😭شش نفر در تاریخ بسیار گریه کرده اند:
➖ حضرت آدم
برای قبولی توبه اش #آنقدرگریه کرد که رد اشک بر گونه #اش افتاد.😢
➖ حضرت یعقوب
به اندازه ای برای #یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.😔
➖ حضرت یوسف
در فراق پدر آنقدر گریه کرد که زندانیان گفتند یاشب #گریه کن یا روز.🌙 🌝
➖فاطمه زهرا
در فراق پدر و تنهایی امام و وصی زمانهاش..
آنقدر گریه کرد که #اهل مدینه گفتند ما را به تنگ #آوردی با گریه هایت…
یا شب گریه کن یا روز…😭😭
➖ امام سجاد
چهل سال در مصیبت و عزای #پدرش گریه کرد.
هر گاه آب و خوراکی برایش میاوردند گریه میکردند ومی گفتند ⤵️
هرگاه قتلگاه #فرزندان فاطمه را به یاد میاورم گریه گلویم را #میفشارد.
➖ اما یه نفر خیلی گریه کرده و هنوز هم گریه می کند…💔
اللهم عجل لولیک الفرج
#یا_صاحب_الزمان...❤️
#مهدویت...
💢 #حکایت_روز 💢
💥 #یا_صاحب_الزمان
🌼خانه را مرتب کن تا آقا بیاید...
✍مرحوم حاج اسماعیل دولابی دربارهی انتظار واقعی فرج، داستانی لطیف و آموزنده نقل کرده: « پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم. خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه میکرد میدید کی چه کار میکند، مینوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند...
یکی از بچهها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید. یکی از بچهها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمیگذارم کسی اینجا را مرتب کند. یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمیگذارد، مرتب کنیم. اما آن که زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب میکرد همه جا را. میدانست آقاش دارد توی کاغذ مینویسد. هی نگاه میکرد سمت پرده و میخندید. دلش هم تنگ نمیشد. میدانست که آقاش همین جاست. توی دلش هم گاهی میگفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم...
⚠ شرور که نیستی الحمدلله، گیج و خنگ هم نباش. نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن. خانه را مرتب کن تا آقا بیاید.
#خدایا_منجی_را_برسان
@sangareshohadaa