eitaa logo
سیمای صالحان -ثامن فلاورجان
210 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
6.9هزار ویدیو
1.1هزار فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت نامه نوری/ یادداشت چهارم [سلسله یادداشت هایی پیرامون مبارزات و شهادت شیخ فضل الله نوری به مناسبت سالگرد شهادتش] 🔹ماجرای اعدام مظلومانه شیخ🔹 💥اختصاصی 🔹 کشمکش بر سر و آشوب‌طلبان، درگیری میان نیروهای حکومت با مشروطه‌خواهان را نتیجه داد و درگرفت. 🔹مجلس بسته شد و برخی عناصر فتنه‌گر فرار کرده، برخی اعدام شدند. محمدعلی شاه پس از عفو عمومی، اعلام کرد که پس از سه ماه مجلس جدید افتتاح خواهد شد، و پس از مدتی را تشکیل داد تا مقدمات انتخابات را فراهم کنند. 🔹در این میان و با توجه به شرایط منطقه و میدان‌داری و فتنه‌گران، «بيش‌تر علماي مهم تهران و شهرهاي بزرگ به رهبري شيخ فضل‌الله نوري بر خلاف با بازگشايي مجلس به‌شدت مخالفت مي‌ورزيدند. و در ديدارهاي مکرر با شاه، مجلس شوراي ملي را منافي با قواعد اسلام مي‌دانستند.» 🔹از آن سو مشروطه‌خواهان وابسته به سفارت های و انگلیس، در تدارک کودتایی عظیم بودند. یکی از اقدامات لازم، از میان برداشتن علمای مخالف بود. 🔹در ظرف چند روز، شیخ فضل‌الله شد ولی جان سالم به در برد، در مخفیانه به شهادت رسید، ، (نماینده علمای مشروعه خواه برای مذاکره با علمای نجف) و میرزا مسعود شیخ‌الاسلام نیز توسط مشروطه خواهان تندرو به رسیدند. 🔹شیخ در آن ایام نوشته بود: «به صاحب شرع اقدس نبوی [قَسم] که بعد از خوردن گلوله‌ی منافقین، مکرّر در مکرّر، در قلب خلجانی شد که کاش کاری شده و مرا راحت نموده بود. و باز، خود را ملامت کرده گفتم چه آرزویی است؟! با تو کارها دارند، که شاید این وقعه یکی از هزار و اندکی از بسیار باشد، أوّلُ العِلمِ مَعرفةُ الجَبّارِ و آخِرُهُ تَفویضُ الأمرِ إلیه. این همان داعیه‌ی است. آن روز، فاش و فاش، هجوم بر هلاکت امام مبین کردند؛ امروز هجوم بر اضمحلال کتاب و دین مبین نموده‌اند.» 🔹به تدریج، برخی از فراریان و نیروهای و به عنوان و ، از شمال و جنوب، تهران را محاصره کرده و با هماهنگی نفوذی‌ها در مدافعان شهر، آن را تصرف کردند. شاه مخلوع بعد از به سفارت، برکنار شد و احمد میرزای خردسال را بر تخت نشاندند. 🔹در فقدان دولت، هیئت مدیره‌ای متشکل از اعضای و برخی دیگر از مشروطه‌خواهان سکولار شکل یافت. این ، شکل داد تا معارضان را قلع و قمع کند. «اعضاى عبارت بودند از: شيخ ابراهيم زنجانى، نماينده‌ی زنجان، ميرزا محمد، سردبير روزنامه‌ی نجات، جعفرقلى خان بختيارى، سيد محمد ملقب به «امام‌زاده»، امام‌جمعه‌ی فعلى [و] فرزند امام‌جمعه‌ی فقيد، اعتلاءالملك، جعفرقلى خان، يكى از ايرانيان ساكن در قسطنطنيه، حاجى ميرزا عبدالحسين خان كاشانى ملقب به وحيدالملك، يمين‌نظام، ميرزا علی‌محمد خان، از مجاهدين، احمدعلى خان، از مجاهدين.» 🔹در روز ‍.