🕊🌹🕊
تـو تمام دلخوشےام،
بـراے آغازے دوباره اے!
همین ڪہ باز هم،بہ انتظار
اولین سلام صبح نشستہ ام،
همہ هراس هاے زمین را
از دلم بیرون مےڪند!
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✋سلام بر قطب عالم امڪان☀️
🌹@samen_meraj
میگن؛
آدماۍخوبرو ازچھرشوݩمیشہشناخټ
آخہبسکہ چھرشوننورانیہ
مثݪماھ میدرخشݩ…🥺🧡
#ࢪَھْــبَــرانـِـھ•°
🌹@samen_meraj
#چمثلچادر♥️
دخترم شهدای مدافع حرم را
الگو بگیر و
مهمترین شادی آنها
عفت و #حجاب است .
📚 یادداشت شهید #حاجقاسمسلیمانی برکتاب سربلند
🌹@samen_meraj
📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣
*سکوت در برابر گناه، مصداق بارز گناه است!!!*
🌸 *اجتماع خانوادگیِ عفاف وحجاب* 🌸 * همراه با جشن تولد شهید حججی*
🌸 *سه شنبه*
🌸 *۲۱تیرماه*
🌸 *ساعت۱۸:۳۰*
🌸 *نجف آباد*
🌸 *خیابان میرداماد*
*عزیزان غیرتمندو معترض به بی حجابیهاو ولنگاریهای افسارگسیخته،ازشما دعوت میشود،برای خشنودی قلب حضرت زهرا(س)و دفاع از چادر وحجاب فاطمی،، در این تجمع اعتراض آمیز شرکت فرمایید.🙏* *اتوبوس راس ساعت ۵:۳۵ بعدازظهر از درب مسجد چهارده معصوم ویلاشهر آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشد*
*لطفا در حد گسترده اطلاع رسانی کنید.*
امام علی (ع) :
زکات الجمال العفاف
زکات زیبایی عفاف است .(میزان الحکمه، ج ۴، ص ۲۲۶)
سالروز قیام ومقاومت مردمی حجاب در برابر تهاجم وحشیانه در مسجد گوهرشاد گرامی باد .
#گوهرشاد
#حجاب_من_افتخار_من
🔰 #توئیت | آزادی به سبک مجاهدین خلق!!
♨️ توئیت #حجت_الاسلام_راجی در پاسخ به توئیت مریم رجوی درخصوص #اجبار در جمهوری اسلامی!
@samen_meraj
🔆 #پندانه
✍ اصل تو از دریای وحدانیت است نه این جهان خاکی
🔹مرغی خانگی بر تخمهای خویش خفته بود و با گرمای تن و مهر غریزی آنان را برای جوجهشدن آماده میساخت.
🔸تا اینکه زمان خفتن پایان یافت. جوجهها با کمک مادر از تخم بیرون آمدند.
🔹جوجهای با شکلی نامتناسب با دیگر جوجهها در بین آنان نمودار شد. مادر و جوجهها او را از خود نمیدانستند.
🔸به هر حال مرغ، جوجهها را با خود به گردش میبرد و دانهچینی و حفظ جان میآموخت. آنها را آب میرساند که اگر در آب روند غرق میشوند.
🔹اما یک روز مرغ و جوجهها دیدند آن جوجه دیگر به آب رفته و شناکنان در جستوجوی طعمه برآمد.
🔸تازه فهمیدند که او از تخم مرغابی بوده و برای مرغابی، آب چون خشکی است و میل دریا غریزی و ذاتی مرغابی است.
🔹آدمی چون آن مرغابی است. اصلش از دریای وحدانیت است که مادر زمین او را پرورش جسمانی داده.
🔸او در این جهان خاکی مهمان است. مهمانی که به جانشینی، زمین و زمینیان را اداره کند. اصل او زمینی نیست و امیال زمینی فرعند نه اصل.
