eitaa logo
ثامن
91 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
178 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان غلام و وزیر روزی سلطان به وزیر گفت:«چهار سوال می پرسم اگر فردا جواب دادی، هستی وگرنه عزل خواهی شد، خدا چه می‌خورد؟ خدا چه می‌پوشد؟ خدا چه ندارد؟ خدا چه کار می‌کند؟» وزیر از اینکه جواب سوال‌ها را نمی‌دانست، ناراحت بود. غلامی فهمیده و زیرک داشت. وزیر به غلام گفت:«سلطان چهار سوال کرده اگر جواب ندهم بر کنار می‌ شوم، اینکه خدا چه می‌خورد، چه می‌ پوشد‌، چه ندارد و چه کار می‌کند؟» غلام گفت:«جواب هر چهار سؤال را می‌دانم اما سه جواب را الان می‌گویم و چهارمی را فردا! اما خدا چه می‌خورد؟ خدا غم بنده‌ هایش را می‌خورد. اینکه چه می‌ پوشد؟ خدا عیب‌های بنده‌ های خود را می‌ پوشد و اینکه چه ندارد؟ چون خداوند مقدس است؛ در نتیجه پاک و منزه است و عیب و نقصی ندارد و نه ظلم و ستمی نسبت به بندگانش روا می دارد و پاسخ چهارم را اجازه بدهید فردا بگویم.» فردا، وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به چهار سوال جواب داد. سلطان گفت:«درست است ولی بگو جواب‌ها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟» وزیر‌ گفت:«این غلامِ من انسان فهمیده‌ ای است، جواب‌ها را او به من داد.» سلطان گفت:«پس لباس وزارت را در بیاور و به این غلام بده.» غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد. بعد وزیر به غلام گفت:«جواب سوال چهارم چه شد؟» غلام گفت:«آیا هنوز نفهمیدی خدا چه کار می‌کند؟! خدا در یک لحظه غلامی را وزیر و جناب وزیر را غلام میکند.» زیبازندگی کنیم💖🌸 ●☆ بسیج دانش آموزی خدابنده ☆●   ════‌‌‌‌༻‌💠༺════