eitaa logo
سنگر
357 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
142 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یادم می‌آید مادرم به سختی مریض و در بیمارستان بستری بود. به اصرار مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در بیمارستان ماندم. او هر روز برای عیادت به بیمارستان می‌آمد. مادرم به مصطفی می‌گفت: همسرت را به خانه ببر. ولی او قبول نمی‌کرد و می‌گفت: باید پیش شما بماند و از شما پرستاری کند. بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، مصطفی دست‌های مرا گرفت و بوسید و گریه کرد و گفت: از تو بسیار ممنون هستم که از مادرت مراقبت کردی. با تعجب به او گفتم: کسی که از او مراقبت کردم مادر من بود نه مادر شما… چرا تشکر می‌کنی؟! او در جواب گفت: این دست‌ها که به مادر خدمت می‌کنند برای من مقدس است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد، برای هیچ کس خیر ندارد و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است @sangar
لحظه ای آرام و قرار ندارد را در هر زمان و مکانی می شناسد اهل عمل صالح است و این روزها معابر و خیابان ها در اولویت ... السلام علیک یا صاحب الزمان عج ادرکنی یا مولا @sangar
شهید مزرجی به شهید شوشتری شب عملیات والفجر ۸ گفت: 🔸 «امشب اگر عراقی‌ها ما را نزنند، کوسه‌ها می‌زنند. اگر هیچ کدام نزنند، لای سیم خاردار و تله‌های انفجاری گیر می‌کنیم. با محاسبات مادی، امشب نمی‌توانیم از آب رد بشویم. من امشب وارد آب می‌شوم تا به امام در جماران خبر بدهند که آقا! بچه‌ها به عشق تو زدند به خط. دیگر مهم نیست آن طرف خط برسیم یا نرسیم. وظیفه ما وارد آب شدن است، بیرون آمدن دیگر در اختیار و وظیفه ما نیست؛ آن‌اش با خداست. خدای آن طرف اروند، خدای این طرف اروند است. اگر کسی این طرف قلبش آرام است، آن طرف می‌ترسد، توحیدش مشکل دارد». 🔸 ۲۸ فروردین سالروز عملیات پدافندی فاو در سال ۱۳۶۷ @sangar
ما رهبر را برای دیدن و مشاهده کردن نمی‌خواهیم ؛ ما رهبر را می‌خواهیم برای اطاعت کردن ... @sangar
هدایت شده از صراط شیعه
الحمدلله رب العالمین @serate_shia
کسانی باید امنیت خلیج فارس را حفظ کنند که خلیج فارس متعلق به آنها و خانه آنهاست ؛ آمریکا چه کاره است؟ امام خامنه ای گرامی باد @sangar
هدایت شده از آیه گراف
سوره حدید
اسلام را مخفی کردند نگذاشتند به مردم برسد. خیال کردند همین است که بروند صبح بخوانند! حضرت امیر نمازش را می‌خواند، را هم می‌کشید. @sangar
▪️امشب، زخم کهنه زمین دوباره سر باز کرده؛ ✔️فقط یک چیز در فراق امیرالمومنین، آرامَش می‌کند و آن، اینکه میداند ✔️روزی دوباره، مثلِ علی علیه السلام به سراغش خواهد آمد. اللهم عجل لولیک الفرج @sangar
ان شاء الله @sangar
هدایت شده از صراط شیعه
خداوند چهار چیز را در چهار چیز مخفی کرده است: 1⃣ رضایتش را در طاعتش 2⃣ خشمش را در معصیتش 3⃣ اجابتش را در دعا 4⃣ دوستش را در میان بندگانش 📚وسائل ج۱ ص۸۸ @serate_shia
دست ما را هم بگیرید🤝 که بدجور است در گِلِ این دنیاے🌍 دست و پا گیر ... @sangar
دعای‌مستجاب‌کدام‌بسیجی! در حاشیه "خور عبدالله"، مشغول صرف شام بودیم. حاج قاسم به اتفاق برادر فارسی تشریف اوردند.. از قرارگاه خبر آوردند نیروها را برای عملیات فردا تجهیز کنیم! دشمن قصد دارد منطقه را بمباران شیمیایی کند!! حاج قاسم، تذکرات لازم را دادند. به بچه‌ها گفتند: حالا برای نزول باران، دعا توسل برگزار کنید! فردا هوا بارانی شود و هواپیماهای دشمن، نتوانند پرواز کنند! ساعتی بعد، صدای مناجات بچه ها، خط را نورانی کرد! هنوز دعا به پایان نرسیده بود که قطره‌های شفاف باران را چهره‌های خود حس می‌کردیم. حاج قاسم، در حالی که شبنم مژه‌هایش با نم‌نم باران در هم آمیخته بود، با خود می‌گفت: خدایا...! این دعای کدام بسیجی عارف بود که مستجاب شد؟! 📚اقتدا به عاشوراییان @sangar
هدایت شده از صراط شیعه
کودکی شیر خوار بود... او را از ترس فرعون به دریا انداختند... و او در نهایت ضعف و ناتوانی بود... اما غرق نشد... اما در همان دریا غرق شد؛ در حالی که در نهایت قدرتش بود.. پس هر کس باخدا باشد ضرری نمی رساند ... و هر کس بی خدا باشد نفعی نمی رساند ... @serate_shia
