eitaa logo
سنگر شهدا
2.8هزار دنبال‌کننده
127.1هزار عکس
11.8هزار ویدیو
152 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 برف که میاد، یاد می‌افتم. استادِ جنگ در کوهستان، چریک خراسانی در کردستان و پای کار جبهه غرب. وقتی برای آزادسازی سد بوکان با یک گردان ۴۰ کیلومتر مسیر را در برف رفت، چندین بار از ابتدا تا انتهای ستون را دوید کسی جا نمونه. توی برف و یخ و مه، به دشمن آوار شد و سد آزاد شد. @sangareshohadababol
‍ 🍃کاوه در تاریخ ما آوای آشنایی است. کاوه آهنگر و داستان پر حماسه او و پسرانش که ایستادند مقابل ضحاک زمانه‌شان و نماد آنها شد همان پوستینه‌ای که غرق عرق کارگری و زحمت و حرارت کوره ‌اش بود و رقم زد ایستادگی ایرانیان در مقابل ستم‌های بیگانه که چیره بر ملت خون می‌مکند. 🍃بر گواه تاریخ، تاریخ تکرار خواهد شد. حال افسانه بوده باشد که خمیر مایه واقعیت دارد. و اما کاوه زمان ما که خود را انداخت در دهان ضحاک خون خوار و با دست خالی کرد در برابر خونخواران زمانش، کوموله ک اندکی رحم در درون سینه نداشت و مثل قصاب سر می‌برید و سلاخی می‌کرد ایستاد زمانی ک فقط امید داشت و شهرها یکی پس از دیگری از دست می‌رفت آن هم با دست خالی و بدون و مهمات که رییس جمهور محبوب آن زمان بر جوان پیرو خط امام تحریم کرده بود.. 🍃شاید چاره همه مشکلات باشد نه مقاومت، اما امثال کاوه‌ها معنای متفاوتی دارد، شاید جنگیدنی است که مستضعفان کمترین اثر را پذیرا باشند و جنگ بر سر جابجایی و نباشد. و راه مقاومت بسی و اصلا هموار نخواهد بود.... ✍نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ شهریور ۱۳۶۵ 🥀مزار شهید : مشهد 🌐 @sangareshohadababol
یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم. اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر کاوه. کم مانده بود سکته کنم ؛ سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد. با خودم گفتم: الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند. چون خودم را بی تقصیر می دانستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدهم. او یک دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون. این برخورد از صد تا توی گوشی برایم سخت تر بود. در حالی که دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم: آخه یه حرفی بزن ، همانطور که می خندید گفت: مگه چی شده؟ گفتم: من زدم سرت رو شکستم ، تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده ، همان طور که خون ها را پاک می کرد ، گفت: این جا کردستانه ، از این خون ها باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست. چنان مرا شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت بمیر ، می مردم ... برای شادی روح سردار شهید 🌷 🇮🇷 @sangareshohadababol
‍ 🍃کاوه در تاریخ ما آوای آشنایی است. کاوه آهنگر و داستان پر حماسه او و پسرانش که ایستادند مقابل ضحاک زمانه‌شان و نماد آنها شد همان پوستینه‌ای که غرق عرق کارگری و زحمت و حرارت کوره ‌اش بود و رقم زد ایستادگی ایرانیان در مقابل ستم‌های بیگانه که چیره بر ملت خون می‌مکند. 🍃بر گواه تاریخ، تاریخ تکرار خواهد شد. حال افسانه بوده باشد که خمیر مایه واقعیت دارد. و اما کاوه زمان ما که خود را انداخت در دهان ضحاک خون خوار و با دست خالی کرد در برابر خونخواران زمانش، کوموله ک اندکی رحم در درون سینه نداشت و مثل قصاب سر می‌برید و سلاخی می‌کرد ایستاد زمانی ک فقط امید داشت و شهرها یکی پس از دیگری از دست می‌رفت آن هم با دست خالی و بدون و مهمات که رییس جمهور محبوب آن زمان بر جوان پیرو خط امام تحریم کرده بود.. 🍃شاید چاره همه مشکلات باشد نه مقاومت، اما امثال کاوه‌ها معنای متفاوتی دارد، شاید جنگیدنی است که مستضعفان کمترین اثر را پذیرا باشند و جنگ بر سر جابجایی و نباشد. و راه مقاومت بسی و اصلا هموار نخواهد بود.... ✍️نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ شهریور ۱۳۶۵ 🥀مزار شهید : مشهد @sangareshohadababol
