#داستانقبربدحجابان‼️Γ
روزی جوانی خدمت مرحوم حجهالسلام
و المسلمین آقایسیدیونساردبیلی رسید
و سوالی پرسید:
دوروز پیشمادرم ازدنیا رفت و من اورا
دفن کردم هنگامی ڪه وارد قبر شدم و
جنــازهاش را در قبــر گذاشتم، خواستم
صورت او را روی خاڪ بگذارم، اسناد و
مدارڪ و پول و چڪهایی که در جیبم
بود ، از جیبم بیرون ریخت، چون در یک
حالت خاص بودم فراموش کردم آنها را
بردارم و روی قبـــر پوشیده شد.
با این حال اجــازه میفرمایید نبش قبر
کنم و آنمدارکرو برداریمیانه؟ چنانچه
امروز میفرمایید، نامـہای به مسئـولین
قبرستان مرقوم فرمایید تا اجـازهٔ نبش
قبر دهند.
آقا فرمودند: همان قسمتی از قبر رو که
میدانید مدارکدر آنجاست، بشکافند و
مدارڪ رو بـــردارند و سریعــاً قبـــر را
بپوشانید. پس نامهای به همینمضمون
برای مسئولین قبرستان نوشتند. بعد از
چند روز آن جوان به منزلآقایاردبیلی
آمد و در حالی ڪه غمناڪ و مضطرب
مینمود، آقا ازاو پرسید آیاشما کارتان
را انجــام دادید و به نتیجـہ رسیدید؟
جوان باناراحتی گفت: وقتی نبشقبر
کردم، دیدم مــار سیاه و باریڪی دور
گــردن مادرم حلقـہ زده و سرش را در
دهــان مــادرم فـرو بـرده و او را نیش
میزند ! این منظره به قدری وحشتناک
بود ڪـہ طاقــت مرا گرفت و از شدت
تــرس و هـــراس فــوری روی قبــر را
پــوشــاندم.
آقا از او پرسید: آیا مـادرت کار زشتی
مرتڪب میشد؟
جوان گفت: من چیزی به خاطر ندارم،
ولی همیشـہ پدرم او را نفرین میکرد؛
زیرا مادرم نسبت به ارتباط با نامحرم
پروایی نداشت و با سر رو روی باز با
مـردان نامحــرم رو به رو میشد و بی
حجاب و بیپروا با آنان سخنمیگفت
و با نامحـــرمان شـوخــی میڪـرد و
میخندید و به همین خاطــــر همیشه
موردِعتابونفرین و سرزنشِپدرم بود.
چه بد جــایگاهی است قبر برای زنان
بد حجاب و بی حجاب 🥀°°
سنگࢪشہداツ
🌸 ⃟🌸@sangareshohadaa🌸 ⃟🌸