نزدیك عملیات بود؛ می‌دونستم تازه دختردار شده. یك روز دیدم سرپاكت نامه از جیبش زده بیرون... گفتم: این چیه؟ گفت: عكس دخترمه گفتم: بده ببینمش گفت: خودم هنوز ندیدمش!! گفتم: چرا؟ گفت: الآن موقع عملیاته. می‌ترسم مهر پدر و فرزندی كار دستم بده، باشه بعد... 🌹سالروز ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر مبارک باد🌹 @sangar
⭕️سکانس یک: حسین خاکی و خسته از خط برگشته بود و می‌خواست بره قرارگاه. از یک راننده‌ی تانکر آب خواست که شلنگ رو روی سرش بگیره تا شسته بشه. حسین با یک دست سرش رو می‌شست که راننده برای شوخی آب رو گرفت تو یقه حسین و خیسش کرد! وقتی حسین رفت راننده هنوز نمی‌دونست چه کسی رو خیس کرده! ⭕️سکانس دو: - الو سلام. - سلام علیکم، بفرمایید! - من علی سُلگی هستم از روستای کهریز، نزدیکی نهاوند، سال ۶۵ با جهاد اعزام شده بودم فاو. خاطره‌ای نوشته بودید از شهید خرازی که من در روزنامه خوندم. - بله، هجده سال از اون زمان گذشته. من آن راننده‌ی تانکر آب هستم، تماس گرفتم که بگم: جز لبخند چیزی نگفت! من منتظر واکنش بودم، ولی او فقط خندید.. @sangar
قبل از شروع عملیات والفجر 4 عازم منطقه شدیم و به تجربه در خاك زیستن، چادرها را سر پا كردیم. شبی برادر زین الدین با یكی دوتای دیگر برای شناسایی منطقه آمده بودند توی چادر ما استراحت می‌كردند. من خواب بودم كه رسیدند. خبری از آمدنشان نداشتیم. داخل چادر هم خیلی تاریك بود. چهره‌ها به خوبی تشخیص داده نمی‌شد. بالا خره بیدارشدم رفتم سر پست. مدتی گذشت. خواب و خستگی امانم را بریده بود. پست من درست افتاده بود به ساعتی كه می‌گویند شیرینی یك چرت خواییدن در آن با كیف یك عمر بیداری برابری می‌ كند، یعنی ساعت 2 تا 4 نیمه شب لحظات به كندی می‌گذشت. تلو تلو خوران خودم را رساندم به چادر. رفتم سراغ «ناصری» كه باید پست بعدی را تحویل می‌گرفت. تكانش دادم. بیدار كه شد، گفتم: «ناصری. نوبت توست، برو سر پست» بعد اسلحه را گذاشتم روی پایش. او هم بدون اینكه چیزی بگوید، پا شد رفت. من هم گرفتم خوابیدم. چشمم تازه گرم شده بود كه یكهو دیدم یكی به شدت تكانم میدهد … «رجب‌زاده. رجب‌زاده.» به زحمت چشم باز كردم. «بله؟» ناصری سرا سیمه گفت: «كی سر پسته؟» «مگه خودت نیستی؟» «نه تو كه بیدارم نكردی» با تعجب گفتم: «پس اون كی بود كه بیدارش كردم؟» ناصری نگاه كرد به جای خالی آقا مهدی. گفت: «فرمانده لشكر». بلند شدم نشستم. «جدی میگی؟» «آره» چشمانم به شدت می‌سوخت. با ناباوری از چادر زدیم بیرون. راست می‌گفت. خود آقامهدی بود. یك دستش اسلحه بود، دست دیگرش تسبیح. ذكر می‌گفت. تا متوجه‌مان شد، سلام كرد. ناصری اصرار كرد كه اسلحه را از او بگیرد اما نپذیرفت. گفت: «من كار دارم می‌خواهم اینجا باشم» مثل پدری مهربان به چادر فرستاد @sangar
سراسر آزمون است و مهر قبولی ... @sangar
‏امشب مرثیه‌ای همه‌ی کشور رو فرا گرفته .. روضه‌ی ابالفضل‌ع بخونید .. و بیاد حاج‌قاسم ، عباس مردم ایران ، " ای اهل حرم میر و علمدار نیامد " @sangar
گویند شَرف هر عاشقی به قدرِ معشوق اوست! @sangar
هدایت شده از هاشمی مهاجر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در اقدامی که ضدانقلاب منافق برای پس گرفتن ایران کلید زد # محله اسلامی شهید هاشمی واکنش نشان داد 😅شما تشریف خودتونو بیارین محله اسلامی شهید هاشمی برای نابودی شما کافیه حوزه وپایگاه وناحیه برای مچاله کردن شما نیاز نیست👌👌👌👌
بھ حکم «ما‌رأیت‌جمیلا»که "زینب‌س" بعد از عاشورا فرمود : جز زیبایی ندیدم ؛ ما هم در هشت سالِ دفاع‌مقدس و در جبهه‌هایمان جـــز زیبایی ندیدیم ! آن هشت سالی کھ صدای هل‌من‌ناصر حسین‌؏ در ایران پیچید و شلمچه و طلاییه و... شد "ڪربلا" ! جَنگ تلخ است اما ، جَنگ هم زیبا میشود بھ معجزه ! در همین هشت سالِ طلایی عمر زمین بود کھ خـــدا بهــترین‌هـای خلقتش را در طول تاریخ به رخ ملائک کشید؛ از چمران و همت و باکرے تا بسیجی‌هاۍگمنامی که در بین اهل آسمان معروفند! و مگر زیبا‌تر از این داریم کھ عده‌ای براۍ عشق ندیده خود سر و جان دهند ؟ @sangar
یادداشت.doc
39.9K
🌀/ 🔰نسخه word ✅موضوع: اهانت به ساحت مقدس حضرت ختمی مرتبت (ص) و نکته‌هایی برای تبیین 🆔 https://sapp.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔https://rubika.ir/meyar_pb