eitaa logo
🌷سنگر عشق🌷
78 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
899 ویدیو
33 فایل
#معارف اسلامی و #رهبر انقلاب و #شهدا فضای مجازی و اینترنت برای شما سنگری از سنگر های جنگ امروز است . کپی آزاد با ذکر #صلوات مدیر https://eitaa.com/Shahed_zn
مشاهده در ایتا
دانلود
آدم‌ها بالاخره یک روزی، یک جایی، در یک لحظه تمام می‌شوند نه که بمیرند . . . نه! جوهر احساسشان تمام می‌شود
یادت‌باشــد یڪ نفر گوشــہ‌اے از دنیـا تمــام وجــودش را در وجــودت بہ امــانت گذاشتــہ است ؛ یڪ‌نفـردلـش‌برایت‌تنگ‌است...
اِلهی لَیْتَ السِّباعَ قَسَّمَتْ لَحْمی عَلی اَطْرافِ الْجِبالِ وَلَمْ اَقُمْ بَیْنَ یَدَیْکَ خدای من ای کاش درندگان ، بدنم را در اطراف کوه‌ها می‌دریدند و من اینگونه مقابل تو حاضر نمیشدم
باﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿ‌ﺒﺎﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪ! اﻣﺎ ﻋﻘﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﺧﯿﺲ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ! "ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ! "
که قول داده‌ای و داده‌ام قوی باشیم که قول داده‌ای و داده‌ام، ولی سخت است...
‏چتر نمی‌تونه جلوی بارون رو بگیره، ولی بهت کمک می‌کنه که موقع باریدن بارون بیرون بری. درست مثل اعتماد به نفس که قرار نیست موفقیتت رو تضمین کنه، اما برات این فرصت رو فراهم می‌کنه که به دستش بیاری✅👌
‏زمینی که امروز زیر پات بود شاید فردا صبح سقف مزارت باشه؛ پس شریف زندگی کن..!!!👌❤️
مال دنیا رو نمیخام، به من گریه بده! چشم بی‌برکت، چشم بی‌گریه‌ست! نمازآیات رو خوندین؟! قبول باشه ان‌شاءالله هرچند آیات خدا کم نیستن :)
زورشون به کسایی رسیده که هیچی نداشتن و در حال عبادت بودند... بندگانی که هیچ سلاحی نداشتند جز گریه! برای من و امثال من که حتی اشکی نداریم، خیلی غم‌انگیزه و سخته دوست من...
به یاد ... مامور سرشماری : سلام مادرجان میشه لطفا بیای دم در؟ سلام پسرم... بفرما؟ از سرشماری مزاحمت میشم. مادر تو این خونه چند نفرید؟ اگه میشه برو شناسنامه‌هاتونو بیار که بنویسمشون... مادر آهسته و آروم لایِ در رو بیشتر باز کرد... سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت... چشماش پر اشک شد و گفت: پسرم، قربونت برم، میشه مارو فردا بنویسی...!!!؟؟؟ مأمور سرشماری، پوزخندی زد و گفت: مادر چرا فردا؟ مگه فردا میخواید بیشتر بشید؟ برو لطفاً شناسنامت‌ رو بیار وقت ندارم.! آخه...!!! پسرم 31 سالِ پیش رفته جبهه... هنوز برنگشته... شاید فردا برگرده...!!! بشیم دو نفر...!!! میشه فردا بیای؟؟؟ توروخدا...!!! مأمور سرشماری سرش‌ رو انداخت پایین و رفت...! مغازه دار میگفت: الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون، کلیدِ خونش‌رو میده به من و میگه: آقا مرتضی...!!! اگه پسرم اومد، کلیدرو بده بهش بره تو... چایی هم سرِ سماور حاضره...! آخه خستس باید استراحت کنه...! شرمساریم از روی تو ای مادر.... نسل ما امانت دار خوبی نبود....!!
خدا‌خواست‌!' که‌یعقوب‌نبیندیک‌عمر شهر‌بی‌یار‌مگر ارزش‌دیدن‌دارد؟!💔(: اللّهُمَّ‌عجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَـــرَج ❤️
به یاد ... مامور سرشماری : سلام مادرجان میشه لطفا بیای دم در؟ سلام پسرم... بفرما؟ از سرشماری مزاحمت میشم. مادر تو این خونه چند نفرید؟ اگه میشه برو شناسنامه‌هاتونو بیار که بنویسمشون... مادر آهسته و آروم لایِ در رو بیشتر باز کرد... سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت... چشماش پر اشک شد و گفت: پسرم، قربونت برم، میشه مارو فردا بنویسی...!!!؟؟؟ مأمور سرشماری، پوزخندی زد و گفت: مادر چرا فردا؟ مگه فردا میخواید بیشتر بشید؟ برو لطفاً شناسنامت‌ رو بیار وقت ندارم.! آخه...!!! پسرم 31 سالِ پیش رفته جبهه... هنوز برنگشته... شاید فردا برگرده...!!! بشیم دو نفر...!!! میشه فردا بیای؟؟؟ توروخدا...!!! مأمور سرشماری سرش‌ رو انداخت پایین و رفت...! مغازه دار میگفت: الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون، کلیدِ خونش‌رو میده به من و میگه: آقا مرتضی...!!! اگه پسرم اومد، کلیدرو بده بهش بره تو... چایی هم سرِ سماور حاضره...! آخه خستس باید استراحت کنه...! شرمساریم از روی تو ای مادر.... نسل ما امانت دار خوبی نبود....!!