eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
928 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
12.2هزار ویدیو
331 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی الّلهُمَ اِستَعمَلنی بِما خَلَقتَنی لَه خدایامرا بخاطر هر انچه خلق نمودی خرج نما ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️ اگر ثروتمند نیستید مهم نیست؛ بسیاری از مردم مثل شما هستند. ⭐️ اگر سالم نیستید مهم نیست؛ بسیاری از مردم معلولیت و مریضی دارند. ⭐️ اگر زیبا نیستید مهم نیست؛ بسیاری از مردم ظاهری عادی دارند. ⭐️ اگر تحصیلات عالی ندارید مهم نیست؛ بسیاری از مردم تحصیلات عالی ندارند. ⭐️ اگر مقام و جایگاه اجتماعی ندارید مهم نیست؛ بسیاری از مردم مانند شما هستند. 💥 اما اگر عزت‌نفس ندارید و حس ارزشمند بودن ندارید، در واقع هیچ چیزی ندارید، هیچ چیز. 💡 پس خودتان را بشناسید و ارزش خودتان را بدانید. 💐 عزیزان من! هیچ چیزی نمی‌تواند از بیرون شما را خوشحال یا ناراحت کند؛ هرچه که هست درون شماست که اتفاق می‌افتد. 🔔 به دو مثال زیر دقت کنید: ❇️ فکر کنید خیلی دوست دارید لباس شیک بپوشید، با دوستتان به یک رستوران عالی بروید و غذایی خوشمزه بخورید. پیش آمدن این فرصت خیلی شما را خوشحال می‌کند. اما اگر دوستتان که شما قلباً او را دوست دارید ناراحت باشد دیگر هیچ‌کدام اینها شما را خوشحال نمی‌کند؛ چون از درون ناراحت هستید. ❇️ فکر کنید کسی که مدت‌ها می‌گفته شما را دوست دارد و می‌خواهد با شما ازدواج کند بعد از یک گفتگو برای همیشه با شما خداحافظی می‌کند. ❓ ناراحت می‌شوید یا خوشحال؟ ❗️ البته بستگی به این دارد چه حس درونی نسبت به او داشته‌اید. ❓ دوستش دارید یا نه؟ ❗️ شاید ناراحت شوید و یا خوشحال، بستگی به خودتان دارد نه او. 💠 پس همه چیز از درون خود ماست، بیایید خودمان را بیشتر و بهتر بشناسیم. 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
و این کتابی است برای هدایت پرهیزگاران🌹 یادداشت دکتر طناز بحری درباره ی مسیری که برای هدایت پیمود..
هوالرافع وقتی گذشته را مرور می کنم و به این فکر می کنم که چه چیز باعث شد که این مسیر را انتخاب کنم و چه شد که نتوانستم مثل بقیه در اطرافم، از جمله برادرم و دوستانم به سادگی از کنار مسائل بگذرم... چه شد که وقتی از اسلام و ایران حرف نادرست زدند، نتوانستم بی تفاوت شانه هایم را بالا بی اندازم... چه شد که نتوانستم نوع ارتباطات و سبک زندگی آنها را بپذیرم... چه شد که ترجیح دادم همه شنبه شب ها را در تنهایی سپری کنم در حالی که دوستانم در کافه ها و دیسکو ها به شادی می پرداختند... وقتی عمیق تر نگاه می کنم می بینم که هیچ کدام از اینها دست خودم نبود، من ضعیف تر از این حرف ها بودم... . در کودکی علاقه زیادی به مدرسه داشتم، به شکلی که هر روز لحظه شماری می کردم برای روز بعد. آن اواخر قبل از مهاجرتمان، در مدرسه به ما سوره های کوتاه قرآن و آیت الکرسی را یاد دادند و من آنها را با عشق به حافظه سپردم. زمانی که به هلند آمدیم بعد از مدتی متوجه شدم که دارم آنها را فراموش می کنم و به همین خاطر تصمیم گرفتم آنها را هر شب قبل از خواب آنقدر تکرار کنم تا خوابم ببرد. آن روزها من نه دغدغه دین داشتم و نه دغدغه