🖌بازنشر #یادداشت_اختصاصی#سنگر_اندیشه
🔴در مورد"ملیکة العرب"چه میدانید؟
🔴خدیجه سلام الله علیها در دوران جاهلیت و قبل از اسلام چه شخصیتی داشت؟
⭕#خديجه از خانوادهاى اهل فرهنگ بود.
پدرش خويلِد در روزگار جاهليت عرب چهره اى برجسته از شهامت و شجاعت بود. بهويژه در برابر دشمنان و شاهان متجاوز يمن.
جالب است که نام مادر خديجه، فاطمه و در آن عصر جاهليت، بانویی موحد بود.
خديجه برادرزادهاى به نام حكيم داشت كه ثروتمند بود، امّا خلاف جوانان عصر خود، اهل فساد نبود. بلکه اهل دستگيري از نيازمندان بود.
و اما عموى خديجه، وَرَقَةَ بْنِ نَوْفَل، خدا جويى دانشطلب بود.
ورقه كانون بت پرستى و خشونت و فخر فروشى جاهليت عرب را ترك كرد و آئين مسيحيت واقعى را كه بر توحيد استوار بود، پيدا نمود و از قدّيسان شد و از ظهور پيامبر اسلام(صلاللهعلیهوآله) نيز آگاه بود.
ورقه همچون مشاورى براى خديجه بود و او را بسوى كمال و فضايل رهنمون مىساخت.
خدیجه آنقدر پاکدامن بود که در زمان جاهلیت او را طاهره و مبارکه و سیده زنان میخواندند.
در شهر مکه کسی ثروتمندتر از ایشان نبود. آن حضرت بیش از 80 هزار شتر در مناطق مختلف برای تجارت داشت و در شهرها و کشورهای مختلف همچون مصر و حبشه دارای تجارتخانه بود.
آوازهي طهارت و سخاوت آن بانوي قريش تا بدان جا رسيد که حتي جامعهی عرب جاهلی که غرق در تباهي بود، وی را «مليکة العرب»ناميد.
امّا چه شد که ملیکة العرب به"محمد امین"علاقه مند شد؟
ادامه دارد...
✍#سنگر_اندیشه
http://eitaa.com/joinchat/1664679936C1666571b75
🖌بازنشر#یادداشت_اختصاصی#سنگر_اندیشه
🔴چه شد ملیکة العرب به"محمد امین"علاقه مند شد؟
⭕آیت الله سبحانی در کتاب"فرازی از تاریخ پیامبر اسلام"می نویسد: خديجه شبي در خواب ديد كه خورشيد بالاي مكّه چرخ خورد و كم كم پائين و در خانه او فرود آمد.
ايشان خواب خود را برای عمويش ورقه بن نوفل تعريف كرد.
وی كه از دانايان عرب بود خواب وی را چنين تعبير كرد: «با مرد بزرگی ازدواج خواهی كرد كه شهرت او عالمگير خواهد شد.»
خديجه همچون جاهلان فريفته ثروت خود نشد و همواره به خواستگاران خود كه اهل ثروت بودند جواب"نه"مى گفت. زيرا آنان را شايسته شأن انسانى خويش نمىديد.
اگر چه معروف است که خديجه سلام الله علیها دوبار قبل از پيامبر(صل الله عليه وآله) ازدواج كرده بود، امّا؛ امروزه خيلي ها این مطلب را قبول ندارند و راویان احادیث آن را خود اهلسنت نیز دروغ گو میدانند و ميگويند خديجه چون کسی را هم شأن خود پيدا نميكرد ازدواج نكرده بود. همچنین دو دختری که نزد او بودند، دختران حاله خواهر ايشان بودند.
خدیجه پس از قرار دادن سرمایهای برای تجارت به "محمد امین"که سن بیست تا بیست و پنج سالگی را میگذرانید و مشاهده منش و رفتار پر جاذبه او، شیفته و دلدادهاش شد.
نزد عموى خويش«ورقه»رفت و گفت: «من چگونه مى توانم به سعادت پيوند با او نايل شوم؟ شما در اين مورد چاره اى شرافتمندانه و خداجويانه بيانديشيد.»
