eitaa logo
ثامن شهید بهشتی (ره)۳۴۶
279 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
6.6هزار ویدیو
481 فایل
جهت اطلاع رسانی و مطالب فرهنگی ارتباط با مدیر کانال @alimohammadi213 @Zynab72 کانال دیگر ما https://eitaa.com/SAboozar313
مشاهده در ایتا
دانلود
روزهای اول اسارت که تازه نخستین اردوگاه، یعنی موصل یک تشكیل شده بود، می خواستند کاری کنند که ما نماز نخوانیم؛ ولی ما نماز را به جماعت می خواندیم. آن ها پیش نماز را می بردند و شكنجه می کردند؛ یک نفر دیگر جلو می ایستاد. هر چه می گفتند: این جا مسجد نیست، پادگان است ، فایده ای نداشت. در برنامه ی جلوگیری از نماز موفق نشدند. گفتند: شما که اذان و اقامه می گویید، حق ندارید اشهدان علیاً ولی الله بگویید! خیلی تهدید کردند و فشار آوردند. هر کس که در اذان به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام شهادت می داد، کتک می خورد. می گفتند: کجای قرآن نوشته، اشهد ان علیاً ولی الله؟ اگر در قرآن باشد، ما هم قبول داریم! بچه های آزاده هم می گفتند: کجای قرآن نوشته نماز صبح دو رکعت است؟ یک روز ساعت ده و نیم صبح همه را جمع کردند که با تهدید و تشر همین ممنوعیت را اعلام کنند. فرمانده ی عراقی به مترجم ایرانی گفت: به این ها بگو هر کس از این به بعد در اذانش اشهد ان علیاً ولی الله بگوید، به شدت عقوبت می شود. مترجم ایرانی به زبان عربی به افسر بعثی گفت: من جرأت نمی کنم این را ترجمه کنم و به این ها بگویم. شهادت بر ولایت علی علیه السالم جزو اعتقادات این هاست.« به مترجم گفت: »باید بگویی!« گفت: »نمی گویم. سیلی محكمی به گوش مترجم زد و او به ناچار ترجمه کرد. سه نفر از بچه ها بلند شدند و با عراقی ها بحث کردند. آن ها آن سه نفر را جلوی در بزرگ اردوگاه، کنار مقرشان بردند که شكنجه شان کنند. به دیگران هم گفتند که به آسایشگاه هایشان بروند. در همین لحظات بود که وقت اذان شد. ناگهان از آسایشگاه بانگ اذان در اردوگاه طنین افكند. آن سه نفر هم از همان جا اذان گفتند و با صدای بلند فریاد زدند: اشهد ان علیاً ولی الله. آن ها را به زندان بردند؛ اما باز وقت اذان، این فریاد بلندتر شنیده می شد. بعثی ها هر چه کردند، موفق نشدند نام امام علی و شهادت بر ولایت و امامت او را از اذان اردوگاه حذف کنند. چند روز بعد خسته شدند و دست کشیدند. ۱۱- 📚قصه ی نماز آزادگان، ص ۱۴۴ ،خاطره ی علی اکبر هاشمی ╔══════•••• ✿🕊╗ @sarbazekoochak 👈 عضویت ╚🕊✿ ••••══════╝
ایام سوگواری شهدای کربلا بود. عراقی ها در اردوگاه شماره ی ۳ موصل، همه ی ما را جمع کردند و اعلام نمودند: عزاداری ممنوع است! خیلی سخت بود. باید کاری می کردیم؛ در آن فضای حزن انگیز با اشک هایی پنهانی و چهره هایی غمناک، کفش ها را از پا درآورده به سمت زمین ورزشی حرکت کردیم. در وسط زمین ورزش، همگی بی اختیار شروع به نوحه خوانی و سینه زنی نمودیم. صداها هر لحظه بلندتر می شد؛ یكی از اسیران ناگهان اذان گفت. دیگران نیز به پیروی از او اذان گفتند؛ وقت نماز ظهر بود. فرمانده ی عراقی دچار تشویش شد. وقتی که دید وضع خراب است و هر لحظه احتمال شورش می رود، سراسیمه آمد و گفت: به آسایشگاه ها بروید و در آن جا نماز بخوانید و عزاداری کنید. ۱۲- 📚قصه ی نماز آزادگان، ص ۱۴۱ ،خاطره ی داوود قدیمی ╔══════•••• ✿🕊╗ @sarbazekoochak 👈 عضویت ╚🕊✿ ••••══════╝