خدا، اصلا به این مسائل فکر نمی کردم، من فقط این سوره ها را دوست داشتم، آنها یادگاری ایران و خاطرات خوش من از مدرسه، معلم ها و دوستانم بودند. تکرار آنها به من آرامش خاصی می داد. وقتی به آن دوره از زندگیم فکر می کنم می بینم که انتخاب هایم به اراده خودم نبوده، چرا که در جوامع اروپایی فشار ها بر روی جوانان مسلمان به حدی زیاد است که آنها را ناگزیر به هم‌سو شدن با فرهنگ غرب می کند. دوستانی داشتم که در در دوران دانشگاه حجاب خود را برداشتند و سبک زندگی هلندی ها را پذیرفتند. آری من به این نتیجه رسیدم که قرآن معجزه زندگی من است، این من نبودم که انتخاب می کردم، این قرآن بود که از من محافظت می کرد و به جای من انتخاب می کرد. قرآن برای من یک موجود زنده است، او فقط یک کتاب قانون از طرف خداوند نیست، او هر انسانی را که حسن نیت داشته باشد، هدایت می کند و انسان هایی با نیت نادرست را گمراه می کند. او در ظاهر با زبان عربی با انسان سخن می گوید، اما در اصل با فطرت انسان ارتباط برقرار می کند. او در ابتدا با آوای سحرانگیزش دلبری می کند و بعد که دلت را تسخیر کرد می‌شود راهنمای زندگیت. قرآن‌ِ عزیز تمام این سالها یار و یاور من بوده است، خواستم در این شب های قدر، قدردانی کرده باشم بابت همه شب هایی که در تنهایی سنگ صبور من بود و دلم را آرام کرد، این مونس و همدم الهی که رشته پیوند بین من و خالقم شد...
کم من فادح من البلاء اقلته چه شبهای قدری که داشتی از صفحه سرنوشتم بلاهای بزرگ را تقلیل میدادی به خرده دردهای کوچک و من نمیدانستم... من نمیدانستم و وقتی خرده بلاها، کناره های قلبم را زخمی میکرد، فریاد و شکایتم به آسمان بلند میشد که خدایا پس چه شد نتیجه ی آنهمه التماسم در شبهای قدر؟!! و تو سکوت میکردی مثل همیشه.. تا روزی که پرده ها کنار رود و امان از شرمندگی من در آن روز...
کَيْ نُسَبِّحَکَ کَثيراً وَ نَذْکُرَکَ کَثيراً طه.۳۳/۳۴ تا تو را بسیار تسبیح گوییم و تو را بسیار یاد کنیم. موسی به پیامبری انتخاب شد. پیامبری کار سختی بود. موسی از خدا کمک خواست. شرح صدر خواست. بیان رسا خواست. اما در آخر لیست خواسته هایش حرفی میزند که مرا همیشه به فکر فرو میبرد. میگوید همه اینها که خواسته ام را به من بده انتهای خواسته هایش،غایت هدفش . همه امکانات را برای همین میخواهد آرمان او ذکر معشوق است. موسی دلش میخواست با خدا حرف بزند. موسی بود. موسی طعم شیرین گفتگو با خدا را چشیده بود. میخواست این لحظه تکرار شود. زیاد تکرار شود. من نچشیدم. من نمیدانم با تو بودن با تو حرف زدن مدام یاد تو بودن مدام در فکر تو بودن چه لذتی دارد. برای همین غایت آرزوهایم این نیست. من خیلی که خوب دعا کنم میگویم خدایا کمکم کن آدم خوبی باشم! اما هیچ وقت به فکرم هم نرسیده بود که از تو بخواهم کمکم کنی تا همیشه در فکر باشم. اما حالا میخواهم: به من لذت حرف زدن با خودت را بچشان!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ توضیحی ندارم برا این کلیپ / با تکنولوژی های جدید ، در فضای مجازی نباید به هیچکس اعتماد کرد / سواد رسانه ای خودمون رو باید بالا ببریم / زیستن در دنیای کنونی مستلزم آموختن مهارت است / با پیشرفت تکنولوژی دیگر نمیتوان به آنچه میبینید اعتماد کنید.