۳۹۳ هـ . ق. است اجازت می طلبم که «رَبِّ اعوذُ بِکَ مِنّی» بگویم. الهی، شکرت که از ابلهان رنج می برم. الهی، اگر حسن جهنمی است، جهنمی عاقلی را رفیق او گردان! الهی، شکرت که شب و روز به پرندگان بال و پر می دهم. الهی، حسن از حرف «تا» کمتر باشد که فعلش چون ذاتش خاصّ اسم شریفت است، تاء قسم خاصِّ تو باشد و حسن نباشد. الهی، در شگفتم از کسانی که چون و چرایی، و کاش کاش گویند. الهی، این و ان گویند بهای یک گرده نان پنج قران است. حسنِ بی بها گوید هرگز ان به بها در نمی اید. در ازای هر لقمه و جرعه از ازل تا ابد شکرت. الهی، موج از دریا خیزد و با وی امیزد و در وی گریزدو از وی ناگزیر است؛ (انّا لله و انّا الیهِ راجِعون- بقره/۱۵۶٫) الهی، شکرت که دیدۀ جهان بین ندارم (هُوَ الاوّل و الاخِرُ و الظاهِرُ و الباطِن- حدید/۳٫) الهی، این کلمۀ ناتمام خوشحال است که به اسم، سه حرف از حروف مقطّعۀ فرقانت را داراست. کلمات تامّه ای که به حقیقت همۀ مقطّعۀ قرانت را دارایند چونند؟ الهی، شکرت که نفخه و نفثی از دمی عیسوی را به حسن داده ای که مرده زنده می کند. الهی، به حقیقت خودت، مَجاز ما را تبدیل به حقیقت کن! الهی، شکرت که توشه ای جز توکّل ندارم. الهی، شکرت که فهمیدم که نفهمیدم، و رسیدم که نرسیدم. الهی، شکرت که در سایۀ انسان کامل به سر می برم. الهی، شکرت که جوان مرگ نشدم. الهی، شکرت که هرجایی یک جایی شدم. الهی، شکرت که شاخه ای از شجرۀ طوبایم. الهی، شکرت که در حول حاملین عرشم. الهی، به نعمت حضور، قلبم را از خطور ذنوب باز دار! الهی، شکرت که در این شب مبارک، به لیلهالقدر رسیدم (یازده ربیع الاوّل ۱۳۹۴ هـ . ق). الهی، شکرت که مَجاز را قنطرۀ حقیقت گردانیدی تا از لیلهالقدر زمانی زمینی به لیلهالقدر اسمانی رسیدم الهی، به حرمت راز و نیاز اهل راز و نیازت این نااهل را سوز و گداز ده! الهی، توفیق شب خیزی و اشک ریزی به حسن ده! الهی، امروز بیناتر از من کیست که تو را می بینم، و شنواتر از من کیست که سخن تو را می شنوم، و گویاتر از من کیست که از تو سخن می گویم، و داراتر از من کیست که تو را دارم. الهی، این بنده ات را از نیّت گناه حفظ کن! الهی، شکرت که دلم را به شروق جمالت و سیر در نور کمالت نورانی کرده ای. الهی، شکرت که در این لیلۀ چهارشنبه بیستم جمادی یکم ۱۳۹۴ هـ . ق. دری از علم را به رویم گشوده ای. الهی، شکرت که حیوانی را در قفس نکرده ام. دستم ده که درِ قفس شده ها را رهایی دهم!
الهی، شکرت که فهم بسیار چیزها را به حسن عطا فرموده ای و دهنش را بسته ای. الهی، شکرت که دی دلیل بر اثبات خالق طلب می کردم و امروز دلیل بر اثبات خلق می خواهم. « کیفَ یُستَدِلّ علیکَ بِما هوَ فی وجودهِ مفتقرٌ الیک.» الهی، ظاهرم را چون باطن مخلصان گردان و باطنم را چون ظاهر مراعیان! الهی، در شگفتم که با نادانی اندوهگینم و با دانایی اندوهگین تر. الهی، شکرت که از انچه در سر دارم اگر از سر گذارم سرِ دارم، و اگر نگذارم سردارم. الهی، در راهم و به همراه درد و اهم، اهم ده و راهم ده! الهی، شکرت که حسن تا کنون شاکر و حامد بود و اکنون شکر و حمد شد. الهی، به قدر معرفتم تو را پرستش می کنم، که به وفق اقتضای عین ثابت، زمین شوره نبود مثل نابت. الهی، ادمِ شب کور کجا و عبد شکور کجا؟ که شب کور شکور نباشد. الهی، حسن زاده ادم زاده است، چگونه دعوی بی گناهی کند. الهی، اگر مُذنب نباشد غفّار کیست، و اگر قبیح نباشد ستّار کیست؟ الهی، همه کار تو را می کنند و حسنت هم بیکار نیست. الهی، خروس را در شب خروش باشد و حسن خاموش باشد! الهی، اگر الفاظم نارساست، داستان سنگ تراش و شبان موسی است. الهی، حسن که از شنیدن یک ندای «التوحیدُ ان تَنسی غیرالله» این همه ابتهاج دارد، ابتهاجِ خاتم گیرندۀ قران چه حد است، و خود ابتهاج تو چون است. الهی، به ابتهاج خودت و به ابتهاج خاتمت، ابتهاج حسن و دیگر نفوس و الهه ات مزید گردان و وعدۀ حق «لَدینا مَزید» ات را در حقّشان اکید فرما! الهی، می دانم که می دانی، اما چگونه می دانی خودت می دانی. (الا یَعلَمُ مَن خَلَقَ و هُوَ اللطیفُ الخَبیر- ملک/۱۴٫) الهی، اگر گویم سگ کوی توام، از روی سگ اصحاب کهف شرمنده ام. الهی، مسّ سگ اصحاب کهف بی طهارت روا نبود، و حسن را طهارت نباشد؟! الهی، شنیدم که فرمودی: چه کنم با مشتی خاک مگر بیامرزم. الهی، شکرت که اگر شاهدان اسمانی از حسن باخبر باشند، سهیل اهلا و سهلا گوید، و کفَّ الخَضیب کف بر کف زند، و زهره چنگ در چنگ. الهی، سعود برزخی ام را اعتلای عقلانی ارتقا ده! الهی، به وحدتت خلوتم ده و به کثرتت وحدتم! الهی، اگر من بنده نیستم، تو که مولای من هستی. الهی، «یا احکمَ الحاکمین و یا میسَرَ کُلَّ اسیر!» الهی، حکم محکم «کلّ میسرٍ لِما خلق له» بر حسن حاکم است؛ حکم انچه تو فرمایی محض لطف است. الهی، خوشا به حال کسانی که نه غم بز دارند و نه غم بزغاله! الهی، از سرّ دل نشینت لب دوختم، و از شرّ اتشینم سوختم. الهی، انچه