برای کودکان مظلوم جهان #mine

روز سوم:

چیزایی که یاد گرفتم 🔹چرق چروق ← مثل ترق تروق با مثل تیک تاک ، صدای خرد شدن و شکستن یا جویدن 🔹تو کوک کسی رفتن ← همون استاک کردن...زیر نظر گرفتن و دقت بیش از حد به کسی

+ وای تو خیلی باحالی کاش زودتر باهات آشنا می‌شدم!!! - من زود تر:

وای بچه ها من بچگیم چون اسمم صبا بود (تحت تاثیر انیمیشن آواتار و اینا .. اون موقع فروزان نیمده بود هنوز) فکر میکردم نیروی باد و طوفان دست منه ..😂🚶‍♀ بعد همسایمون اسمش سارا بود میگفتیم سارا ام مسئول آب بود .. ( نمیدونم اینو از کجامون دراورده بودیم که سارا ینی آب😭😂...) بعد ما دو تا طفل احمق می‌رفتیم تو حیاط و بالا پشت بوم .. شال اینا می‌انداختم رو شونه مون می رقصیدیم و شعر و بر میخوندیم و اعمال شیطانی انجام می‌دادیم تا بارون بیاره 😂😭🚶‍♀.. بعد جالبیش این بود که اکثر مواقع بارونم میومد ، ینی یبار وسط تابستون بارون اومد اینجوری .. یه دفعه شم خورده بود به طوفانای تهران بارون و طوفان باهم بود .. آسمون کلا رنگش عوض شده بود بعد ما فکر می‌کردیم چقد جادویی و خفنیم🚶‍♀... #خاطرات

دیگه تموم شد شربت شهادتو نوشیدیم

ببین چت جی پی تی اگه درمورد روابط اخیرم که با هرکسییی که می‌شناختم ازت مشورت گرفتم اشتباه کرده باشی.. زندگیتووو به آتییییش میکشم

و همه دنیام درحال نصیحتم😂

جدیدا یجوری تایپ میکنم خودمم نمی‌فهمم چی میگم

حس میکنم ورود من به این حوزه نزدیک است