#𝙿𝙰𝚁𝚃_58
🧡 #رمـٰانعـشقپـٰاڪ🎻
بعد از کمی مکث گفتم:
_امروز ظهر!
محمد برام برنج کشید و گفت:
-باید خوب غذا بخوری، تو دیگه یه نفر نیستی دو نفری!
سرم رو تکون دادم و گفتم:
_چه خبره محمد؟ اینهمه؟
محمد ظرف رو جلوم گذاشت و گفت:
-تازه کم هم هست.
‹محمدرضا👇🏻›
به صندلی تکیه دادم و به سقف اتاق نگاه کردم.
خواستم از داخل کشو پروندهای رو بردارم که عکس هدیه روی زمین افتاد.
خم شدم و عکس رو از روی زمین برداشتم.
به عکس نگاهی کردم که صدای زنگ گوشیم به گوشم خورد.
به صفحه گوشیم نگاه کردم(فاطمه خانم)
تماس رو جواب دادم:
_سلام فاطمه خانم!
فاطمه: سلام آقا محمدرضا، خوب هستید؟
_بله خداروشکر شما چطورین؟
فاطمه: من خوبم، میشه بدونم کجایید؟
از لرزش صدای فاطمه فهمیدم که اتفاقی افتاده.
_سرکار چطور؟
فاطمه: میتونید از سر کارتون بیاید بیرون؟
از روی صندلیام بلند شدم و گفتم:
_چیزی شده؟
فاطمه: نه...یعنی..
صداش رو آهسته کرد و گفت:
-آره، یه چیزی شده!
_چی شده؟
فاطمه لحظهای مکث کرد و گفت:
-امروز با هدیه رفته بودیم خرید، نمیدونم چی شد که یهو وسط پاساژ غش کرد.
_هدیه...هدیه الان کجاست؟
فاطمه: با آمبولانس آوردنش بیمارستان!
_حالش چطوره؟
فاطمه: هنوز نمیدونم، اگه میشه سریع خودتونو برسونید.
لحظهای مکث کردم و گفتم:
_با...باشه باشه، کدوم بیمارستانید؟
فاطمه: همون بیمارستانی که هدیه قبلا جزو پرسنلش بود، آدرسش رو یادتونه؟
_آره آره، الان خودم رو میرسونم.
بدون خداحافظی تماس رو قطع کردم و کیفم رو از روی میز برداشتم و از اتاق بیرون رفتم.
به خانم نادری منشی شرکت نگاهی کردم و گفتم:
_خانم نادری، به آقای مهندس بگین برام کاری پیش اومد امروز زودتر رفتم.
خانم نادری: بگم کجا رفتین؟
لحظهای ایستادم و گفتم:
_بیمارستان.!
دواندوان از شرکت بیرون رفتم و سوار ماشینم شدم.
با روشن شدن ماشین پام رو روی پدال گاز گذاشتم و به سمت بیمارستان حرکت کردم.
ادامـهدارد . . .
بھقلـم✍🏻"محمدمحمدۍ🧡"
سلاااااااامممم بعداز دو روز غیبت .:/🙋🗿👀😂
عاقا کمی ناخوش بودم نتونستم بیام کنارتون باشم🙃🤏🏻
پنج پارت تقدیم نگاهتون..😃🤍(:
ς᭄
این کلمه 'باهم' خیلی آرامش بخشه
با هم میریم،با هم انجامش میدیم،
با هم از پسش برمیایم.
همه چیز 'باهم' خیلی قشنگتره...
🔗💌
آدما یهو تنهات نمیذارن. قبل اینکه بیای بگی فلانی بدون هیچ دلیلی ولم کرد و رفت قبلش بشین به رفتار و اخلاق خودت نگاه کن ببین چیکار کردی براش ؛ کجا کم گذاشتی. آدمی که دوسِت داشته باشه بدون دلیل نمیره انقدر میمونه تا جایی که حس کنه دیگه غرور و احترامی براش نذاشتی با تیکه شکسته های قلبش میذاره و میره، میره تا بتونه قلبشو ترمیم کنه .
#یهنمهحرف | #دلۍ💔 ♪←🫀
•
با بعضیا غریبه که میشی دلت میگیره، همونایی که تمام تلاشتو کردی تا خوشحالیشون رو ببینی :)💔
•
TeL: @AhngQoflimHaamim - Man - TeL: @AhngQoflim.mp3
زمان:
حجم:
9.96M
جدید از حامیم :)🫀
بعضی ها رفیق نیستن که خون هستن تو رگ هات؛
که زندگی ات؛ شادی ات؛ غم ات؛
همه به اون بستگی داره ♥️🪴🥺
#مخاطبدار #رفیق #ادمین_نوشٺ
◍⃟🌷࿐
بعضی ها را . .
هر چقدر بخوانی
خسته نمیشوی
هر چقدر گوش بدی
عادت نمیشوند
هر چه تکرار شوند
باز بکرند و بینهایتند ،
بعضیها بینهایتند...
#عاشقانهـ 🦋⊹. ִ🫀🫶🏼៹
•
به من نگاه کن
چقدر شبیه تو میشوم
وقتی میگویی: "دوستت دارم"...🫀🤍
•