ق «سه مرتبه شيخ را به استنطاق بردند. ... شيخ را ... سه ربع به غروب مانده زدند. ايستاده بود و به قفقازی‌ها در كشتن پدرش كمك مى‌كرد (بعد اين پسر را هم به سزا رساندند. در حياط عدليه كشته شد.) و بعد ... دست زده هورا كشيدند، با سايرين دست مى‌داد و مى‌گفت. هم زدند و قفقازی‌ها و مجاهدينِ ديگر مى‌كردند. جمعیت حاضر مى‌گفتند. 🔹... تا آنروز در ايران كه مملكت اسلامى است همچو كارى نشده بود.» «همه‌كس تبعيد او را يقين داشت. اما تصور قتل او را علنى آن هم بدون محاكمه و استنطاق در عدليه با حضور مردم محال می‌دانست. 🔹خود شيخ هم گفته بود به سفارت‌خانه نمى‏روم و متحصن نمی‌شوم. اگر مقام سؤال و پرسش باشد حاضرم. تمام خدمات خود را به مذهب اسلام و علاوه كردن آن اصل به قانون اساسى كه پنج نفر بايد از طراز اول مجتهدين در نشر قوانين حاضر باشند ثابت می‌كنم. اگر زور باشد غير تسليم چاره نيست. نيم ساعت استنطاق در كميته‌ی جنگ كردند، آن هم همين بود كه تو مقصر هستى و بر خلاف حرف زدى، و حال آن‌كه شيخ اهل نظام نبود و قشونى را به باد نداده بود. می‌بايست در عدليه موافق قانون اساسى و مشروطه استنطاق علنى شود و حكم قتل او از مجتهدين عالم‌تر او صادر گردد و نايب‌السلطنه امضاء كند، نه به حكم يپرم و معزّالسلطان. اين‌ها انتقام است، غرض شخصى و ميل جمعى. اما اسباب فناء و اضمحلال خواهد بود به‌زودى.» 🔹«پس از کشته شدن آقا شیخ فضل‌الله هیجانِ باطنی ویژه ای در عموم مردم پیدا شد، به حدّی که رؤسای آن‌ها حاشا کردند که این قتل، بدون تصویب و اجازه‌ی ماها بوده است و خودِ مجاهدین این کار را کرده‌اند..... [ادامه دارد....]
شهادت نامه نوری/ یادداشت سوم 💥اختصاصی 🔹«شيخ فضل‌الله ... اصلى [برای] افزوده شدن به قانون اساسى آماده كرد و آن را با خط خود نوشته نسخه‌هايى از آن به دست مردم داده بود و درباره‌ی آن پافشارى مي‌كرد. آن اصل اين است: «مجلس مقدس شوراى ملى كه بذل مرحمت اعلي‌حضرت شاهنشاه اسلام (خلّد الله سلطانه) و مراقبت حجج اسلاميه و عامه ملّت ايران تأسيس شده، بايد در هيچ عصرى از اعصار مواد حكاميه‌ی آن، مخالفتى با قواعد مقدسه اسلام و قوانين موضوعه‌ی حضرت خيرالانام(ع) نداشته باشد و معين است كه تشخيص مواد موافقت و مخالفت قوانين موضوعه مجلس شوراى ملى با قواعد اسلاميه در عهده‌ی علماى اعلام بوده و هست. لذا مقرر است كه قوانين موضوعه‌ی مجلس را قبل از تأسيس در آن انجمن علمی به دقت، ملاحظه و مذاكره نمايند، اگر آن‌چه وضع شده مخالف با احكام شرعيه باشد، عنوان قانون پيدا نخواهد كرد و امر انجمن علمى در اين باب مطاع و منبع است، و اين ماده ابداً تغييرپذير نخواهد بود.» 