عمويش به او اميدوارى داد و از او خواست تا با خداى ابراهيم(علیهالسلام) مناجات كند.
هنگايكه صفيه دختر عبدالمطلب و عمه پيامبر خبر شيفتگى خديجه نسبت به محمد(صلاللهعلیهوآله)را شنيد نزد او رفت.
خديجه اظهار علاقه شديد نمود و به صفيه گفت: «تورا سوگند به خدا كه مرا در وصال محمد(صلاللهعلیهوآله)يارى كنى.»
به کمک خويشان نزديك مجلس خواستگاری تشکیل شد. امّا اتفاقی در این جلسه افتاد که تاکنون سابقه نداشت.
ادامه دارد...
✍#سنگر_اندیشه
http://eitaa.com/joinchat/1664679936C1666571b75
🖌بازنشر#یادداشت_اختصاصی#سنگر_ اندیشه
🔴خواستگاری بیسابقه!
⭕مجلس گفتوگويى ترتيب داده شد. محمد و خديجه با هم دربارهی پيوندشان به صحبت پرداختند.
اين خديجه بود كه تقاضاى ازدواج با محمد امین را داشت و البته پيامبر(صلاللهعلیهوآله) نيز از فضايل او و خانوادهاش مطلع بود.
محمد امین دربارهی دعوت به ازدواج خديجه انديشيد و گفت: امّا از نظر اقتصادى با من همگون نيستى.
ترجيح مى دهم با كسى پيوند زندگى مشترك ببندم كه از اين نظر با من همسان باشد و بتواند با ساده زيستى و پارسايى و قناعت زندگى كند.
خديجه با دقت شنيد و گفت كه حاضر است تمام ثروت و امكانات و اعتبار و موقعيت خويش را در راه اهداف والاى او قرار دهد.
هنگاميكه در مجلس خواستگارى، بزرگ قریش،جناب ابوطالب لب به سخن گشود، خانواده خويلد نتوانستند روی حرف او حرفی بزنند.
از اين رو خديجه(سلاماللهعلیها) سكوت را شكست و گفت: اگر چه شما در اين مجلس و در حضور بزرگان بنى هاشم براى پاسخگويى از من شايستهتر هستيد، امّا در مورد سرنوشت من و امضاى پيمان زندگى مشترك، من بر همگان مقدم هستم.
پس اجازه دهيد تا من پاسخ خواستگارى محمد را بدهم.
سپس رو به پیامبر(صلاللهعلیهوآله) کرد و گفت: اى محمد! خويشتن را به خواست خداى اين خانه پر شكوه (كعبه) به عقد تو در مىآورم و با سپاس از بزرگوارى و بخشندگى عموى گرانقدرت، مهريه ام را نيز خودم به شما هديه مىدهم.
مردم با شنیدن این جریان شگفت زده بودند و مى گفتند: عجبا!نشنيده بودیم كه زنى مهريه خويش را براى مردى بپردازد و هديه دهد!
اگرچه این خواستگاری بیسابقه بود، امّا درسهای فراوانی برای امروز ما دارد.
پایان
✍#سنگر_اندیشه
http://eitaa.com/joinchat/1664679936C1666571b75
🖌بازنشر#یادداشت_اختصاصی#سنگر_اندیشه، به مناسبت ولادت امام حسن(علیه السلام)
🔴جاعل نیوزها، ریشه در تاریخ دارند.
⭕وقتی پيرمرد شامی او را دید، شروع کرد به ناسزا گفتن!
ولى امام حسن(عليه السلام)، سكوت كرد تا وقتى كه ناسزاگوئى او تمام شد.
بر او سلام كرد و فرمود: «اى پيرمرد! به گمانم غريب هستى، و گويا امورى بر تو مشتبه شده است.»
سپس از او خواست؛ اگر نیازی دارد بخواهد تا برطرف شود!
