eitaa logo
#ریحانه النبی(9)
465 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
265 فایل
خطرناک ترین خوردنی دنیا گولِ ظاهــــــــر آدماست... کم حجم وخوش هضم مراقــــــب باشید!!! ‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ ارتباط با خادمین کانال @Yaghaemalmohamad63 لینک کانال👈https://eitaa.com/joinchat/185073720C38cb4b5b77
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 زن و شوهرهایی که در طول روز باهم گفتگو می‌کنند گرم‌تر و صمیمانه‌تری دارند. 💠 ضمن اینکه شناختشان از و روحیات یکدیگر بیشتر شده و در مواجهه با مشکلات و سختیها، بیشتری برای حلّ مشکل یکدیگر خواهند داشت. 💠 همسران باید تلاش کنند هر روز برای گفتگو پیدا کنند. بهانه‌ای مثل کارهای روزمره خود، موضوعات دینی، امور اقتصادی منزل، تربیت فرزند، حلّ مشکل دیگران و دهها موضوع دیگر. 💠 حتما دقت کنید گفتگوی صمیمانه شما با ویروسهای خطرناکی چون دیگران، تهمت، سوءظن و دیگر صفات زشت اخلاقی، آلوده نگردد چرا که روحی سهمگینی بر شما وارد می‌کند.
📚گزیده ای از كتاب؛ و 🛑 ‎ سر دسته‎ 🖋یكی از علماء از كربلا و نجف برمی‌گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند. آن عالم می‌گوید: « من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه‌ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده‌اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی‌خورد» آن شخص گفت: «ما بدون اجازه رئیس نمی‌توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم ». گفتم: « رئیس شما كجا است ». گفت: « پشت این كوه جایگاه او است » لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها می‌خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: «این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می‌خواهد و ما بدون اجازه‎ی شما نخواستیم بدهیم » من به رئیس دزدها گفتم: « اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟ ». گفت: « درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید ‎ی خود را با به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی‌گردانیم ». و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم. پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین علیه السّلام همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می‌كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت: « مرا می شناسی؟ »گفتم: « آری! » گفت: « چون نماز را ترك نكردم و رابطه‌ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی‌شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كرده‌ام » کربلا 🍀🌺🍀🌸🍀