eitaa logo
#ریحانه النبی(9)
464 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
265 فایل
خطرناک ترین خوردنی دنیا گولِ ظاهــــــــر آدماست... کم حجم وخوش هضم مراقــــــب باشید!!! ‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ ارتباط با خادمین کانال @Yaghaemalmohamad63 لینک کانال👈https://eitaa.com/joinchat/185073720C38cb4b5b77
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام حضرت موعود ، مهدی جان میان تمام دلتنگی ها ، در انبود سرد و کشنده ی ناامیدی ها ، در هجوم تلخ دردها و اشک ها ... من هر روز آستان دلم را به هوای آمدنت ، آب و جارو می کنم ... مرغان امید را پَر می دهم ... در گوش شمعدانی ها عشق زمزمه می کنم و روی طاقچه ی قلبم یک دسته نرگس انتظار می نشانم ... می خواهم وقتی بازآمدی ، دلم مهیا باشد ... آخر آمدنت نزدیک است ... خیلی نزدیک ... ان شاءالله 🤲
سلام مولای ما ، مهدی جان یکی از همین روزها ، پنجره ها را که بگشاییم می بینیم در اوج سرما ، ناگهان بهار ، بساط معطر و صورتی رنگش را همه جا پهن کرده است . بیماری رفته است ... فقر ، مرده است ... جنگ ، واژه ای بی مفهوم شده و رنج ، برای همیشه از یادها رفته است ... یک روز ، که خیلی هم نزدیک است ، پنجره ها را که باز می کنیم ، می بینیم شمیم زهراییِ هزار گل نرگس ، فضا را پرکرده ... نگاه می کنیم و می بینیم تو آمده ای ...
هر روز، زیارتنامه خورشید می‌خوانیم؛ بلكه آسمان، ما را به باران بی‌دریغ مهر، میهمان كند. پرگار نگاه را به هلال ابروانت، كمانه می‌زنیم؛ شاید كه برق نگاهت، لحظه‌ای، شهاب آسمان بی‌ستاره‌مان باشد. ای مثلث هستی؛ كه اضلاع حضورت، زوایای عشق را ترسیم می‌كنند، هیهات از طول هجرت و عرض كوتاه عمرها! هیهات از دست نا‌یازیدن به قله ارتفاعت! از آن روز كه استوانه عشقت، مدار پیچیده زندگی را به رویم گشود، دیگر مجالی برای تصویرهای خیالی ذهنم باقی نگذارد. پیش‌تر از صاحب‌دلی پرسید: «قاعده عشق كجاست؟» گفت: «آنجا كه قامت استوار مهدی عجل الله تعالی فرجه بر آن عمود می‌شود و خیمه می‌زند». گفتم: «آیا می‌شود به شعاع بی‌نهایت و مركز عشق، دایره‌ای زد كه محیط، بر خواسته‌های دل باشد؟» گفت: «اگر بتوانی». ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
‍ ‌ 💎سحر دوم.... ✍ یک روز... گذشت! به همین سادگی لحظات مهمانی، بسرعت به پیش می روند... و من نمیدانم، چند سحر ، فرصت آرام گرفتن در آغوش تو را دارم؟ به خودم که می نگرم؛ حتی لحظه ای از این ضیافت را، چشم انتظاری نتوانم کرد. اما ؛ کرامت تو که بر من مستولی می‌شود؛ دلم برای تمام سحرها،برنامه می چیند! 💢جانِ عالم به فدای یک بوسه ات...خدا همه ی سال، دلواپسی، مهمان دلم بود؛ نکند از سجاده رمضانت جا بمانم! و این تویی که باز گداپروری کردی... و مرا، گوشه ای، در لابلای اشراف ضیافتت، جای دادی... 👈و من نشسته ام اینجا؛ درست سر بر زانوان تو..... و حرارت آغوشت را به هیچ مأمن دیگری، نمی دهم! اما دلم شور میزند...؛ دلبرم نکند؛ امراضِ دلم، مرا از تو بگیرند. نیمه شب را ، به قصد علاج آمده ام... طبیب تویی؛ نَفْسِ بیمارم را، شفا نداده، رها مکن! ✨دستان خالی ام، پر از تکرار "یا طبیب" شده. یقین دارم بی اجابت، رهایم نخواهی کرد. 🌴💎🌹💎🌴