یک روز بچه ها به من پیشنهاد کردند که اذان بگویم؛ من هم پذیرفتم.«الله اکبر، الله اکبر!.» عراقی ها صدای اذان را که شنیدند، به سوی آسایشگاه آمدند و به دنبال موذّن گشتند. چون کسی را پیدا نكردند، چند فحش آبدار نثار همه کردند و رفتند. می خواستیم نماز بخوانیم که آمدند و من رابردند. گویا جاسوس ها لو داده بودند. در بازجویی از من خواستند که به امام خمینی توهین کنم؛ زیر بار نرفتم. خالد که یكی از خشن ترین سربازان اردوگاه بود را صدا کردند. همین که او آمد، دست سنگینش را با تمام توان به طرف صورتم پرتاب کرد. خالد بعثی، نشان ماندگاری برایم گذاشت؛ پرده ی گوشم پاره شد. ۱۳-📚قصه ی نماز آزادگان، ص ۱۴۳ ،خاطره ی عبدالله عاشوریان ╔══════•••• ✿🕊╗ @sarbazekoochak 👈 عضویت ╚🕊✿ ••••══════╝
روزی عراقی ها در اردوگاه، یكی از بچه ها را به دلیل گفتن اذان گرفتند. آن ها پس از کتک ها و آزار شدید او را به سلول انفرادی فرستادند. در اوج گرمای تابستان فقط روزی یک لیوان آب گرم به او می دادند. بعد از چند روز به او گفتند: « ما تو را آزاد می کنیم؛ به شرط این که بروی و جلوی همه بگویی اشتباه کردم.». آن رزمنده ی دربند، با وجود شكنجه ها و روزهای تلخی که گذرانده بود، حاضر نشد اظهار پشیمانی کند. عراقی ها در نهایت وحشی گری، با کابل و مشت و لگد آن قدر او را زدند و شكنجه کردند که کلیه ی خود را از دست داد و دردی جانسوز در تمام بدنش افتاد. پس از این که او را با آن وضع آزاد کردند، در همان شب آزادی دوباره به عنوان مكبّر نماز جماعت را همراهی کرد. ۱۴-📚کتاب قصه ی نماز آزادگان، ص ۱۴۲ ،خاطره ی حسین روانشاد ╔══════•••• ✿🕊╗ @sarbazekoochak 👈 عضویت ╚🕊✿ ••••══════╝
روز ۲۱ بهمن سال ۶۲ در اردوگاه عنبر پس از غروب آفتاب وضو گرفته، رو به قبله نشسته بودیم. یكی از برادران چند آیه از قرآن تلاوت کرد و من اذان گفتم. پس از این که نماز را خواندیم، سرباز عراقی پشت پنجره آمد و به ارشد گفت: « چه کسی اذان گفت؟» ارشد هم مرا صدا زد. وقتی به کنارپنجره رفتیم، نگهبان عراقی پرسید: تو مؤذّن هستی؟ گفتم: بله. گفت: چرا با صدای بلند اذان گفتی؟ مگر نمی دانی که فرمانده با شنیدن اذان ناراحت می شود . به او گفتم: « ما مسلمانیم و مسلمان از شنیدن اذان خشنود می شود نه ناراحت.» او از پاسخ من ناراحت شد و گفت: عقوبت سختی در انتظار توست. فردا صبح لباس های زیادی به تن کردم و خود را آماده ی کتک و زندان نمودم. وقتی عراقی ها وارد شدند، همه را به صف کردند و به نوبت به همه سیلی و لگد زدند. من آخرین نفر بودم. وقتی نوبت من رسید، مرا به طبقه ی دوم بردند و فلک کردند. در پایین آمدن، دوباره به داخل سیم خاردار هُلم دادند که سر و صورتم خون آلود شد. ۱۵-📚کتاب قصه ی نماز آزادگان، ص ۱۳۷،خاطره ی سیدابوالحسن یوسف نژاد ╔══════•••• ✿🕊╗ @sarbazekoochak 👈 عضویت ╚🕊✿ ••••══════╝
