eitaa logo
🇮🇷سنگر عشق🇮🇷
301 دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
19.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
🇮🇷 جوانان ایرانِ اسلامی، تاریخ‌سازند. در این کانال با همراهی شما، آرمانهای انقلابِ اسلامی را پی‌ می‌گیریم. با ما همراه باشید. ‏‏🌸🇮🇷🌸‏
مشاهده در ایتا
دانلود
شهریار گزیدهٔ غزلیات غزل شمارهٔ ۸ - در راه زندگانی جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را به یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانم که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن که از آب بقا جویند عمر جاودانی را 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏💠نقطه اوج نهضت نبوی، تشکیل حکومت بود. ۱۴۰۰/۱۲/۱۰ ☀️⁦⁦⁦⁦ ————————— 🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷 🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
سلمان ساوجی دیوان اشعار غزلیات غزل شمارهٔ ۹۸ چند گویم، در فراقت کابم از سر گذشت؟ شد بپایان عمر و پایانی ندارد سرگذشت چون نویسم، کز فراقت، بر سر کلکم چه رفت باز سودایت چه بر طومار و بر دفتر گذشت جانم آمد، بر لب و کشتیش بر خشک اوفتاد آه من تا بحر نیلی رفت و زان برتر گذشت هر خدنگی کامد، از مشکین کمان ابروت در دل مسکین من، پیکان بماند و سرگذشت ناوکی کز دست شستت جست، آمد بر دلم از نسیم نوبهاری، بر دلم خوشتر گذشت در دو عالم، مقصد و مقصود جان عاشقان نیست جز خاک درت، چون می‌توان زان در گذشت خاک بر سر می‌کنم، چون باد و می‌گریم چو ابر گرچه ابرت از فراز بام و باد از در گذشت شمع را در گیر، امشب تا بگوید روشنت کز خیالت، دوش سلمان را چها بر سر گذشت . ‏ 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏💠نقطه اوج نهضت نبوی، تشکیل حکومت بود. ۱۴۰۰/۱۲/۱۰ ☀️⁦⁦⁦⁦ ————————— 🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷 🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
شهریار گزیدهٔ غزلیات غزل شمارهٔ ۸ - در راه زندگانی جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را به یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانم که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن که از آب بقا جویند عمر جاودانی را 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏💠نقطه اوج نهضت نبوی، تشکیل حکومت بود. ۱۴۰۰/۱۲/۱۰ ☀️(مدظله‌العالی) ————————— 🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷 🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
آواز بیات زند- جواد ذ بیحی.mp3
9.79M
☘️🎧☘️ 🎵 🔸 » دیوان شمس » رباعیات 🔹رباعی شمارهٔ ۷۷۳ فردا که به محشر اندر آید زن و مرد وز بیم حساب رویها گردد زرد من عشق ترا به کف نهم پیش آرم گویم که حساب من از این باید کرد 📝: 🎼 : 🎙 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏💠دشمن بیش از آنکه به توانایی های خود امیدوار باشد، به اشتباه‌های ما امید بسته است. ۱۴۰۱/۰۳/۰۴ ☀️(مدظله‌العالی) ————————— 🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷 🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
آواز بیات زند- جواد ذ بیحی.mp3
9.79M
☘️🎧☘️ 🎵 🔸 » دیوان شمس » رباعیات 🔹رباعی شمارهٔ ۷۷۳ فردا که به محشر اندر آید زن و مرد وز بیم حساب رویها گردد زرد من عشق ترا به کف نهم پیش آرم گویم که حساب من از این باید کرد 📝: 🎼 : 🎙 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏💠دشمن بیش از آنکه به توانایی های خود امیدوار باشد، به اشتباه‌های ما امید بسته است. ۱۴۰۱/۰۳/۰۴ ☀️(مدظله‌العالی) ————————— 🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷 🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
آواز بیات زند- جواد ذ بیحی.mp3
9.79M
☘️🎧☘️ 🎵 🔸 » دیوان شمس » رباعیات 🔹رباعی شمارهٔ ۷۷۳ فردا که به محشر اندر آید زن و مرد وز بیم حساب رویها گردد زرد من عشق ترا به کف نهم پیش آرم گویم که حساب من از این باید کرد 📝: 🎼 : 🎙 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏💠دشمن بیش از آنکه به توانایی های خود امیدوار باشد، به اشتباه‌های ما امید بسته است. ۱۴۰۱/۰۳/۰۴ ☀️(مدظله‌العالی) ————————— 🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷 🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