پیر مرد دگرگون شد و بعد از شهادت به حقانیت حضرت گفت: «من مىپنداشتم كه تووپدرت، دشمنترين مخلوقات نزد من هستيد. اكنون دريافتم كه محبوبترين خلق خدا در نزد من مىباشيد.»
پیر مرد شامی مدتی در مدینه مهمان آن حضرت بود و سپس به سوى شام بازگشت.
نام شام با تبلیغات دروغ علیه خاندان علوی گره خورده است.
آنچه که پیرمرد شامی را نیز به چنین جسارتی واداشت، همین دروغهای تبلیغی معاویه علیه علی و آلعلی(علیهم السلام)، بود.
دروغ هایی کار ساز که مغز و فکر اهل شام را آلوده کرده بود.
البته قدرت تبلیغاتی معاویه دلیل بر برتری او نبود.
همان که علی(علیه السلام)، فرمود: "معاویه از من زیرکتر نیست. او دغل باز و فاسد است. من نمیخواهم دغل بازی کنم..."
شبهه سازی آسان تر از روشنگری است.
مخصوصا اگر طرف بی دین باشد و شبهات را آلوده به دروغ و تهمت کند.
دستگاه تبلیغاتی معاویه اینگونه بود. مشحون از دروغ و تهمت.
دستگاهی که موفق شده بود علی را بی نماز معرفی کند، تا وقتی مردم شام خبر شهادتش در مسجد و در حال نماز را بشنوند، تعجب کنند که مگر علی نماز میخواند!
حال، پیر مرد شامی از شام آمده بود با ذهنی آلوده از دروغ و تهمت...
اما او با حقیقت روبهرو شد و آن را یافت تا گزارشش امروز بدست ما برسد و بدانیم جاعل نیوزها ریشه در تاریخ دارند و همیشه بودهاند تا با دروغ و تهمت مردان جبهه حق را بدنام کنند.
رسانههای تبلیغاتی که با هزار سیاستِ دروغ، علیه جبهه حق در حال کارکردن هستند.
اما همیشه اینگونه نیست که اهل شامی، با حقیقت روبهرو شود.
همیشه اینگونه نیست که مخاطبان جاعل نیوزها روزی مخاطب رسانهای شوند که حقیقت را برای آنها روشن کند.
گاهی مخاطب آنها، حقایق ناقص از جبهه حق را فقط از جاعل نیوزها می شنوند، میخوانند و میبینند.
جاعل نیوزها بوده اند، هستند و خواهند بود.
امّا سوال اینجاست که چرا برای عدّهای جولان جاعل نیوزها اهمیتی ندارد یا حتّی راه را برای فعالیت آنها هموار هم میکنند؟
http://eitaa.com/joinchat/1664679936C1666571b75
سنگر اندیشه
حکایت خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی این آخر کاری هم ول کن نیست.😐 بازهم ایجاد دوقطبی توسط رو
🖌#یادداشت_اختصاصی#سنگر_اندیشه
🔴در مورد تکنیک"بعضیهای نا معلوم"، چه میدانید؟
🔵با دقت در برخی از اظهارنظرها میتوان به این نتیجه رسید که یکی از تکنیکهای به کار رفته در آنها، تکنیک "بعضیهای نا معلوم"است.
تکنیکی که در فرار رو به جلو و فرافکنی بسیار کاربرد دارد.
تکنیک "بعضی های نا معلوم"، یعنی به جای پاسخ گو بودن نسبت به انتقادات، شما چیزی را که مقصود منتقدین نیست، به بعضی های نا معلوم؛ کسانی که ممکن است اصلاً وجود خارجی نداشته باشند، نسبت دهید و جای پاسخگویی، به آنها حمله کنید.
برای روشن شدن این تکنیک چند مثال میزنم.
مثلا فرض کنید تیم ملی فوتبال ایران با یک گروه نسبتا کم قدرت در جامجهانی هم گروه شود، امّا به نتایجی بسیار ضعیف در حد فاجعه دست یابد و همین باعث انتقادهای شدید نسبت به تیم ملّی شود.
