امیدآفرینی.pdf
6.36M
✅ویژه ثامن (1)
🛑 پرده نگار اختصاصی/
💢راهبردها و اقدامات کلان امید آفرینی
@samen_meraj
صوت.mp3
7.61M
✅ویژه ثامن(1)
✳️ صوتی/ اختصاصی
❌ پیام روشنگری و بصیرتی سردار سرتیپ غلامرضا سلیمانی- رییس محترم سازمان بسیج مستضعفین-
✅نقشه راه بسیج در عرصه فضای مجازی با ایجاد طرح ثامن
✅ بسیج پرچمدار روشنگری و بصیرتی است
✅ ایجاد یک جهاد امید آفرینی در عرصه روشنگری و بصیرتی
✅حداکثر استفاده از فضای مجازی برای تقویت سرمایه اجتماعی
@samen_meraj
جبهه انقلاب.doc
52.2K
✅ویژه ثامن (1)
🌀نسخه word
🛑 یادداشت اختصاصی
✍️ فرصت ها و چالش های جبهه انقلاب اسلامی با رویکرد امید آفرینی و ارائه راهکارها
❇️به قلم: دکتر علی مرادزاده-کارشناس مسایل سیاسی
@samen_meraj
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ویژه رزمایش ثامن(1)
✳️ صوتی/ اختصاصی
❌ پیام انقلابی سردار یدالله جوانی- مسئول محترم سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- به اولین رزمایش بصیرتی ثامن(1)
✅در دهه ی پنجم انقلاب، مردم و نظام اسلامی در برابر جنگ ترکیبیِ هوشمند دست به مقاومت زده اند.
✅ مقاومت حداکثری نیازمند دو مقوله صبر و بصیرت است.
✅ جریان تحریف به دنبال اشتباه محاسباتی مردم هستند.
✅جریان تحریف با سیاه نمایی و بزرگ نمایی مشکلات به دنبال بدبین کردن مردم نسبت به نظام هستند.
@samen_meraj
1_431105171.opus
469.3K
✳️ صوتی/ اختصاصی
❌ پیام مهم حجت الاسلام و المسلمین تویسرکانی-مسئول محترم نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین- خطاب به جوانان مومن انقلابی
✅حضور پرشور جوانان و جریان انقلابی در همه عرصه ها
✅حضور جوانان مومن انقلابی در فضای مجازی با هدف روشنگری و بصیرت افزایی
✅ خالی نکردن فضای مجازی برای سو استفاده دشمن
✅طرح رزمایش ثامن مقدمه ای برای عملیات های بزرگ بصیرتی
@samen_meraj
357.9K
✅ویژه ثامن (1)
🌀 صوتی/ اختصاصی
♦️ پیام بصیرتی و روشنگری سردار عبدالرضا آزادی- معاون محترم فرهنگی و هنری سازمان بسیج مستضعفین-
❇️ لزوم تبلیغ و ترویج ارزش های انقلاب و منویات مقام معظم رهبری در فضای مجازی
🛑 جوانان انقلابی باید پرچمدار بصیرت و ارزش های دینی و انقلابی باشند
🔷 تبیین نشانه های افول آمریکا نشانه روحیه انقلابی و تعهد به نظام اسلامی است
🔴این داستان فوق العاده زیباست و میتونه تاثیر زیادی روی روابط خانوادگی شما داشته باشه... پس حتما بخونیدش🙏🌸
🔹ته پیاز و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه... برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.
💚پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام میگفت: نون خوب خیلی مهمه.
من که بازنشسته ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در میزد و نون رو همون دم در میداد و میرفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت.
🔹دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند. صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت میکرد بالا.
🔹برای یک لحظه خشکم زد! آخه ما خانوادۀ سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند و میامدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند.
قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت میکرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم.
🔹خونه نا مرتب بود، خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش را میکنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید.
💚شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت: خب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم.
گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردامون هم درست کردم.
گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نشده؟
در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم.
💚پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نون ها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند.
وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.
💚پدر و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق از سرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟
از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.
راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟
آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند.
واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟
حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟
💚چقدر دلم تنگ شده براشون. فقط، فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه، میوه داشتیم یا نه. چرا همش میخواستم همه چی کامل باشه بعد مهمون بیاد!
همه چیز کافی بود، من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست میگفت که:
نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد. اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی.
👈🏻«زمخت نباشیم»
زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظه ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها...
#روانشناسی
@samen_meraj
😔روضه ای که قبول شد 😭
مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره ) میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم:دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم.
میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند.
سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا" به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود.
برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس با اخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند.
📚 منبع؛
کتاب خاطرات مرحوم کوثری (ره)
🔴 #آیت_الله_حائری_شیرازی
💠 من یادم هست وقتی که بچه بودم، در خانواده وقتی همه به #خواب میرفتند، آخر شب میآمدم خدمت پدر. پدرم این قصههای پیغمبران را در همان طفولیت برای من نقل میکرد و گاهی مثلاً یک قصه چندین شب طول میکشید و همینطور مقید بودم و گوش میکردم. وقتی این برنامهاش مصادف شد به ایام محرم، پدرم جریان #عاشورا و جریان مسافرت حضرت، جریان بیعت گرفتن از امام حسین در مدینه، جریانی که از این ماه رجب شروع شده است، به تفصیل، شب به شب نقل میکرد.
🔺اینها کارهای موثری است. یعنی پدر و مادر یکی از خدمات بزرگی که به #فرزند میکنند همین است که سرگذشت اینها را برای طفل بیان کنند. این در وجود طفل از همان طفولیت اثر میگذارد. در اخلاقش، کردارش، رفتارش، در عبادتش، نمازش، روزه اش اثر میگذارد و همهٔ اینها را اصلاح میکند.
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
📸 پویش #نصب_پرچم_محرم "یاحسین(ع)" بر سردر خانه ها
🏴 با توجه به محدودیت های کرونایی محرم امسال و تبلیغات دشمنان اهل بیت علیهم السلام جهت کم فروغ نشان دادن اقامه عزای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) شایسته است شیعیان و محبان این امام مظلوم با نصب یک پرچم (یا پوستر) یاحسین (ع) بر سردر خانه و ترویج این سنت به زنده نگه داشتن عزای شهدای کربلا مبادرت نمایند.
#هر_خانه_یک_حسینیه
#هر_خانه_یک_پرچم
#ما_ملت_امام_حسینیم
امیر عباسی - رادیو عقیق_5884202042737559666.mp3
3.62M
🏴 حالا که من از حرم دورم
درمونم صبره آخه مجبورم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴 السلام عليک يا ابا عبدالله
▪️باز محرم رسيد، ماه عزاي حسين
سينهي ما ميشود، كرب و بلاي حسين
▪️كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه
تا كه بگيرم صفا، من ز صفاي حسين
#در_لشگر_حسینیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لک_لبیک_حسین
#ثامن_معراج(۸)
📸 پویش #نصب_پرچم_محرم "یاحسین(ع)" بر سردر خانه ها 🏴 با توجه به محدودیت های کرونایی محرم امسال و تبل
سلام دوستان عزادار،✋
💢تو این چند سالی که از خدا عمر گرفتم،همیشه چند هفته قبل از محرم،حتی قبل از اینکه مردم سیاهپوش بشوند،خیابان ها،کوچه ها،خونه ها سیاه پوش بودند،تکیه ها سرپا شده بودند،علم عزا برپا بود.🏴✔️
🔲محرم ماه سیاه و تیره بود در ظاهر اما ماه سفیدو روشن بود در دل.
🔘دیشب رفتم بیرون تا ببینم محرم در کرونا چه رنگیه؟
اما یه مقدار دلم گرفت.😔
🖤اخه اونجوری که هرسال همه جا سیاه پوش بود ،همه جا رنگ عزا نگرفته بود.یعنی بعضی جاها تازه مشغول شده بودند.
⬅️ تنها مسیری های بزرگوار؛
باید یاعلی گفت ،پرچم عزا به پا کرد🏴 حتی درب منازل و کوچه های خودمان.
