eitaa logo
سنگر شهدا
2.8هزار دنبال‌کننده
129.5هزار عکس
12.1هزار ویدیو
158 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به فرمانده عزیز و نازنینم داش غلام🌹 ❤️تو ادامه عملیات کربلای پنج من تو بودم و فرمانده ما داش غلام نازنین(روحش شاد) بود. در اون عملیات همانطور که مطلع هستید خیلی از بچه های گردان ویژه شهدا ، یا شدند و یا به سختی مجروح شدند. سی پنچ ترکش به نقاط مختلف بدن من اصابت کرده بود و خون زیادی از من میرفت، در حال بودیم، ، داش غلام اوصیا، این سید بی ادعا، این فرمانده و برادر مهربان در حالیکه برادرش (شهید سید علی) پایش قطع شده بود ، و علی اوصیا هم خونریزی شدیدی داشت، برادرش را به دیگر سپرد و مرا روی پشت خود گذاشت و کیلومترها مرا دلداری میداد تا تحمل درد ناشی از جراحت برایم قابل تحمل شود و شاه غلام مرا تحویل ماشین حمل شهدا و مجروحان داد و در لحظه آخر مرا در آغوش گرفت و بوسید و گفت: حلالم کن. بعدها شنیدم در گفت: من حسین را با آن جراحت شدید دیدم، برادرم را فراموش کردم و یقین داشتم حسین به میرسد. اما دست تقدیر فرمانده با صفا را زودتر کرد. با صفا و بی ادعا، لوطی، با مرام. یقین دارم که همه دوستان از دیدار تو خوشحالی مضاعف دارند و ما.... ✍️ دکتر حسین عباس زاده @sangareshohadababol
سنگر شهدا
‍ ‍ 🍃جایی خواندم که عاشقی می‌گفت «باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و هم به دنیا آمده ایم که موثر در تحقق مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود»* 🍃آنها که این مفهوم را عمیقاً درک کردند از قید و بند زمین و زمینیان رها شدند و دل به دل آسمانی ها دادند. از چهل سال پیش تا کنون این قانون نانوشته سرلوحه و مبارزان اسلام بود؛ مبارزانی چون سیدجواد! 🍃که در تب و تاب شروع پا به خانواده اسدی ها گذاشت، آمد که بعد ها قصه خیرالله*‌ را برای مادرش تداعی کند. از همان کودکی میخواست هم قد و قواره لباسی شود که روزی در میدان نبرد به تن خیرالله بود. 🍃جواد آنقدر بیقرار و پیگیر بود که حتی موهایش راهم شبیه خیر‌الله شانه میزد. برادر میخواست راه برادرش را ادامه دهد! آنگونه که بعد از سی و دو سال علم را برداشت، وقتش رسیده بود از و علی‌اکبر(ع) خوانی و... دل بکند و راهی منزلگاه ابدی‌اش شود. 🍃، میزبان شیرمردانی از خطه مازندران! آن روز سید جواد و دوازده تن دیگر مهمانان این منطقه بودند، حُبشان چنان به دل خانطومان افتاده بود که نمی‌خواست آغوش باز کند و میهمانانش را به وطنشان بفرستد. 🍃و درست در شام شهادت موسی‌بن‌جعفر (ع)  سید جواد نامه مهر شده شهادتش را از علی‌ابن‌موسی‌الرضا گرفت و تا سه سال مهمان خانطومان شد. پنجمین سالگرد شدنت مبارک. پ.ن*متنی از شهید محمودرضا بیضایی پ.ن* شهید سید خیرالله اسدی برادر شهید سید جواد اسدی که در سال ۱۳۶۶ در سردشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٨ مهر ۱٣۵٩ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱٣٩۵ 🕊محل شهادت : خانطومان_سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای روستای امره @sangareshohadababol
