eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
910 دنبال‌کننده
24.8هزار عکس
11.2هزار ویدیو
327 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
| قسمت اول تابستان بود؛ سال سوم دبیرستان. سه شنبه صبح ها میرفتیم مسجد مهدیه ی همدان؛ زیارت عاشورا. فکر میکردیم هرکس ببشتر اشک بریزد خوشبخت تر است.😭 اگر یک روز کم گریه میکردیم، تا فردا از غصه دق میکردیم... مصطفی بعضی وقتها میگفت: تو نمیذاری من گریه ام بگیره! بیا از هم جدا بشینیم. میرفت یک گوشه مینشست و به قول مداح ها برای خودش نمکی گریه میکرد...😢 📚 کتاب یادگاران ۲۲ 💠 چه خوبه بخاطر امام زمان (عج) بخاطر تعجیل در ظهور رابطه معنوی مون رو با خدا تقویت کنیم... یک قرار عاشقانه ی روزانه بذاریم یک دعا رو هدیه به آقا جانمون بخونیم... بخاطر اون دعا سعی کنیم کمتر گناه کنیم... تا امام زمان باهامون رفیق بشه.... ⁉️کی میخواد امام زمان باهاش رفیق شه؟ ⁉️کی میخواد با مصطفای شهید قرار بذاره که هر روز یه دعا بخونه به نیت پاک موندن نفسش بخاطر صاحب الزمان؟ خصوصا اینکه ماه رمضان هم هست... کدوم دعا رو میخونید؟🤲 شهیدمون رو هر روز صدا کنید و بگید حواست باشه من دارم میخونم... تو هم هوامو داشته باش @fanos25
| قسمت دوم 🔸️آمده بودیم اردوی جنوب. مگر بیخیال میشد. بچه ها همه توی سوله خوابیده بودند، ولی مصطفی ول کن نبود. از اول اردو بند کرده بود که ⁉️ الان وظیفه ی ما چیه؟ ⁉️چطوری میشه فضای جنگ رو تو زندگی الان مون بیاریم؟ ⁉️الان هم مثل اون موقع زندگی کنیم؟ ⁉️اون موقع شما چیکار میکردید؟ ⁉️اونا چیکار میکردن که شهید میشدن؟ خوابم گرفته بود گفتم: ولم کن مصطفی! الان خوابم میاد. بریم بخوابیم فردا میشینیم حرف میزنیم. فکر میکر دم لابد فردا که بیاید، یادش میرود. 🔴 این لیالی متبرکه فرصت خوبیست... برای رسیدن به امام زمان (عج) و موثر بودن در تحقق امر ظهور سوالات شهید را از خودمان بپرسیم... ‌. @fanos25
🔸️بالاخره جمع شدیم و یک گروه درست کردیم. می‌خواستیم توی بسیج دانشگاه کنیم. قرار شد هرکس توانست از یک سازمان پروژه بگیرد، بیاورد توی گروه. مصطفی دوستی داشت که شده بود مشاور فرمانده مهمات سازی. هماهنگ کرد و رفتیم پیش فرمانده. تازه آن موقع فهمیدم عجب دارد مصطفی! هرچه را فرمانده می‌گفت:ساخته‌ایم مصطفی می‌گفت: ♦️ما هم می‌سازیم؛ می‌تونیم بسازیم.♦️ قبلا کارهایی کرده بود، اطلاعاتش خوب بود. من حرف نمی‌زدم. ولی مصطفی مدام اطلاعات رو می‌کرد. فرمانده عکس یک تفنگ را نشان داد که تازه ساخته بودند. مصطفی گفت «از این تفنگ های ام_۱۶ آمریکاییه؟» به فرمانده برخورد. گفت «نه، خودمون ساخته‌یم.»🇮🇷 ماشه ی تفنگ مشکل داشت. روی رگبار که می‌گذاشتند، دفاع می‌کرد و از کار می‌افتاد. دنبال این بودند برایش ماشه بسازند؛ با یک آلیاژ سبک پلیمری که مقاومت حرارتی اش بالا باشد اما هنوز به نتیجه نرسیده بودند. مصطفی تند گفت «آقا ما می‌سازیم» فرمانده کپ کرده بود! 💎برای رسیدن به به دنبال حل مشکلات کشور مرتبط با رشته یا حرفه مون باشیم! شروع کنیم به سرچ و جستجو راه @fanos25
| قسمت چهارم 🌸اتاق به اتاق میرفتیم و با بچه های خوابگاه حرف میزدیم؛ آذر ۷۹ بود. دنبال این بودیم توی دانشگاه کانون نهج البلاغه راه بیندازیم. میخواستیم  را بیاوریم توی زندگی بچه ها! سراغ هرکسی میرفتیم میگفت کار سختیه! 🌸اما بین ما مصطفی از همه سرسخت تر بود؛ کوتاه نمی آمد. در جواب این حرف میگفت: 🌸هرچه زدیم، نتوانستیم خیلی از بچه ها را راضی کنیم کمکمان کنند. مصطفی میگفت:  باید کار کنیم! 🌸آنقدر هم پای حرفش ایستاد تا کانون راه افتاد. کنار بهداری دانشگاه یک اتاق گرفتیم و با برگزاری جلسه های بحث و درس شروع کردیم. تا مدتها بعد از فارغ التحصیلی ما هم کانون برقرار بود... ♨️چقدر در مسوولیت هایی که گرفتیم به قول مصطفی پاش وایسادیم⁉️ مسوولیت میتونه تو یه کار کوچیک فرهنگی باشه... یا یه کار بزرگ علمی... مسوولیت خواهر برادری و توجه به خانواده مون باشه... یا مسوولیت گرفتن تو یه کار تشکیلاتی! مسوولیت مرتب کردن تخت خوابمون باشه یا مسوولیت معلمی واس بچه ها... و... ❌اگر الان مسوولیت های ریز و درشتمون رو خوب انجام ندیم... مطمئن باشیم پای مسوولیت هایی هم که زمان ظهور (اگر) بهمون محول شه واینمیسیم... مسوولیت پذیری تمرین میخواد! یک شبه که از این رو به اون رو نمیشیم! @fanos25
| قسمت پنجم 🔸️مصطفی نبود. کلی ازش تعریف کردم پیش بچه ها. اونا میخندیدند و میگفتند: ببین چطوری مخت رو زده که اینطوری دفاع میکنی ازش! فردا که مصطفی آمد، بچه ها بهش گفتند: خوب بچه شهرستانی گیر آوردی و مخش رو زدی ها! نبودی ببینی چطور ازت تعریف میکرد. 🔹️شب مصطفی آمد کنارم. یک نامه داد دستم و رفت... نامه را خواندم. نوشته بود: چرا پیش بچه ها از من تعریف کردی؟! نگفتی شاید دچار غرور و خود بزرگ بینی بشم؟! من هزار تا ضعف دارم. دیگه از ای حرفا نزن. دو سه روز بابت همین باهام سر سنگین بود. بعد هم خودش آمد سراغم. 💠 برای رسیدن به لازمه که دچار ، و نباشیم و نیت هامونو خالص کنیم! @fanos25