eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
919 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
12.1هزار ویدیو
331 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی الّلهُمَ اِستَعمَلنی بِما خَلَقتَنی لَه خدایامرا بخاطر هر انچه خلق نمودی خرج نما ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻پرسیدن که مومن کیست؟! 🌸🍃هفت خصلت مومن از زبان دلنشین مولایمان امیر مؤمنان علی علیه السلام❤️ 🔷 مومن کسی است که: 1️⃣ کسبش حلال است.🍃 2️⃣ اخلاقش مهربان و رئوف است.🍃 3️⃣ قلبش سالم از کینه و کدورت است.🍃 4️⃣ زیادی مالش را انفاق کند.🍃 5️⃣ زیادی سخنش را نگه می دارد.🍃 6️⃣ مردم از شرّش در امان باشند و به خیرش امیدوار.🍃 7️⃣ و او از خود درباره دیگران انصاف می دهد.🍃 📚نصایح، ص۲۸۱🌿
‍ 🔮 نشر مجدد 🔆متن شبهه: بعضیا میگن چرا مردم به زیارت اربعین میرن به جاش به فقیرا کمک کنن چرا این همه فقیر داریم ایا رسیدن به فقرا واجب تر نیس 🔆 پاسخ شبهه: 1⃣خداوند احکام وتکالیف گوناگونی را برای به کمال وبه سعادت رسیدن بندگان وضع کرده است تا آنان با عمل به تمام آن ها به سر منزل مقصود برسند. 2⃣به عنوان مثال خداوند انجام نماز،روزه،حج،زکات وسایر واجبات را بر مسلمین لازم دانسته است . 3⃣حال اگر کسی بگوید بجای روزه داری بهتر است شب زنده داری کرده و نماز شب بخوانم یا بجای انجام حج پول حج را به مستمندان می دهم ویا با پرداخت زکات نیازی به نماز خواندن نیست و ... 4⃣بی شک چنین افرادی خداوند را پرستش نمی کنند بلکه پیرو هوی وهوس خودشان هستند وبه قول قرآن اینگونه افراد هوی وهوس خودرا معبود خود گرفته اند چنان که می فرماید: «آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را معبود خود برگزیده است ایا تو می توانی او را هدایت کنی یا به دفاع از او برخیزی» 🔷 فرقان 43 5⃣انسان باید به تمام تکالیف در کنار یکدیگر عمل کند نه آنکه مطابق رای خودش هر کدام را که خواست عملی کند و هر کدام را خواست ترک کند. 6⃣در روایتی آمده است که امام صادق فرمود: "اگر ابلیس بعد از نافرمانی خدا تمام دنیا را هم برای خداوند سجده می کرد خداوند از او قبول نمی کرد تا زمانی که برای آدم سجده نمی کرد چنان که خدا فرمان داده بود" 📚بحار الانوار،ج60 ص198 7⃣این حدیث شریف می رساند که اعمال وعبادات ما باید مطابق دستورات الهی باشد ونباید بعضی از دستورات خداوند را اجرا وبعضی را نادیده بگیریم. 🔴در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید: «فرزند آدم در آن چیزهایی که تو را به آن امر کرده ام اطاعتم کن و آنچه مایه صلاح تو است را به من نیاموز ( زیرا من داناترم )» 📚امالی صدوق ص263 ♻️این حدیث شریف نیز لزوم اطاعت از خداوند را در تمام جوانب نشان می دهد. 8⃣با توجه به این توضیح می گوییم: 👌در روایات متعددی امر به زیارت قبر امام حسین شده است . 🔶امام باقر فرمود: « شیعیان ما را به زیارت قبر امام حسین توصیه کنید زیرا زیارت قبر او برای هر شیعه ای که مقر به امامت او است لازم است» 📚بحار الانوار ج98 ص3 🗯از سوی دیگر در روایات متعددی نیز امر به کمک به نیازمندان شده است ؛ 📚بحار الانوار ج71 ص283 باب20 9⃣شیعیان هم به زیارت امام حسین می روند و هم کمک به نیازمندان می کنند و به هر دو می پردازند تا مطابق دستور خداوند رفتار کرده باشند . 🔟ای کاش افرادی که چنین اشکالاتی می گیرند به این حدیث شریف توجه داشتند که فرمود: «بزرگترین عیب آن است که صفتی را به دیگران خرده بگیری که در خودت است» 📚وسائل الشیعه ج15 ص291 1⃣1⃣این دوستانی که تا بحث عزاداری یا حج یا زیارت اهل بیت پیش می آید ؛ کمک کردن به فقرا را بجای التزام به این دستورات مطرح می کنند چقدر خودشان به این نکته توجه دارند. 