از کلام تو نیوشیدم در خروشم، و انچه از جام تو نوشیدم در جوشم، با این همه جوش و خروشم خاموشم، به امید ان که دم به دم نیوشم و نوشم. الهی، حسن را همین فخر بس که مقام واقعی حلقه به گوشی ابدی، از چون تو سلطان حقیقی سرمدی دارد. الهی، دلی همدم با اه و انین است، و دلی همچون تنوراتشین است، و دلی چون کورۀ اهنگران است، و دلی چون قلۀ اتش فشان است؛ وای بر حسن اگر دلش افسرده و سرد چون یخ باشد و پابند به مبرز و مطبخ! الهی، در سجده بر شاکلۀ کوه هو هستم، این مصدوق را مصداق (کلُّ یَعمَلُ علی شاکلتِه-اسراء/۸۴) قرار ده! الهی، از پیمبرانی چیزها اموختم: از حضرت نوح نجی الله: (فَفِرّوا الی الله- ذاریات/۵۰)، و از حضرت یعقوب اسرائیل الله: (انّما اشکوا بَثّی و حُزنی الی الله- یوسف/۸۶٫) الهی، حسن تویی، و حسن حسن نماست. الهی، اگر بهشت شیرین است، بهشت افرین شیرین تر است. الهی، حقیقت حدیث برزخی رؤیایم را که قال رسول الله صل الله علیه و اله و سلم: «معرفه حکمه متن المعارف»، مرزوقم بفرما! الهی، گاه گاهی می نمایی و می ربایی، نمودنت چه دلنشین است و ربودنت چه شیرین. الهی، انکه درد دارد اه و ناله دارد، شیرینتر اینکه سفیر صادقت فرمود: «انَّ اه اسمٌ مِن اسماء الله تعالی، و اذا قال المریض: اه: اه، فقد استغاث بالله»، حسن از ملت ابراهیم اوّاب است، اه،اه. الهی، سفیر کبیرت فرمود: «المؤمنُ مِراهُ المؤمن.» اگر من مؤمنم تو هم مؤمنی، چه اخر حشرم گواه است که (هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدّوس السلام المؤمن المهیمن العزیزالجبّار المتکبّر- حشر/۲۳٫) الهی، من از گدایان سمج، درس گدایی اموختم. الهی، شکرت که حسنت را سمَت نون وقایه داده ای، که حسن افرین و حسن، وقایۀ یکدیگرند. «سبحانک اللهم انت اهل التقوی»، که فرموده ای: (ان تتّقواالله یجعل لکم فرقانا- انفال/۲۹٫) الهی، نماینده ات فرمود: «القلبُ حرَمُ الله»؛ حرَمت را حفظ بفرما! الهی، «لک الحمد»، که حسن را با شاهدان اسمانی اشنا کرده ای و اطلس بی نقش نفسش را قبّۀ زرقاء. الهی، اگر مردم لذت علم را بدانند، کجا اهل علم را سر اسوده و وقت فراق خواهد بود.
الهی، هر کس به حسن حرفی اموخت، تو از وی راضی باش و او را از وی راضی بدار! الهی، «یا قابض و یا باسط!» جزر بحر، مد را در پی دارد، و محاق قمر، بدر را، و ادبار فلک و عقل، اقبال را، و قوس نزول، صعود را؛ قلب حسن در قبض است و امیدوار بسط است. الهی، از قبض شاکی نیستم، که در مصحف عزیزت قبض را بر بسط مقدم داشته ای: (والله یقبض و یبسط و الیه ترجعون- بقره/۲۴۵) فرموده ای، و نمایندگانت در مناجات ها به تاسّی کلامت «یا قابض و یا باسط» گفته اند. الهی، حسن در قبض، صابر است، که قبض و قضا و جمع و قران با همند، و بسط و قدر و فصل و فرقان با هم. اگر یوم الجمع نباشد یوم الفصلی کدام است؛ و اگر قضا نباشد قدر کدام، و اگر قران نباشد فرقان کدام، و اگر قبض نباشد بسط کدام. الهی، اگر جز این در، در دیگر است نشان بده! الهی، کسانی که دیرتر گرفته اند پخته تر و قوی تر شده اند. حسن خام است ولطف انچه تو فرمایی. الهی، عینم را چون علمش بی عیب و شین بدار! الهی، تا تو لبیک نگویی، کجا من الهی گویم. الهی، معنا رساست و ورای این الفاظ نارواست؛ ما را به الفاظ ناروای ما مگیر! الهی، انکه از مرگ می ترسد از خودش می ترسد. الهی، شکرت که یک زمینی اسمانی شد. الهی، بسیار ما اندک است و اندک تو بسیار، و فرموده ای: گرچه بسیار تو بود اندک ز اندکت می دهند بسیارت. الهی، عارف را به مفتاح بسم الله، مقام «کُن» عطا کنی، که با«کُن» هر چه خواهی کنی کن. با این جاهل بی مقام هر چه خواهی کنی کن که ان کلید دارد و این کلید دارد. الهی، همۀ الفاظ یونانیان یک سوی و اسم عالم به لفظ قوس موس یک سوی. الهی، ابلیس رجیم را بلاواسطه خطاب کنی، و انسان کامل را من وراء حجاب، که نه ان ایت قرب است و نه این رایت بُعد. الهی، شکرت که از افکار رهزن عاصمم بوده ای. الهی، دل چگونه کالایی است که شکستۀ ان را خریداری و فرموده ای: «پیش دلشکسته ام». الهی، اگر یک بار دلم را بشکنی، از من چه بشکن بشکنی. الهی، ان که دنبال درک مقام است، غافل است که مقام در ترک مقام است. حسن را در مقامش مقیم و مستقسم بدار! الهی، با ستّاری و غفران جزا خواستن کفران است. الهی، همنشین از همنشین رنگ می گیرد. خوشا انکه با تو همنشین است! (سِبقه الله و مَن احسن من الله سبقه- بقره/۱۳۸) الهی، از جهنم بُعد و حرمان از درک حقایق، رهاییم ده! الهی، لذت ترک لذت را در کامم لذیذتر گردان! الهی، حسنت کودک زبان نفهم بهانه گیر است، با هزار (لن ترانی- اعراف/۱۴۳)، (ارنی-اعراف/۱۴۳)گوست. الهی، چگونه از عهدۀ شکرت برایم که روزی با کتاب موش و گربۀ عبید زاکان فرحان بودم و امروز به تلاوت ایات قران الرحمن. الهی، مجاز ما را تبدیل به حقیقت بفرما! الهی، افتاب گردانه و افتاب پرست عاشق افتاب باشند، و حسن عاشق افتاب افرین نباشد؟ الهی، تو که بی نیاز بی انبازی و به رایگان می بخشی، حسن هم که درویش گدای توست، بخششت را با درویشانت بیش بفرما! الهی، با همۀ شیرین زبانی و شیرین کاری ام نمی دانم چه کاره ام. الهی، اصطلاحات انباشته را دانش پنداشته ای. «یا نور السموات و الارض»، قلب ما را مورد مشیّت «العلم نورٌ یقذفه الله فی قلب مَن یشاء» قرار بده! الهی، اکنده از عبارات اصطلاحی ام، که حجاب معرفت شهودی شده اند. خوشا مطایایی که با قلب بی رنگ، حامل عطایایت شده اند! الهی، همین قدر فهمیده ام که خداست و دارد خدایی می کند. الهی، جان به لب رسید تا جام به لب رسید. الهی، در روزگاری افتاده ایم که سلام ما را جواب ندارد. الهی، وای بر حسن اگر از تو نترسد و از او بترسند! الهی، شکرت که به بلای شهرت مبتلا نشده ام. الهی، حقیقتی که از دانش ترازو به دست امد این است که تو «فصل حقیقی همه ای». الهی، حسن را در اولاد و احفاد و اثبات و ذراری اش حفظ بفرما! الهی، موی حسن سفید شد و خوی حسن سفید نشد. الهی، حسن را با عروس اقلیدس چه کار، با عروس قرانش بدار! الهی، حسن را با کسانی که همنشین تواند همنشین بفرما! الهی، حسن را یکرنگ تعلّق «سبقه الله» بسند است و دیگرها بند. الهی، انکه رسیده است خاموش است، حسن نارسیده در جوش و خروش است. الهی، انکه در حجاب نیست تنها تویی. الهی، شکرت که حسن را با کتابت اشنا کرده ای. الهی، حُجَجَت را حُجُبت قرار داده ای، حسنت را حجاب حُجُبت قرار ده! الهی، امشب که شب قدر است همه قران به سر می کنند، حسن را توفیق ده که قران به دل کند! الهی، مایۀ عزّت حسن امده حکم ذوالمنن هرچه بدو قدر دهد هر چه بر او قضا کند الهی، رویم را نیکو کردی، خویم را هم نیکو گردان! الهی، اولیای تو خزف را گوهر شب چراغ می کنند، بلکه سگ را ادم می کنند، حسن هم (کَلبُهم باسط ذراعیه بالوصید- کهف/۱۸)
الهی، شکرت که اقتضای عین ثابت حسن، اغتذای از مادبۀ محمّد و ال محمّد است. الهی، شکرت که از پستان ایمان و طهارت و تقوی شیر خورده ام. الهی، چه جویم که غایت نشان از تو بی نشانی است، و چه گویم که نهایت عرفان به تو سرگردانی است. الهی، حسن بسیاری از جنازه های زنده را می بیند و می گوید: «الحمد لله الذی لم یجعلنی من السواد المخترم». الهی، قران و انسان عرفان و برهان یکی اند و از هم جدایی ندارند، حسن را تاحد جمعی ده! الهی، سین را در دل حسن نهاده ای، یاسین را هم در دل حسن نِه! الهی، خوشا به حال کسانی که عبادت محبانه دارند! الهی، «سبحانک و تعالیت»، قطرۀ ماء مهین را چه منیّتی و چه مُنیتی؟ الهی، به عزّت جمال اسم عزیز جمیلت، حُسن صنیع شمایل حسنت را از مشایل مُثله مصون بدار و ان گوهری را که اول بار به (نفختُ فیهِ- حجر/۲۹) بدو عطا فرموده ای هم امل بار به (الله یتوفی الانفس- زمر/۴۲) مقبوض و متوفا بدار. الهی، از توبه هایم توبه کردم. الهی، انچه حسن خواست نکو شد که نشد. الهی، این ادم نماها که از خوردن گوشت برّۀ گوسفند تا بدین اندازه درّنده اند، اگر گوشت گرگر و پلنگ را بر انان حلال می فرمودی چه می شدند؟! الهی، راز دل با تو چه گویم که تو خود راز دلی دانه و لانه بال و پر و پرواز دلی الهی، همه تو را خوانند: قمری به قوقو، پوپک به پوپو، فاخته به کوکو، حسن به هوهو. الهی، به رحمت رحمانیّه ات نطقم داده ای، به رحمت رحیمیّه ات سکوتم ده! الهی، حاصل کار و کوششم این شده است که از غفلت به در امده ام و در حیرت افتاده ام. الهی، شکرت که موت اخترامی دامن گیرم نشده است. الهی، شکرت که حسنت هم مشمول موهبت (و انّی عُذتُ بربّی و ربّکم ان ترجمون- دخان/۲۰) شده است. الهی، شکرت که ندای (یا ایّتها النفس المطمئنه- فجر/۲۷) را لبّیک می گویم. الهی، شکرت که بر قدم لقمان و ایّوبی مشهد و یعقوبی مشربم. الهی، شکرت که به زیارت حقیقت طلعت دل ارای کتابت تشرّف یافته ام. الهی، شکرت که در این شهرالله ۱۴۱۴ ه . ق . پیش از لیلهالجَوائز به جایزه رسیده ام. الهی، شکرت که فهم خطاب محمدی روزی ام شده است. الهی، شکرت که همۀ نقش ها بر اب شد و کثرتی که حجاب بود سراب شد. الهی، شکرت که حسن مجذوب نظام احسن وجود است. الهی، شکرت که عقل و دینم دستم را بسته اند. الهی، شکرت که حسن زمینی احسن اسمانی شده است. الهی، حسن روزگاری غرق در کتاب تکوینی و تدوینی است و هنوز در فهم یک حرف، طرفی نبسته است. الهی، نبیّ تو خاتم الانبیاء صلی الله علیه و اله فرمود: «کل اسم من اسماء الله اعظم»، و ولیّ تو صادق ال محمد علیه السلام فرمود: «انّ اه، اسمٌ مِن اسماء الله»، حسن را از همه اسم اعظم بیشمارت فقط یک اسم اعظم «اه» است که جز اه در بساط ندارد. الهی، شکرت که طعمه و لقمۀ من از مادبه ات قران کریم است. الهی، حسن، مفت پیر شده است. الهی، شکرت که هر کتابی را می خوانم، کتاب وجود خودم را می خوانم. الهی، شکرت که زنگ تفریح من گشت و گذار در کتب و دفاتر علمی و تماشای انهاست چنانکه ولیّ تو امام علی وصیّ علیه السلام فرمود: «الکتبُ بساطین العلما».