آواز بیات زند- جواد ذ بیحی.mp3
9.79M
☘️🎧☘️ 🎵 🔸 » دیوان شمس » رباعیات 🔹رباعی شمارهٔ ۷۷۳ فردا که به محشر اندر آید زن و مرد وز بیم حساب رویها گردد زرد من عشق ترا به کف نهم پیش آرم گویم که حساب من از این باید کرد 📝: 🎼 : 🎙 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏💠دشمن بیش از آنکه به توانایی های خود امیدوار باشد، به اشتباه‌های ما امید بسته است. ۱۴۰۱/۰۳/۰۴ ☀️(مدظله‌العالی) ————————— 🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷 🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
🌹🌹🌹 💔 حضرت (سلام علیها) 🌷 غزلی از توسط شیخ محمدحسین ره () 📌 هایی که در ( ) قرار دارند، سعدی است. تشنه لبا! به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکَنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم؟ گرچه بلای دوست را از سر شوق، حاملم (بار فِراق دوستان بس که نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم) ‏▪️ مُلک قبول کی شود جز که نصیب مُقبلی؟ لایق عشق و عاشقی برگ گل است و بلبلی بار غم تو را چو من کس نکند تحمّلی (بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی بار دل است همچنان ور به هزار منزلم) ‏▪️ داسِ غم تو می‌کُند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو رفتم و دل بمانْد در سلسله غمت گرو (ای که مهار می‌کشی، صبر کن و سبک برو کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم) ‏▪️ شوق تو می‌زند ز سر، شور و ز نای غم، نوا تن سوی شام غم روان، دل به زمین نینوا جز منِ داغدیده را درد نبوده بی دوا (بارْ کشیدۀ جفا، پرده دریدۀ هوا راه ز پیش و دل ز پس، واقعه‌ای است مشکلم) ‏▪️ تا تو به خاطر منی، دیده به خواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلتِ از تو در رهِ شامِ خراب کی شود؟ (معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه به شخصْ غایبی، در نظری مقابلم) ‏▪️ ما به هوای کوی تو در به دریم و کو به کو وز غم هجر روی تو با اَجَلیم رو به رو کی شود آن که من کنم شرح غم تو مو به مو؟ (آخرِ قصد من تویی، غایت جهدِ آرزو تا نرسد به دامنت، دستِ امید نگسلم) ‏▪️ سوخت ز آتش غم هجر تو پرّ و بال من چون شب تار، روز من، هفته و ماه و سال من نقش تو در ضمیر من، مونس لایزال من (ذکر تو از زبان من، فکر تو از خیال من کی برود؟ که رفته‌ای در رگ و در مفاصلم) ‏▪️ گر چه اسیر حلقۀ سلسلۀ اجانبم یا که چو نقطه، مرکز دایرۀ مصائبم ور چه ز حد بود برون منطقه نوایبم (مشتغل توَم چنان کز همه چیز غایبم مفتکر توَم چنان کز همه خلق غافلم) ‏▪️ ای که به عرصۀ وفا از همه بُرده‌ای سَبق، جز تو که سر نهاده از بهر نثار بر طبق؟ خواهر داغدیده را یک نظر، ای جمال حق (گر نظری کنی، کند کِشته صبر من وَرَق ور نکنی چه بر دهد کِشتِ امیدْ حاصلم؟) ‏▪️ مفتقرا به عاشقی گشت بساط عمرْ طی کی برسی به دولت وصل نگار خویش؟ کی؟ پیری و بندْبندِ دل شور و نوا کند، چو نی (سنّت عشق، سعدیا تَرک نمی‌دهی به می چون ز دلم برون رود خویِ سرشته در گِلم؟) ‏▪️ من که، به لافِ عاشقی، همسر صد مبارزم گرچه فنون عشق را، با همه جهل، حایزم ور چه نصاب شوق را، با همه فقر، فایزم (داروی درد شوق را، با همه علم، عاجزم چارۀ کار عشق را، با همه عقل، جاهلم) —————————‏ ‏‏🇮🇷مجموعه‌ی فرهنگی سنگر🇮🇷 ‏🇮🇷سنگر جنگ نرم🇮🇷 ‏🇮🇷سنگر سردار دلها🇮🇷
آواز بیات زند- جواد ذ بیحی.mp3
9.79M
☘️🎧☘️ 🎵 🔸 » دیوان شمس » رباعیات 🔹رباعی شمارهٔ ۷۷۳ فردا که به محشر اندر آید زن و مرد وز بیم حساب رویها گردد زرد من عشق ترا به کف نهم پیش آرم گویم که حساب من از این باید کرد 📝: 🎼 : 🎙 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏💠دشمن بیش از آنکه به توانایی های خود امیدوار باشد، به اشتباه‌های ما امید بسته است. ۱۴۰۱/۰۳/۰۴ ☀️(مدظله‌العالی) ————————— 🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷 🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