💥ایا شده است که از خرج های بی حساب و کتاب سالانه خود بزند و به فقرا کمک کند. 💥ایا شده است که از غذاهای آنچنانی چشم بپوشند و به نیازمندان برسد . آری اگر فردی باشد که چندین بار به زیارت حج یا کربلا رفته است و از سوی دیگر افراد نیازمندی را می شناسد که شدیدا به کمک نیاز دارند. شاید بتوان گفت که در این فرض کمک کردن به آن نیازمندان از اولویت برخوردار است. 2⃣1⃣امام صادق فرمود: «کسی که به خانه خدا یک طواف کند خداوند برایش هزار حسنه نوشته و هزار بدی او را می بخشد و هزار درجه بر درجاتش می افزاید و ثواب آزاد سازی هزار برده را به او می دهد اما کسی که حاجت برادر مومن خود را برطرف کند خداوند پاداش ده طواف خانه اش را به او می دهد » 📚بحار الانوار ج71 ص303 با توجه به نکات مطرح شده بی اساس بودن سخن چنین افرادی روشن می شود. 👥💬🗣 رسانه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
پروانه ای در دام عنکبوت #بخش_چهل پرسیدم:چی شد که جذب داعش شدی,وچرا الان که یک روز نیست بامن اشنا ش
پروانه ای در دام عنکبوت من ناریه دختر اخری ابوعمید از عشیره ی بنی ساعد بودم,مادرم زن دوم ابوعمید بود,پدرم علاقه ای زیادی به مادرم داشت ومن چون ازلحاظ صورت وسیرت به مادرم شبیه بودم ودختر اخری ،گل سرسبد ابوعمیدبودم ,پدرم ازدل وجان مرادوست داشت وگاهی اوقات این محبت باعث رشک وحسادت دیگرخواهرانم وحتی زن دیگر پدرم میشد. من ۱۹سال داشتم ودر دل خاطرخواه جبران پسرعمویم شده بودم ومیدانستم که این علاقه دوطرفه است اما هیچ کس,حتی پدرومادرم ازاین علاقه بویی نبرده بود. عشیره ی بنی ساعد از گذشته های خیلی دور ,دشمنی خیلی شدیدی با عشیره ی بنی عمران داشت,میدانی که اعراب خصوصا اعراب عربستان,دشمنی هایشان خیلی کینه توزانه وبسیارخونبار است،سالی نبود که خونی از مانریزند ودرعوضش خونی ازانها میریختیم ،تااینکه بزرگان نجد(منطقه ای که ما زندگی میکردیم)دور هم جمع شدند وخواستند,چاره ای بیاندیشند برای این دشمنی دیرینه وخونبار...از بخت بد من که انگار گلیم بخت من را با خون بافته باشند،تصمیمی اتخاذ شد که آینده مرا تباه کرد وارزوی همسری جبران را بر دلم نهاد بعداز ان ,صدبار درعمرم ارزو کردم کاش من دختر دردانه ابوعمید نبودم... بزرگان نجد تصمیم گرفتند که ازدواج من با پسر,ابوعدنان(بزرگ عشیره بنی عمران)وجهه المصالحه قرار دهند ودراین قرارداد قید شد اگر گزندی به جان هریک ازما وارد شود،طرف مقابل رامقصر قلمداد میکردند وانوقت دوباره روز ازنو وروزی ازنو ,خون درمقابل خون,جان درمقابل جان... هرچه که به پدرم التماس کردم,راضی نشد,انگار سنگ شده بود درمقابل دختر عزیزکرده اش,فقط توصیه میکرد درست رفتارکنم وبارفتارم باعث دوستی بین دوعشیره شوم . وقتی گریه میکردم وزارمیزدم باچشم خودم خنده خواهران دیگر ونگاه پیروزمندانه ی زن پدرم رامیدیدم،تنها کسی که ازجان ودل درغمم شریک بود, فقط مادربیچاره ام بودکه کاری هم جز گریه از دستش برنمیامد... بالاخره هم کارخودشان را کردند وناریه دختردردانه ی ابوعمید شد عروس خاندان بنی عمران،روز عروسی نگاه عشیره ی بنی عمران به من ,نگاه به عروس نورسیده نبود,انگار قاتل تمام کسانی راکه از گذشته تا حال ازدست داده بودند،میدیدند...روز عروسی عمق بدبختی خود را دیدم اما از ان بدتر زمانی بود که با عدنان(ابوفیصل)تنها شدم... ادامه دارد. @fanos25