التماس دعا از همه عزیزان بخصوص دعا برای همه مریض ها که روی تخت های بیمارستان بستری هستند فراموش نشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 های خاص ⌛️زمان: ۰۰:۲۵دقیقه 👤علامه حسن زاده آملی ره ___ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 های خاص ⌛️زمان: ۰۰:۳۷دقیقه 👤علامه حسن زاده آملی ره ___ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍علامه حسن زاده آملی ✅در مورد شب قدر 🔸 بيش از يك سال در روايات ليلة القدر زحمت كشيدم و آنها را از جوامع روايى فريقين جمع آورى كرده ‏ام، و در فهم آنها بسيار فكر نموده ‏ام، ولى آن نكته كه اصل بود ناگفته بماند و مشكل حل نشده بود؛ مثلا با خود مى‏ انديشيدم كه شبى در كه مشرقى ايران است، شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان و شب قدر بوده باشد و شب قبل آن در تهران، پس ليلة القدر واقعى كدام شب است كه ‏إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ؟ 🔸به حضور استاد آية اللّه حاج شيخ محمّد تقى آملى رسيدم و كارم را درباره ليلة القدر بديشان ارائه دادم، و در فهم ليلة القدر ابراز حاجت نمودم و از ايشان مدد خواستم. در جوابم فرمودند: در آن روايتى كه امام صادق، جدّه‏ اش را ليلة القدر خوانده است دقّت كنيد. من اين حديث را در جوامع روايى نديده بودم، از اشارت استاد آملى حالت هيمانى شگفت به من روى آورد. نخستين بار همين معنى كه تازگى به عرض رسانده‏ ام به ذهنم آمد، تا حديث را در تفسير يافتم و از تدبّر در آن فيض فيّاض على الإطلاق فائض شده است ففاض ثم فاض. 📔هزار و يك كلمه، ج‏6، ص: 42 _________________________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍استاد صمدی آملی: ✅یازده قرآن ناطق و ليلة القدر فاطمی 🔸یازده قرآن ناطق در ليلة القدر فاطمی تنزل نموده است نزول يازده قرآن ناطق در آن يك ليلة القدر است صادق  مراد از (يك ليلة القدر) وجود ذيجود زهرا، حقيقت ام الكتاب است كه از او يازده قرآن ناطق و حجة الله نازل شده است، لذا حضرت زجاجة الوحى و ثمرة النبوة، العارفة بالاشياء را (اءم الائمه ) ناميده اند. در بيت پنجاه و چهارم گفته آمد كه فاطمه ليلة القدر است كه متن حديث شريف فرات كوفى از امام صادق عليه السلام به شعر در آمده بود كه حضرت صادق آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم جده اش را القدر معرفى فرمود. چرا حضرت صديقه - سلام الله عليها - ليلة القدر نباشد و حال آنكه يازده قرآن ناطق در اين ليله نازل شده است، پس فاطمه عليه السلام ليلة القدر يازده قرآن ناطق است. 📔جلد دوم شرح دفتر دل ______________________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍استاد صمدی آملی ✅فاطمه زهرا لیله قدر است 🔸حقيقت امر اين است كه حديث مذكور و نظاير آن براى بيان عظمت سعه وجودى انسان و شرح صدر او است كه آخذ و حامل قرآن است و اينكه انسان بالفعل همان قرآن و عرفان و برهان است. فاطمه زهرا و حوراى انسى، مظهر نفس كل و صورت آن است و تنها صنع الهى بود كه در كارخانه وجودى نورى حضرتش يازده انسان الهى به فعليت كه يازده قرآن ناطقه اند، صنعتگرى شده اند. فهى كشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها فى السماء تؤ تى اءكلها كل حين باذن ربها؛ نساؤ كم حرث لكم ؛ اءفراءيتم ما تحرثون اءانتم تزرعونه اءم نحن الزارعون ؛ هو الذى يصوركم فى الارحام كيف يشاء؛ و وصينا الانسان بوالديه احسانا حملته اءمه كرها و وضعته كرها. آن كه گفته شد فاطمه ليلة القدر است، به حديث از جناب سيد بن طاووس در فلاح السائل در تعقيب نماز ظهر كه از جناب صديقه نقل كرده است را از فص حكمة عصمتية فى كلمة مولاى مكرمم گوش جان بسپار: ثم اءعلم اءن القلب الذى هو خزينة الايات القرآنية بحقائقها و بطونها فهو ليلة القدر، و قد قالت زجاجة الوحى و ثمرة النبوة فاطمة العارفة بالاشياء: (الحمد لله الذى بنعمته بلغت ما بلغت ما العلم به و العمل له و الرغبة اليه و الطاعة لامره. و الحمد لله الذى لم يجلعنى جاهدة لشى ء من كتابه و لا متحيرة فى شى ء من امره. و الحمد لله الذى هدانى اليلة القدر دينه و لم يجعلنى اءعبد شيئا غيره ... فاعمل رويتك فى قولها: (لم يجلعنى جاهدة لشى ء من كتابه ) و قد روى عن النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ): (ما من حرف من حروف القرآن الا و له سبعون الف معنى ) و من الاثر المقدم من اءن ((من عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرك ليلة القدر.)) و كما ان درة التوحيد و وديعة المصطفى فاطمة سلام الله عليها كانت ليلة القدر و يوم الله كانت الكون الجامع و صاحب القلب ايضا لان كل انسان كامل كذلك. و الانسان انما يكون صاحب القلب اذا تجلى له الغيب و انكشف له السر و ظهرت عنده حقيقة الامر و تحقق بالانوار الالهية و تقلب فى الاطوار الربوبية لان المرتبة القلبية هى الولادة الثانية المشار اليها بقول نبى الله عيسى روح الله (عليه السلام ): ((لن يلج ملكوت السموات و الارض من لم يولد مرتين . 