❌شاه #هیرمند را تقدیم افغانها کرد
🔸 #اسدالله_علم (وزیر دربار) در آستانه تبادل قرارداد بین ایران و افغانستان درباره حقآبه هیرمند، از طریق سفیر وقت ایران در کابل (اردیبهشت۵۶) متوجه میشود در این قرارداد مسئله سیلابها لحاظ نشده و این میتواند به زیان ایران باشد چرا که افغانستان میتواند جلوی سیلابها را بگیرد.
🔹 نوشته که «این خبر مثل پتک بر سر من فرودآمد» (۲۱ اردیبهشت۵۶). علم به واسطه سابقه حضور آبا و اجدادیشان در شرق کشور، سیستان و بلوچستان و اقتضائات محیطی اون رو خیلی خوبتر میشناخت. او با وجود تصویب قرارداد در مجلسین طرفین، چاره را در این میبیند که قرارداد مبادله نشودتا «ببنیم چه خاکی به سر بریزیم.»
🔸 از یادداشتهای علم معلوم است که طرف ایرانی میدانسته که قرارداد در مجموع به نفع #افغانستان است ولی به دلیل ممانعت از نزدیک شدن افغانها به شوروی کمونیست، خواسته بوده که «سخت نگیرد»!
🔹 شاه با علم موافق نیست و به او میگوید: «به هر حال ما باید از همین آبی که داریم استفاده خوب بکنیم.» (۲۷ اردیبهشت). علم چند روز قبل از مبادله قرارداد دوباره به شاه اصرار میکند که قرارداد را مبادله نکنند، شاه میگوید که «پس از آنکه قانون به توشیح من رسیده و اعلان شده،دیگر مبادله شدن ونشدن قرارداد تاثیری ندارد»(۱۴ خرداد).
🔸 علم به قول خودش «جسارت میکند» و میگوید: «مثل هزاران خلاف که به عرض مبارک میرسانند» و به شاه میگوید: سندی تا به دست آنها (افغانها) نرسد به چه چیز میتوانند استناد کنند؟»
🔹 علم نوشته که «من گریهام گرفته بود»و از شاه میخواهد که قرارداد لغو شودو شاه میگوید: «نمیخواهیم بین ما به هم بخورد.» علم در ادامه نوشته که از شدت تاثر به شراب پناه میبرد.
🔸 در یادداشتهای فردای آن روز (۱۵خرداد۵۶)هم علم به شدت به دولت #هویدا حمله کرده و نوشته که دولت مدعی است: «#سیستان که ارزش اقتصادی ندارد، حداکثر سالی ۴۰ میلیون تومان عایدی میدهد»!
🔹 وزیر دربار نهایتا سعی میکند خود را این طور آرام کند که فرض کند لابد چیزی از «روشنبینی و آیندهنگری شاه» نمیداند؛ «کسی چه میداند که ضمیمه شدن افغانستان به ایران در مخیله بزرگش نباشد؟»!
🔸 دو روز بعد (۱۷ خرداد) علم وقت خواب از خبر #مبادله اسناد هیرمند مطلع میشود. نوشته که چنان ناراحت شده که با قرص خواب هم خوب سنگین چند ساعته به چشمش نمیآید. به استعفا از وزارت دربار فکر میکند، چندبار استعفانامه مینویسد و پاره میکند چون کمکی به شاه نیست.
🔹 نوشته که «از چپگرایی افغانستان ترسیدند که همه شرایط را قبول کردند»، «از اربابهای نامرئی دستور ارتکاب این خیانت را داشتند»، «به هر حال به شاهنشاه و کشور خیانت بزرگی شد که دیگر جبرانناپذیر است»، «یکسر به سراغ یار و شراب رفتم»، «شراب خوردم و گریه کردم»، «البته این خیانت ده تا ۱۵ سال دیگر ظاهر میشود که من مُردهام.»
🔸 در هیچ جای دیگری از یادداشتهای علم چنین اندوهی از وزیر دربار نمیبینیم. اوضاع جسمی علم ۲ماه بعد بدتر شد و با اشاره شاه، حین سفر استعجلاجی خارجی کنار رفت وهویدا جانشین او شد. ۸ماه بعد از #استعفا نیز از دنیا رفت. افغانستان هم به زیر سیطره شوروی رفت.
🔹 امروزه یکی از مصائب سیستان، اوضاع هیرمند است.
#پهلوی_بدون_روتوش
🔴دیدگاه #رهبر_معظم_انقلاب در #خصوص_کوروش_و_داریوش #هخامنشیان
♦️با گسترش #شبکه_های_مجازی، عده ای فرصت یافته اند تا در #کمبود_کتاب و #مطالعه و #مباحث_علمی_و_اعتقادی محکم، به #ترویج_باستانگرایی_و_ملی گرایی و حتی #نژادپرستی و #شوونیسم با #محوریت #کوروش_گرایی و #هخامنشی_ستایی بپردازند. موضع #حکیمانه_رهبرمان در این خصوص، همچون هر موضوع دیگری، #بهترین_تابلوی راهنماست.
🔴اصرار فرنگی ها بر شروع تاریخ ایران از هخامنشیان:
♦️فرنگیها اصرار داشتند #هخامنشیها را بالا بیاورند و مطرح کنند و #کوروش و #داریوش را اولِ تاریخ بدانند؛ حتّی #مادها را هم از خاطر بردهاند. کار #مستشرقان اروپایی در این زمینه خیلی #صادقانه نبوده. لیکن #حفاریها و #شناختها و #نشانههای گوناگون تمدنی به ما نشان میدهد که در سرتاسر ایرانِ کنونی ما #تمدنهای بسیار قدیمی – که بعضی شاید از #تمدن_مصر هم قدیمیتر باشد – وجود دارد؛ تمدنهای #شش_هزار ساله، #هفت_هزار_ساله؛ از جمله در #همدان است، از جمله در #سیستان است، از جمله در مناطق دیگری از این کشور است. بنابراین نمیشود قاطع گفت اینجا تنها #دولت_متمرکز یا #اولین_دولت متمرکز وجود داشته؛ اینها حدسیات است.
۱۳۸۳/۰۴/۱٩
🔴برتری دانشمندان ، علما و انبیا بر پادشاهان:
«و لذا در تاریخ هم وقتی شما نگاه کنید، میبینید حکما و دانشمندان و انبیا و اهل معرفت علیرغم #ضعفهای_ظاهریشان و نداشتن قدرت بر #اسکندرها و #کوروشها و بقیهی سلاطین و #جهانگیران_عالم، پیروز شدند؛ در زمان خود پیروز نشدند، اما در تاریخ پیروز شدند. از سلاطین و جهانگیران عالم جز #نامی، آن هم همراه با #طعن_و_لعن #انسانهای #هوشیار چیزی در تاریخ نمانده...»