🔹از سویی «از بدوِ افتتاح مجلس، جماعتِ لااُبالى كه سابقاً معروف به بابى‌بودن بوده‌اند و كسانى كه منكر شريعت و معتقد به طبيعت هستند، همه در حركت آمده و به چرخ افتاده‌اند... و روزنامه‌ها و شب‌نامه‌ها پيدا شد، اكثر مشتمل بر سبّ علماء اعلام و طعن در احكام اسلام و اين‌كه بايد در اين شريعت، تصرفات كرد و فروعى را از آن تغيير داده، تبديل به احسن نمود و .... همه را با مقتضيات امروز، مطابق ساخت، از قبيل اباحه‌ی مسكرات و اشاعه‌ی فاحشه‌خانه‌ها و ... و از قبيلِ استهزاءِ مسلمان‌ها ... و اين‌كه افكار و گفتار رسول مختار(ص) اَلعَياذُ بِالله از روى بخار خوراك‌هاى اعراب بوده است ... و اين‌كه امروز در فرنگستان فيلسوف‌ها هستند خيلى از انبياء و مرسلين آگاه‌تر و داناتر و... نَستَجِيرُ بِالله حضرت حجة بن الحسن(ع) را امام موهومْ خواندن و اوراق قرآن مجيد را در مقوّاهاى ادواتِ قمار به كار بردن و صفحات مشتمل بر اسم جلاله و آيات سَماوِيّه را در صحن مجلس شورى دريدن و پاشيدن.» 🔹پس از این همه، در 7 جمادى‌الاولى 1325 ه‍.ق مراجع مشروطه‌خواه نجف در تلگرافی که به‌واسطه‌ی شیخ فضل‌الله به مجلس فرستادند، «ماده‌ی شريفه‌ی ابديه كه به موجب اخبار واصله در نظامنامه‌ی اساسىْ درج و قانونيت مواد سياسيه و نحوها من الشرعيات را موافقت با شريعت مطهره منوط نموده‌اند از اهمّ موادِ لازمه و حافظ اسلاميت اين اساس» خواندند و افزودند: «چون زنادقه‌ی عصر به گمان فاسد حُرّيت، اين موقع را براى نشر زندقه و الحادْ مغتنم و اين اساس قويم را بدنام نموده لازم است ماده‌ی ابديه[ی] ديگر در دفع اين زنادقه و اجراى احكام الهيه بر آن‌ها و عدم شيوع منكرات درج شود.» این چنین شد که شیخ نوری و چندی از علمای بزرگ پایتخت در پناه حضرت عبدالعظیم متحصن شده، خواستار گنجانیدن این ماده در متمم قانون اساسی و نیز اخراج مفسدین از مجلس و ممنوعیت افساد در منبر و مطبوعات، و در یک کلام، شدند. 🔹 که این شعار و ایستادگی بر آن را برنمی‌تابیدند، شیخ را به انواع اتهامات نواختند،ع چنان‌که گفتند: «شيخ فضل‌الله از قاليچه[ی ریاست] خارج مانده، با مشروطيت مخالفت دارد و با شاه بست‌وبند. در حضرت عبدالعظيم جرگه‌اى دور خود جمع كرده و به تمام معنى مزاحمت مي‌دهد.» یا این‌که او از امین‌السلطان صدراعظم رشوه گرفته است. اما پایداری شیخ با همراهی علمای بزرگ ایران همچون میرزا حسن مجتهد تبریزی و آخوند ملا محمد خمامی و آخوند ملا قربان‌علی زنجانی و ملا محمد آملی، و نیز پشتیبانی آیت‌الله العظمی سید محمدکاظم یزدی، سبب شد تا در نهایت ماده‌ی پیشنهادی شیخ در متمم قانون اساسی گنجانده شود. 🔹هرچند در این مسیر او بارها در خطر ترور قرار گرفت و وصیت‌نامه‌ی خود را در ایام تحصن نوشت. در این اثنا، پشت پرده‌ی حرکات برخی فرنگی‌مآبان اغتشاش‌گر آشکار شد و آن، علنی شدن قرارداد 1907 و تقسیم ایران میان روس و انگلیس بود. ایران باید دچار هرج‌ومرج می‌شد و تضعیف دولت مرکزی در آن، زمینه‌ی اجرای این قرارداد را فراهم می‌کرد. بنا بر این، تیم اغتشاش فعال شد و شاه، نخست‌وزیر و برخی دیگر از عناصر را ترور کرد. از سوی دیگر نمایندگان غرب‌گرا در مجلس، ثبات را برنمی‌تافتند و با برکناری مکرر وزراء و تغییر کابینه‌ها و نیز رؤسای مجلس، آرامش را از کشور زدوده بودند. این‌ها همه، شاه را به این نتیجه رسانید که مجلس را تا برقراری آرامش و ایجاد قوانین ضامن، تعطیل نماید.