eitaa logo
سنگر شهدا
2.8هزار دنبال‌کننده
127.6هزار عکس
11.9هزار ویدیو
152 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
دلتـ❤️، دریا می‌نوشت و ، طوفان🌪 می‌سرود ! تا خیابان‌های شهر را گامـ👣ـهای نامردمی نکند⛔️ 🌷 📆شهادت 1395، سوریه 🗺جنوب حلب، خانطومان @sangareshohadababol
💠 خواب سید محمد فرزند شهید مدافع حرم قصد داشتم برای به کربلا برم. پیاده روی نجف تا ، به نیابت از شهیدم و همه شهدا... همه بهم میگفتن سید محمدو تنها نذار و نرو؛ اون بچه تو این موقعیت به حضورت نیاز داره ولی با اطمینان میگفتم: سید محمد مشکلی نداره، اونو می سپرم به باباش. حتما باباش مراقبش هست که این سفرو برام جور کرده. دلم پر میزد برای رفتن سید محمدو گذاشتم پیش مامانم و رفتم. مامانم باجون ودل مراقبش بود یه شب که همه خواب بودن، مامانم با صدای بلند خنده های سید محمد از خواب بیدار میشه. میبینه که اون بلند بلند و از ته دل میخنده. بعد چند لحظه بیدار میشه و میگه: «مادر جون، باباجونم اومد پیشم. بالا بود، پیش سقف. کلی باهام بازی کرد. برام غذا آورد. بهم گفت:سیدمحمد از چیزی نترس من همیشه پیشتم 🌷 @sangareshohadababol
🔺حضور شهید عزیزمان شهید مدافع حرم در مراسم تشییع پیکر مطهر شهیدان موسوی و صفری تبار، شهرستان بابل 🔹 🔸۱۷ شهریور ۱۳۹۰ 🍃🌸🍃 هِدیه به اَرواحِ مُطَهَّرِ شَهیدان، صَلَوات؛ "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ" 🍃🌸🍃 🆔 @shahid_taher @sangareshohadababol
7️⃣ سالروز ولادت شهید سیدرضا طاهر نام پدر : سید کاظم تاریخ تولد : 1364/10/10 تاریخ شهادت : 1395/02/17 محل شهادت : خانطومان گلزار : شهدای هریکنده بابل 🌸تقویم را که باز کردم با دیدن مناسبت امروز دلم هوایی شد .... جشن تولد بهانه است دلتنگی ام، نشانه است 😍 🍃سالروز ولادت شهید مدافع حرم سید‌رضا طاهر خجسته باد.🍃 @shahid_taher @sangareshohadababol
👆👆 ساعت یک بامداد 15 فروردین 1395 آخرین تصویر در بابل @sangareshohadababol
با قرآن و صندلی از اتاقش اومد. صندلی را گذاشت کنار در، رفت رو صندلی ایستاد. قرآن را بالا نگه داشت.📖 گفت: باباجون، از زیر قرآن رد شو.آقا رضا قرآن رابوسید و رد شد. سید محمد گفت: باباجون، دوباره... آقا رضا برگشت، قرآن بوس کردو دوباره رد شد. شب از نیمه گذشته بود. من و سید محمد پایین نرفتیم. آقا رضا از پله ها پایین می رفت. من و سید محمد کاسه آب را پشت پاش ریختیم.🍃 صدایش از تو راه پله میومد؛ میگفت: مواظب خودتون باشید، خداحافظ......😔 سریع دویدیم پشت پنجره. می خواستیم تا آخرین لحظه ببینیمش.🍃 رفقای آقا رضا تو کوچه بودن. آقا رضا که اومد پیششون، شروع کردن به عکس گرفتن؛ جا به جا میشدن و عکس میگرفتن.🌌 من و سید محمدم از طبقه دوم ساختمان، شاهد این صحنه ها بودیم. خیلی برام عجیب و همچنین تلخ بود. تو ذهنم هزار فکر و خیال میومد.🍂 «نکنه این آخرین عکسها باشه، نکنه این آخرین باری باشه که خنده های آقا رضا را میبینم. نکنه این آخرین دیدارمون باشه.........»🍂 آقا رضا سرش را بالا آورد و دستش را تکان داد و گفت: خداحافظ..... 😔 سوار ماشین شدن و رفتن.... 😔 بعد 33 روز شهید شد... آخرین دیدارمون شد ساعت یک بامداد 15 فروردین سال 1395... درست، شب تولدم...😔 شب تولدم رفت و با خودش تمام خوشی ها و لذت های دنیایم را برد...😔😔 نقل از 🌸 🌷 @sangareshohadababol
📌 زندگی به مرام شهید 🔸 هیهات ما ذلک الظّنُ بِکَ!! 🌹کنگره ملی شهدای مازندران @sangareshohadababol
سنگر شهدا
