آقا اجازه هست از #مــادر بگویم
از مـادرت از لشکـر #حیدر بگویم
از کوچه ای تنگ و دل سنگ مغیره
از دختـری با چشمـهـای تر بگویم
آقا زبانـم لال دستـی رفت بالا
خون میچکد از گوش اگر بهتر بگویم
آقا نمی آیی؟ ببین #در شعله ور شد
از آتش و موی سر و معجر بگویم
آقا زبانم سوخت، مـادر سوخت آقا
می خواستم در پشت در مادر بگویم
از ازدحـام و چِـل نفـر نامرد و مـادر
از سینه ی #زهـرا و میخ در بگویم
#نـوكــر_نـوشــت:
#مـادر_جــان
روضه ها را خواندم اما ماجرایی بدتر از
درد پهلو باعث اندوه بسیارم نشد
یک پسر در بین کوچه ناله میزد آمدم
گوشوار مادرم از خاک بردارم نشد
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_اسحاق_حسنی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@fanos25
آورده ای دوباره بدهکارمان کنی
فکری به حال غمزده و زارمان کنی
اینجور که دوباره به ما راه می دهی
اصلا بعید نیست طلبکارمـان کنی
با اینکه ما به دست تو پرونده داشتیم
یک دم نخواستی تو خدا، خارمان کنی
تو مهربان ترینی و اصلا نمی شود
با آتشِ جهنمت، آزارمـان کنی
ما را زمین زده است گناهان بی شمار
باید که فکرِ این دل بیمارمان کنی
من آمدم دوباره رفیقت شوم خدا
لطفی اگر کنی تو و بیدارمان کنی
این چشمها که بوی شهادت نمی دهد
تا با شهید کـرب و بلا یارمان کنی
با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم
تا روضه خوان روضه ی دیوارمان کنی
آتش گرفته ایم در این اضطراب تا
پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی
#نـوكــر_نـوشـت:
💟 #مــادر_جــان
سحر هجدهم و مادر هجده ساله
آتش و هیزم و مسمار و در و آلاله
ناله ی فضه بیا در همه عـالـم پیچید
محسنم رفت، تنم سوخت میان شعله
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_ابوالفضل_سرلک
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@fanos25