یادم می‌آید مادرم به سختی مریض و در بیمارستان بستری بود. به اصرار مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در بیمارستان ماندم. او هر روز برای عیادت به بیمارستان می‌آمد. مادرم می‌گفت: همسرت را به خانه ببر. ولی او قبول نمی‌کرد و می‌گفت: باید پیش شما بماند و از شما پرستاری کند. بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، مصطفی دست‌های مرا گرفت و بوسید و گریه کرد و گفت: از تو بسیار ممنون هستم که از مادرت مراقبت کردی. با تعجب به او گفتم: کسی که از او مراقبت کردم مادر من بود نه مادر شما... چرا تشکر می‌کنی؟! او در جواب گفت: این دست‌ها که به مادر خدمت می‌کنند برای من مقدس است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد برای هیچ کس خیر ندارد و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است. (از زبان همسرش) ▫ شهدا را یاد کنید حتی با یک صلوات الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم ▫️ #مادر #شهید_مصطفی_چمران #مصطفی_چمران @sangarinfo

در پهنه زمان و مكان اگر بخواهم بگردم كسي را بيابم كه رابطه من و او عشق باشد نه فقط الان، نه فقط در يك نقطه، در همه جا و همه وقت... فقط حضرت علي{ ع} را مي‌يابم كه اين چنين به او عشق بورزم و رابطه من و او بر پايه عشق پاك باشد. . #شهید_مصطفی_چمران #شهید_چمران #حضرت_علی #عشق @sangarinfo

مشکلات، انسان‌هاے کوچك را متلاشۍ مۍ سازد و انسان‌هاے بزرگ را متعالۍ!🪴 #شهید_مصطفی_چمران @sangarinfo