🔸پس بدان قلبى كه گنجينه حقايق و بطون آيات قرآنى است ليلة القدر است و زجاجه وحى و ثمره نبوت، فاطمه داناى حقايق اشياء چنين فرمود: 🔸ستايش خداى را كه به نعمت وى به شرف علم و عمل بدين پايه رسيدم و به وى رغبت كردم و طاعت امر او نمودم. ستايش خداى را كه مرا منكر امرى از كتابش قرار نداده و در هيچ حقيقتى از امر كتاب مرا سرگردان ننموده است . و ستايش خداى را كه مرا به دينش هدايت كرد و مرا كسى قرار نداد كه غير او را عبادت كنم ))... 📔جلد دوم شرح دفتر دل ______________________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍استاد صمدی آملی ✅یکی از معانی باطنی لیله قدر 🔸یکی از معانی باطنی لیله قدر (فاطمه زهرا) 🔸در حدود بيست و پنج سال قبل ، در فرخنده روزى ، به محضر مبارك عَلَمَ عِلْم و طَوْدِ تحقيق ، حِبْرِ فاخر و بحر زاخر، آيت حق ، استاد بزرگوار جناب حاج شيخ محمد تقى آملى - كساه الله جلابيت رضوانه - تشرف حاصل كرده بودم. در آن اوان در ليلة القدر تحقيق مى نمودم، و به نوشتن رساله اى در ليلة القدر اشتغال داشتم، و مطالبى بسيار در اين موضوع جمع آورى كرده بودم. به همين مناسبت از ليلة القدر سخن به ميان آوردم و نظر شريفش را در ميان آن استفسار نمودم. از جمله اشاراتى كه برايم بشارت بوده است مبذول داشتند اينكه فرمودند: به بيان امام صادق عليه السلام كه جده اش صديقه طاهر - سلام الله عليها - را ليلة القدر خوانده است و ليلة القدر را به آن جناب تفسير فرموده است، دقت و تدبر نماييد. 🔸پس از آن براى تحصيل حديث فحص بسيار كرده ايم تا به ادراك آن در تفسير شريف فرات كوفى - رضوان الله تعالى عليه - كه حامل اسرار ولايت است توفيق يافته ايم و صورت آن اين است: 🔸فرات قال حدثنا محمد بن القاسم بن عبيد معنعنا عن ابى عبدالله عليه السلام قال: انا انزلناه فى ليلة القدر، الليلة فاطمة و القدر الله، فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرك ليلة القدر، و انما سميت فاطمة لان الخلق فطموا عن معرفتها، او معرفتها الشك من ابى القاسم. قوله و ما ادريك ما ليلة القدر ليلة القدر خير من الف شهر يعنى خير من الف مومن و هى اءم المومنين. تنزل الملائكة و الروح فيها، و الملائكة المومنون الذى يملكون علم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) و الروح القدس هى فاطمة . باذن ربهم من كل اءمر سلام هى حتى مطلع الفجر يعنى حتى يخرج القائم . 🔸در حديث شريف ، حضرت امام صادق عليه السلام جده اش، حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا، را ليلة القدر معرفى فرمود. چرا حضرت صديقه - سلام الله عليها - ليلة القدر نباشد، و حال آنكه يازده قرآن ناطق در اين ليله نازل شده است ؟ حديث ياد شده خيلى بلند و متضمن مباحثى عرشى است ... انسان به فعليت رسيده قرآن ناطق است ؛ و امام صادق عليه السلام فرمود: من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرك ليلة القدر. مبانى عقلى و نقلى داريم كه منازل سير حبى وجود، در قوس نزول، معبر به ليل و ليالى است؛ چنانكه در معارج ظهور صعودى، به يوم و ايام بعضى از ليالى ليالى قدرند، و بعضى از ايام ايام الله. از اين اشارت در (انا انزلنا فى ليلة القدر) و در حديث مذكور و نظائر آنها تدبر بفرما اقرا وارق ). اين فاطمه عليها السلام كه ليلة القدر يازده كلام الله ناطق است، كه امام صادق فرمود: كسى حق معرفت به آن حضرت پيدا كند، يعنى بدرستى او را بشناسد، ليلة القدر را ادراك كرده است. چه مرد و چه زن بايد خودش را تزكيه نمايد و حلقه بندگى در گوش كند. فيض حق وقف خاص كسى نيست ؛ به قول شيرين حكيم ابوالقاسم فردوسى: 🔹فريدون فرخ فرشته نبود 🔹به مشك و به عنبر سرشته نبود  🔹به داد و دهش يافت آن نيكويى 🔹تو داد و دهش كن فريدون تويى  📔رساله انسان و قرآن 📔شرح دفتر دل ______________________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
12.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 علامه در مورد استاد صمدی آملی ⌛️زمان: ۰۴:۲۴دقیقه 👤علامه حسن زاده آملی ره ___ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مرحوم علامه استاد حسن زاده آملی رضوان الله علیه: فکر کردین خدا به هرکسی شیرینی مناجات رو میده؟ خیال کردین هرکسی توفیق سحرخیزی پیدا می‌کنه؟ هر کسی توفیق تلاوت قرآن پیدا می‌کنه؟اینطور نیست آقا. 👤علامه حسن زاده آملی ره ______________________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
🔸مرحوم مهدی سمندری نجف آبادی در صفحه 173 از کتاب عرشی اسرارالصلاة  یا معراج عشق می نویسند: (اما دستور حضرت استادمان جناب آقای حسن زاده آملی روحی فداه این است که شبانه روز یکبار در ساعت معین چهارصد مرتبه ذکر را در سجده بخوانید. در آغاز کار روز پی در پی و بعد برای هممیشه و به طور مداوم آن را داشته باشید. این عبدالله گوید: بهتر است در شب و در ساعت معین تنها باشد و توجه کند که چه میگوید و با که می گوید؟ نکته: انجام این دستور با این کیفیت باید زیر نظر استاد باشد. ___ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
