48.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 معرفی چند کتاب کودک و روش خواندنشون با بچهها ...
ببخشید حجمش کمتر از این نشد 🤦♂
حداقل ده کتاب توی کلیپ معرفی میشه
#حمید_کثیری
🔴 چرا دانشآموزان در سراسر جهان در حالِ #خِنگ_شدن هستند؟!
نشریه ترجمان یه مطلبی رو به تاریخ ۳۰ دی ۱۴۰۲ در مورد روند تحصیلی دانشآموزان در سراسر دنیا کار کرده که به نظر خواندنش مهم باشه. من خلاصه اون رو براتون نوشتم که میتونید بخونید
👇👇
معروفترین معیار سنجش توانمندیِ دانشآموزان در سطح جهان، آزمونی موسوم به PISA هست که هر ۳ سال یکبار عملکرد دانشآموزان ۸۰ کشور جهان رو در ریاضی، علوم و درک مطلب میسنجه. در سالهای اخیر هربار که نتایج این آزمون منتشر شده، سیاستگذاران و برنامهریزانِ آموزشی در جهان، کلی تعجب کردند!
تو چند آزمون گذشته، نمرات دانشآموزان، تقریباً در همهی درسها و تقریباً در همهجای دنیا به طور مداوم در حال کاهش بوده و حتی کشورهایی مثل فنلاند و کره جنوبی که نظامهای آموزشی بسیار باکیفیتی دارند هم این اتفاق براشون افتاده.
اما چه چیزی باعث افت نمرات در دانشآموزان سراسر جهان شده؟
برخی از تحلیلگران همهگیری کرونا رو عامل اصلی میدونند، اما متأسفانه! روند اُفول نمرات از چندین سال قبل و مشخصاً از سال ۲۰۱۲ به بعد شروع شده و کرونا فقط شیب اون رو افزایش داده!
گزارش PISA به ۳ دلیل «گوشیهای همراه» رو #عامل_اصلی معرفی میکنه:
1️⃣ دانشآموزانی که روزانه کمتر از یک ساعت از اوقات فراغتشون رو با دستگاههای دیجیتال سپری میکنند، عملکرد ریاضیشون حدود ۵۰ درصد بالاتر از دانشآموزانی هست که روزانه بیش از ۵ ساعت، چشم به اسکرین دوختند!
2️⃣ دلیل دومش رو نفهمیدم و به نظرم یه جوری بود، ننوشتم! 😁 (شایدم بد ترجمه شده بود)
3️⃣ تقریباً نیمی از دانشآموزانی که در این آزمون شرکت کردند، گفتند وقتی از موبایلشون دور هستند، احساس «کلافگی» یا «اضطراب» میکنند!
به همین روال، حدود ۵۰ درصد دانشآموزان گفتند که بدون موبایلهاشون از زندگی #رضایت_کمتری دارند.
نتیجه چی شده؟!
این اضطراب رابطهای معکوس با عملکرد تحصیلی دانشآموزان داره!
و در مجموع، دانشآموزانی که بیشتر با موبایلشون کار میکنند، در مدرسه نمرات بدتری میگیرند، حواس بچههای دیگه رو هم پرت میکنند 🤦♂ و احساس بدتری نسبت به زندگی خودشون دارند!
پینوشت۱: آزمون PISA تنها پژوهشی نیست که همبستگی استفاده زیاد از موبایل و عملکرد بد تحصیلی رو نشان میده.
#حمید_کثیری
🔴 امام روحالله و نسل جدید
🔴 معرفی سه کتاب
اگر حضرات معصومین و پیغمبران الهی رو کنار بگذاریم، امام روحالله بدون اغراق و بدون تردید یکی از بزرگترین شخصیتهایی است که تاریخ بشر و خاصه صد سال اخیر به خودش دیده.
اما چقدر خود ما چنین احساس و ادراک و شناختی داریم و چقدر تونستیم این رو به نسلهای بعد منتقل کنیم؟!
وقتی به وضع سینماژ تلویزیون و آثار مکتوب نگاه میکنم خیلی دستمون رو پر نمیبینم. حجم آثار نمایشی و مکتوب درباره امام بسیار اندک هست و عموما از جنسی نیست که نسل جدید باهاشون ارتباط برقرار بکنه و این مشکل رو دوچندان کرده!
به میزانی که امام به نسل جدید معرفی نشه و براشون اشتیاق به بیشتر دانستن از امام و علاقه بهش ایجاد نشه، سوای جفا به امام، جفای بزرگی به تاریخ و به بچههای این نسل هست. بله جفا به همین بچههای خودمون ...