سرمربی تیم ملی جای پاسخ در مورد عملکرد ضعیف خود بگوید: اصلا "بعضی ها " با رفتن ایران به جام جهانی مخالف هستند!
یا فرض کنید وزرات راه جادهای غیر استاندارد بسازد که تصادفات زیادی در آن رخ دهد و باعث انتقادهای فراوانی شود.
وزیر راه جای پاسخ در مورد علت ساخت جاده غیر استاندارد بگوید: اصلاً "بعضی ها" با ساختن جاده مخالف هستند!
و مثال های فراوان دیگر.
نمونه اتفاق افتاده و بارز این موضوع را میتوان در بحث فضای مجازی دید.
در حالی که منتقدین نسبت به نوع مدیریت این فضا انتقاد دارند و خودشان هم از فعالین فضای مجازی و از طرفداران استفاده از این فرصت هستند و هرگز به دنبال تعطیل کردن آن نیستند، امّا؛ مسئولین مربوطه به جای پاسخ دادن به انتقاد ها میگویند: "بعضیها از فضای مجازی و اطلاع داشتن مردم بدشان میآید!"
گاهی وقتها چنان استفاده از این تکنیک بحث را به خارج از آبادی میبرد که باید مثل استاد رحیم پور ازغدی گفت: چه کسی این حرف را می زند، مگر کسی که مغز خر خورده باشد!
✍#سنگر_اندیشه
http://eitaa.com/joinchat/1664679936C1666571b75
🖌#یادداشت_اختصاصی#سنگر_اندیشه
🔴نگاه جوجهای و غفلت از ظرفیتهای بر زمین مانده
حیاط وسیع و سرسبز خانهی پدری در شمال، پر از انواع مرغان خانگی است که گاهی به تماشایشان مینشینم و از حال و هوای آنها غرق در افکار آفاقی میشوم.
روزی مغز خوش رنگ یک دانه باقالای مازندرانی را که در صنعت شیرین سوهانپزی، قابلیت استفاده جای پسته! دارد، از پوست نرم و لطیفش درآوردم، دو تکّه کردم و سمت حیاط انداختم.
تکههای باقالا با فاصلهای حدود یک متر از یکدیگر، روی زمین افتادند.
مشتری این دو تکّه باقالا، دو جوجه مرغ پاپری سه ماهه شدند که اخیراً به جمع مرغان حیاط پیوستهاند و هنوز با بقیه احساس غریبی میکنند. به همین دلیل همیشه دور از بقیه، با الفت خاصی که نسبت بههم دارند، میچرخند و از یکدیگر جدا نمیشوند.
یکی از جوجهها، تکّهای از باقالا را به نوک گرفت و طبق غریزهی غالبیای که مرغها در این مواقع دارند، به سمت خلوتی دوید. امّا؛ جوجهی دوم بدون اینکه به تکهی دوم باقالا که در کنارش روی زمین افتاده بود، توجهی کند، به دنبال اولی روانه شد و تلاش میکرد طعمهی او را از نوکش درآورد.
نمیدانم این حرکت در دنیای مرغی، عنوان کدام خصلت انسانها را میگیرد؛ طمع که قربانگاه عقل است، حرص که زندان بیقراری است، حسد که خورهی خوبیها است یا خساست که تناول رنج است؟
امّا؛ میدانم این رفتار آنها با حالت بسیاری از انسانها تطبیق میکند. افرادی که نگاهشان حریص داشتههای دیگران است و نسبت به دستآورد دیگری، طمع میکنند یا بر موفقیت دوستی، حسد میورزند و یا نسبت به بخشیدن چیزی به کسی خساست بهخرج میدهند.
غافل از اینکه؛ زمین خدا گستردهتر از نگاه جوجهای این افراد است و اگر از بند طمع و حرص و حسادت و خساست آزاد شوند، خواهند دید که ظرفیتهای بر زمین ماندهی زیادی برای آنها نیز وجود دارد. درست مثل تکّهی دیگر باقالا که روی زمین مانده بود.
✍#سنگر_اندیشه
http://eitaa.com/joinchat/1664679936C1666571b75