شرح کتب علامه حسن زاده آملی
✅ #دستور_العمل 🔸مرحوم مهدی سمندری نجف آبادی در صفحه 173 از کتاب عرشی اسرارالصلاة  یا معراج عشق می نو
✅جود خداوند و دعاى بندگان 🔸چون خداى متعال جواد است گدا مى‏خواهد پس جود او ما را هر آن در هر عالم‏ دعوت مى‏كند كه‏ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ‏ (غافر: 60) و آن عارف چه خوش گفت: اللّه يغضب ان تركت سؤاله‏ و سليل آدم حين يسئل يغضب 🔸مخفى نيست كه دعا يكى از شروط و معدّات حصول استعداد و قابليت است براى گرفتن جان انوار عالم ملكوت را (كه حقايق علميه و معارف حقه الهيه است) و هيچ كس سؤالى نكرد و دعايى نكرد مگر اينكه چيزى عايد او شد يعنى كسى اللّه نگفت كه لبيك نشنود و اگر به آن مقصود خاصش در هنگام دعا، نرسيد و بدان نايل نشد، بهتر از آن، كه توجه به عالم قدس و نايل شدن به وجدان استعداد است براى او حاصل شد 🔸لذا ائمه ما عليهم السلام فرمودند: هر وقت دعا كردى و سؤال نمودى دست بر روى خود بكش. اشاره به اينكه بدان گرفتى و عطيه او را بر چشم خود نه و هيچ دعا و سؤالى نمى‏شود مگر اينكه خواهنده علاوه بر يافتن عطيه قابليت و قرب، آماده براى كسب فيض بيشتر شد اين خداى متعال است كه عطيه او مقدمه عطاياى بيشترى است 🔸پس هر كس آن چه را يافت از دو جهت سرور به او دست مى‏دهد. يكى از آن روى كه نقدا گر چه در ما وراء طبيعت آن نيست زيرا آن ظرف زمان است و عالم ما وراى طبيعت فوق زمان و مكان و مجرد از آن دو، ولى به ضيق لفظ و كمى ألفاظ اين چنين تعبير كرديم. عطيه‏اى گرفت و ديگر اينكه همين عطيه بشير اوست، كه مژده به نزول بركات ديگر و عطاياى بيشتر مى‏دهد و گويا عارف نامور جناب مجدود بن آدم سنائى غزنوى به اين نكته اشاره دارد كه: عارفان هر دمى دو عيد كنند عنكبوتان مگس قديد كنند 📔 ✍حضرت علامه حسن زاده ی آملی _________________________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
‍ هو 🔸نمي توان به لقای او دست يافت جز با عمل صالح و اخلاص در عبادت چنان که در آيه کريمه کهف آمده است و اين برای کسی ميسر است که از علايق نفساني و خاطرات دنيوی خلاصى يابد 🔸و الا با اشتغال به دنيا، لذايذ عقلي حاصل نمي شود و در نتيجہ در سالک شوقي ايجاد نمی شود. 🔸اگر کسی به عبادت عشق نمي ورزد، به علت وجود اين موانع است 📔رساله لقاء الله ✍حضرت علامه حسن زاده ی آملی ___ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍علامه حسن زاده آملی ره: 🔸عارفان مقاماتي دارند که در غیر آنها یافت نمی شود و اکثر مردم آنها را مجنون و دیوانه مي پندارند و حال آن که اینها دیوانه نیستند. آن حضور، اینها را خاموش کرده و اختیار چانه خود را دارند و هرزه گو و هرزه خوار نیستند 🔸عارفان یکپارچه وقار، سکینه، حضور و مراقبتند قدر خودشان را می شناسند البتہ از دیگران فاصله مي گیرند، نه آنکه از آنها جدا بشوند 🔸بله، هم در میان آنها هستند و هم نیستند! خیلي کم حرفند، اما وقي به حرف آمدند، مي بینید یک جملہ انها یک کتاب است کس دیگری جز عارفان به این امور دست نمي یابد 🔸گاهي حالاتي از ایشان صادر و ظاهر مي شود تا دیگران هم چیزکي بفهمند و بیابند، ولکن اینها هیچ دلالت از آن حقیقت باطن ایشان نمي کند انسان عاقل این امور را بزرگ مي شمارد و مي گوید: خوشا به حالش که به این مقامات دست یافته است. 📔شرح اشارات و تنبیهات _____________________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍ علامه حسن زاده آملی ره: 🔸باید با عزم و اراده و استقامت پیش رفت با تن پروری و تجملات زندگي و پریشان خاطری نمي شود 🔸امکان ندارد انسان بخواهد درسي بخواند و دنبال آبادی و عمران دنیا هم باشد این دو با هم جمع نمي شود 🔸جناب شیخ الرئیس ابوعلي سینا در یکی از رسائل خود به نام رساله سعادت حدیثي را از پیامبر«صلي الله علیه وآله» نقل مي کند: ان الحکمة تتنزل من السماء فلاتدخل قلبا فیہ هم غد. 🔸حکمت از آسمان نازل مي شود امابر قلبي که در آن هم و غصہ فرداهست، نازل نمي شود. 🔸نفس مطمئنہ علوم و معارف را مي گیرد، نفس مضطربه به جایي نمي رسد.  🔸شخص پریشان خاطر عالم نمي شود همّ واحد مي خواهد اصولا تعقل با تعلق جمع نمي شود. 📔نامه ها و برنامه ها ___________________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍ علامه حسن زاده آملی ره: 🔸اعمال شما بذرهایي است ڪہ درمزرعہ ے جانتان مي افشانید 🔸آنچه دراحوال واطوارسالڪ درخواب وبیدارے عایدش میشودمیوه هایي است ڪہ ازڪمون شجره ے وجودش بروزميڪند 📔نامه ها و برنامه ها ___________________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍ علامه حسن زاده آملی ره: 🔸بهشت و دوزخ خویشی 🔸آن‏ که در مدارک سبعه خود که حواسّ خمس و خيال و وهم‏اند، حق نظر ادا کند، آنها را ابواب مکاسب خود يابد پس اگر در تحت تدبير و فرمان عقل نباشند هفت باب جهنّمند. و اگر باشند هشت باب بهشت، لاجرم هرکس بهشت يا دوزخ خويش است. 