َ#شروع_صبح_با_قرآن_کریم
☀️ تلاوت روزانه صفحه به صفحه "قرآن کریم" را همراه با هم شروع می کنیم.
✅ #صفحه_دویست_چهل_پنج
🛍ثواب تلاوت امروزمان را به پیشگاه مقدس شهداء عملیات کربلای 10 و شهید غلامرضا قربانی فرمانده سپاه پاوه(1359) هدیه می نمائیم.
🤲به نیت دفع بلایی چون کرونا
@samensaadatmand342
Page245.mp3
665.6K
✨ترتیل صفحه 245سوره مبارکه یوسف (جزء سیزدهم )
🤚#سلام_امام_زمانم🌸
مهديا ،هرطرفی در طلبت رو کردم
هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
💖
آفتابا! به سر شيعه دلخسته بتاب
تا نگويند که بيهوده هياهو کردم
💖
🤲#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
@samensaadatmand342
🍃🌷🌾🍂🌻
🌻🍁🥀
🌾
#یاد_شهدا
همسر شهید اندرزگو: در سفر از افغانستان به مشهد، چند سلاح كمری و چند خشاب داشت. ميدانست كه در پاسگاه های بين راه مسافران را ميگردند.
اسلحه ها را در بقچه ای پيچيديم و من آن را به كمرم بستم. در يكی از پاسگاه ها گفتند، مسافرها پياده شوند ميخواهيم همه را بگرديم.
و شروع كردن به گشتن.شهيد اندرزگو هم آمد پايين. من هم پياده شدم و به ايشان گفتم: آقا ، اگر بفهمند پدر ما را در می آورند.
ايشان گفت: من الان به حضرت زهرا (س) ميگويم خودشان مراقبت كنند. حالا ببين مادرم زهرا چه ميكند.
ايشان به طرف رئيس پاسگاه رفت و گفت: وضع خانم من خوب نيست. حالش به هم خورده است و باردار است. رئيس پاسگاه گفت: اين كه غصه ندارد، ببرش توی قهوه خانه، آب و چای بده تا ما اين مسافرها را بگرديم. آن وقت شما بياييد و سوار شويد.
به همين سادگی آمديم در قهوه خانه ای كه نزديک پاسگاه بود نشستيم و آب و چای خورديم. در همين جا بود كه ديدم حال شهيد اندرزگو دگرگون شده و زير لب ميگويد: من كه بهت گفتم مادرم زهرا يک كاری ميكند و بالاخره ما را نجات داد...
راوی: همسر محترم شهید
🌷شهید سید علی اندرزگو🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
@samensaadatmand342
#جانم_سید_علی
دستـم بگیـر تا که بهشتــم بنا شود
هرجا که نام خامنهایست کیمیا شود
مـــن آرزو دارم و آری خـــدا کند
تا که سرم به راه شما خاک پا شود
💖سلامتی حضرت امام خامنهای صلوات...
@samensaadatmand342
✅خاک سرخ،ساحل براق و دریای سبز هرمز در یک قاب
#ایران_زیبا
🌸@samensaadatmand342
توبرنامهعصرجدیدهم
هرکیرأینمیداد.....
حقاظهارنظرنداشت!
آرھ خلاصه😉