@samen_meraj
🔆 #پندانه
✍ برای حل هر مشکلی اول ببین آیا آن مشکل واقعا وجود دارد
🔹پادشاهی میخواست نخستوزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند.
🔸پادشاه به آنان گفت:
درِ اتاق به روی شما بسته خواهد شد. قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد. تا زمانی که آن جدول را حل نکنید، نخواهید توانست قفل را باز کنید.
🔹اگر بتوانید مسئله را حل کنید میتوانید در را باز کنید و بیرون بیایید و بعد من از بین شما یکی را برای نخستوزیری انتخاب میکنم.
🔸پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود. آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند.
🔹نفر چهارم با چشمان بسته فقط گوشهای نشسته بود و کاری نمیکرد. آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است.
🔸پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت و آن را هل داد. در باز شد و بیرون رفت! آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند. حتی ندیدند چه اتفاقی افتاد که نفر چهارم از اتاق بیرون رفت!
🔹وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت:
کار را بس کنید. آزمون پایان یافته و من نخستوزیرم را انتخاب کردم.
🔸آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند:
چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمیکرد و فقط گوشهای نشسته بود. چگونه توانست مسئله را حل کند؟
🔹مرد گفت:
مسئلهای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نکته اساسی این بود که آیا قفل بسته شده یا نه؟ فقط در سکوت مراقبه کردم.
🔸به خودم گفتم «از کجا شروع کنم؟» نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسئلهای وجود دارد؟ چگونه میتوان آن را حل کرد؟
🔹اگر سعی کنی آن را حل کنی تا بینهایت به قهقرا خواهی رفت و هرگز از آن بیرون نخواهی آمد. پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعا قفل است یا نه و دیدم قفل باز است.
🔸پادشاه گفت:
آری، کلک در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد، ولی شما شروع به حل آن کردید. در همین جا نکته را از دست دادید.
🔹اگر تمام عمرتان هم روی آن کار میکردید، نمیتوانستید آن را حل کنید. این مرد، میداند که چگونه در یک موقعیت، هوشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد.
@samen_meraj
@sokhan_iw
روباهی از شتری پرسید:
«عمق این رودخانه چه اندازه است؟»
شتر جواب داد: « تا زانو »
ولی وقتی روباه توی رودخانه پرید، آب از سرش هم گذشت و همین طور که دست و پا میزد به شتر گفت:
«تو که گفتی تا زانو! »
شتر جواب داد: « بله، تا زانوی من، نه زانوی تو »
هنگامی که از کسی مشورت میگیریم یا راهنمایی میخواهیم باید شرایط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگیریم . لزوما هر تجربهای که دیگران دارند برای ما مناسب نیست.
@samen_meraj
وقتی تو لیوان بیش از حد آب بریزی که سرریز بشه
اونی که مقصره،
لیوان نیست
مقصر تویی!!!
که بیش از ظرفیتش بهش آب دادی
پس مراقب ظرفیت طرف های مقابلت باش
تا لبریزش نکنی.
@samen_meraj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت موسى عليه السلام عرض كرد: خداوندا مى خواهم آن مخلوق را كه خود را خالص براى ياد تو كرده باشد و در طاعتت بى آلايش باشد را ببينم .
خطاب رسيد: اى موسى عليه السلام برو در كنار فلان دريا تا به تو نشان بدهم آنكه را مى خواهى . حضرت رفت تا رسيد به كنار دريا ديد
درختى در كنار درياست و مرغى بر شاخه اى از آن درخت كه كج شده به طرف دريا نشسته است و مشغول به ذكر خداست .
موسى از حال آن مرغ سؤ ال كرد. در جواب گفت : از وقتى كه خدا مرا خلق كرده است
در اين شاخه درخت مشغول عبادت و ذكر او هستم و از هر ذكر من هزار ذكر منشعب مى شود.