امام تمام ویژگیهای یک #ابرقهرمان_زمینی رو داره. همونی که این نسل میتونه نگاهش کنه و خط به خط دنبالش کنه و پا جای پای اون بگذاره. امام همون کسی هست که قلوب رو متحول کرد و تغییرات بسیار بزرگی در چند نسل ایجاد کرد. امام همون کس هست که توی خونه تکتک ما اومد و پدر و مادرمون ما رو با اسم و ذکر و عکس امام بزرگ کردند. امام همون کسی هست که برای ما نماد صداقت، شجاعت و بندگی و ادای تکلیف هست و ما چقدر #ساده از کنار امام گذشتیم. میراث امام تمامنشدنی هست اگر بفهیمیم ...
اینجا قصد ندارم بیشتر بنویسم اما خواستم به شکرانه وجود امام در این سرزمین، سه کتاب معرفی کنم که در این سالگرد، اگر دوست داشتید شما هم بخونید. سه کتابی که میشه به نوجوون و جوون امروزی معرفی کرد و امام رو خیلی ملموستر نشون داد. امامی که موجب تحول قلوب برای افراد خاصی شده و امروز هم همین کارکرد رو برای همین نسل امروزی میتونه داشته باشه:
1️⃣ مرد رویاها نوشته سید مهدی شجاعی
فیلمنامهای جذاب و پرکشش از زندگی شهید چمران که توی این کتاب خیلی خوب نشون میده چطور در دهه ۵۰ و ۶۰، روحالله بودن و روحالله شدن مُسری شده بود و بین خیلی از جوونا و نوجوونا، انتقال پیدا کرده بود و از هر کدوم چریکهای اعجوبهای برای خلق یکی از بزرگترین تجارب اجتماعی بشر ساخته بود.
2️⃣ زندگی زیباست نوشته سید عباس سید ابراهیمی
کتابی با قلمی روون و جذاب از زندگی سیدِ شهیدانِ اهل قلم یعنی شهید آوینی.
زندگی شهید آوینی مصداق دیگهای از تأثیر پذیرفتنهای پرشمار جوانان دهه ۵۰ و ۶۰ از یک الگوی ملموس الهی بود و اینکه چطور الهی زیستن رو در زندگی اینها جاری کرد.
3️⃣ شاهرخ، حر انقلاب از انتشارات شهید ابراهیم هادی
کتاب زندگی شهید شاهرخ ضرغام رو روایت میکنه. زندگی شاهرخ خیلی خوب نشون میده که اونچه باعث میشه تا از مسیر زندگی متفاوتِ! خودش به سمت امام و آرمانهاش، تغییر مسیر بده، اون لوتیگریای هست که توی خانواده و به واسطهی دامان پُرمهرِ مادرش، در قلبش پرورش پیدا کرده بود و همین باعث شد تا سربزنگاه در مواجهه با شخصیت امام به یکی از سربازای پر و پاقرص امام روحالله تبدیل بشه ...
خوبی این کتابها اینه که سوای جادویی که میتونن برای نسل جدید داشته باشن، برای خیلی از ماها هم که در مقام والد و مربی این نسل قرار داریم، حرفهای زیادی برای گفتن دارن و خیلی خوب این نکته رو بهمون گوشزد میکنن که رمز ولایتمداری و انس نسل جدید با شخصیتهای الهی، اینه که هر کدوم از ما بتونیم تجربه الهی زیستن رو در حد وسع خودمون به اونا بچشونیم.
هدیه به روح ملکوتی امام روحالله (ره) صلواتی عنایت کنید
#حمید_کثیری
خبر فوتبالی هست اما نشان از یک #نگاه_تربیتی داره. حتما بخونید ...
توماس مولر، بازیکن تیم ملی آلمان:
ما در آلمان به فوقستاره و مفهوم ستاره بزرگ اعتقادی نداریم و این در فرهنگ ما نیست. ما از بچگی این را یاد میگیریم که باید مثل یک تیم بازی کنیم. اگر قرار است بدرخشیم باید در قالب تیم و به عنوان تیم بدرخشیم و کسی به دنبال تکستاره بودن نیست. به همین خاطر است که به ندرت بازیکن آلمانی صاحب توپ طلا میبینید ولی تاریخ را که نگاه کنید میبینید آلمان چهار دوره قهرمان جام جهانی شده است.