پروانه ای دردام عنکبوت تازه متوجه شدم که من هم عروس اجباری خانه ی عدنان بودم وعدنان هم هیچ علاقه ای به ازدواج بامن نداشت وازسراجبار این تصمیم راپذیرفته بود.زندگی کسالت بار من شروع شده بود که اخباری از دولت اسلامی عراق وشام به گوشمان خورد،چون از زندگی خودم دلسرد بودم ودنبال راه فراری ازاین مخصمه میگشتم,اخبار داعش را دنبال میکردم,درابتدا سخنانشان واهدافشان بسیار زیبا ورویایی وآرمانی بود،حرف از تاسیس حکومت اسلامی بامحوریت عراق وشام بود وتبلیغ ورواج این دولت به تمام دنیا...دولتی که دم از اسلام ورسول اخرین خدا حضرت محمدص میزد,دم از عدالت واحکام فراموش شده ی اسلام میزد,دولتی که این دنیا را به مثابه ی بهشت میکرد ومجاهدان این دولت مانند فرشتگانی که مامور رحمت خدا به بندگانش بودند. خلاصه,انقدر حرفهای قشنگ قشنگ میزدند که من باتمام وجود عدنان را ترغیب میکردم که به داعش بپیوندیم وبیشترتلاشم برای این بود که از ان محیط خفقان اور وحشت انگیز فرارکنم.. عدنان هم شروع به جمع اوری اطلاعات راجب داعش کرد وبعداز یکهفته ,خودعدنان پیشنهادداد که به داعش بپیوندیم،عدنان درنوع خودش نخبه بود مدرک پزشکی داشت وقراربود برای گرفتن تخصص امتحان دهد اما باتبلیغات اتشینی که برای دولت اسلامی عراق وشام کرده بودند ,عدنان سرازپانشناخته حاضرشد درسش را ترک کند وراهی شام برای پیوستن به داعش شویم. به صورت اینترنتی ما ثبت نام شدیم که ای کاش نمیشدیم ,ای کاش دربین عشیره ی بنی عمران کنیزی میکردم اما روزگارم چنین نمیشد. ناریه بااین حرف ,اشکهایش راپاک کردوگفت:برای امشب کافی ست,بهتراست بخوابیم که فردا خیلی کارداریم. با فکر به سرنوشت ناریه به خواب رفتم,نزدیکیهای اذان صبح بود که باگریه ی عماد ازخواب بیدارشدم,لرزشی تشنج مانند کل بدنش راگرفته بود, چندجرعه اب به خوردش دادم ومحکم به بغلم چسپاندمش وموهایش را نوازش کردم ,میدانستم که احتمالا به خاطرصحنه های وحشتناکی ست که دیده,انقدر نازونوازشش کردم تا ارام گرفت ,ناریه بیدارشده بود واماده میشد به مسجد برود وفیصل با چشمان باز دراز کشیده بود وبه مادرش گفت:سلام مادر,من امروز نمیام مسجد ،پیش خاله سلما میمونم.ناریه لبخندی زد وگفت:مراقب خودتون باشین ,تا مراسم جهادی بخوادشروع بشه,منم خودم رامیرسانم,میخوام امروز,اوج جهاد زنان رانشانت بدهم سلماجان.... بعداز رفتن ناریه بلند شدم ووضوگرفتم,فیصل هم خواب افتاده بود ومن باخیال راحت مثل یک شیعه نمازم راخواندم وقران راگشودم وشروع به خواندن کردم..... وقتی قران میخواندم از دور واطرافم بیخبر میشدم ومحو معنای زیبایش,به ایاتی رسیده بودم که از قدرومنزلت زنان حرف میزد ,حتی برای زنی که ازشوهرش جدا میشد,چهارماه عده مشخص کرده بود ودراین چهارماه هیچ مردی حق تعرض به حریم این زن رانداشت,حتی نفقه زن دراین دوران برعهده شوهرسابقش بود واین اوج احترام به شخصیت یک زن است,چه زیباست کلام خداوچه زیباتر احکام دین رابیان کرده.... با صدای عماد که ازخواب بیدارشده بود ودنبال اغوشم بود از دنیای قران بیرون امدم,قران رابوسیدم داخل کوله ام گذاشتم.عماد را دراغوشم کشیدم,باید اینقدر احساس امنیت میکرد,شاید کابوسهای شبانه اش کمترمیشد,همینجور که عمادرا دربغل گرفته بودم به حرف ناریه فکرمیکردم...مراسم جهادزنان؟؟؟این دیگرچه مراسمیست؟؟خیلی دلم میخواست زودتر بفهمم این حیوانات کثیف چه عمل قبیحی را به اسم جهادزنان,نخشخوارکرده وبه خورد این زنان ازهمه جا بیخبر میدهند. ادامه دارد.... @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
ممنون از دوستانی که هزینه ی سفر اربعین خود را با عنوان برای تهیه ارزاق خانواده های بی بضاعت صرف کردند 👇👇👇👇