‍ بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی الحسین علیه السلام وعلی علی ابن الحسین علیه السلام وعلی اولادالحسین علیه السلام وعلی الاصحاب الحسین علیه السلام السلام علیک یا انصار الحسین علیه السلام السلام علیک یا انصار الزینبی (س) السلام علیک یا انصار الولایه سلام برآنانی که عاشقانه به استقبال شهادت رفتند. سلام بر مومنینی که مردانه جهاد در راه خدا را برگزیدند. سلام بر شهدای مدافع حرم وحریم و در نبردهای خان طومان. سلام بر ، شهید اولین روز نبردمان در سلام بر شهیدان، بواس_سیدسجاد_خلیلی ،...... کیانی و در نبردهای شبانه روزی ۲۱ و ۲۲ فروردین ۹۵ سلام بر ۱۲ شهید فاطمیون در نبرد ۳۱ فروردین ۹۵ سلام بر مردان مقاوم اردیبهشت ۹۵ سلام بر ارواح ملکوتی، جبروتی، لاهوتی شهیدان نبرد ۱۶,۱۷,۱۸,۱۹,۲۰ اردیبهشت درحماسه های نبرد با تکفیری های ملعون کلام گوهر بار ای : شهیدان، مثل آیه های قرآن مقدس هستند. شهدای نبرد ۱۶٬۱۷ اردیبهشت مقاومت ۹۵ در =چشمان بصیر یگان =طاهر، خان طومان =سلحشور فداکار ویار وفادار سید رضا. =ایثارگری کم نظیر وشهادت طلب =چشمان بصیر وشاهد میادین نبرد =شیر مردی که در هم شکننده صف تکفیری ها بود ، روحانی مجاهد و یار و سقا و رزمنده =مجاهد مشهور در سماوات وعاشق بی ادعا =شیر مجاهدی کم نظیرصحنه های نبرد =عاشق بی نظیر، که در اوج بندگی قرار داشت =رزمنده وفرمانده ای با تواضع، خاکی، رئوف، تلاشگر، عاشق شهادت =مجاهدی خستگی ناپذیر که شهادت را  بارها و بارها به آغوش کشید =مجاهدی دراوج شجاعت وشهادت طلبی =مجاهدی گمنام، وبی ادعا وشهدای عظیم الشان سوریه و...... درحماسه های بزرگ در سال ۹۵ ، دمار از روزگار دشمنان صهیونیستی درآوردند. رزم بی نظیر مردان مومن و در ، باعث تحمیل بیشترین تلفات وخسارات به تکفیریهای ملعون صهیونیستی گردید. درنبرد یکماهه نبرد ، دشمنان باتحمل تلفات نیرویی بیش از ۷۰۰ کشته و زخمی. انهدام بیش از ۱۵ دستگاه تانگ و نفربرهای زرهی. سرنگونی بیش از ۸ فروند هلی شات های شناسایی. انهدام دهها انواع خودروها، تجهیزات، سنگرها  ، سلاحهای سبک و سنگین. مواجهه شدند. آن حماسه بزرگ در تاریخ جبهه مقاومت اسلامی ثبت گردیده است. پیروان ولایت وامامت ورهروان شهیدان، یادوخاطره جانفشانی های فرزندان ایران اسلامی،ومازندران قهرمان،  را درقالب حماسه سازان برای همیشه گرامی خواهند داشت. ان شاء الله، با تلاش‌های جهادی مان، فرهنگ جهاد و شهادت را بعنوان سیره حسینی و سجادی و زینبی در دیارمان حاکم نماییم. وآماده سربازی و جانفشانی در رکاب ولایت و امامت باشیم. 🆔 @sangareshohadababol
📸 تصویری از شهیدان مدافع حرم رضا حاجی زاده،سيدجواد اسدی و سيدرضا طاهر ٢ روز قبل از شهادت🥲💔 @sangareshohadababol
آن ها که سوی مرقد بانو پریده اند از دیدگاه حضرت زینب (س) پدیده اند این خیل عاشقان که شهید حرم شدند شمعند و پای دختر حیدر چکیده اند سالشب شهادت شهیدان مدافع حرم🌷 🥀فرا رسیدن نهمین سالروز پرگشودن شهدای کربلای خانطومان گرامی باد.🌺 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🌹هدیه به ارواح طیّبه شهیدان، صلوات. "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ" یادی کنیم از ۱۶ علی اکبر کربلای خانطومان که ۱۳ نفر از این عزیزان در تاریخ ۱۶ و ۱۷ اردیبهشت سال ۹۵، به‌ فيض شهادت‌ نائل شدند.🌷 عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺 @sangareshohadababol
دلتـ❤️، دریا می‌نوشت و ، طوفان🌪 می‌سرود ! تا خیابان‌های شهر را گامـ👣ـهای نامردمی نکند⛔️ 🌷 📆شهادت 1395، سوریه 🗺جنوب حلب، خانطومان @sangareshohadababol
💠 خواب سید محمد فرزند شهید مدافع حرم قصد داشتم برای به کربلا برم. پیاده روی نجف تا ، به نیابت از شهیدم و همه شهدا... همه بهم میگفتن سید محمدو تنها نذار و نرو؛ اون بچه تو این موقعیت به حضورت نیاز داره ولی با اطمینان میگفتم: سید محمد مشکلی نداره، اونو می سپرم به باباش. حتما باباش مراقبش هست که این سفرو برام جور کرده. دلم پر میزد برای رفتن سید محمدو گذاشتم پیش مامانم و رفتم. مامانم باجون ودل مراقبش بود یه شب که همه خواب بودن، مامانم با صدای بلند خنده های سید محمد از خواب بیدار میشه. میبینه که اون بلند بلند و از ته دل میخنده. بعد چند لحظه بیدار میشه و میگه: «مادر جون، باباجونم اومد پیشم. بالا بود، پیش سقف. کلی باهام بازی کرد. برام غذا آورد. بهم گفت:سیدمحمد از چیزی نترس من همیشه پیشتم 🌷 @sangareshohadababol