#حمید_کثیری
شب نخوابیده بودیم
حدود ساعت ۷.۰۰ صبح رسیدیم #نجف
چون با خانواده بودم و بچه کوچک همراهمون بود، از قبل هماهنگ کرده بودم که چند ساعتی که در نجف هستیم، مشکل اسکان نداشته باشیم.
میخواستم وسایلمان را منزل یک دوستِ تا دیروز نادیده بگذارم و برویم حرم امیرالمومنین.
وقتی رسیدیم نجف، مستقیم رفتیم به سمت خانه او.
خانهها در عراق پلاک ندارند. از روی لوکیشن، درب یکی از خانهها را زدیم، در را باز نکردند.
درب خانه کناری را زدیم، باز کرد و گفت چنین کسی در این اطراف زندگی نمیکند!
تماس گرفتم، پاسخ نداد ...
با وسایل و سه کودک، حرکت کردیم به سمت حرم امیرالمومنین.
بچهها خسته بودند و هوا هم رو به گرمی میرفت ...
۳۰ دقیقه بعد، روبروی باب القبله بودیم.
حرم امیرالمومنین ...
اینجا فرق میکند؛
با همه عالم فرق میکند؛
#خانهی_پدری است؛
با حال خوش به سمتش میروی و وقتی میرسی انگار دنیا را به تو دادهاند.
قدمهایمان بیاختیار تندتر شده بودند ...
نزدیک ورودی بابالقبله، صف بلندی بود. فکر کردم از آنجا ترافیک است و خیابان قفل شده.
از خانمم خواستم گوشهای بنشیند تا من به زیارت بروم و برگردم. با علی که ۵ ساله است و محمد سجادِ ۸ ماهه، همانجا ماند.
من و محمد حسینِ ۹ ساله رفتیم. چند قدم جلوتر دیدیم راه باز شد. رفتیم زیارت امیر موحدان ...
نیم ساعت بعد برگشتیم. محمد حسین برای مامان از حرم مولی آب آورده بود.
وقتی رسیدیم، علی از خستگی خوابش برده بود. آرامترین خوابِ ممکن، کنار خانه پدری ...
محمد سجاد را گرفتم تا همسرم به زیارت برود.
رویم را یک دقیقه برگردانم،
محمد حسین هم مثل علی به خواب رفت ...
مغازه اسباببازیفروشی کنارمان، پنکهاش را سمت بچهها چرخاند و بعد پتویی زیر سر علی گذاشت.
بچهها بیخبر از همه جا خواب خوابِ بودند.
همسرم نیم ساعت بعد برگشت.
بچهها را بیدار کردیم که برویم؛
همین نیم ساعت؛
بهترین خواب زندگیشان شده بود؛
سردماغ و سر کِیف شده بودند ...
باورش سخت بود؛
اینجا بودیم، نجــــــــف، خانه پدری ...
غرق در محبت امیرالمومنین ...
بچهها؛
در حال ساخت یکی از شیرینترین خاطرات زندگیشان هستند؛
در حال چشیدن نیمچه سختی با طعم محبت و دوست داشتنِ پدر واقعی؛
بچهها؛
در حال سریعتر بزرگ شدناند ...
#حمید_کثیری
دیروز آقا نقشهی راهی برای استفاده از فرصت طولانی عمر دادند که اینچنین بود:
جوانیتان را قدر بدانید؛ میدان وسیعی در مقابل شما است. انشاءالله شصت سال دیگر، هفتاد سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت؛ از این فرصت استفاده کنید.
برای این فرصت طولانی #برنامهریزی کنید؛
برای اینکه برنامهریزیتان درست از آب دربیاید #فکر کنید؛
برای اینکه درست بتوانید فکر کنید با #قرآن آشنا بشوید،
قرآن را بخوانید، #تأمّل کنید،
از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمّل کردند #یاد_بگیرید.
به نظرم رسید این بخش از صحبتهای مرحوم #صفایی_حائری که در صفحات ۸۷ تا ۸۹ مسئولیت و سازندگی آمده، میتواند مکمل نسبتاً خوبی برای فرمایش آقا باشد. بخوانید
👇👇
براى به جريان انداختن فكر، گاهى از استدلالها شروع مىكنيم و با دليل و منطق، فكر را به راه مىاندازيم. ولى در حقيقت اين به راه انداختن نيست، بلكه فكر را به زير بار كشيدن است. اين روش فكر را مشغول و متوقف مىكند و به زير بار مىكشد. سنگينى استدلال براى فكر ركود مىآورد ...
