#دلنوشته_مهدوی
✍ از آن زمان که شنیدم حسین چطور خودش را تا
نزدیک پیکر عباسش کشانده و چطور کمرشکسته،برگشته،
فهمیدم شما به سیصد و سیزده نفر نیاز ندارید؛
شما یک عباس میخواهید که دلتان نه به قوّت بازویش،
که به استحکام دلش گرم باشد.
✨ یک عباس که بدانید اگر تمام دنیا مقابلتان باشد،عباستان
پشت سر است. یک عباس که افتخار کند به برادریش،به یاریش،
به جان نثاریش.که وقتی ببینیدش بگویید طوبی لک!
✨ عباسی که با وجودش،به سیصد و اندی نفر که هیچ،
به سیصد و اندی هزار نفر هم بینیاز باشید.که وقتی به صورتش،
به قد و قامتش،به دستِ ادبِ روی سینهاش مینگرید؛
لبخند بزنید حتی در میان معرکهی مصیبت و اندوه.
شما کسی را خواهانید که همچون عباس،علمدارتان باشد
سر و دست و چشم و جان بدهد اما علمتان را زمین نگذارد.
قدم از قدم شما جلوتر نگذارد، حتی آب را هم پیش از شما ننوشد
کفیل غم نگاهتان و شادی دلتان باشد.از ابتدا باشد وتا انتهای
دنیا هم دست از دامنتان ندارد.ساقیِ جان و دلِ منتظرتان شود
شما منتظر عباسها هستید و ما در تقلای عباس شدن...
#سنگرمجازیعبدالزینب
╭───────
│ 🌱🕊️@sangar_Abdozeynab
╰──────────────