غذاى من لذت ذكر خداست . موسى سؤال نمود: آيا از آنچه در دنيا يافت مى شود آرزو دارى ؟ عرض كرد: آرى ، آرزويم اين است كه يك قطره از آب اين دريا را بياشامم .
حضرت موسى تعجب كرد و گفت : اى مرغ ميان منقار تو و آب اين دريا چندان فاصله اى نيست ، چرا منقار را به آب نمى رسانى ؟ عرض كرد:
مى ترسم لذت آن آب مرا از لذت ياد خدايم باز دارد. پس موسى از روى تعجب دو دست خود را بر سر زد.
📙کتاب داستان دوستان جلد۵
@samen_meraj
🔴رازدار باشید حتی اگه دعواتون شد
✍دعوای زن و شوهر مثل خیلی از اختلافنظرها و تفاوت سلیقه و دیدگاهها امری طبیعیه اما غیرطبیعی اینه که همه دوستان و اقوام و همسایهها از این دعواهای زناشویی باخبر بشن!
نسبت به مسایل و مشکلاتتون، رازدار باشید و فراموش نکنید که به زودی با هم آشتی میکنید اون وقت همسر شما با حرفهایی که، پشت سرش زدید و یا حتی جلوی روش، موقعیت بدی در بین فامیل و ... پیدا میکنه و خود شما هم به خاطر اینکه، بدگویی کردید شرمنده میشید.
همسر شما، در درجه اول یک انسان و در گام بعد شریک زندگی و همسر و همراز شماست. پس طوری در موردش حرف نزنید که حتی خودتون هم نتونید از آفت و آسیبهای شخصیتی حرفهاتون در امان بمونید.
@samen_meraj
☀️ #حدیث_مهدوی ☀️
💎امام زمان (عج) :
🌤 تقوي پيشه سازيد و به ما اعتماد کنيد و چارهي اين فتنه و امتحان را که به شما رو آورده از ما بخواهيد.
📚 توقيع به شيخ مفید
🌹@samen_meraj
#سلام_مولای_مهربانم♥️
در لغتنامہ قلبم صبح
مترادف دلتنگے است
مولاے عزیز و غریبم
بیا و با دستهاے
گره گشاے خودت..
معناے صبح هایم
را عوض ڪن...
اے غریب ترین دلتنگ عالم
سلام بر قطب عالم امڪان☀️
🌤ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌤
🌹@samen_meraj
رعایت حجاب، پاسداشت خون شهداست.
برای چـــادر
باید به آسمان نگاہ ڪرد
برای چادر و حجابت
به ڪنایه اطرافیان
نگاہ نڪن!
آسمانی شدن بها دارد!
یادت باشد:
بهشت را به بها می دهند
نه به بهانه...
🌹@samen_meraj
#رهبرانہ
نپُرس از منِ عاشِق
ڪِہ عِشق سیِرے چَن
ڪِہ مستِ چِشم
#تٌ
چٌون و چِرا نِمے فَهمد
#جانم_سیدعلے_خامنہ_اے
🌹@samen_meraj
🌹#داستان_آموزنده
حفص بن عمر بجلی گوید: از وضع ناهنجار مالی و از هم پاشیدگی زندگیام به امام صادق علیه السلام شکایت کردم.
امام فرمود: هنگامی که به کوفه رفتی با فروش بالش زیر سرت هم که باشد به ده درهم غذائی آماده کن و تعدادی از برادرانت را به غذا دعوت کن و از ایشان بخواه تا درباره تو دعا کنند.
حفص گوید: به کوفه آمدم و هر چه تلاش کردم غذائی مهیا کنم میسر نشد تا بالاخره طبق دستور امام بالش زیر سرم را فروختم و با آماده ساختن غذا، تعدادی از برادران دینی خود را دعوت نموده و از ایشان خواستار دعا در حل مشکلات زندگیام شدم؛ آنها هم با صرف غذا دعا کردند.