📔صد کلمه درمعرفت نفس ___________________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍علامه حسن زاده آملی ره: 🔸قدر شب را بدان که بزرگترین نزول، و شریفترین عروج در شب بوده است اما نزول: «انّا أنزلناه فی لیلہ القدر» و اما عروج « سبحان الذی أسری بعبده لیلاً مِن المسجد الحرام إلی المسجد الأقصي الذی بارکنا حوله» 🔸در روز مشغله و آمد و شد و اسباب انصراف انسان بسیار است، بخلاف شب که هنگام آرامش قوله سبحانه: «إنّا سنُلقي علیک قولاً ثقیلاً * إنّ ناشئهَ اللیل هي أشدُّ وطئاً و أقومُ قیلاً * إنّ لک في النهار سبحاً طویلا 🔸لذا اذکار و اوراد و خلوت را در شب تأثیری خاص است که در روز نیست،به خصوص در ثلث آخر لیل که هوا تصفیه شده و با روح بخاری مزاج انسان مسانخ است، و بدن هم از خستگي بدر آمده است و انتقالات و تمثلات و مکاشفات زئدتر و بهتر و قوی تر روی می آورند «و مِن اللیل فتهجّد بہ نافله لک عسي أن یبعثک ربّک مقاماً محموداً ». 🔸مقام محمود انسان که حامد آن دانشمندان و فرشتگان و بلکه خدای سبحان است ادراک حقایق کلمات نوری موجودات "کما هي" از راه نظر و برهان است، و کمال آن به نحو شهود و عیانست و إن شِئتَ قلتَ: « إنّ المقامَ المحمودَ هو التّشّبہ بالإله بقدر الطاقهِ البشریّهِ، و أخلاقه جمیله و آراؤه صحیحه و فیضه علي غیره متصلاً،یکون قربه إلي الله و تشبُّهه به أکثر لأنَّ الله سبحانه کذلک» 📔تازیانه سلوک ___________________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍علامه حسن زاده آملی: 🔸ادب مع الله اقتضاء می کند که از حق سبحانه جز او را نخواهي که این عبادت احباب و احرار است این امر از بلند همتي عبد است. کسانی که دون همت اند به وفق دنائت خود طلب دارند. 📔هزار و یک کلمه ___________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍علامه حسن زاده آملی ره: 🔰بهيمه، سبع، شيطان، فرشته و انسان در اين مقام سرّ گفتار اهل اللّه در بيان مرتبه نفسانى كه فوق مرتبه ملك است معلوم مى‏شود كه گفتند: اگر آدمى مى‏خورد و مى‏خوابد و شهوت به كار مى‏برد بهيمه است و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد سبع است و اگر مى‏خورد و مى‏خوابد و شهوت به كار مى‏برد و حيله و مكر و تزوير و خلاف و دروغ و از اين گونه امور با بندگان خدا دارد شيطان است. و اگر مى‏خورد و مى‏خوابد و شهوت به كار مى‏بردولى صفات سبعى و شيطانى ندارد يعنى مردم و خلق خدا از او آسوده‏اند، ملك است و اگر علاوه بر مقام ملكى بسوى معارف و ادراك حقايق عوالم وجود و سير در آنها و سير الى اللّه و في اللّه گرايش دارد انسان است 📔ممدالهمم در شرح فصوص الحکم ___________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍ علامه حسن زاده آملی: 🔰عقل محیط خود را نورانی می کند 🔸مثل انسان که تاحرکتشان عقلانی نباشد و عقلشان برطبعشان حاکم نباشد افعال و آثار وجودشان عقلانی نخواهد بود. و اگر طبیعت تحت اشراف عقل باشد،همه حرکت و افعال آنها عقلانی است،همه خواب و خوراک آنها می گویند: «اَبیتُ عِندَ رَبّی یُطعِمُنِی وَیَسقینی» و می شود آنکه: «اِنَّ صَلاتی وَنُسُکی وَمَحیایَ وَمَماتی لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ». آن وقت محضرشان نور است. دهنشان، جانشان نور است 🔸درباب خمسه(پنجگانه)خصال جناب صدوق رَحمةُ الله از حضرت وصی  علیِّه السّلام :«پنج امر از مؤمن نور است.حیات و قبر و قیامت و برزخ و حشر او نور است». 🔸خلاصه اینکه،یکپارچه نوراست،چون عقل نور است.تمام حرکات وزندگی اش ازنور ساخته شده،قهراً همه عوالم او نور است. 🔸و در اوائل سوره مبارکه حدید آمده:آنانی که طبعشان بر عقلشان حاکم است دادشان بلنداست که شما روبه سوی ما کنید تا ما از نور شما بهره ببریم.به صورا«ینادون»از دورادور داد می کشند،چه این که با نور فاصله زیاددارند.جواب می دهند شما با ما،با هم بودیم،شما آنجا ورای جدار بودید.والّا گله گاو و چهارپایان باانسانی باهم بودن چاره و درمان درد نیست،بلکه آنجا صحبت ازنور است،حکومت عقل برطبیعت است،قلمشان نوراست و کتابشان را که بازکنی خوشت می آید وقتی می خوانی،تیره نیست وگمراهی ندارد. و در اینجا علت قریب و مباشرحرکت،نفس منطبعه است،امّا تحت اشراف و فرمان نفس عاقل است.چه این که درکتب قدما می خوانید جهان را عقل می گرداند.خیلی حرف بلندی است و به قدر و قیمت درنمی آید و چه شیرین و دلنشین و لذیذ است که این جهان و نظام را عقل می گرداند.و در نهایت خداست دارد خدایی می کند.و فاعل مباشر باید دم به دم نیرو بگیرد،نفس منطبعه از نفس عاقله وآن از عقل و از عقول و مفارقت تا برسیم که:«وَاللهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِیطٌ»،«هُوَالأَوَّلُ وَالأَخِرُوَالظَّاهِرُوَالبَاطِنُ». 🔸شما هم اهتمام داشته باشید،حضور و مراقبت شبانه روزی را حفظ کنیم ووساوس خواطر را که بیخود میدان می گیرند ردّ کنیم.آن حدیث حضرت رسول الله صلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآله«لَولااَنَّ الشَیاطینَ لَیُوحُونَ إِلی اشولیائِهِم»،چه این که«له ملکوت السّموات»واقعیتی است که جان صاف و زلال می شود و جان صافی دربدن اثر می گذارد و فکرخوش بدن رافربه می کند،مبتهج می کند.