4.43M
چند نکته در خصوص بیانات رهبری پیرامون افزایش قسمت سوخت ، عذرخواهی از همه به خاطر شتاب زده بودن و نا هماهنگ بودن این فایل صوتی / این بخشی از یک بحث در یک گروه هست ، پیشاپیش به دلیل کفیفت پایین صدا عذرخواهی می کنم...
#بنزین #گرانی_بنزین #خاتمی #بنزین_روحانی #روحانی #توقف_گرانی_بنزین #بنزین_3000_تومانی #دغدغه_مردم #یادمون_نره #کشته_سازی
@fanos25
0003.mp3
6.92M
شب نامه / رد پایِ متهمین انفجارِ دفتر نخست وزیری در موج سازی های اخیر / کمربند ها رو محکم ببندید ، امسال نقاب ها از چهره ها خواهد افتاد / کمربند ها را محکم ببندید ، اینجا ایران است ، سالِ هزار و سیصد و نود و هشت ... / نامه تاجزاده و رفقا و درخواست برای محاکمه ی نیروهای حافظِ امنیت / بخشی از بیانیه ای که شهینِ مولاوردی هم زیرِ آن را امضا کرده است : حرکاتِ نیروهای نظامی در اعتراضاتِ اخیر را محکوم کرده و از حکومت می خواهیم که با مذاکره موافقت کند .../ پ ن : ایران آنلاین بحثِ نفوذی ها رو از افنجار دفتر نخست وزیری تا کنون مطرح کرده بود ، بیانیه اخیر ابعاد حرکاتِ این گروه رو روشن تر میکنه .../ معیشت یک ملت گروگان گرفته شده است / آقای تحلیلگر
#بنزین #گرانی_بنزین #خاتمی #بنزین_روحانی #روحانی #توقف_گرانی_بنزین #بنزین_3000_تومانی #دغدغه_مردم #یادمون_نره #کشته_سازی
0003.mp3
6.92M
شب نامه / رد پایِ متهمین انفجارِ دفتر نخست وزیری در موج سازی های اخیر / کمربند ها رو محکم ببندید ، امسال نقاب ها از چهره ها خواهد افتاد / کمربند ها را محکم ببندید ، اینجا ایران است ، سالِ هزار و سیصد و نود و هشت ... / نامه تاجزاده و رفقا و درخواست برای محاکمه ی نیروهای حافظِ امنیت / بخشی از بیانیه ای که شهینِ مولاوردی هم زیرِ آن را امضا کرده است : حرکاتِ نیروهای نظامی در اعتراضاتِ اخیر را محکوم کرده و از حکومت می خواهیم که با مذاکره موافقت کند .../ پ ن : ایران آنلاین بحثِ نفوذی ها رو از افنجار دفتر نخست وزیری تا کنون مطرح کرده بود ، بیانیه اخیر ابعاد حرکاتِ این گروه رو روشن تر میکنه .../ معیشت یک ملت گروگان گرفته شده است / آقای تحلیلگر
#بنزین #گرانی_بنزین #خاتمی #بنزین_روحانی #روحانی #توقف_گرانی_بنزین #بنزین_3000_تومانی #دغدغه_مردم #یادمون_نره #کشته_سازی
ولی نژاد:
✍️ #نامزد_شهادت
#قسمت_هفتم
💠 نمی دانستم چه بلایی سرش آمده تا داخل دفتر شدم و ردّ #خون را روی زمین دیدم. وقتی مقابلش رسیدم تازه گوشه سمت راست پیشانی و چشمش را دیدم که از خون پر شده و باریکه ای از خون تا روی پیراهن سپیدش جاری بود که وحشتزده صدایش زدم.
تا آن لحظه حضورم را حس نکرده بود که تازه چشمانش را باز کرد و نگاهم کرد، دلخوری نگاهش از پشت پرده خون هم به خوبی پیدا بود! انگار می خواست با همین نگاه خونین به رخم بکشد که جراحت هایی که بر جانش زدم از زخمی که پیشانی اش را شکسته، بیشتر آتشش زده است که اینطور دلشکسته نگاهم می کرد.
💠 هنوز از تب و تاب درگیری با بچه ها، نفس نفس می زد و دیگر حرفی با من نداشت که حتی نگاهش را از چشمانم پس گرفت، دستش را از روی میز برداشت و با قامتی شکسته از دفتر بیرون رفت...
▫️▪️▫️
💠 آن نفس نفس زدن ها، آخرین حرارتی بود که از احساسش در آن سالها به خاطرم مانده بود تا امشب که باز کنار پیکر غرق خونش، نجوای نفس هایش را شنیدم. تمام آن لحظات سخت ده سال پیش، به فاصله یک نفس سختی که با خِس خِس از میان حنجره خونینش بالا می آمد، از دلم گذشت و دوباره جگرم را خون کرد.