به خدا قسم، جز مدت کوتاهی از این قضیه نگذشت که متوجه شدم کسی در خانه را می زند و چون در را باز کردم، دیدم شخصی که با او داد و ستد داشتم و از وی طلب کار بودم به سراغ من آمد.
با پرداخت مبلغ سنگینی که به گمانم ده هزار درهم بود، بدهی خود را با من تسويه و مصالحه کرد، و از آن پس پی در پی کار من به فراخی و گشایش نهاد و به رفع سختی و تنگدستی انجامید.
@samen_meraj
✨﷽✨
🌼انسان های امن،چه کسانی هستند؟
✍انسان های امن، همانها که همه چیز میتوانی بهشان بگویی... بدون اینکه قضاوت یا تحقیرت کنند میتوانی کنارشان احساس بودن کنی...
همان ها که تا لباسی تازه تنت ببینند نمیپرسند از کدام مغازه خریدی؟ مارکش چیست؟ چند خریده ای؟ میگویند: چقدر قشنگه، بهت میآید، من عاشق این جنس ژاکتم.
از سفر که برگردی نمیپرسند کجا رفتی؟ با کی و چرا رفتی؟ اسم هتلش؟ چهقدر هزینه شد؟ میگویند :خوش گذشت؟ سرحال شدی؟
ماشین تازه بخری نمیپرسند نو است یا دست دوم؟ از کجا خریدی؟ نقد یا قسطی؟ چند خریدی؟ میگویند راحتی باهاش؟... خوبی این ماشین اینه که... .
دانشگاه قبول شوی نمیپرسند کدام دانشگاه؟ شهریهاش چه قدره؟ وای چقدر دوره! میگویند چه رشتهای به سلامتی؟ این رشته بازار کار خوبی دارد، اگر تلاش کنی.
مشغول کاری تازه شوی نمیپرسند حقوقت چه قدره؟ اسم شرکتش چیه؟ جایش کجاست؟ میگویند شغلت را دوست داری؟ صاحبکارت یا همکارهایت آدمهای خوبی هستند؟ اینجور شغلها جای پیشرفت دارد...
💥کسانی که فقط خود خود خودت هستی که برایشان اهمیت داری...
@samen_meraj
🌹یاد کنیم یکدیگر را
تا خدا ما را یادکند.🌹
🌹در گذریم؛تا خدا
از ما در گذرد.🌹
🌹خوب بخواهیم؛تا خدا
برایمان خوب بخواهد.🌹
🌹خطاهای دیگران را
بپوشانیم؛ تا خدا
خطاهایمان را بپوشاند.!🌹
@samen_meraj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرودیبسیارزیبابیادمولای متقیان علی علیه السلام.
اجرشان بامولاعلی ع
@samen_meraj
✨﷽✨
♨️کیفیت دینداری مردم در آخرالزمان
✍انسان مکلف است که اگر جانش به خطر افتاد از مالش بگذرد تا جانش محفوظ بماند و اگر دینش را خطری تهدید کرد از جانش مایه بگذارد تا خطر متوجه دینش نشود؛ ولی در آخرالزمان دین را به بهای کمی می فروشند و انسان هایی که صبح مومن بوده اند بعد از ظهر کافر می شوند.
رسول خدا(ص) در این باره فرموده است: «وای بر عرب از شری که به آنان نزدیک شده است. فتنه هایی چون پاره های شب تاریک و ظلمانی. صبحگاهان مرد مومن است و به هنگام غروب کافر. گروهی دین خود را به بهای ناچیز و متاع اندک می فروشند. کسی که در آن روز به دین خود چنگ زده و پایبند است، همانند کسی است که گلوله ای از آتش را درست گرفته یا بوته ای از خار را در دست می فشرد.»(1)
⚠️این روایت به ضعف آگاهی مردم در آن دوران دلالت دارد.
📚منابع 1-مسند احمد، ج2، ص 39.
«برگرفته از نشانه هایی از دولت موعود»، نجم الدین مروجی طبسی
@samen_meraj