آن و و بی ادعایت... (🥀 ۱_شهید رمضان گوران) (🥀2_شهید صمصام طور) (🥀3_شهید نوروزعلی بابایی) . . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
18.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️انا لله و انا الیه راجعون 🔹 یار حاج قاسم سردار مرادی شد. . ▪️سردار رشید اسلام، وجیه‌الله مرادی اهل روستای کرفون از توابع بخش بهنمیر شهرستان بابلسر، از فرماندهان بابلسری نیروی قدس سپاه، مشاور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و رزمنده دوران دفاع مقدس که بیش از ۴۰ سال رشادت در میادین جنگی حضور داشت به یاران شهیدش پیوست. . 🎥 با وجیه اله مرادی ... @sangareshohadababol
روز انتخاب بود باید دل به آسمان می‌زدیم و جان را به آب‌ها..! هرکه باور داشت ایمان داشت ، فریاد زد: حیدری‌ام ... بار دیگر خیبر🇮🇷 . 📷 #هفت‌_تپه_مقر ویژه ۲۵ _ ۱۳۶۵ . @sangareshohadababol
💢 خوشبخت کسی است که شکوه رفتارش، آفریننده ی زندگی در چهره ی دیگران باشد ... و چه خوشبخت است آنکه در این آشفته بازار ، شما را دارد ... . 📷 و و ش، ویژه ۲۵ .🇮🇷 . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
‍ 🍃بیاد ساربانان کویر ، کویری که در ژرفای تاروپود آن، خنکای آسمان حس می‌شود، اگر بجوییمش♡ . 🍃همه کوی به کوی در جستجوی حیاتیم و قطره به قطره، عطش جانمان را می‌فرساید. جرعه به جرعه خراش بر می‌زنیم، در پی یافتن زلال آب. . 🍃جان به میان لب خزیده و آستر گلگونش را خزان‌زده کرده‌است. چِشم، تار میبیند اما، انگار درمیان این بیابان، هاله ای با در حال حرکت است❣️ . 🍃قدم به قدم، قامت دلربایش بر نیزه های آفتاب چیره میشود و پیش میرود. او ست🙂 . 🍃نمیدانم در میان این مسیر، آفتاب شیفته او شده یا توانش، قاتل گرما. هرچه که هست، گام هایش نمی لغزند. در هر قدمش ، نهفته است😌 . 🍃شنیده بودم خانه ای در این بنا کرده، خالی از . میگفتند هرچه را که رنگ و بوی نمی‌دهد، از خانه اش زدوده است. خانه ای بنا کرده با عطر . . 🍃در این صحرای ، تنها غبطه به اوست که از گلویمان گذر میکند. اویی که آن روز با شکوه اش، به دیدار معشوق می‌شتافت🌹 . 🍃ذره ذره ی وجودش را، نذر خشنودی سالار شهیدش کرده بود و سنگ مزارش را ، هدیه به . اویی که شتابان می‌رفت و مایی که جا ماندیم😔 ✍️نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۹ اسفند ۱۳۶۶ 📅تاریخ شهادت : ۲۳ آبان ۱۳۹۶.دیرالزور سوریه 🥀مزار شهید : بهشت زهرا @sangareshohadababol
💢 اعزام به جبهه بود... دیدن یکی ، با یک لباس تر و تمیز و چمدان بدست اومد و گفت : من میخوام برم جبهه !!! مسئول اعزام خنده ش گرفت گفت با این کیف و سر وضع میخای بری جبهه چیکار !!! اونجا جنگه ...گرد و خاکی میشیا.... کیفش و گذاشت رو میز و باز کرد و گفت : اینا وسایل کار منه... ✂️ قیچی و شونه و کلی از وسایل مربوط به آرایشگری....شاید جنگیدن بلد نباشم ولی موی سر رزمنده ها رو که میتونم اصلاح کنم... . 📷 : ویژه ۲۵ ✂️ آرایشگر : شهید محمدرضا خانلری . @sangareshohadababol