👈نکنه ایندگان در تاریخ بخوانند که یه سالی در حکومت شیعه ،عزای اباعبدالله به خاطر یه ویروس .......
👈با نصب بیرق و کتیبه عزا درب منزل یا آپارتمان، اجازه ندهیم امسال، محرم غریب بماند.
🚩 اگر هر خانه فقط یک بیرق (پرچم) عزا نصب کند، به راحتی، یک شهر سیاهپوش عزای پسر فاطمه (س) میشود.
یاعلی👌
♥️ داستان اخلاقی
روزی حاکمی به وزیرش گفت:
امروز بگو بهترین قسمت گوسفند را برایم کباب کنند و بیاورند.
وزیر دستور داد خوراک زبان آوردند.
چند روز بعد حاکم به وزیر گفت:
امروز میخواهم بدترین قسمت
گوسفند را برایم بیاوری .
و وزیر دستور داد باز هم خوراک زبان آوردند.
حاکم با تعجب گفت:
یک روز از تو بهترین خواستم و یک روز بدترین هر دو روز را زبان برایم آوردی چرا؟؟؟
وزیر گفت:
"قربان بهترین دوست برای انسان زبان اوست و بدترین دشمن نیز باز هم زبان اوست"👌
😍
دوستان گرامی و ارجمند
سلام و عرض ادب
ابتکار بسیار زیبا از تولیت حرم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام روی نوشته زیر انگشت بزن
http://app.imamhussain.org/tour/
وارد حرم شدید توجه کنید روی هر فلشی که کلیک میکنید يه مقدار صبر کنید تصویر شفاف ميشه و در هر صحن با چرخش و عقب جلو کردن میتوان کاملاً زیارت کرد. هر جای حرم که دوست داريد رو زیارت کنید. بنده رو هم دعا بفرمایید. زیارتتون قبول باشه
التماس دعا
برای استفاده حداکثری بین گروه ها پخش گردد.
#روز_اول_محرم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
هیچ کس نیست دگر دور و بر مسلم تو
بسته شد مثل علی بال و پر مسلم تو
سر عباس و پسرهات سلامت آقا
گر شکستند در این کوچه سر مسلم تو
قسمت این بود ؛ لبِ تشنه شهیدم بکنند
پیش مرگ جگرت شد جگر مسلم تو
محمدقاسمی
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
●➼┅═❧═┅┅───┄
بازین چه شورش هست.mp3
2.11M
⚫️ نوحه کودکانه
🏴
#سرود_و_نوحه_کودکانه
نوحه قدیمی باز این چه شورش است
از گروه سرود بچه های آباده
#سرباز_کوچولوهای_آقا🖤
🔴 دومین واکسن کرونای روسی در راه است
🔸️دومین واکسن کووید۱۹ روسیه در راه است. آزمایش بالینی واکسن در ماه سپتامبر تکمیل میشود و تاکنون عوارض جانبی در شرکت کنندگان مشاهده نشده است.
🔸️به گفته محققان روس این واکسن در ۲ دوز با فاصله ۱۴ تا ۲۱ روز به افراد تزریق میشود تا بدن آنان را نسبت به ویروس کرونا ایمن کند.
🔸️روسیه امیدوار است این واکسن را تا ماه اکتبر ثبت و تولید آن را از ماه نوامبر آغاز کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالا بردن پرچم حسینی توسط زن وشوهر اروپایی در بلند ترین نقطه اقیانوس منجمد شمالی
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست
هدایت شده از #ثامنین نجف آباد🏴
🌿 حفظ جمهوری اسلامی ، حفظ اسلام است. 🌿
🍃🌹حضرت امام خمینی
﴿قَدَّسَ اللهُ نَفسَه الزَّکيهَ﴾
🔹️امروز روزی است که یک مقصد در کار است و این مقصد همه شماست
🔹️یک مطلوب در کار است و آن مطلوب همه شماها هست
👈 و او حفظ جمهوری اسلامی که، حفظ اسلام است. 🇮🇷
📚 صحیفه نور جلد ۱۴ صفحه ۹۴
🗓 ۴ اسفند ماه ۱۳۵۹