یكی از مهمترین اهدافی که باعث شد شهید نواب صفوی جمعیت فدائیان اسلام را تشكیل دهد، . اعضای فدائیان اسلام هم عهد شده بودند که وقت اذان، هرجا که هستند، بایستند و با صدای بلند اذان بگویند. این کار، آن هم در دهة سی شمسی اقدامی شجاعانه و تأثیرگذار بود؛ زیرا جامعه، از زمامدارن گرفته تا مردم، دچار خودباختگی فرهنگی و دینی شده بودند. شاید در شرایط حاکمیت دینی هم بسیاری خجالت بكشند در خیابان اذان بگویند؛ اما فدائیان اسلام حتی از رفتار اهانت آمیز برخی رهگذران نیز پروایی نداشتند و با صدایی رسا اذان می گفتند. 💠اذان گفتن علنی در معابر دست کم سه فایده داشت: ✅ اول اینكه، برای اهل نماز یادآوری وقت عبادت بود. ✅ دوم آنكه، باعث می شد افراد سست ایمان، بر اظهار دین و عقیدة قدرت و جرئت پیدا کنند. ✅ سوم اینكه، موجب می شد اهل گناه و معصیت در آن لحظات دست از رفتار شرم آور خود بكشند و به گوشه دنجی بروند. شهید نواب صفوی به نماز عشق می ورزید و این نگاه را به همه یارانش منتقل کرده بود. او نغمه دلنواز را مقدمه ای برای بیداری فطرت ها و انس با خالق یكتا می دانست.💠 ۱۶- 📚قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص۷۴ ╔══════•••• ✿🕊╗ @sarbazekoochak 👈 عضویت ╚🕊✿ ••••══════╝
هدایت شده از قرارگاه شهید عباس دانشگر
4.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تاثیر رسم زیبای گفتن در گوش نوزادان و صدای تلاوت برای نوزادان ╔══════•••• ✿🕊╗ @samen_abuzar19 ╚🕊✿ ••••══════╝
هدایت شده از سیاسی ابوذر
@Aminikhaah 4_5848009925292198136.mp3
زمان: حجم: 29.83M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه هفتاد و هشتم * ملکوت متولی اذان گفتن در مسجد * ثمره تلاش انبیاء و امامان * اثر ذکر فوق‌العاده "لا اله الا الله" * غذای ملکوت * جایگاه غبطه‌انگیز موذن مسجد در بهشت * صلوات بر موذن و استغفار بر او * زیر سایه خدا باشیم! * بلند گفتن اذان آثار اعجاب‌انگیزی دارد * ملکوت رفتن به سمت مسجد * ملکوت محافظت بر نماز جماعت اول وقت * ماجرای زیبا از آثار مقید بودن بر نماز جماعت اول وقت * ثواب برابر اجر شهید * ملکوت محافظت بر حضور در صف اول نماز جماعت * ملکوت ایجاد سرپناه برای مسافران * ملکوت واسطه‌گری حلال * ملکوت روزه ماه رمضان * ملکوت حفر چاه آب * ملکوت قبر کندن * ملکوت غسل دادن میت * معنای رعایت در غسل دادن! * ملکوت نماز خواندن بر میت * ملکوت گریه از خشیت الهی * بهار مومن چه موقع است؟ 📅99/08/16 ⏰ مدت زمان: ۱:۰۲:۰۹ 🔔 https://eitaa.com/SamenAboozar313
هدایت شده از  ابوذر ۳۱۳
14.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻طنین انداز شدن اذان در دانشگاه جورج واشنگتن در دل تاریخ نام محمد "ص" بود که کنگره‌های کاخ پادشاهان را فرو ریخت و اینک دوباره نام محمد "ص" است که از قلب آمریکا صدای خورد شدن استخوانهای استکبار را به گوش جهانیان می رساند. 🔝 @SAboozar313