eitaa logo
سنگر شهدا
2.8هزار دنبال‌کننده
127.2هزار عکس
11.8هزار ویدیو
152 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷☘️خاطرات کوتاه ازشهید سیدربیع میرنیا☘️🌷 🌹برادر شهید : چند روز قبل از آخرین اعزام شهید ، مراسم لباس پوشیدن طلبگی من بود با آن که ایشان مشوق بنده برای طلبه شدن بودند ، اما ناراحت بودند زیرا می گفتند این لباس خیلی مسئولیت دارد مبادا به این لباس خیانت کنی . همرزم شهید : قبل از عملیات کربلای 5 زمانی که منتظر اعلام شروع عملیات بودیم به شهید گفتم چرا تو فکری ؟ چیزی شده ؟ شهید گفت : دوست دارم قبل از عملیات برای چند دقیقه هم که شده برگردم و دخترم را بغل کنم . بسیار فرزندانش را دوست داشت . #_شهیدان،سیدربیع میرنیا،امامعلی فاضلی،سیدابراهیم میری سه #_شهیدعملیات کربلای پنج از روستای هریکنده با یک گلوله خمپاره60 #_اسمانی شدن 🆔 @sangareshohadababol
🌷خاطرات کوتاه از شهید سیدربیع میرنیا 🌹برادر شهید : چند روز قبل از آخرین اعزام شهید ، مراسم لباس پوشیدن طلبگی من بود با آن که ایشان مشوق بنده برای طلبه شدن بودند ، اما ناراحت بودند زیرا می گفتند این لباس خیلی مسئولیت دارد مبادا به این لباس خیانت کنی . همرزم شهید : قبل از عملیات کربلای 5 زمانی که منتظر اعلام شروع عملیات بودیم به شهید گفتم چرا تو فکری ؟ چیزی شده ؟ شهید گفت : دوست دارم قبل از عملیات برای چند دقیقه هم که شده برگردم و دخترم را بغل کنم . بسیار فرزندانش را دوست داشت . ،سیدربیع میرنیا،امامعلی فاضلی،سیدابراهیم میری سه کربلای پنج از روستای هریکنده با یک گلوله خمپاره60 شدن 🆔 @sangareshohadababol
🌷خاطرات کوتاه از شهید سیدربیع میرنیا 🌹برادر شهید : چند روز قبل از آخرین اعزام شهید ، مراسم لباس پوشیدن طلبگی من بود با آن که ایشان مشوق بنده برای طلبه شدن بودند ، اما ناراحت بودند زیرا می گفتند این لباس خیلی مسئولیت دارد مبادا به این لباس خیانت کنی . همرزم شهید : قبل از عملیات کربلای 5 زمانی که منتظر اعلام شروع عملیات بودیم به شهید گفتم چرا تو فکری ؟ چیزی شده ؟ شهید گفت : دوست دارم قبل از عملیات برای چند دقیقه هم که شده برگردم و دخترم را بغل کنم . بسیار فرزندانش را دوست داشت . ،سیدربیع میرنیا،امامعلی فاضلی،سیدابراهیم میری سه کربلای پنج از روستای هریکنده با یک گلوله خمپاره60 شدن 🆔 @sangareshohadababol
🌷خاطرات کوتاه از شهید سیدربیع میرنیا 🌹برادر شهید : چند روز قبل از آخرین اعزام شهید ، مراسم لباس پوشیدن طلبگی من بود با آن که ایشان مشوق بنده برای طلبه شدن بودند ، اما ناراحت بودند زیرا می گفتند این لباس خیلی مسئولیت دارد مبادا به این لباس خیانت کنی . همرزم شهید : قبل از عملیات کربلای 5 زمانی که منتظر اعلام شروع عملیات بودیم به شهید گفتم چرا تو فکری ؟ چیزی شده ؟ شهید گفت : دوست دارم قبل از عملیات برای چند دقیقه هم که شده برگردم و دخترم را بغل کنم . بسیار فرزندانش را دوست داشت . ،سیدربیع میرنیا،امامعلی فاضلی،سیدابراهیم میری سه کربلای پنج از روستای هریکنده با یک گلوله خمپاره60 شدن 🆔 @sangareshohadababol
🌷خاطرات کوتاه از شهید سیدربیع میرنیا 🌹برادر شهید : چند روز قبل از آخرین اعزام شهید ، مراسم لباس پوشیدن طلبگی من بود با آن که ایشان مشوق بنده برای طلبه شدن بودند ، اما ناراحت بودند زیرا می گفتند این لباس خیلی مسئولیت دارد مبادا به این لباس خیانت کنی . همرزم شهید : قبل از عملیات کربلای 5 زمانی که منتظر اعلام شروع عملیات بودیم به شهید گفتم چرا تو فکری ؟ چیزی شده ؟ شهید گفت : دوست دارم قبل از عملیات برای چند دقیقه هم که شده برگردم و دخترم را بغل کنم . بسیار فرزندانش را دوست داشت . ،سیدربیع میرنیا،امامعلی فاضلی،سیدابراهیم میری سه کربلای پنج از روستای هریکنده با یک گلوله خمپاره60 شدن 🆔 @sangareshohadababol
🌷خاطرات کوتاه از شهید سیدربیع میرنیا 🌹برادر شهید : چند روز قبل از آخرین اعزام شهید ، مراسم لباس پوشیدن طلبگی من بود با آن که ایشان مشوق بنده برای طلبه شدن بودند ، اما ناراحت بودند زیرا می گفتند این لباس خیلی مسئولیت دارد مبادا به این لباس خیانت کنی . همرزم شهید : قبل از عملیات کربلای 5 زمانی که منتظر اعلام شروع عملیات بودیم به شهید گفتم چرا تو فکری ؟ چیزی شده ؟ شهید گفت : دوست دارم قبل از عملیات برای چند دقیقه هم که شده برگردم و دخترم را بغل کنم . بسیار فرزندانش را دوست داشت . ،سیدربیع میرنیا،امامعلی فاضلی،سیدابراهیم میری سه کربلای پنج از روستای هریکنده با یک گلوله خمپاره60 شدن 🆔 @sangareshohadababol