درنمط هشتم بهجت وسعادت درپیش داریم.ادعیه واشراف نفس وتلقین نفس دربدن اثرمی گذارد. 📔شرح اشارات وتنبیهات ابن سینا نمط ششم ___________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍علامه حسن زاده آملی ره: 🔸موحد مى داند كه هر چه اسم خلق روى او است  عنوان اعدادى براى انسان دارد. ما در امورى كه بدانها تعلق داريم و از ناحيه آنها كسب  كمال مى نمائيم، كمى تجزيه و تحليل بكنيم و كاوش به نماييم باين نتيجه مى رسيم كه همه آنها معداتند. 🔸مثلا: كسى كه كتاب را آموزنده مى داند آيا معانى و حقائقى را كه از كتاب  فهميد كاغذ و سياهى يعنى مركب به او تعليم داده اند. مگر كاغذ و مركب  محتوى اين مطالب  علمى اند؟ 🔸مگر كاغذ و مركب جماد نيستند؟ ما با زور بازو از دوده و زاج و صمغ و ماز و مركب ساخته ايم سپس مطابق وضع و قراردادى خودمان نقوشى را پياده كرده ايم كه هر يك علامت  و نشانه اى براى يك  معنى است  مثل نصب  بيرق و علامتهاى رانندگى و جز آنها همچو نيست كه اين معانى در نهاد اين نقوش باشد. دو مثقال مركب را آب كرديم و در دوات  ريختيم كه اگر به بيرون ريخته مى شد يك  مقدار آب سياه بود حالا اين را آورده ايم با نوک قلم مطابق وضع و قرارداد خاصى علائم حقائق و اعيان خارجى گردانيم اينها معدات ما براى استفاضه از فيض على الاطلاق مى باشند. والملهم المبتدع القديم حق , عليم , منه عظيم 🔸ما به ظاهر كه اين سوى را مشاهده مى كنيم، اسناد تعليم علوم و معارف را به اين و آن مى دهيم و وقتى كه دولت معرفت را به حقيقت يافته ايم مى بينيم اين اسنادها همه مجازى اند. 🔸و باز از اين شخص مى پرسيم شما از استادتان چگونه علم آموختيد براى ما بيان بفرمائيد: او چگونه به شما علم داده است؟ حالا كه مى خواهد بيان كند مى گويد: اين كه معلوم است استاد حرف زد ما گوش كرديم از او آموختيم. مى پرسيم چگونه معلوم است؟ حرف زدن حركت زبان و برخورد نفس به مخارج است كه از تموج و شكن هوا اصواتى به نام الفاظ صورت مى پذيرد آيا علم از جان استاد در اين فضا با موج و شكن هوا به صماخ گوش متعلم رسيد و از آنجا در وى رسوخ كرد و به عضوى از اعضاى او نشست و دانا شد؟ اين طور است؟ یک مقدار تأمل مى كند و مى ايستد و مى بيند اينطور نيست. وانگهى در اين تعليم و دهش از استاد چيزى كاسته شد يا اين علم را كه انفاق كرد بر دانائى او افزوده شد. اين ديگر چه نعمت و سرمايه ايست كه به انفاق افزوده مى شود ؟ 🔸بر اثر فحص و بحث و تدبر و تحقيق منتهى مى شود به اين كه تمام اين امور از درس و بحث  و نوشتن و شنيدن و مطالعه و فكر و پاى تخته رفتن و ترسيم اشكال و وعظ و خطابه و ديگر امور وابسته به تعليم و تعلم همه معدات اند و آنكه علت تامه و مفيض على الاطلاق و معطى مطلق كمال است خداوند سبحان است و در اين مقام نيز سؤالات  بسيار پيش می آيد كه نحوه استكمال چگونه است؟ كيف كان انسان در مسير استكمال و تعالى روحى، بر اثر مراقبت تام و مجاورت با عالم قدس ملكوت، و اغتذا و تأدب از اين مأدبه الهى به كمال مى رسد و فعليت مى يابد و آنگاه مى بيند چشمه هاى حكمت  از جان او مى جوشد و به حرف  مى آيد و گويا مى شود 📔مجموعه مقالات ___________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍علامه حسن زاده آملی ره: 🔸معلم مظهر اسم شریف محیی است که نفوس مستعده را به آب حیات علم احیاء می کند. ___________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍علامه حسن زاده آملی ره: 🔸سمت مقدس تعلیم و تربیت، سیرت حسنه ی سفرای الهی است که برای تشکیل مدینه ی فاضله و اعتلای نفوس به فهم معارف ملکوتی و ارتقای عقول به معارج قدسی ربوبی مبعوث شده اند . آنچنانکه در حالات خاص خودشان ، در مقام دعا از خداوند سبحان ، ارسال معلم ربانی را برای تزکیت و تعلیم انسانها مسالت می نمودند. این دعای حضرت ابراهیم خلیل است که در قرآن کریم آمده است: ربنا وابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب والحکمه و یزکیهم انک انت العزیز الحکیم و حق تعالی در استجابت دعایش فرموده است : کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم آیاتنا و یزکیهم و یعلمکم الکتاب و الحکمه و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون. 📔انسان و قرآن ___________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍علامه حسن زاده آملی ره: معلم از لسان وسايط فيض الهى، در ملكوت آسمانها، "عظيم" خوانده مى شود و او را به عظيم ندا مى كنند. 📔انسان و قران ___________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
✍علامه حسن زاده آملی ره: 🔸آورده‏ اند كه يكى از شاگردان عيساى پيمبر وى راگفت: اى معلم!پدرم مرد اجازه فرما كه براى كفن ودفن بروم. عيسى فرمود: تو زنده ‏اى از پى مرده مرو، مرده را بگذار مردگان بردارند. 📔معرفت نفس ___________ ✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3