امام رضا عليه السلام:
عبادت به فراوانى روزه و نماز نيست بلكه عبادت به بسيار انديشيدن در كار خداوند است
لَيسَتِ العِبادَةُ كَثرَةَ الصِّيامِ وَ الصَّلاةِ، وَ إنَّما العِبادَةُ كَثرَةُ التَّفَكُّرِ في أمرِ اللّهِ
تحف العقول صفحه۴۴۲
@sangar
🏴 سالروز شهادت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر شما تسلیت باد
#عــند_ربـهم_یــرزقون
بهمان گفت « من تند تر می رم، شما پشت سرم بیاین .»
تعجب کرده بودیم سابقه نداشت بیش تر از صد کیلومتر سرعت بگیرد.غروب نشده ، رسیدیم گیلان غرب.
جلوی مسجدی ایستاد. ماهم پشت سرش.
نماز که خواندیم سریع آمدیم بیرون داشتیم تند تند پوتین هامان را می بستیم که زود راه بیفتیم .
گفت «کجا با این عجله؟ میخواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم.»
@sangar
شهیدمهدی باکری
نمیشناسیم
اهالی خانه را اما
حرف زیاد دارند
و درد هم
از صبرِ جانباز
#مهرِ_مادر
#اشکِ_خواهر
شاید هم همراهی
#عاشقانهٔ_همسر
@sangar
هر چه هست
#درد است و عشق
دردی که #عاشقانه میخرند...
به قول شهید آوینی:
اینان انصارالمهدی هستند
و خداوند زمینهی برقراری
دولتِ كریمهی آل محمد ﷺ را
به دست آنان فراهم میکند ...
@sangar
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد،
گفتم: منصور جان، مگه جا قحطیه که میآی میایستی وسط بچهها نماز میخونی؟
خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.
تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش، گفت: این کار فلسفه داره. من جلوی اینها نماز میایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن.مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشان بگم بیایین نماز بخونین!؟
قرآن هم که میخواست بخواند،
همین طور بود. ماه رمضانها بعد از سحر کنار بچهها مینشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن میخواند. همه دورش جمع میشدیم. من هم قرآن دستم میگرفتم و خط به خط با او میخواندم.
اصلاً اهل نصیحت کردن نبود
میگفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم.
@sangar
#سرتیپ_منصور_ستاری
از آدمهای سیاسی کشور زیاد انتقاد میکرد. میگفت: فلان کار اشتباه بوده، فلان کار درست بوده. بهش میگفتم: تو که هیچکی رو نذاشتی بمونه، آخر سر طرفدار کی هستی؟ میگفت: فقط آقا؛ هر چی آقا بگه. گاهی وقتها که دلش میسوخت میگفت: آرزوم اینه سرم رو بذارم روی سینهی آقا و دردِدلهایی رو که نمیتونم به کسی بگم، بهش بگم.
@sangar
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
برادران!
عقب بایستیم، ترسو بار میآییم
استثنا هم ندارد.
آخرش که چی؟
هی خودمان را عقب حفظ کنیم. آخرش هم توی لحاف و تشک بمیریم، آن وقت همه بسیجیها روز قیامت به ما میخندند.
تا زمانی که ظلمی هست مبارزه هم هست،
شکلش فرق میکند
اما اصلش فرقی نمیکند.
@sangar
#شهید_حسن_باقری