eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
928 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
12.2هزار ویدیو
331 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی الّلهُمَ اِستَعمَلنی بِما خَلَقتَنی لَه خدایامرا بخاطر هر انچه خلق نمودی خرج نما ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸سخنرانی تلویزیونی رهبر معظم انقلاب اسلامی در روز ولادت پیامبر اعظم(ص) 🔹رهبر معظم انقلاب اسلامی روز سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۹ مصادف با هفدهم ربیع الاول سالروز ولادت حضرت رسول اکرم(ص) و حضرت امام جعفر صادق(ع) ساعت ۱۰:۳۰ صبح به صورت تلویزیونی سخنرانی خواهند کرد. @samenfanos110
مهارتهای کلامی_13.mp3
12.55M
۱۳ ♨️ اگر چشم دلمان باز بود و زشتیِ باطنی را می‌دیدیم؛ آنوقت شرم‌مان می‌آمد از این گناه، که هفتادبار کثیف‌تر از ارتباط بدنی نامشروع است! 🔺 اگر گناهان و اشتباهات دیگران را دیدی، و از آن زشت تر، به زبان آوردی؛ بدان اوضاع تو، هزاران بار خراب تر از اوضاع کسی است که دهانت را به ا‌َش آلودی ... @samenfanos110
⃣1⃣ 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. @samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 بر گُل رُخسار محمّد(ص)صلوات 🌸 💚💚 🌟انتشار حداکثری🌟 @samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13 آبان روز فرياد بود و روز شهادت، روز مشت هاي‌ گره كرده امت، روز فتح بود، روز خروشيدن روح هاي‌ پاك، روز جرقه و روز آتش بود، روز فرياد و اعتراض و روز اعتصاب و تحصن بود، روز واشكفتن گل اميد و روز گريه خورشيد بود. 🌺 یوم الله سیزدهم آبان روز استکبار ستیزی و روز دانش آموز بر شما دانش آموزان عزیز مبارک باد . @samenfanos110
💖 30 مورد از ویژگی های گل سرسبد عالم خلقت، پیامبر اکرم ارواحنا فداه: ❇️ در کتاب منتهی الآمال محدث قمی صفات رفتاری پیامبر به این شکل اومده: 1- هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت... 2- نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود. 3- هر کسی را میدید سلام میکرد و هیچ کسی در سلام کردن از آن بزرگوار سبقت نگرفت...🌷 4- وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید. 5- با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.💕 6- هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد. 7- سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.✔️ 8- در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست "مگر با یاد خدا". 9- هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.🌷 10- اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود. 11- اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت. 12- اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد. 13- کسی را برای لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد.🌹 14- چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمود « چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟» 15- با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد. ادامه در پست بعدی
💖 30 مورد از ویژگی های گل سرسبد عالم خلقت، پیامبر اکرم ارواحنا فداه 🔶 بخش دوم: 16- هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود.🎁 17- بیش از همه صله رحم به جا می آورد... 18- هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.🙏🏼 19- هرگز کسی را حقیر نمی شمرد. 20- هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند. 21- هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.✔️ 22- اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد. 23- میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد.💕 24- پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود. 25- چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.🌺 26- مزاح می کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمی زد. 27- در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت. 28- اکثر جامه های آن حضرت سفید بود.🌷 29- همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود... 30- نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می یافت. 🎉 @samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
پروانه ای دام عنکبوت #بخش_هشتادوچهار با خودم فک کردم نکنه اسحاق انوار میخواد ریه های من را به بنیا
پروانه ای دردام عنکبوت با اسحاق انور حرکت کردیم ,من وانور عقب امبولانس نشستیم وجلو هم یه مامور امنیتی که لباس نیروهای بهداشت جهانی را داشت,بودند. عقب امبولانس خیلی مجهز بود ,درست مثل یک اتاق عمل، تجهیزشده بود . انوار برام توضیح دادکه به چه بهانه ای عماد راازمدرسه بیرون بیاورم ,درضمن ماموره هم همراهم میامد ومن چاره ای جز ربودن عماد نداشتم ,توکل کردم تا ان شاالله خدا نظری کند وعلی ودوستاش هم مددی برسانند. خیلی زود به اورشلیم رسیدیم انگار فاصله ی تل اویو واورشلیم زیاد نبود.از پشت شیشه های امبولانس اصلا به بیرون دید نداشتم,روی بدنه ی امبولانس هم آرم سازمان بهداشت جهانی بود. باتوقف کامل امبولانس متوجه شدم به مقصد رسیدیم. با ماموره به طرف مدرسه ای که روبرو بود حرکت کردیم,خدای من اینجا چقد فقیر نشین بود,ساختمانهاش اکثرا مخروبه و از کار افتاده, با مدیر مدرسه که یک خانم محجبه بود صحبت کردم وگفتم برای ازمایشات تکمیلی امده ایم,مدیر مدرسه اذعان داشت که هفته پیش برای ازمایش از دانش اموزانش اینجا امده اند ووقتی که فهمید،خون عماد, یه مشکل داشته وباید ازمایش تکمیلی بدهد,خیلی ناراحت شد,اخه میگفت عماد از مستعدترین وباهوش ترین بچه های مدرسه اش است. وقتی مدیر مدرسه دست دردست عماد داخل دفتر شد,دلم لرزید,یه بچه مثل فرشته زیبا ومعصوم ,این فرشته ی زیبا قرار بود قربانی اون بچه شیطان اسحاق انور شود...خیلی ظلم بزرگی بود,ناخوداگاه باخودم تکرار کردم,عجب صبری خدا دارد.... با عماد داخل امبولانس شدیم, دکتر انور دستی به سرعماد کشید ونشاندش کنارش وگفت:خوبی پسرم؟ عماد بازبان شیرین بچگی گفت:من خوبم اقا,اصلنم مریض نیستم ,چرا باید سوارامبولانس بشم؟ انور: چیزی نیست پسرم یه ازمایش ساده است ودستمال حاوی مواد بیهوش کننده را گرفت جلوی دهان عماد,امبولانس هم حرکت کرده بود اما به توصیه ی انور خیلی ارام میراند تا انور بتواند مواد تزریقی رابا ارامش وکم کم وارد بدن پسرک کند,میدانستم که این مواد فوق العاده خطرناکند,کاش میتوانستم کاری کنم که تزریق نکند. بچه همان لحظه بیهوش شد ,عماد را آرام خواباندم روی تخت امبولانس وانور مواد تزریقی را دراورد وداخل یک سرنگ بزرگ ,شروع به کشیدنشان کرد. ناگهان بایک حرکت تند وصدای بلند برخورد امبولانس باچیزی,انور پرت شد کف امبولانس ومنم افتادم روی عماد وسرنگ از دست انور افتاده بود گوشه ای,انور خیلی خیلی عصبانی شده بود,حرفهای رکیکی میزد وازفرط عصبانیت در امبولانس راباز کرد و.... ادامه دارد.... @samenfanos110