انسان انتظار،آماده ی فرداست. آنكه «نظر»ندارد،به احساس انتظار،نیز ـ نمی تواند رسید. «انتظار» سفر دور و درازی است سفر انتظار،چشم آدم را،باز می كند، سفر انتظار،انسان را، «صاحب نظر» می سازد... حرف از یك نقطه ی زمانی و مكانی نیست. سخن از یك جغرافیای جهانی عقیدتی است: تكان تازه ای در خاك و خلقت خاك! تنه و بدنه ی خلقت، «عدالت » است...و در این میانه، «ستم»،غباری بیش نیست،كه به راحتی می شود آن را شست و پیكره ی اصلی، پاكیزه و زیبای آفرینش را در برابر نگاه انتظار زندگی،به دیدار نهاد. این شست و شو،اصلاً،مشكل نیست: «آب» كه دارد می رود، «رود» كه دارد می گذرد، فطرت پاك عادلانه ی «خاك» كه دارد تكان تازه ای می خورد، همه به یاری ما،خواهند شتافت! تنها،كافی است تكانی بخوریم. أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🕊
✍🏼 يه‌جملہ‌رو‌قاب‌ڪنيم🎑 بزنيمـــ‌گوشہ.ے‌ذهنموݧ🗣 ،هر وقت‌خواستيم‌عملۍ‌انجام‌بديم‌ يه‌نگاهۍ‌بہ‌اين‌تابلوبندازيمـ👀 ...........دونه............ ..................دونه............. .........................گناهان ............ .................................."ما".......... .......................................لحظه............. ..............................................لحظه...... .......................................ظهور.............. .....................مهدی فاطمه............ ............رو عقب.................... ...ميندازه............. آقا‌جان‌شرمنده ایمـ😔 🌤الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌤
| ♥️ | فضای مجازے را دوست ندارم ! -آمده بودیم بجنگیم پاتک خوردیم! -آمده بودیم مفید باشیم دچارِ سرگردانی شدیم -آمده بودیم خوبی ها را جار بزنیم اسیرِ بدی هایش شدیم -آمده بودیم برای مهدے(عج) یارگیری کنیم! واردِ ارتش شیطان شدیم! -آمده بودیم ندانسته ها را یاد بگیریم ! داریم فراموش می کنیم همان دانسته ها را! -آمده بودیم ، که بگوییم : آری ،ما هم هستیم! درگیرِ دیده شدن شدیم و نیت ها ،یادمان رفت. -آمده بودیم و آمده بودیم، خوب آمدیم ... بـد نرویم! 🌱 . 🌹
در گذر روزها زمانے که صداے شادے از دیوار زندگے مانند گلهاے کاغذے بالا مے‌رود بیش‌تر دلتنگ یک لحظه با شما بودن میشوم وقتے که با دوستانم میخندم یکدفعه دلم براے زیبایے مرواریدهاے سفید صدف لبخندتان پر میکشد که نه تنها من بلکه حال دنیا هم بےشما خوب نیست هر قدر هم که در ظاهر شاد و خوشبخت باشیم و بدون دریاے آرام نگاه‌تان امکانے وجود ندارد براے قرار درست است بر دنیایم در ثانیه‌هاے تاریک غیبت‌تان، تلاطمے موّاج تر از همیشه حکم فرماست اما هم‌چنان نفس‌هایم برقرار است که شمایید امکان دنیاے من براے زندگے سلام بر شما که زندگے را برایم ممکن میکنے. در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم... 🌹
سلام مولای ما ، مهدی جان یکی از همین روزها ، پنجره ها را که بگشاییم می بینیم در اوج سرما ، ناگهان بهار ، بساط معطر و صورتی رنگش را همه جا پهن کرده است . بیماری رفته است ... فقر ، مرده است ... جنگ ، واژه ای بی مفهوم شده و رنج ، برای همیشه از یادها رفته است ... یک روز ، که خیلی هم نزدیک است ، پنجره ها را که باز می کنیم ، می بینیم شمیم زهراییِ هزار گل نرگس ، فضا را پرکرده ... نگاه می کنیم و می بینیم تو آمده ای ... 🌷
هر روز، زیارتنامه خورشید می‌خوانیم؛ بلكه آسمان، ما را به باران بی‌دریغ مهر، میهمان كند. پرگار نگاه را به هلال ابروانت، كمانه می‌زنیم؛ شاید كه برق نگاهت، لحظه‌ای، شهاب آسمان بی‌ستاره‌مان باشد. ای مثلث هستی؛ كه اضلاع حضورت، زوایای عشق را ترسیم می‌كنند، هیهات از طول هجرت و عرض كوتاه عمرها! هیهات از دست نا‌یازیدن به قله ارتفاعت! از آن روز كه استوانه عشقت، مدار پیچیده زندگی را به رویم گشود، دیگر مجالی برای تصویرهای خیالی ذهنم باقی نگذارد. پیش‌تر از صاحب‌دلی پرسید: «قاعده عشق كجاست؟» گفت: «آنجا كه قامت استوار مهدی عجل الله تعالی فرجه بر آن عمود می‌شود و خیمه می‌زند». گفتم: «آیا می‌شود به شعاع بی‌نهایت و مركز عشق، دایره‌ای زد كه محیط، بر خواسته‌های دل باشد؟» گفت: «اگر بتوانی». ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨ 🌹