تقدیم به فرمانده عزیز و نازنینم داش غلام🌹 ❤️تو ادامه عملیات کربلای پنج من تو بودم و فرمانده ما داش غلام نازنین(روحش شاد) بود. در اون عملیات همانطور که مطلع هستید خیلی از بچه های گردان ویژه شهدا ، یا شدند و یا به سختی مجروح شدند. سی پنچ ترکش به نقاط مختلف بدن من اصابت کرده بود و خون زیادی از من میرفت، در حال بودیم، ، داش غلام اوصیا، این سید بی ادعا، این فرمانده و برادر مهربان در حالیکه برادرش (شهید سید علی) پایش قطع شده بود ، و علی اوصیا هم خونریزی شدیدی داشت، برادرش را به دیگر سپرد و مرا روی پشت خود گذاشت و کیلومترها مرا دلداری میداد تا تحمل درد ناشی از جراحت برایم قابل تحمل شود و شاه غلام مرا تحویل ماشین حمل شهدا و مجروحان داد و در لحظه آخر مرا در آغوش گرفت و بوسید و گفت: حلالم کن. بعدها شنیدم در گفت: من حسین را با آن جراحت شدید دیدم، برادرم را فراموش کردم و یقین داشتم حسین به میرسد. اما دست تقدیر فرمانده با صفا را زودتر کرد. با صفا و بی ادعا، لوطی، با مرام. یقین دارم که همه دوستان از دیدار تو خوشحالی مضاعف دارند و ما.... ✍️ دکتر حسین عباس زاده @sangareshohadababol
🏔بچه ی مازندران بود اما کوه های سر به فلک کشیده کردستان بیشتر او را می‌شناسند. موسی زارعی را می‌گویم.اهل سورک. فرمانده گردان کماندویی عاشورا‌‌‌... همانی که با خون سرخش کوه های منطقه آلواتان کردستان را بوسیدنی کرد. . 📷 بلند و سردار موسی زارعی صلوات.🇮🇷 . @sangareshohadababol
سنگر شهدا
‍ ‍ 🍃جایی خواندم که عاشقی می‌گفت «باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و هم به دنیا آمده ایم که موثر در تحقق مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود»* 🍃آنها که این مفهوم را عمیقاً درک کردند از قید و بند زمین و زمینیان رها شدند و دل به دل آسمانی ها دادند. از چهل سال پیش تا کنون این قانون نانوشته سرلوحه و مبارزان اسلام بود؛ مبارزانی چون سیدجواد! 🍃که در تب و تاب شروع پا به خانواده اسدی ها گذاشت، آمد که بعد ها قصه خیرالله*‌ را برای مادرش تداعی کند. از همان کودکی میخواست هم قد و قواره لباسی شود که روزی در میدان نبرد به تن خیرالله بود. 🍃جواد آنقدر بیقرار و پیگیر بود که حتی موهایش راهم شبیه خیر‌الله شانه میزد. برادر میخواست راه برادرش را ادامه دهد! آنگونه که بعد از سی و دو سال علم را برداشت، وقتش رسیده بود از و علی‌اکبر(ع) خوانی و... دل بکند و راهی منزلگاه ابدی‌اش شود. 🍃، میزبان شیرمردانی از خطه مازندران! آن روز سید جواد و دوازده تن دیگر مهمانان این منطقه بودند، حُبشان چنان به دل خانطومان افتاده بود که نمی‌خواست آغوش باز کند و میهمانانش را به وطنشان بفرستد. 🍃و درست در شام شهادت موسی‌بن‌جعفر (ع)  سید جواد نامه مهر شده شهادتش را از علی‌ابن‌موسی‌الرضا گرفت و تا سه سال مهمان خانطومان شد. پنجمین سالگرد شدنت مبارک. پ.ن*متنی از شهید محمودرضا بیضایی پ.ن* شهید سید خیرالله اسدی برادر شهید سید جواد اسدی که در سال ۱۳۶۶ در سردشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٨ مهر ۱٣۵٩ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱٣٩۵ 🕊محل شهادت : خانطومان_سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای روستای امره @sangareshohadababol
آن و و بی ادعایت... (🥀 ۱_شهید رمضان گوران) (🥀2_شهید صمصام طور) (🥀3_شهید نوروزعلی بابایی) . @sangareshohadababol