فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفیق نیمه راه من خداحافظ 💔
#شهید_امید_اکبری
💠💠
✅ رسانه محتوایی خادم الشهدا
🆔 @khaharankhademin
او برای حسین (ع) سینه زد؛
برای حرم حسین (ع) کاشی کشید،
برای رقیه حسین (ع) اشک ریخت و دم گرفت
در آخر در راه حسین (ع) جان فدا کرد...🌱
میان داری که برای رسیدن به حسینی شدن
با همه چیز جنگید....
#شهید_امید_اکبری
🆔 @koolebar_esf
پدر شهید :
در سپاه که استخدام شد برای برگزاری یک روضه در دهه فاطمیه به نزد من آمد و اجازه خواست تا خانه را با کمک بچههای مسجد برای این کار آماده کند و من و مادرش هم بلافاصله استقبال کردیم ، چند روزی گذشت ، اما خبری از بچه های مسجد که قرار بود بیایند و منزل را برای برگزاری روضه آماده کنند نشد!
به امید گفتم امید جان مشکلی هست با صدای مظلومانه اش آرام در گوشم و بدون آنکه مادرش بفهمد گفت : نمی توانم هزینه روضه را بدهم پول زیادی جمع نکرده ام .
آن زمان از این کارت های عابر که با آن پول دریافت می کردند ، نیامده بود و من دفترچه حسابم را به امید دادم تا صبح روز بعد برای گرفتن پول به بانک برود .
#شهید_امید_اکبری
#خاطره_شهدا
🆔 @koolebar_esf
از زبان مادر شهید:
گاهی اوقات می خوابیدم و امید می آمد کف پایم را می بوسید. بهش می گفتم:《آقا امید! مامان! دیگه این کار رو نکن من ناراحت میشم》، میگفت:《تو مادری!》 می گفتم:《مادرم ولی با این کارت من ناراحت میشم!》 همیشه میگفت:《مامان جان چیزی کم و کسر نداری؟》 می گفتم:《نه مادر!》 می گفت:《قَسَمِت میدم نصف شبم که باشه هر کاری داری به من زنگ بزن هر موقعی هر کاری داری، اگه سرِت درد گرفت، اگه چیزی خواستی حتما بهم بگو!》 می گفت:《نمی دونی دعای شما چقدر برام تاثیر داره! فقط شما دعا کن من شهید بشم..》 می آمد اینجا و پدرش را می برد حمام، ناخن هایش را می گرفت و کارهایش را می کرد. بهش می گفتم:《مامان! بابات خودش میتونه بره.. این کار ها برا چیه؟》 می گفت:《نه! بابامه! باید ببرمش»..🌿
♦️۲۴ بهمن سالگرد #شهید_امید_اکبری
#سالگرد_شهادت💔
#خاطره_شهدا
🆔@koolebar_esf
•🕊🌱•
#معرفی_شهید | #شهید_امید_اکبری
نام: امید اکبری
تاریخ تولد:1368/10/2
محل تولد: اصفهان
تاریخ شهادت:1397/11/24
محل شهادت:سیستان و بلوچستان
سن:29
ادرس مزار: گلستان شهدای اصفهان
🆔 @koolebar_esf