eitaa logo
سنگر
353 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
143 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آمده بود اصفهان. یک و نیم نصفه شب بود که زنگ زد و از خواب بیدارمان کرد. گفت: اومدیم بازرسی. گفتم: قدم رو چشم. ولی کاش قبلاً می گفتید که تشریف می یارین. گفت: نه خیر، ما بی خبر می ریم بازرسی. اگه می گفتیم که شما آماده می شدید. برای بازرسی از وضع سربازها اومدیم. سریع لباس پوشیدم و راه افتادم. یک تیم کامل بازرسی آورده بود. شروع کردند؛ تا صبح. ول کن نبود. از آسایشگاه سربازها شروع کرد؛ چه طوری خوابیده اند، تختشان چه جوری است، برای بیدار می شوند یا نه، وضع غذا چه طوری است. خلاصه همه چیز. 📒 یادگاران، جلد 11 کتاب شهید علی صیاد شیرازی ، ص 49. @sangar