بهترين راه براى به كار انداختن فكر، #طرح_سؤالهايى_حسابشده است. انسان در برابر سؤالها مىخواهد جوابى بياورد و براى بهدست آوردن جواب ناچار است كه فكر كند ... در صورتى كه سؤالها حسابشده و دقيق باشند، فكر زودتر به #شناختها و به #عقيده و #علاقه و به #حركت و #عمل منتهى مىگردد.
طرح سؤال براى حركت فكرى، راهى است كه پيامبران از آنجا رفتهاند و قرآن از آن خبر مىدهد و مىبينيم سؤالهايى را كه تلنگرهاى #محرك_فكر هستند و در قرآن به كار گرفته شدهاند.
مربى آگاه بهجاى اينكه با سنگينى استدلالها فكر را خسته و تنبل كند، با سؤالها و راهنمايىها فكر را آماده مىكند و حركت مىدهد و به مقصد مىرساند. مربىِ آگاه آن نيست كه بهجاى افراد فكر بكند و استدلال كند و بفهمد و ببيند. مربى آگاه كسى است كه چشم افراد را باز مىكند و پردهها را كنار مىزند و فكر را حركت مىدهد تا افراد استدلالها را بيابند و بفهمند و زيبايىها را ببينند.
در اينصورت استدلالها مستقيماً دريافت شدهاند و بدون سنگينى، در فكر هضم گرديدهاند. و در ضمن شخصيت افراد و استقلال آنها مجروح نگرديده است.
#حمید_کثیری
🔴 تفاوت سیب و توت فرنگی!
⚫ یک خطای شناختی رایج!
معلمی به یک پسر هفت ساله ریاضی درس میداد. یک روز که پسر پیش معلم آمده بود، معلم میخواست شمارش و جمع را به پسرک آموزش دهد.
معلم از پسر پرسید:
«اگر من یک سیب، با یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدهم، چند تا سیب داری؟»
پسرک کمی فکر کرد و با اطمینان گفت:
«چهار!»
معلم که نگران شده بود، انتظار یک جواب درست را داشت؛ سه. معلم با ناامیدی با خود فکر کرد:
«شاید بچه درست گوش نکرده باشه.»
او به پسر گفت:
«پسرم، با دقت گوش کن. اگر من یک سیب با یک سیب دیگه و دوباره یک سیب دیگه به تو بدم، تو چند تا سیب داری؟»
پسر ناامیدی را در چشمان معلم میدید. او این بار با انگشتانش حساب کرد. پسر سعی داشت جواب مورد نظر معلم را پیدا کند تا بلکه خوشحالی را در صورت او ببیند اما جواب باز هم چهار بود و این بار با شک و تردید جواب داد:
«چهار»
یأس بر صورت معلم باقی ماند. او به خاطر آورد که پسرک توت فرنگی خیلی دوست دارد. با خودش فکر کرد شاید او سیب دوست ندارد و این باعث میشود نتواند در شمارش تمرکز کند. معلم با این فکر، مشتاق و هیجان زده از پسر پرسید:
«اگر من یک توت فرنگی و یک توت فرنگی دیگه و یک توت فرنگی دیگه به تو بدم، چند تا توت فرنگی داری؟»
پسر که خوشحالی را بر صورت معلم میدید و دوست داشت این خوشحالی ادامه یابد دوباره با انگشتانش حساب کرد و با لبخندی از روی شک و تردید گفت:
«سه؟»
معلم لبخند پیروزمندانهای بر چهره داشت. او موفق شده بود. اما برای اطمینان، دوباره پرسید:
«حالا اگه من یک سیب و یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدم، چند تا سیب داری؟»
پسر بدون مکث جواب داد:
«چهار!»
معلم مات و مبهوت مانده بود. با عصبانیت پرسید:
«چرا چهار سیب؟»
پسر با صدایی ضعیف و مردد گفت:
«آخه من یک سیب هم تو کیفم دارم.»
👈 وقتی کسی جوابی به شما میدهد که متفاوت از آنچه میباشد که شما انتظار دارید، سریع نتیجهگیری نکنید که او اشتباه میکند. شاید ابعاد و زوایایی از موضوع وجود دارد که شما درباره آنها هنوز فکر نکردهاید یا شناخت ندارید!
(برایان تریسی)
این حکایت خیلی از ماهاست. یک #خطای_شناختی که شاید برای بسیاری از ما نیز اتفاق افتاده باشد و البته در آن زمان متوجه نشده باشیم.
در تعامل با #فرزندانمان، #همسرمان و در تحلیل وقایع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، همیشه سهمی برای این جنس خطا کنار بگذاریم.
#حمید_کثیری