سلام حضرت موعود ، مهدی جان میان تمام دلتنگی ها ، در انبود سرد و کشنده ی ناامیدی ها ، در هجوم تلخ دردها و اشک ها ... من هر روز آستان دلم را به هوای آمدنت ، آب و جارو می کنم ... مرغان امید را پَر می دهم ... در گوش شمعدانی ها عشق زمزمه می کنم و روی طاقچه ی قلبم یک دسته نرگس انتظار می نشانم ... می خواهم وقتی بازآمدی ، دلم مهیا باشد ... آخر آمدنت نزدیک است ... خیلی نزدیک ... 🌹
سلام ولی خیرخواه من،مهدی جان چقدر خوب است که می دانم در پناه دعای توام. چقدر خوب است که تلولو مقدس نگاهت هر روز مرا در برمی گیرد. چقدر خوب است که زلال بارش یادت هر لحظه تازه ام کند. چقدر خوب است که چشمه سار بی دریغ محبتت مدام سیرابم می کند. چقدر خوب است که تو را دارم. چقدر خوب است که با تو زنده ام. چقدر خوب است که بیقرار توام. 🕊أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🕊 🌸🌼
خودت دعـــا کن ای نازنیــن که برگردی دعای این همه شب‌زنده‌دار کافی نیست ... نگاه می‌کنم به خودم و به دور و برم... سیاهی... سیاهی... شده‌ام مشکی پررنگ... پرکلاغی... تشنه‌ام... تشنه کمی سپیدی که از خویش دریغ کرده‌ام... می‌خواهم بگویم از آنچه در دلم جاری است... اما ... آقای بی قراری هایم خبر داری از آنچه بر من رفته و می‌رود... دستم بگیر، مگذار غرق شوم... اینجا میان مردم، در تنهایی... آه تنهایی!... هیچ‌گاه دست از سر دلم بر نمی‌داری. دلم باید به آهستگی حمل شود، چون ترک خورده ... شکستنی است. صورت خیس از اشکم زیر هجوم داغ غربت به سله نشسته... نمی‌دانم پشت کدامین دیوار این شهرهای آهنی، یاد شما را جا گذاشته‌ام... آه دلم! که توبه‌هایش مایه خنده فرشته‌ها شده، اما... همان که هیچ آبرویی ندارد پیش خدا... همان که هنوز به عشق جمعه‌هایت زنده است... همان که لحظاتی ست که برای آخرین بار توبه‌اش را ریختم توی جعبه‌ای از امید و دادمش دست فرشته‌ای که برسوندش دست خدا... روی جعبه نوشته شده بود... 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹
دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند، تو که تجلی عشقی. قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی. کوچه های غریب بی کسی را آب و جارو می کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی. هر روز چراغ دلم را با «جامعه الکبیره» روشن می کنم و سفره افطارم را با «آل یاسین»و «عهد» تزیین می کنم، برای ظهور تو هر روز پای درد «کمیل» می نشینم. نمی دانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها می برد و صبح آدینه چه صفایی دارد، که صبح آسمانش پراز «ندبه» است. مولایم...! بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار و من با دلم می خواهم آن روز که می آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم. 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹
سلام مولای ما،مهدی جان عمری است که مدیون مادرتان هستیم... اگر از هر ماذنه،نام "علی" به گوش می رسد... اگر در هر برخاستن و نشستنی،نام "علی" بر لب می بریم... اگر در هر آب خوردنی،با ذکر حیات‌بخش "یا حسین" کربلایی می شویم... اگر نماز می خوانیم،اگر روزه می گیریم... اگر در صحن پاک گوهرشاد،زیر سایه ی پرواز آبی کبوترهای حرم،زندگی را در درخشش بی نظیر گنبد زیر تشعشع طلایی آفتاب به نظاره می نشینیم... اگر هر محرم،رخصت می یابیم که همرنگتان شویم،سینه بزنیم و اشک بریزیم .‌.. اگر ذره ذره ی وجودمان در آتش فراق شما می سوزد و دل هایمان از شوق دیدارتان لبريز است.. ...مدیون مادرتان هستیم و دفاع جانانه اش از حریم سرخ "غدیر"... و چشم براهیم تا بیایید و آرام کنید لهیب جگر سوز جان هایمان را در مصیبت دیوار و در... 🌹
انسان انتظار،آماده ی فرداست. آنكه «نظر»ندارد،به احساس انتظار،نیز ـ نمی تواند رسید. «انتظار» سفر دور و درازی است سفر انتظار،چشم آدم را،باز می كند، سفر انتظار،انسان را، «صاحب نظر» می سازد... حرف از یك نقطه ی زمانی و مكانی نیست. سخن از یك جغرافیای جهانی عقیدتی است: تكان تازه ای در خاك و خلقت خاك! تنه و بدنه ی خلقت، «عدالت » است...و در این میانه، «ستم»،غباری بیش نیست،كه به راحتی می شود آن را شست و پیكره ی اصلی، پاكیزه و زیبای آفرینش را در برابر نگاه انتظار زندگی،به دیدار نهاد. این شست و شو،اصلاً،مشكل نیست: «آب» كه دارد می رود، «رود» كه دارد می گذرد، فطرت پاك عادلانه ی «خاك» كه دارد تكان تازه ای می خورد، همه به یاری ما،خواهند شتافت! تنها،كافی است تكانی بخوریم. 🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🕊 ☘🌷
آقاجان درست که لایق آمدنت نیستیم... اما قرنهاست بار انتظار تورا بردوش کشیده ایم افتان و خیزان میرویم و همچنان انتظارت را بردوش میکشیم... وشاید خیلی زود می آیی و ما این غمی را که به سنگینی قرنهاست به زمین میگذاریم، مولای من! ما به امید رویای آمدنت نفس می کشیم زودتر برگرد... ▪️اللهم عجل لولیک الفرج 🌼🍃🌼
ای برای ... می دانی سید ، دلم خیلی برایت تنگ شد.😭😭 حتی شاید بیشتر از حاج قاسم . اون روز ها ته ته ته دل مان خبر داشت که بالاخره یک روز صبح از خواب بیدار می شویم و خبر سردار مان را از تلویزیون خواهیم شنید. اما تو فرق داشتی. اینقدر به بودنت عادت کرده بودیم که حتی فکرش را هم نمی کردیم که یک روز صبح قرار است ما از خواب بیدار شویم و ما برای همیشه بیدار نشود😭😭. برای همین است که رفتن حاج قاسم را باور کردم ولی رفتن تو را نه😭😭. او زندگی اش حماسه بود و حماسی رفت. تو اما مظلوم بودی. مظلومانه هم رفتی😭😭 یک جای دور، خیلی دور ، در هوایی مه گرفته با خودت خلوت کردی تا مزد اخلاصت را بگیری. به دور از هیاهوی مقام و شلوغ کاری میز و صندلی ریاست. فکر ما را نکردی با معرفت؟ نگفتی بعد سال ها داریم از دیدن رئیس جمهورمان کیف می کنیم؟ تو شوق ما را وقتی کنار آقایمان می نشستی ندیدی؟ شعف صدای آقا را وقتی از شما تعریف می کرد نشنیدی؟😭😭 معرفت ات را شکر سید. ما را درگیر خودت کردی و خودت را رها از ما؟ واقعیت اش را بخواهی هنوز رفتنت را باور نمیکنم. هنوز منتظرم فردا در خبر ها بشنوم " ریاست محترم جمهور حجه الاسلام رئیسی در دیداری صمیمانه پای صحبت کارگران معدن فلان نقطه دور افتاده نشست" . . اما باید بپذیرم. سید و بی تکلف ما، از پیش ما رفته است. برای همیشه.😭😭 و البته نه برای همیشه، که امیدواریم در کنار حاج قاسم و خیل شهدا و امام شهدا در رکاب امام عصر ارواحنا فداه بازگردی و باز سربازش باشی🤲 دلم برایت تنگ می شود سید😭😭😭😭😭😭😭. خیلی زیاد. برای لبخند مهربانت.😭😭😭😭😭 برای اضطرابی که در لحظه تنفیذ در چهره ات موج می زد که همان اضطراب دل ما را قرص کرد که کار به دست مرد خدا افتاده. دلم برای تقوایت در مناظره تنگ می شود.😭😭😭 آن جا که به تو گفتند سندرم پست بیقرار داری و تو جواب ندادی. چرا به آنها نگفتی سید؟ چرا نگفتی که پست بعدی ات معراجِ شهدای تبریز است؟ کاش جواب می دادی تا دلمان برای جواب ندادنت این همه تنگ نمی شد. وقتی نگرانی ات برای خوردن کارگران را تمسخر کردند، تو دنیای کوچک شان را به روی شان نیاوردی. مثل همیشه لبخند زدی و از کنارشان گذشتی . تو با خدا عهدی داشتی و خدا امروز عزیزت کرد. عزیز ایران.😭😭😭 بیش از این خسته ات نکنم سید جان. می دانم خسته ای. چند سال است درست نخوابیده ای. حالا دیگر استراحت کن. بی آن که نگران فردا باشی. برای ما هم دعا کن. دوری ات سخت است. ما سید خوش اخلاقِ صبور خودمان را می خواهیم اما چه کنیم که خدای ما هم خوش سلیقه است و تو را برای خودش خواسته. . سلام ما را به امام امت، به سلیمانی قهرمان، به بهشتی مظلوم، به شهید رجایی، به شهید باهنر و به همه شهدا برسان. دلمان برایت تنگ میشود خداحافظ 🥀😭
در گذر روزها زمانے که صداے شادے از دیوار زندگے مانند گلهاے کاغذے بالا مے‌رود بیش‌تر دلتنگ یک لحظه با شما بودن میشوم وقتے که با دوستانم میخندم یکدفعه دلم براے زیبایے مرواریدهاے سفید صدف لبخندتان پر میکشد که نه تنها من بلکه حال دنیا هم بےشما خوب نیست هر قدر هم که در ظاهر شاد و خوشبخت باشیم و بدون دریاے آرام نگاه‌تان امکانے وجود ندارد براے قرار درست است بر دنیایم در ثانیه‌هاے تاریک غیبت‌تان، تلاطمے موّاج تر از همیشه حکم فرماست اما هم‌چنان نفس‌هایم برقرار است که شمایید امکان دنیاے من براے زندگے سلام بر شما که زندگے را برایم ممکن میکنے. در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم... 🏴🏴
سلام حضرت موعود ، مهدی جان میان تمام دلتنگی ها ، در انبود سرد و کشنده ی ناامیدی ها ، در هجوم تلخ دردها و اشک ها ... من هر روز آستان دلم را به هوای آمدنت ، آب و جارو می کنم ... مرغان امید را پَر می دهم ... در گوش شمعدانی ها عشق زمزمه می کنم و روی طاقچه ی قلبم یک دسته نرگس انتظار می نشانم ... می خواهم وقتی بازآمدی ، دلم مهیا باشد ... آخر آمدنت نزدیک است ... خیلی نزدیک ... 🌹
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ‍مولای من شاید ما آدم‌ها، معنای «انتظار» را در لغت‌نامه‌ها نخواندیم!... شاید هم معنای لغوی‌اش را فراموش کردیم!... در فرهنگ انتظار، «آرام» و «قرار» معنی ندارد! «چشم‌انتظار» بودن لازم است و کافی نیست!... و «دل‌شوره» داشتن،‌ دردی را دوا نمی‌کند!... گرچه همه‌ی شان خوب هستند اما باید هر لحظه به یاد محبوبت باشی!... کوچه به کوچه و خانه به خانه، از او خبر بگیری و دیوانه وار، در جستجویش باشی!... ... و او، وقتی بی‌تابی تو را خبردار شود، خودش به دیدارت می‌آید!... ✨سلام مولای تنهایم✨ 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮
دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند، تو که تجلی عشقی. قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی. کوچه های غریب بی کسی را آب و جارو می کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی. هر روز چراغ دلم را با «جامعه الکبیره» روشن می کنم و سفره افطارم را با «آل یاسین»و «عهد» تزیین می کنم، برای ظهور تو هر روز پای درد «کمیل» می نشینم. نمی دانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها می برد و صبح آدینه چه صفایی دارد، که صبح آسمانش پراز «ندبه» است. مولایم...! بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار و من با دلم می خواهم آن روز که می آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم. 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