انگار من هم جانی به تنم نمانده بود که با چشمانی خیس و خمار از عشقش تنها نگاهش می کردم. چهره اش همیشه زیبا و دیدنی بود، اما در تاریکی این شب و در آخرین لحظه های حضورش در این عالَم، آیینه صورتش زیر حریری از خون طوری می درخشید که دلم نمی آمد لحظه ای از تماشایش دست بردارم.
💠 ده سال پیش بر سر بازی کثیفی که عده از #سیاسیون کشورم با عروسک گردانی ما دانشجوها به راه انداختند، عشقم را از دست دادم و امشب با نقشه شوم دیگری، عشقم را کشتند.
در میان همهمه مردمی که مدام با اورژانس تماس می گرفتند و کسی جرأت نداشت او را به بیمارستان برساند، من سرم را کنار سرش به دیوار نهاده و همچنان حسرت احساس پاکش را می خوردم که از دستم رفت.
💠 مثل دیگران تقلّایی نمی کردم چون کنار شیشه ماشین خودم به قدری با قمه او را زده بودند که می دانستم این نفس های آخرش خواهد بود و همین هم شد. زیرلب زمزمه ای کرد که نفهمیدم و مثل گُلی که از ساقه شکسته باشد، روی زمین افتاد.
اینبار هم او را غریب گیر آوردند و مظلومانه زدند، مثل ده سال پیش در دانشکده، مثل همه #بسیجی ها و بچه مذهبی هایی که ده سال پیش در جریانات #اغتشاشات88 ، غریبانه و مظلومانه #شهید شدند.
💠 آن سال من وقتی به خود آمدم و فهمیدم بازی خورده ام که دیگر دیر شده بود، که دیگر عشقم رهایم کرده بود و امشب هم وقتی او را شناختم که دیگر از نفس افتاده بود. من باز هم دیر فهمیدم، باز هم دیر رسیدم و باز عشق پاکم از میان دستانم پر کشید و رفت...
▫️▪️▫️
💠 حالا بیش از سه ماه از آن شب می گذرد و #انتخابات دیگری در پیش است. در این ده سال گذشته از آشوب های #خرداد88 و در این سه ماه گذشته از اغتشاشات بنزینی #آبان98 ، نمی دانم چند مَهدی مثل مَهدی من به خاک افتادند تا با خون پاک شان، نقش نحس و نجس #خائنین را از دامن کشورم پاک کنند، اما حداقل میدانم که تنها چهل روز از شهادت مردی گذشته که عشق این ملت بود.
فاصله #شهادت مظلومانه مَهدی پیش چشمانم تا داغ رفتن #حاج_قاسم، دو ماه هم نشد و همین مُهر داغ هایی که پی در پی بر پیشانی قلبم نشسته برایم بس است تا دیگر #بازی نخورم.
💠 بگذار بگویند انتخابات #تشریفات است، بگذار مدام با واژه های #جمهوریت و #اسلامیت بازی کنند و به خیال شان #مردم را در برابر #حاکمیت قرار دهند؛ انگار پس از شهادت #سردار، به راستی بیشه را خالی ز شیران دیده اند که دوباره هوایی #فتنه شده اند!
امروز وقتی می بینم #سرلیست انتخاباتی شان #مجید_انصاری همانی است که سال 88 صحنه گردان اغتشاشات بود، وقتی می بینم هنوز از تَکرار #خاتمی خط می گیرند که آن روزها و هنوز ارباب فتنه است، وقتی می بینم همچنان لقلقه زبان #رئیس_جمهور منتخب شان سلام بر خاتمی، حمله به #شورای_نگهبان و سیستم انتخابات کشور و مخالفت صریح با نصّ #رهبری است، چرا باور نکنم که دوباره آتش بیار معرکه ای دیگر شده اند و اگر کار به دست این ها باشد، باز هم باید مَهدی های زیادی را به پای فتنه های شان فدا کنیم تا #ایران باقی بماند؟
💠 هنوز دلم از درد دوری مَهدی در همه این سال ها می سوزد! هنوز از آن شبی که در پهلویم غریبانه جان داد، آتشی به جانم افتاده که آرامش ندارد! به خدا همچنان از داغ فراق حاج قاسم پَرپَر می زنم و از آن روزی که پس از شهادت سردار، #ظریف باز هم حرف از #مذاکره با #آمریکا زد، پیر شدم!
پس به خدا دیگر به این جماعت #رأی نخواهم داد، انگشت من نه از جوهر که از خون شهیدانم سرخ است و این انگشت را جز به نام #نمایندگانی که پاسدار #پایداری ایران باشند، بر برگه رأی نخواهم زد.
#پایان
#انتخابات
#آبان98
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢فیلم گریه خاتمی زمانِ ثبتنام برای انتخابات 1380 را قرار بدهید در کنار گریههای شاگرد مکتب خاتمی؛ جهانگیری
♦️این جماعت در بازی با احساسات مردم و فریبکاری سابقهی بلند بالایی دارند
♦️یک روز با خنده روزی هم با گریه ولی دریغ از پاسخگویی و مدیریت ...
#انتخابات
#خاتمی
#جهانگیری
Eitaa.com/samenfanos110