🔰 خاطرات شهدا در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود، محمود کاوه را بردم همان جا، گفتم: " دیشب تیربار چی دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود، هیچ کس نتونست از این جا رد بشه"، گفت: " بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم"، رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی، محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد، آهسته گفتم: " اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط"، جور خاصی پرسید: "دیگه چه کاری باید بکنیم!" گفتم: "چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه". گفت: " یک کار دیگه هم باید انجام داد" گفتم: " چه کاری؟" با حال عجیبی جواب داد: "توسل؛ اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمی رسیم". 🌷شهید 🌷 🇮🇷 @sangareshohadababol
📸 برف که میاد، یاد می‌افتم. استادِ جنگ در کوهستان، چریک خراسانی در کردستان و پای کار جبهه غرب. وقتی برای آزادسازی سد بوکان با یک گردان ۴۰ کیلومتر مسیر را در برف رفت، چندین بار از ابتدا تا انتهای ستون را دوید کسی جا نمونه. توی برف و یخ و مه، به دشمن آوار شد و سد آزاد شد. @sangareshohadababol
معشوقه ما یکسره مشغول نمـاز است عشـق است خدایی که خدا داشته باشد 🌷شهید 🌷 @sangareshohadababol
⤴️ فرمانده ی خاکی 🌷شهید 🌷 🇮🇷 @sangareshohadababol
یک لحظه زندگی تو از دست می‌ رود وقتی کسی که هستی توست می‌رود ... شهید 🌷 @sangareshohadababol
‍ 🍃کاوه در تاریخ ما آوای آشنایی است. کاوه آهنگر و داستان پر حماسه او و پسرانش که ایستادند مقابل ضحاک زمانه‌شان و نماد آنها شد همان پوستینه‌ای که غرق عرق کارگری و زحمت و حرارت کوره ‌اش بود و رقم زد ایستادگی ایرانیان در مقابل ستم‌های بیگانه که چیره بر ملت خون می‌مکند. 🍃بر گواه تاریخ، تاریخ تکرار خواهد شد. حال افسانه بوده باشد که خمیر مایه واقعیت دارد. و اما کاوه زمان ما که خود را انداخت در دهان ضحاک خون خوار و با دست خالی کرد در برابر خونخواران زمانش، کوموله ک اندکی رحم در درون سینه نداشت و مثل قصاب سر می‌برید و سلاخی می‌کرد ایستاد زمانی ک فقط امید داشت و شهرها یکی پس از دیگری از دست می‌رفت آن هم با دست خالی و بدون و مهمات که رییس جمهور محبوب آن زمان بر جوان پیرو خط امام تحریم کرده بود.. 🍃شاید چاره همه مشکلات باشد نه مقاومت، اما امثال کاوه‌ها معنای متفاوتی دارد، شاید جنگیدنی است که مستضعفان کمترین اثر را پذیرا باشند و جنگ بر سر جابجایی و نباشد. و راه مقاومت بسی و اصلا هموار نخواهد بود.... ✍نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ شهریور ۱۳۶۵ 🥀مزار شهید : مشهد 🌐 @sangareshohadababol
یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم. اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر کاوه. کم مانده بود سکته کنم ؛ سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد. با خودم گفتم: الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند. چون خودم را بی تقصیر می دانستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدهم. او یک دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون. این برخورد از صد تا توی گوشی برایم سخت تر بود. در حالی که دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم: آخه یه حرفی بزن ، همانطور که می خندید گفت: مگه چی شده؟ گفتم: من زدم سرت رو شکستم ، تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده ، همان طور که خون ها را پاک می کرد ، گفت: این جا کردستانه ، از این خون ها باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست. چنان مرا شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت بمیر ، می مردم ... برای شادی روح سردار شهید 🌷 🇮🇷 @sangareshohadababol