eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
927 دنبال‌کننده
26هزار عکس
12.2هزار ویدیو
334 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی الّلهُمَ اِستَعمَلنی بِما خَلَقتَنی لَه خدایامرا بخاطر هر انچه خلق نمودی خرج نما ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 کتاب و ثواب ♦️ تقدیم به دوستان کنکوری کانالمون برای همه تون آرزوی موفقیت داریم ... الهی که از درس خوندن هاتون خیر ببینید .💝 😉 همین درسی که با سختی دارین می‌خونین رو به راحتی می‌تونید تبدیل به ثوابش کنید 📋 🔬 🤓 @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا صاحب الزمان با همه دلتنگی شب لبخند، مهمان ناخوانده ی می شود بر روی لب ها وقتی گرگ و‌میش صبح به تو فکر می کنم تو که خودت. یادت. و همه ی شعر های دوست داشتنت به یکباره بر سجاده ی نمازم می نشینید تسبیح تربت را دانه دانه می اندازم و در هر دانه بلند بلند قربان صدقه ات می روم جانمازم بوی گل یاس شب بو می گیرد و چادرم حاله ی می شود دور سرم تا کسی قربان صدقه رفتن هایم را نبیند هوای خنک صبح کم کمک به روزنه های پنجره می خورد.. و پنجره را می گشایم می خواهم بگویم بیدار هستم و آمده ام گدایی از قلب تپنده ی عالم گدایی از دستان سلطان می چسبد ولی ارباب، گدایت ناشی است و خوب حرف زدن را بلد نیست... فقط،می خواهم بگویم.... پنجره ام نیمه باز است.. بر من روزیم را برسان حضرت باران دلی دارم 💔 🌹🍃🌹🍃 @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در قابِ نگاهِ شما دنیا چه عاشقانه زیبا بود ... @fanos25
اهتمام خاص سردار سلیمانی به حفظ قرآن سرزده آمد به جلسه قرآن روستا، مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن؛ از حفظ. پرسیدم: شما با این همه مشغله چطور فرصت حفظ قرآن داشتید؟؟؟ گفت: در ماموریت‌ها، فاصله‌ بین شهرها را عقب ماشین می‌نشینم و قرآن می‌خوانم. @fanos25
این عکس ، ﺁﺩﻡ را خجالت‌زده می‌کند ، یکی از حزن انگیزترین ودر عین حال حماسی‌ترین لحظات فکه ، ماجرای گردان حنظله است؛ 300 تن از رزمندگان این گردان درون یکی از کانال‌ها به محاصره‌ی نیروهای عراقی در می‌آیند، آنهاچند روز وصرفا با تکیه برایمان سرشار خود به مبارزه ادامه می‌دهند و به مرور همگی توسط آتش دشمن و باعطش مفرط به شهادت می‌ﺭﺳﻨﺪ، ساعتهای آخرمقاومت بچه‌ها در کانال، بیسیم‌چی گردان حنظله حاج همت را خواست، حاجی آمد پای بیسیم و گوشی رابه دست گرفت. صدای ضعیف وپر از خش خش را از آن سوی خط شنیدم که میگوید: احمد رفت، حسین هم رفت. باطری بی‌سیم دارد تمام می‌شود، بعثیها عن قریب می‌آیند تاما را خلاص کنند، من هم خداحافظی میکنم. حاج همت که قادر به محاصره‌ی تیپ‌های تازه نفس دشمن نبود، همان طور که به پهنای صورت اشک می ‌ریخت، گفت: بی‌سیم را قطع نکن... حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای بی‌سیم‌چی را شنیدم که می‌گفت: 👈سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید:همانطور که فرموده بودید حسین‌وار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قهربودیم درحال نماز خوندن بود . نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون نشسته بودم؛ کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن؛ ولی من باز باهاش قهربودم!!!!! کتابو گذاشت کنار؛ بهم نگاه کرد و گفت: غزل تمام...نمازش تمام...دنیا مات سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!! باز هم بهش نگاه نکردم....!!! اینبارپرسید : عاشقمی؟؟؟ سکوت کردم . گفت : عاشقم گرنیستی لطفی بکن نفرت بورز بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم میکند. .. دوباره با لبخند پرسید: عاشقمی مگه نه؟؟؟؟؟ گفتم:نه!!!!! گفت:لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری . که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری... زدم زیرخنده....و روبروش نشستم . دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه، بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم؛ خدا رو شکر که هستی . "شهید عباس بابایی" @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا